تاریخ انتشار: ۱۲:۳۱ ۱۳۹۷/۷/۴ | کد خبر: 154908 | منبع: | پرینت |
با اعتراض بر پروسيجر قبلى انتخابات و بستن دفاتر كميسيون انتخابات از سوى ایتلاف بزرگ در چهار شهر مهم هرات، قندهار، ننگرهار و بلخ كه امكان تقلب در آن متصور بود و تقاضاى بايومتريك شدن روند انتخابات كه ظاهراً متضمن شفافيت بيشتر آن است. دولت از موضع قبلى خود كه ادعا مى نمود در فاصله زمانى باقيمانده، امكان پذير نيست، ظاهراً عقب نشينى نمود و وعده سپرد كه از ٢٢ هزار دستگاه در اين دور از انتخابات، استفاده خواهد شد.
در مقابل نمايندگان ائتلاف نيز اذعان نمودند كه موانع را از سر راه دفاتر كميسيون انتخابات بر مى دارند و بيان داشتند كه قناعت شان حاصل شده. رويهمرفته چنان كه معلوم است، توافق نسبى در زمينه حاصل شده و دو طرف كنار آمده اند.
اما سوال اين است كه با درنظر داشت فاصله كم زمانى تا انتخابات، آيا حكومت و كميسيون انتخابات قادر خواهد شد به اين پيمانه ماشين بايومتريك تهيه و به همان ميزان پرسونل را آموزش دهد؟ و اگر چنين كارى هم صورت گيرد. آيا شرايط مناطق دور افتاده با اجراى اينگونه پروسه انتخابات سازگار خواهد بود؟ يا اينكه عقب نشينى ارگ، تاكتيكى است و كوشيده تا اپوزيسيون را اغفال نموده، موقتاً از سر راهش بردارد و مصمم بر پوشش دادن كل روند انتخابات با چنين دستگاه هاى نيست؟
نخستين احتمال آن است كه به بهانه هاى تخنيكى و مشكلات بايومتريك شدن، انتخابات به تعويق افتد و ارگ زمانى كمايى نمايد تا زمينه هاى تقلب را در اين مورد نيز روى دست گيرد.
احتمال دوم آنكه صرفاً در شهر ها از چنين دستگاه هايى كار گرفته خواهد شد و با دلايل ظاهراً موجه ى در ساير مناطق بر روال قبلى انتخابات صورت گيرد كه باز هم امكان تقلب را بعيد نمى نماياند.
باور ندارم اين روند با اجماع ارگ و مخالفان، بسرانجام خوبى برسد.
محمد عارف منصوری
>>> زنده باد کارگران سرچوک که صرف با گرفتن روزانه سه صد افغانی به نفع ائتلاف کار کردند وباعث شدند تاسیستم بایو متریک ترویج گردد
>>> ـ نادیه مراد؛ دختری که سازمان ملل متحد را به گریه انداخت
نام شان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و «خود» شان سر راه به بهشت بروند !
دعوت نامه شان در دست چپ شان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان می دادند!
مادرم برای سکس شرعی بسیار پیر بود و طعم حوریان بهشتی را نمی داد، او را کشتند،
خواهر کوچکم را همچون بره ای تازه نگه داشتند . او باکره بود !
همچون مریم، کمی معصوم تر، کمی تردتر، همچون آب زلال
خواهرم باید زن امیر الاکبر می شد !
خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم، سرود «خوایه وه ته ن» می خواندیم !
خدا شاهد بود ما گلدان ها را آب می دادیم، گلها را گل می دادیم !
خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم کردند؛
سرش را برای وطن جا گذاشتند و بدنش را زیر خاک دفن کردند تا نفت شود !
خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشتند و به او
شهادتین یاد می دادند؛ باید می گفت الله بزرگتر است !
خدا شاهد بود او از فرط عطش و بی آبی جان داد !
خدا شاهد بود سیاه بودند، مردانی از سرزمین حجر و آتش و ما
زبان شان را نمی فهمیدیم، اما رفتارشان را … !
مردانی با ریش های بلند، مغزهای کوتاه، باورهای سخت ! نام شان
عقرب، ملخ، سوسمار بود! لشکری از لجن و پشم و اعتقاد !
آنها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آنها من را غنیمت صدا می زدند !
آن زمان دیگر نادیا نبودم،
آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفس هایم خون میچکید،
آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشه ای بودم که حتی مومیایی هزارساله اش ارزش نداشت،
آن روز مرگی بودم در روحی !
بعد از آن زنی می مرد، زنی حامله می شد، زنی خودکشی می کرد، زنی خودسوزی… زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند !
بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند، زنانی فقط یک تقویم می شناختند : روز اول تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب !
بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد : قبل از فاجعه ی سیاه –
بعد از فاجعه ی سیاه !
