تاریخ انتشار: ۰۸:۴۹ ۱۳۹۷/۶/۲۱ | کد خبر: 154560 | منبع: | پرینت |
“... اما ترکتازی خودکامهگان و هیاهوی عوامفریبان و شگفت کاری عیاران و ساده دلی مردمان در طی قرون چنان بوده که کشف معنای راستین آزادی، اگر محال نباشد، به دقت و امانت بسیار نیازمند است.”
این نوشته را با تکهی از کتاب گریز از آزادی اریک فروم آغاز کردم تا بگویم:
آنانی که به دیکتاتوری باور دارند فهم شان از آزادی و نقش اراده آزاد انسان در شکل دادن جوامع قانون پذیر ناکافی و سطحی است. کسانی که فکر میکنند فقط با سرکوب میشود نظم و قانون را در جامعه اعاده کرد، در حقیقت امر برخوردار از شخصیت آزادیگریز، عقدهیی و راهگم کردهیی هستند که در تعریف کرکتر و شناخت خود درمانده اند. باور به سرکوبگری و اصلاح جوامع از بالا به پایین در واقعیت امر ناشی از حس خودبزرگ بینی و دستگم گرفتن سایر انسانهای جامعه است.
آزادی ظرفیتی پروردنی و فضیلتی آراستنی است که مهمترین ویژهگی آنرا میتوان در عدم سازش و غیر قابل جمع بودنش با خودکامهگی و دیکتاتوری دانست.
آنانی که به دیکتاتوری باور دارند در حقیقت بویی از آزادی و آزادگی به مشام شان نرسیده است. صحبت و آرزوی دیکتاتوری برای انسان آزاده مایه ننگ است.
یادمان باشد که بهترین دیکتاتوران تاریخ در نهایت امر به فوسیلهای گودال تاریخ مبدل شده اند.
وجدان بشر همواره شخصیت های چون نلسون ماندلا و مهاتما گاندی را تجلیل و کرکترهایی چون هیتلر و استالین را نفرین خواهد فرستاد.
پ ن: فکر میکنم هیتلر و استالین بالا تر از سویه “دیکتاتور پسندان افغانی” قرار دارند. بهتر است ملا عمر را به یاد شان آورد...
سمیر بدرود
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است