تاریخ انتشار: ۱۰:۵۲ ۱۳۹۷/۶/۳ | کد خبر: 154064 | منبع: | پرینت |
شيرخان فرنود بصورت مشكوک در زندان بگرام درگذشت. شيرخان موسس و بانی بزرگ ترين بانک خصوصی افغانستان يعنی كابل بانک بود.
او چند سال پيش به اتهام اختلاس در كابل بانک به زندان محكوم شد اگر چه مقصران اصلی سقوط كابل بانک چهره های ديگری بودند كه برای مردم شناخته شده اند اما دستگاه سياست كشور به علل و عوامل تباری دزد را گذاشتند و يقه صاحب خانه را گرفتند.
مرگ غريبانه و مظلومانه شيرخان در زندان درس ها و نكته های فراوانی برای ساير بازرگانان و ثروتمندان ما دارد. نكته ای كه علی العجاله می خواهم يادآوری كنم اين است كه اگر بازرگانان و ثروتمندان ما به اين آگاهی دست نيابند كه بايد از مبارزات رهايی بخش نسل جوان كشور حمايت كنند به احتمال بسيار به سرنوشت شيرخان فرنود مواجه خواهند شد.
فاشيسم نشان داده است كه همانگونه ای که توانايی سازماندهی كشتارهای زنجيره ای فرماندهان را دارد توانايی سركوب و كشتار زنجيره ای بازرگانان را نيز دارد. بازرگانان ما به ياد داشته باشند كه فاشيسم ثروت و قدرت مردم ما را يكسان تهديدی برای سلطه خود می پندارد متاسفانه اما تا جايی كه ديده می شود اين آگاهي در ميان بازرگانان ما هنوز بوجود نيامده است.
بازرگانان اصلا به اين نمی انديشند كه اگر فاشيسم پيروز شد چه بلايی بر سر ثروتشان خواهند آورد!
عبدالشهید ثاقب
>>> Abdul Hai Khurasani
رجز خوانی غرزی لایق در دفاع از هویت جعلی و تحریف تاریخ رسمی فاشیسم افغانی،اهانت کوچه بازاری و گستاخی اوباشانه به نهضت مقدس احیاء خراسان .
از عصبانیت و هتاکی تمام اضلاع فاشیسم قبیله مشخص است که نهضت احیاء خراسان خواب از چشمان شان ربوده و جام بلورین و رویایی تثبیت افغانیسم را فروریخته است.
افغان ها/ پشتون ها، که می دانند از تأسیس این هویت سیاسی (از عصر امیرعبدالرحمن خان تا امروز)دستاوردی جز رنج و سیاه بختی و تیره روزی ارمغانی برای این کشور ماتمزده نداشته اند، در کمال حماقت و توهم زدگی مفرط سعی می نمایند تا دوران احمدشاه ابدالی آخرین فرمانروای ایرانشهر و خراسان را در تاریخ جعلی هویت سیاسی افغانستان گره بزنند تا نمدی آبرومندی از کارخانهٔ جعل تاریخ به دست بیاورند.
دروغ شاخدار و احمقانهٔ دیگر فاشیسم افغانی اهانت بزرگ به سپهسالار قندهار؛ شاهزاده میرویس بخارایی می باشد که در عصر او قندهار یکی استان های مهم امپراطوری صفوی بود و ظهور میرویس نه به عنوان یک شهروند افغانی، بلکه به عنوان یک سردار و سپهسالار ایرانی و به خصوص خراسانی در برابر ظلم و فساد حاکم قیام نمود.
جاعلان تاریخ و هویت در کمال دیده درایی،هویت افغانی را که صفت و نام یک قبیله در ماورای کوه سلیمان بوده را فراقومی و ملی می دانند و در اوج گستاخی تمدن خراسانی را قومی تعریف می نمایند، در حالیکه تمدن خراسانی معرف هویت جمعی بیش از یک صد خرده هویت قومی و فرهنگی می باشد.
خراسان،یعنی هویت یک تمدن، عظمت یک تاریخ ، عزت یک سرزمین و افتخار تمام اقوام و فرهنگ ها.
