با رفتن تعدادی از رهبران پیشگام حوزهمقاومت، کلیت استخوان بندی آن دچار شکست و ریخت فراوان گردید و این شکست و ریخت در هردو صورت عینی و ذهنی دامنگیر رهبران و رهروان امروزین آن گردیده است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۵ ۱۳۹۷/۷/۴ | کد خبر: 154904 | منبع: | پرینت |
حوزه مقاومت، حوزه یک قوم ، یک جغرافیا و یک جریان مشخص نیست بلکه حوزه مقاومت به یک حوزه فکری فرهنگی افغانستان شمول اطلاق می شود که با محوریت سردار مقاومت ملی کشور شهید احمدشاه مسعود با مشخصات ویژه دفاع از افغانستان در پرتو هم نگری و اجماع ملی در یک مقطع حساس از تاریخ کشور شکل گرفت و پس از چندی و با تغییر اوضاع سیاسی در کشور هرچند در صورت تحول پیداکرد، اما در مفهوم، به حیث یک حوزهء ارزشی تا امروز باقی مانده و به احتمال قوی تا آینده های دور کشیده خواهد شد.
بدون تردید با رفتن تعدادی از رهبران پیشگام حوزهمقاومت، کلیت استخوان بندی آن دچار شکست و ریخت فراوان گردید و این شکست و ریخت در هردو صورت عینی و ذهنی دامنگیر رهبران و رهروان امروزین آن گردیده است.
ذکر روز شمار و سال شمار وقایع پس از شهادت قهرمان ملی اینجا جایش نیست ولی ضروری ست حد اقل در چند و چون تجلیل از وقایع بزرگ پس از شهادت ایشان به نتایج خوبی برای اثبات ادعای مان برسیم.
به طور نمونه مراسم سالگشت های شهادت و در گذشت شخصیت های نام دار این حوزه حتی می تواند حامل پیام های تکان دهندهء در جهت تداوم این گسست عینی و ذهنی حوزهء مقاومت باشد.
اینکه هرکسی ساز خودش را می نوازد ، این که شخصیت ها دست آویز فخر فروشی بی موجب عدهء از نزدیکان آن ها می شود ، اینکه تجلیل افراطی و تحلیل افراطی شخصیت و کارکرد رفته گان جای بحث منطقی درباب آن ها را میگیرد و اینکه هرکسی...
بنده با توجه به آخرین مراسم سالگشت شهادت قهرمان ملی و استاد شهید دریافتم که ما وقتی می توانیم تجلیل درست از شخصیتهای مان بکنیم که بی تعارف و جدی در صدد بازنگری رفتارهای یک سالهء شخصیت ها و نهاد های موجود مربوط به حوزه مقاومت باشیم و نقد بی وقفه استراتژی ها و برنامه های از آغاز تا امروز کلیت حوزهء مقاومت را در دستور کار تا رسیدن به یک نتیجه ی مثبت قرار بدهیم.
این بازنگری در قدم اول به این مقصد باید صورت بگیرد که چرا ما پس از مسعود نتوانسته ایم و نمی توانیم نفر اول باشیم و یا حرف اول را بزنیم؟
به نظر من عامل های درونی بسیاری در حوزه مقاومت باعث گردیده است تا این مامول محقق نه شود که مهمترین آن مصلحت اندیشی های غیر ضروری ناشی از خارجی زدگی مفرط رهبران و پرداختن به مسائل سطحی و کوچک ذات البینی در بدل قربانی کردن آن سودای سربالایی بوده است که بر مبنای آن حوزه مقاومت شکل گرفته بود.
این عامل ها به صورت خودکار باعث عدم هم آهنگی و وحدت نظر برای نیل به مقصد دست برتر بودن شده است هرچند عوامل بیرونی را نیز نمی شود به سادگی از کنارش رد شد.
ناکار آمدی حکومت وحدت ملی و خلاصه شدن هنر رهبران آن در "چیغ و فیشن" یکبار دیگر فرصتی را مهیا کرده تا اگر بتوان از تجربه های تلخ گذشته آموخت و برای رسیدن به هدف کلان این حوزه که تصاحب زعامت کشور ازطریق دمکراتیک است ، گام برداشت.
