تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ ۱۳۹۷/۵/۲۹ | کد خبر: 153974 | منبع: | پرینت |
آتش بس سه ماهه از سوی حکومت در حالی صورت میگیرد که در یک ماه گذشته تلفات زیادی از مردم افغانستان را شاهد بودیم، حمله بر مسجد امام زمان در گردیز، حمله بر شهر غزنی تا مرحلۀ سقوط این شهر، حمله بر کورس موعود و کشته شدن دهها تن از جوانان بیگناه در دشت برچی شهر کابل نشان می دهد که این آتش بس بیشتر شکل نمادین و یکطرفه است، طالبان هیچ اراده ای مبنی بر مصالحۀ موقت و یا آتش بس ندارند، آنها رو در رو با امریکایی ها گفتگو کردند، خواهان رسیدن به قدرت و خروج خارجی ها از افغانستان هستند، آنها مراکز خود را تعیین کرده اند، احتمال حمله بر حاشیه های شهر مخصوصا منطقه هزاره نشین کابل را در سر می پرورانند، آتش بس تنها میتواند توانِ استخباراتی طالبان و دایرۀ نفوذشان را به پایتخت مضاعف سازد، آنها عزم بر بی ثباتی حکومت را دارند، این واقعیتی است که سفارت خانه های خارجی و حتی حکومت افغانستان بر آن واقفند.
در این حال داکتر عبدالله به تماشای مسابقۀ فوتبال افغانستان - فلسطین می نشیند و اشرف غنی مطابق معمول بر پیگیری آیسکریم خوری طالبان در جریان آتش بس تاکید میکند. این آتش بس نگاهی یک سویۀ حکومت است، احتمالی که شاید در یک قرار سیاسی میان چند ضلع سرنوشت ساز در مورد افغانستان گرفته شده باشد.
در هر صورت بصورت عریان می توان گفت که طالبان آمدنی هستند، در ساختار قدرت، گزینۀ بازی تغییر خواهد کرد، بیرق های سفید، سیاه خواهند شد، پیاده های تختۀ شطرنج به سوی دیگر غلطیده خواهند شد، شمال افغانستان، آسیای مرکزی و میدان زورآزمایی های کشورهای ابرقدرت مشخص خواهد شد و ابزارهای جدیدی به نام داعش وارد میدان خواهند شد، برای همه طالبان یک ابزار کهنه خواهد بود، دقیقا مانند گزینه های مجاهدین در طول دو دهه اخیر، یکجا سازی طالبان با مجاهدین و تکنوکرات های غربی در یک میکانیزم فشرده قدرت باید تا قبل از ختم سال صورت بگیرد، باید کشتار فراوانی انجام شود تا اقناع عمومی جهان بر داخل شدن طالبان در قدرت مرکزی انجام شود، اینجا فقط مردم هستند که قربانی سیاست گذاری های کشورها میشوند؛ دین ، مذهب، سیطرۀ امارت اسلامی، خلافت اسلامی، افراطیت مذهبی و همه و همه در حقیقت فریبی برای افکار عمومی است تا اهداف معینه به ثمر بنشیند.
مهدی ثاقب
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است