بعد از آن زنان فقط یک خیابان را سر راست بلد بودند،
خیابان منتهی به بیمارستان بیماران روانی !
بعد از آن زنان فقط یک آواز می خواندند : «ای مرگ کجایی ؟ زندگی مرا کشت !»
بعد از آن زنان تابوت بودند و کودکان در شکم شان مردگان هزارساله !
بعد از آن زنان مجسمه ای بودند که وسط شهر برای عبرت تاریخ
نصب شده بودند !
آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردی آمد، من را کشت و
باز دعا می خواند تا دوباره زنده شوم !
پی نوشت :
۱.نادیه مراد باسی طاها متولد ۱۹۹۳ میلادی در سنجار است که شهرش به دنبال عقب نشینی پیشمرگ های گروه بارزانی از سنجار، در سال ۲۰۱۴ به اشغال داعش درآمد و داعشی ها روستای « کوجو» – سکونتگاه نادیه مراد – را هم اشغال کردند و او را به همراه خود بردند
ر
>>> براساس یک گزارش تحقیقی میلیونها افغانی زیرنامِ معاش ماهوار سربازان و افسران ارتش ملی کشور در کابلبانکِ نَو، حیفومیل شدهاست و از هر ده حساب بانکی افسران و سربازان وزارت دفاع ملی، یکی آن خیالی است.
میلیونها افغانی زیرنامِ معاش ماهوار سربازان و افسران ارتش ملی کشور در کابلبانکِ نَو، حیفومیل شدهاست.
سندهای رسمی آمریت تفتیش کابلبانکِ حاکیاز چهل میلیون افغانی اختلاسیاست که ماهانه از طریق یکصد حساب بانکی جعلی بهنامهای خیالی افسران و سربازان ارتش ملی، توسط مسوولان مالی وزارت دفاعملی با همدستی برخیاز مسوولانِ کابلبانک نَو صورت میگیرد.
در بخشیاز گزارش آمریت تفتیش کابل بانکنو که عنوانی وزارت مالیه و رهبری بانک فرستاده شده و یک نقلِ آن به پیک رسیده، چنین آمده است:
” از مجموع چهارهزار حساب جعلوتزویر بهطور میانگین دههزارافغانی معاش ماهوار سربازان اردوی ملی در چهل نمایندگی نوی کابلبانک، بالغ به چهل میلیون افغانی بهطور ماهوار بهخزانهی دولت خساره وارد شدهاست. “
باوجود این سندها، منابع تفتیش کابلبانکِ نو که پساز بررسیها گزارش مکمل این قضایا را به رهبری و هیأت نظارت بانک ارائه نمودهاند؛ میگویند که بهگونهی میانگین، از هر ده حساب بانکی سربازان و افسران ارتش ملی در کابلبانکِ نَو، یکی آن خیالیاست و از سال ۱۳۹۱ تا اکنون، میلیونها افغانی ازاین حسابها بیرون شده و به جیبهای نامشخص رفتهاست. چنانکه بهگونهی مستند در بخش دیگر این سنَدها، آمدهاست که شش میلیون افغانی از حسابهای معاش ماهوار شماریاز افسران فرقه۱۱۱ وزارت دفاع ملی، توسط خزانه دار این فرقه، بیرون و حیفومیل شده است.
آمریت تفتیش داخلی کابل بانک نو در یک نامهی رسمی به ریاست این بانک خبر داده است که این پولها در نبود صاحبان حسابها توسط چندین تن به نامهای ذبیح الله خزانه دار فرقه۱۱۱، ذکیالرحمان افسر این فرقه، نجات احمد خزانه دار نمایندگی میدان هوایی و مسیح الله صراف نمایندگی میدان هوایی، از نمایندگی کابلبانک نو در پلچرخی در چند مرحله بیرون کشیده شدهاست.
شبکهی سرتاسری کابلبانک نو، به نامهی رسمی آمریت تفتیش این بانک در مورد اختلاس شش میلیون افغانی چنین نوشته است:
” مطابق قرارداد فیمابین وزارت مالیه و کابلبانک نَو، در تفصیلات معامله بانکی و یا (transaction narration) تنها همان مشخصاتیکه به حیث نام (excel sheet) که حاوی معاشات میباشد در( particular ) ذکر گردیده و کاپی الکترونیکی معاشات اجراشده ناممکن است، زیرا هزاران لست معاشات در جریان سال 2011 اجرا شده و همچنان هر سه ماه بعد، خزاین لیستهای سابقه از سیستم (share point) حذف میشود. “
>>> ګر همین مکتب است همین ملا حال طفلان خراب می بینم
>>> به آقای محمد عارف منصوری: بی اعتمادی ازین بیشتر نمی شود. بهتر خواهد بود که جنگ های دورۀ محاهدین باز تکرار شود و دل دشمنان خوش.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است