آیا اینبار یک چنین خوابی تعبیر مثبت خواهد یافت یا بازهم قصه همان خواهد شد که بود.؟
با مطالعه ی دقیق از نتیجه کار کرد رهبران موجود این حوزه به این نتیجه می رسیم که آدم های متعهد ، بابرنامه و سخت کوش در حوزهء مقاومت که جایگاه بلند مردمی داشته باشند اندک اند و این تعداد اندک هم در ساختن محوریت واحد و جامع الاطراف کارایی چندانی نداشته اند. حالا اگر کسی ازینها بتواند یک چنین کاری را بکند ، آینده در قلمرو او شکل خواهد گرفت.
گذشته از انتقادات غرض آلود و بی معنا و با دید منطقی و معقول در طی ماههای پس از کناره گیری آقای نور از ولایت بلخ ، نشانه هایی از یک خوشبینی در سیاست ها و برخوردهای او با حکومت و با جریان ها و شخصیت های سیاسی دیده می شود.
او با تشکیل ایتلاف ملی و با راه اندازی برنامه های بهترِ رسیدن به انتخابات شفاف، هرچند چالش زا برای حکومت و کمیسیون انتخابات ، دیده می شود که آن هدف بزرگ و فراموش شده را رصد می کند و به همان سمت به پیش می رود.
او اعلان کرد که کاندیدای ریاست جمهوری خواهد بود و این اعلان برخاسته از کاری بود که او در طی مدت کوتاه پس از ماموریت دولتی خود انجام داد و تا سرحد عقب نشینی حکومت و متقاعد سازی کمیسیون انتخابات از آن نتیجه گرفت.
پس او با ایتلاف بزرگی را که از همه شخصیت ها و اقوام شکل داده است ، می تواند بخت بالنده حوزه مقاومت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۸ باشد.
برنا صالحی
>>> دررسانه ها چنین مضمون از طرف یک همکار یا طرفدار به اصطلاح مقاومت چیزعادی است باید همینگونه بنویسند، اما حقیقت تجربه شده وثابت شده اینست که افراد حوزه مقاومت کسانی اند که مفسد ترین بدنامترین اشخاص جامعه هستند همین فساد که همه جهان ازان شکایت دارند مسئول درجه یک آن همین افراد مقاومت ومجاهدنما جنگ سالار وتفنگ سالار هستند ، این ها دکانداران هستند که بنام اسلام تجارت میکنند
>>> این ایتلاف بزرگ نماینده گی از مقامت و مردم نمیکند بلکه از دزدان و مافیای خون مردم میکند اگر این ها نماینده مقاومت هستند باید بدانید که در زمان مقاومت دوستم در ترکیه بود عطا در پشاور بود ضیا در دهلی بود ضاهر قدیر و لالی و همایون مصروف قاچاق پودر بودند بنا نام مقاومت را با این ها بد نام نسازید
>>> برنا اب سرد نوشی جان کنید که فایده داردهم قبل ازنان وهم بعد ازنان هههههههه
>>> صالحی صاحب
باید بدانی و حتمآ میدانی که یک کتله مخصوص بخاطر رسیدن به ارگ ریاست جمهوری متشکل از چند جناح معلوم الحویه که در رآس ان شورای نظار بود ( اتحاد شمال و یا جبهه مقاومت )
مانند کمونیستان وطن و مادر وطن را به امریکا فروختند و همین ها ( شورای نظار + سیکولار های غربی+ مجددب +سیاف+ کرزی+ محقق+خلیلی+دوستم و بگیل های دیگر تنظیم های جهادی ) سبب اشغال، تباهی، فرهنگ چور و چپاول ، غصب زمین و هزاران مصیبت در افغانستان اند.
