نمی خواستم در اين مورد چيزى بنويسم اما موضعگيرى هاى متناقض در تایيد و رد اين حركت چنان اوج گرفت و فضاى شبكه هاى اجتماعى را چنان مشبوع ساخت كه مرا نيز واداشت تا موقف خود را در زمينه روشن كنم.

برخى چنان با افراط از اين حركت جوانان استقبال نمودند كه آرامش مردم شهر را دستكم گرفته، ارزشى برايش قایل نشدند. عده اى ديگر طورى در تقبيح آن كوشيدند گويى اقدام منحصر بفردى بود و سابقه اى در ديگر جريانات نداشته است جالبتر از همه موضعگيرى بچه هاى خوب سياست است كه هم خود را هوادار قربانیان مى دانند و هم مخالف اين كارند.

قدرتنمايى و گردش خيابانى محدود به هواداران احمد شاه مسعود نمی شود در سال هاى اخير بارها ديده شده كه جريانات مختلف قومى و سياسى بطور اعتراضى به جاده ها ريخته، راه ها را مسدود و صدایشان را بلند نموده اند كه در برخى موارد با خونريزى نيز توام بوده است كه ميتوان از:
- ورود مسلحانه رهبر ياغى حزب اسلامى با صدها عراده موتر و هزاران فرد مسلح به پايتخت
- ورود جنرال دوستم از شمال به كابل كه با وسايط زرهى در زمينى و هليكوپترهاى نظامى در هوا بدرقه مى شد
- اعتراض چند روزه طرفداران دوستم در شمال براى رهايى قيصارى كه حتى منجر به بستن ادارات دولتى شد
- حضور برادران اهل تشيع در مراسم محرم در خيابان ها
- قدرتنمايى و گشت زنى هموطنان پشتون در شهر و گويا تجليل از روز استرداد استقلال كشور
- اعتراضات خيابانى جنبش روشنايى و جنبش گذار و مسدود نمودن راه ها
- زشت تر از همه حضور مسلحانه جنايتكاران طالب در پايتخت و در انظار قربانيان جنايت انتحاریشان در ايام عيد

اگر دولت نيت سوء و غرض ناپاكى ندارد چرا چنين اقدامات را در شهرى كه تحت تسلطشان است قانونمند و منطم نمى سازد و آيا گشت زنى چند جوانى كه قصد كشتن احدى را ندارند غيرقابل تحمل تر است از جولان دادن درنده صفتان طالب كه همين دو روز قبل 150 هموطن ما را در جلال آباد كشته و مجروح نمودند. آيا اين برجسته ساختن يک قوم و يک جريان سياسى و بزرگنمايى هاى كاذب، تصفيه حساب هاى قومى و جناحى نيست؟

من بدين باورم كه در كشورى كه قانون نيست و اگر هست بالاى همه يكسان تطبيق نمی شود، هيچكس را نمی توان بخاطر هر نوع خطايى مواخذه، محكوم و مجازات نمود. فرد اول مملكت كه بنابر تعصب قومى و نفرت سمتى از حضور در يک مناسبت ملى تجليل از شهدا، گذاشتن اكليل گل بر منار يادبود قهرمان ملى كه رسما اين لقب به وى اعطاء شده ابا مى ورزد. چرا هواداران مسعود، زور و هيبت خود را به رُخ چنين تفاله ى گنديده ى فاشيزم نكشند؟

افزون بر اينها حتى اگر از جنبه رسمى 18 سنبله بگذريم همينكه بخش اعظم مملكت، هوادار يک شخصيت است. آيا پذيرفتنى است كه رسانه هاى قبيله گرا و فاشيست پيوسته نشرات ضد وى را در همان روز پخش كنند و همواره او را به القاب ركيک نكوهش كنند ماداميكه يون بى فرهنگ و فاشيست و گله ى اوباش حرف شنو او به هتاكى مسعود ادامه مى دهند حضور اين جوانان براى زهر چشم نمودن خفاشان قومگرا كاملا درست، معقول و مورد تایيد است.

آنهایی كه سنگ مسعود را به سينه مى كوبند و از آدرس وى به نان و نوا رسيده اند اما حلقومشان در اجاره ى فاشيستان و تروريستان است بايد بدانند كه اگر شهامت دفاع و پاسدارى از حريم شهدا و ارزش ها را ندارند حداقل مرد باشند و سكوت اختيار كنند و با جبهه ى خودى درگير و مواجهه نشوند بدانند كه قبيله گرايان به اين تملق ها پشيزى ارزش قایل نيستند و جز روسياهى فرجامى ندارد.

محمدعارف منصوری

>>>   اولندش که مسعود ، یک قوماندان جهادی است نه بیشتر، که پس از رویکار شدن دولت « جهاد فروشان» در کشور، در دوران مرحوم ربانی، چهرهء ضد اشغال ومردمی مسعود نیز بسیار خدشه دار شده است، محبوبیت مسعود شاید در یک منطقهء خاص افغانستان باشد ، هر گز سراسری نیست.
این که مسعود پس از قتلش ، به فرمان حامد کرزی و تحت سلطهء دماکراسی امریکائی ، قهرمان ملی شده، یا قسیم فهیم ، رتبهء مارشالی یافته،حتمی نیست که ما آن را« وحی منزل » پنداریم.
این که یون « فاشیست» است ، بازهم لقبی است که یک نویسندهء پشتون ستیز به او میدهد، شما در شهر خربوزه، تحلیل های « آبکی» و بی بند وبار ، به خورد مردم میدهید، حقیقت، این است که مردم، اکثریت خاموش، هم « جهاد فروشان» را دوست ندارند،هم طالبان را!
این که کسانی به بهانهءسالگرد مرگ مسعود، برموتر های رنجر و وانت ها سوار شوند، اسلحه و ژ۳ تکان بدهند، صد ها مرمی « هوایی !» فیر کنند و جمعی از کابلیان را به شفاخانه و کلینیک ها، سرگردان سازند؛ چیزی نیست جز « بی فرهنگی»، شرف باخته گی و استیصال قومی!
اینان نشان دادند که گلب الدین حکمتیار، حق دارد، حرف های سمتی و قومی بزند،و تاجک هارا فاقد درایت سیاسی و ارادهء ملی بداند!
هواداران مسعود، با این نمایشات مسخره، اشرف غنی را « برائت» میدهند و خلیل زاد را اجازه میدهند که بخاطر زهر چشم گرفتن از هواداران اسلحه به دست مسعود، این بارتکت برنده ء لاتری بخت آزمائی انتخابات رابه اسم، داود زی یا اتمر یا یک پشتون کراواتی دیگر، از صندوق جادویی، بدر آرد.
آیا اهالی کابل، به یک پشتون( کم ضرر) تمکین می کنند یا آنانی که شهر را به آشوب می کشند و خواب کودکان را آشفته میسازند؟

>>>   بسیار درست ارزیابی گردیدبرادر محترم واقعیت همین است قهرمان مسعودقهرمان ملی است قدر وعذت شان نزد ملت ما بسیار است خداوند او را غریق رحمت خود بگرداند
احمدازکابل

>>>   مسعود یک ابر مرد تاریخ است آیون یا یون فاشیست و امثال آنها نمیتوانند هیچ چیزی بکنند. آیا امکان دارد که آفتاب به دو انگشت پنهان شود؟ آیا گل خشک به دیوار میچسپد. به هیچ صورتی. هر کسی را که خداوند داد میده لاکن نداد و ذلیل ساخت ذلیل میسازه. ضرور نیست که کسی آن را چیزی بگوید.
با احترام
شاهین شمالی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است