فاشیسم افغانی در هر هویت سیاسی و ائدیولوژیک که ظهور نموده، در یک استراتیژی وحدت نظر و اتحاد عمل داشته است و آن تثبیت افغانیسم و تحریف تاریخ و جعل هویت بوده است.
از امان الله خان (ظاهراً سیکولار و مدرن گرفته) تا حکمتیار (اخوانی و نهضتی )و از ترکی و سلیمان لایق تا پدر خوانده مافیا حامد کرزی، همگی یک هدف بنیادین و راهبردی را تعقیب نموده و می نمایند و آن چیزی نیست جز ؛ تضمین و تثبیت اقتدار سیاسی افغانیسم ،تحریف و نگارش هویت و تاریخ جعلی در تمام ابعاد و اضلاع ملی و منطقه یی کشور .
توهم ایجاد هویت افغانی و تحریف تاریخ جعلی،به هویت های سیاسی منطقه از جمله ایران، این فرصت استثنایی را داده است تا تمام تاریخ اساطیریو مکتوب و حتی تمدن خراسان را به نفع خودجعل و مصادره نماید.
چگونه است که شما مهاجران کوه سلیمان حق دارید، تاریخ ، هویت ، جغرافیا و زبان را تغییر بدهید و اما ساکنان اصلی خراسان مقدس حق نداشته باشند در جهت احیاء و تثبیت اقتدار ،هویت ،فرهنگ و تمدن خود گام بردارند؟
بیاد داشته باشید که این سرزمین قبل از آنکه شاهنشاه غزنین به شما اجازه مهاجرت در سرزمین های پهناور خراسان را بدهد و قبل از آنکه امیر عبدالرحمن خان براساس ضرورت استراتیژیک امپراطوری های روسیه تزاری و بریتانیای کبیر ،بر تخت فرمانروای کشور حایل تکیه بزند، دانشگاه علم و مدرسهی تمدن بود.
اگر شما اهل دروغ و فریب و نیرنگ نیستید، چرا به جای اینکه مانند اوباشان عربده بکشید و فحش نامه سیاه کنید، حاضر به مناظره نیستید؟
حرف ما روشن و صریح است :
افغانستان نام جعلی است.
تاریخ افغانستان جعلی است .
هویت ملی افغانستان جعلی است .
شما یعنی تمام پشتونها/ افغانها بیش از سی درصد کشور را تشکیل نمی دهید ، پس ادعای اکثریت یک دروغ بزرگ است.
اینجا سرزمین خراسان است و ما برنامه ای ریفرندوم برای انتخاب خراسان و افغانستان را در چشم انداز آینده داریم.
زبان ملی خراسان ربان فارسی است و زبان فارسی یک زبان فراقومی و تمدنی می باشد.
سیستم متمرکز ریاستی، ارمغانی جز تثبیت فاشیسم افغانی، عدم توسعه نامتوازن و فقدان تقسیم عادلانه ثروت،نداشته است.
هر شهروند و جریان سیاسی افغانستان،حق دارد در باره همه چیز؛ نام ،تاریخ،نوع نظام،تفکر سیاسی،دین،مذهب و هویت نظر و تفکر خود را آزادانه بیان نماید و هیچ محدودیتی جز تخطی از حق دیگران نیست.
چه تیورسین های فاشیسم افغانی مانند؛ آقای سلیمان لایق، قصاب کابل حکمتیار و متفکر ساکن ارگ کابل، بپذیرند یا نه ؟ ما امروز در سطح کشور دو گفتمان داریم :
گفتمان قومی و فاشیسم افغانی
گفتمان تمدنی و فراقومی خراسانی
پس بهتراست به جای عربده کشی های احمقانه و فحش نامه و چرندیات، به منطق دموکراتیک بحث و رویکرد به دموکراسی به عنوان یک تفکر تعهد داشته باشید.
یادداشت
لینک نوشته آقای غرزی لایق در کامنت نخست در اختیار شماست .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است