آقای برنا
اینکه من و خودت بنابر بر ملحوظاتی از این و ان دفاع میکنیم موضوع جدا و علیحده است لیکن ولا بالله همان طور که نام شاه شجاع ، ببرک و تره کی بنام وطنفروشان برای انگلیس و شوروی ثبت تاریخ اند
مقاومتی های شما وطنفروشان برای امریکا ، ثبت در تاریخ میشوند و هستند
سیدعبدالغفور
>>> ترسم نه نرسی به کعبه ای اعرابی
این رهی که تو میروی به ترکستان است
حوزه مقاومت و مقاومت بازی ها دیگر جز تاریخ شده است مردم افغانستان به استثنای یک اقلیت بسیار بسیار کوچک با کلمه مقاومت انقدر حساسیت دارند که به مجرد شنیدن کلمه مقاومت استفراق شان می اید بخاطریکه درین 17 سال گذشته کسانیکه در راس این مقاومت قرارداشتند بغیر از چور چپاول غصب زمینهای دولتی وشخصی قتل وقتال اوباشی ولندغری دیگر کاری نکردند که مردم افغانستان از انها یک خاطره نیک داشته باشند و حالا مردم افغانستان هوشیار شده اند خوب و بد خودرا میدانند به همچو اشخاص و افراد ولگرد اوباشد ولندغر هرگز رای خودرا نمیدهند بناء چانس برنده شدن گروه شروفساد شمال که خودرا حوزه مقاومت معرفی میکنند بسیار زیاد ضعیف است
نورالله خاوری از دنمارک
>>> اگر نگاهی به گذشته سیاسی داکتر عبدالله بیاندازیم، میبینیم که عبدالله در نقش ملای پل خشتی بازی کرده است و سیاه کاری هایش مثل یک کوه ذغال است.
به نقل از جیمز دابیز نماینده اسبق و خاص امریکا در افغانستان، داکتر عبدالله در کنفرانس بن اول گفته بود که رهبر آینده افغانستان باید یک پشتون باشد و گفته بود: اگر استاد ربانی پذیرفت خوب اگر نپذیرفت، باز به تنهایی پیش می رویم!
در انتخابات ۲۰۰۹، مارشال فهیم فقید به تکرار به استاد عطامحمد نور گوش زد کرده بود که «این بچه(داکتر عبدالله) اول برنده نمی شود، اگر برنده شود، توانایی ریاست را ندارد»
گفتهی مارشال فقید درست بیرون شد، پاشنه آشیل داکترعبدالله که یک ویدیوی اوست، او را مجبور ساخت که با گرفتن هفتاد میلیون دالر به آرای مردم خیانت کند به دور دوم انتخابات نرود.
در انتخابات ۲۰۱۴ یک محوریت بزرگ شکل گرفت. صلاح الدین ربانی رییس جمعیت اسلامی که چندان دلخوشی به داکترعبدالله نداشت- چون او هتک حرمت داکترعبدالله به استاد ربانی را به یاد داشت- به اثر پافشاری استاد عطا آقای ربانی قانع شد به کمپ اصلاحات و همگرایی برود و مسووليت معرفي عبدالله را به عهده بگيرد.
استاد محقق یک پایهی اصلی تیم اصلاحات و همگرایی به دلیل رفاقت دیرینه با استاد عطامحمد نور، معاونیت داکترعبدالله را پذیرفت.
گفته می شود عطامحمد نور بیشتر از بیست و یک میلیون دالر را در انتخابات ۲۰۱۴ هزینه کرده بود.
داکتر عبدالله در انتخابات ۲۰۱۴، با یک پتکه آمریکاییها با وصف آنکه گفته بود: قطعه قطعه شوم حکومت تقلبی را نمی پذیرم، بدون اینکه با تیم اصلاحات و همگرایی مشورت کند، ریاست جمهوری را به داکتر غنی واگذار کرد.
با ایجاد حکومت وحدت ملی و تقسیم پنجاه در صد قدرت، عبدالله ضعیف ترین نقش را بازی کرد؛ تا جایی که کلیدیترین حامیانش کمپ اجرائیه را ترک گفتند و تیم اصلاحات و همگرایی عملا از هم پاشید.
مهم ترین بحث، توافق نامه حکومت وحدت ملی بود که یک مورد آن هم عملی نشد.
شناسنامهی هوشمند عملا در حال توزیع شدن است. داکتر عبدالله اصلاحات انتخاباتی را عملی نتوانست. حتا داکتر عبدالله با اصلاحات انتخاباتی مخالف شد و با بسته شدن دروازه های کمیسیون مخالفت کرد تا اینکه به اثر فشارهای احزاب سیستم بایومتریک را کمیسیون پذیرفت.
