تاریخ انتشار: ۱۶:۳۲ ۱۳۹۷/۶/۳۱ | کد خبر: 154818 | منبع: | پرینت |
اخیرا موضعگیریها نسبت به مسابقه کریکت افغانستان و پاکستان را در شبکههای اجتماعی تعقیب کردم. حال و هوای طرفداران کریکت افغانستان برایم جالب بود اما برخورد عمومی نسبت به ورزش کریکت ملال آور.
بصورت عموم پشتونها برای کریکت هوررا کشیدند و خوشحالی کردند اما برای سایر قومها انگار اتفاقی نیفتاده باشد. واقعیت این است که بازیکنان تیم کریکت همه پشتون هستند و این باعث شده است که دیگران خود را نسبت به این مساله بیگانه و بیطرف حس کنند اما چرا؟ چرا حتی ورزش در افغانستان قومی میشود؟ چرا ما عاجز از ایجاد انگیزه برای نزدیکی شده ایم؟ پرسشهای زیادی از این دست به ذهنم گذشت و در نهایت به نتایج زیر دست یافتم:
نخست؛ درست است که بازیکنان تیم ملی کریکت همه پشتون هستند اما چرا ما انتظار داریم که یک تیم ورزشی زمانی میتواند ملی باشد که حضور همه اقوام در آن تیم تمثیل شود؟ مگر کریکت حکومت وحدت ملی است؟ آیا قرار دادن یک هزاره و یا یک تاجیک در تیم کریکت برای ما این همه مهم است که درخشش بی نظیر بازیکنان کریکت در برابر پاکستان که میشود غول کریکت نامیدش خلهی به گرده ما نمیزند؟ بنظر من این طرز فکر مشکل دارد و باید اصلاح شود.
دوم؛ بخش بزرگی از تیم ملی فوتبال فرانسه آفریقایی هستند اما وقتی افتخار میآفرینند این فرانسه است که شادمان میشود نه زامبیا و گامبیا. تیم های ملی براساس شایستگی برگزیده میشوند و شایسته ترین کرکترهای افغانستان مهاجرینی هستند که در پاکستان زندگی کردند و از قضا همه پشتون اند. آیا این تقصیر آنها است یا از ما؟ آیا بر مبنای دلایل منطقی و تختیکی میتوان ادعا کرد که هرگاه بازیکنان یک تیم ورزشی از یک قوم یا محل باشند آن تیم ملی نیست؟ اگر عقل داریم باید بدانیم که مبنای ورزش شایستگی است نه قومیت و الی هیچ...
سوم؛ شاید تعداد جوانانی که در پاکستان کریکت کردند و امروز میدرخشند به صد نفر نرسد. چه انتظار داریم؟ اینها هم به مدارس میرفتند و ملا ضعیف و ملا دادالله می شدند؟ مثلا هرگاه ما واقعا برای کریکت کار کنیم و این ورزش را بیشتر از این تقویت کنیم مطمینا انگیزه و علاقه برای کریکت بیشتر از این میشود در اینصورت در تمامی نقاط افغانستان بویژه در مناطق پشتون نشین مردم تشویق میشوند که فرزندانشان به عوض ملا شدن کرکتر شوند تا صاحب نان و نام شوند. خداییش کدام یکی به حال ما مفیدتر است؟ اینکه هوررا بکشیم تا زمینه های بدیلی برای بنیادگرایی پیدا شود و یا آزرده خاطر از این باشیم که بچه خاله نواسه کاکای ما در تیم کریکت نیست؟
چهارم؛ ورزش زمینه اجتماعی کار دارد مثلا در مناطق شمال و شمال شرق افغانستان بزکشی علاقمند دارد و شما نمیتوانید مردم را کرکتر بسازید. حالا به فرض هرگاه بزکشی ورزش جدی شود و مسابقه های بینالمللی داشته باشد و ما برای اینکه بهترین بازیکنان بزکشی ازبک اند با بزکشی قهر باشیم چطور نشانمان میدهد؟ آیا این کار منطقی است؟ حالا که پشتونها علاقه به کریکت دارند و کریکت یک ورزش جا افتاده در کشور های مشترکالمنافع است و مهمتر از همه پول دارد چه کار میتوان کرد؟ آیا تا بحال جلوی ورود کدام هزاره یا ازبک در تیم کریکت گرفته شده است؟ فکر نمیکنم چنین باشد.
پنجم؛ آیا واقعا فرهنگ، بزرگی، تاریخ، شان و عزت ایجاب میکند که کسی نسبت به موفقیت هموطن و همخانه اش حسودی کند؟ من فکر میکنم هرگاه سایر اقوام ادعای متفاوت بودن دارند پس جا دارد تا این تفاوت را در عمل نشان دهند نه در باد کردن گلو. ممکن است عده ای کریکت را دوست نداشته باشند اما تبعیض در برابر ورزش بسیار نازیبا و مسخره است.
نتیجه اینکه
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید...
این نوشته به معنی صحه گذاشتن به کلان بحثهای مطرح در سطح کشور نیست.آن مباحث سرجایش و با آدمهایش.
سیاست رسمی نسبت به بازی کریکت مشکل دارد و باید اصلاح شود بویژه در قسمت سرتاسری شدن این ورزش.
تیم ملی کریکت نیز نیاز به بازنگری کارکردهای خود دارد بویژه در قسمت فراگیر ساختن این ورزش.
آن عده از علاقمندان کریکت که تیم پاکستان و پاکستان را با الفاظ اهانت آمیز تعریف کردند بهتر است سر به گریبان کرده و خود را اصلاح کنند.
سمیر بدرود
>>> تیم افغانستان با این امکانات کمتر نشان داده که تهدید بزرگی برای هر تیمی خواهد بود بشمول پاکستان!
زنده باد تک تک کریکت بازان وطن!
اس پ هزاره
>>> من میگویم که مرده باد تیم کرکت افغانستان چون نتوانستن در برابر دشمن دیرینه ما پاکستان پیروز شوند امشب با تیم بنگله دیش نیز روی سیاه کردیدند . دیگر کرکت را مشاهده نمیکنیم .
رررررر از کارته نو
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است