بحث مهم دیگر توزیع قدرت است که عبدالله کوچک ترین نقشی در تعین وزرا، معینان و سفرا نداشت ندارد و صلاحیت تعین یک مامور بست سه را ندارد.
عبدالله در حوزه مقاومت نقش ملای پل خشتی را بازی کرده و میکند.
کوچکترین کاری را که داکتر عبدالله در حوزه مقاومت کرده است، چیست؟!
جز اینکه چهار نفر جوان چیز فهم را در یک خانه به نام کانون اصلاحات بندی کرده و از آنها مداحان تمام عيار ساخته است.
کانون اصلاحاتی ها وظیفه دارند که افکار عامه را با تولید متن های فریبنده مصروف نگهدارند. نمونه آن تولید دو متنی بود که در روزنامه هشت صبح نشر کردند تا عبدالله فرصت پیدا کند که از تربیون های سالیاد شهادت احمدشاه مسعود و استاد ربانی به نفع خود اش تبلیغ کند و به رقیب هایش بتازد.
ریاست اجرایی و حکومت فعلی ایستگاه آخر سیاسی داکتر عبدالله است؛ زیرا کلیدی ترین متحدین عبدالله در انتخابات پیشرو از او حمایت نمیکنند.
صلاح الدین ربانی رییس جمعیت اسلامی در آغاز حکومت وحدت ملی مخالفت عبدالله با وزیر خارجه شدنش را هیچ وقت فراموش نمیکند.
وقتی که صلاح الدین ربانی وزیر خارجه میشد، عبدالله گفته بود:«داکتر غنی با وزارت خارجه صلاح الدین خان مخالف است.»
اما زمانی که استاد عطا با ارگ بر سر تقسیم قدرت گفتگو کرد داکتر غنی به اثر پافشاری عطامحمد نور پذیرفت که صلاح الدین خان وزیر خارجه شود.
صلاح الدین ربانی از نقش پنهان داکتر عبدالله در استيضاح اش با خبر است.
عطامحمد نور که در انتخابات گذشته از کلیدی ترین حامیان عبدالله بود، در انتخابات پیشرو چالش بزرگ بر سر راه او میباشد.
آقای نور با ایجاد ائتلاف بزرگ در هماهنگی با استاد محقق و جنرال دوستم یکی از طرف های اصلی انتخابات پیشرو هستند.
امیر محمد اسماعیل خان که به صراحت اعلام کرده است به عبدالله اجازه نمی دهد که بار دیگر بالای شانه مردم ما سوار شود.
محمد یونس قانونی به دلیل مخالفت عبدالله با ریاست او در شورای عالی صلح، از رقیبان جدی عبدالله است.
وي در چند جلسه خصوصي گفته است كه عبدالله در نزد او مرده است!
در حوزه شمالی، چالش بزرگ بر سر راه او شورای شمالی است که والیان ولایات پروان، کاپیسا، کابل و فرماندهان عمده جهادی آقایان الماس زاهد، امان الله گذر، بسم الله محمدی، تاج محمد مجاهد، ایوب سالنگی، عتیق الله بریالی، گل حیدر خان، حاجی بهلول ودر کل حوزه مقاومت که در گذشته عبدالله به عنوان تخته خیز از این حوزه استفاده می کرد، با او نیستند.
در حوزه غور، بادغیس و هرات عبدالله کوچک ترین کاری نکرده است، مردمان این خطه باستانی به شدت از او ناراض اند. آیا مردم هرات توهین و تحقیر علی احمد عثمانی را در انتخابات پیشرو فراموش می کنند؟!
شمال شرق که بستر رای عبدالله بود، به اثر بی کفایتی او به جولانگاه طالبان تبدیل شده است.
ناکامی پنجاه در صدی حکومت وحدت ملی بر دوش عبدالله است.
عبدالله نمی تواند که ادای اپوزیسیونی کند و خود را مبرا از همه نابسامانی ها و خرابی وضعیت فعلی بشمارد؛ چون در فساد در کمیته تدارکات سهیم است.
مردم مار افعی و ملای پل خشتی را خوب شناخته اند، زهرش را چشیده اند و هرگز بار سوم به او اعتماد نخواهند کرد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است