تاریخ انتشار: ۲۳:۵۵ ۱۳۹۷/۷/۸ | کد خبر: 155029 | منبع: | پرینت |
برای بررسی کارنامه هر یک از رهبران گذشته کشور باید پیشاپیش معیارهایی را تعیین کنیم و سپس در چهارچوب این معیارها به بررسی و ارزیابی کارنامه آنان بپردازیم در غیر آن به بیراهه خواهیم رفت.
باید توجه داشت که از آغاز پروژه ایجاد و تشکیل کشوری به نام افغانستان در 1838 یعنی حمله انگلیس به خراسان و روی کار آوردن شاه شجاع درانی و نشاندن او بر تختگاه کابل تا به اکنون بلااستثنا همه ی پادشاهان و امیران، دست نشانده بیگانان بوده اند که مستقیم یا غیرمستقیم آورده شدند. از این منظر نمی شود وارد میدان شد.
شاه شجاع را انگلیسی ها آوردند. امیر دوست محمد خان را هم همانها آوردند. شیرعلی خان هم با تایید انگلیس امیر کابل شد تنها هنگامیکه خطر حمله روسیه تزاری به هند از راه کشور بالا گرفت شیرعلی با هراس از اینکه روس ها عبدالرحمان گریزی به پاردریا رقیب وی را پیش انداخته و مانند شاه شجاع نیاورند و بجای او ننشانند از ترس با روس ها از در مصالحه پیش آمد و سفارت جنرال استولیتف را به کابل پذیرفت غافل از اینکه روس ها برای امتیازگیری از انگلیس تنها مانور می کردند زیرا هنگامیکه معاهده پنهانی روسیه و امپراتوری عثمانی فاش گردید و انگلیسی ها می خواستند سانکت پتر بورگ را زیر فشار بگیرند روسیه دست به مانور در محور جنوب زد و شیرعلی ناآگاه از سیاست های جهانی قربانی گردید.
عبدالرحمان را انگلیسی ها اوردند. امیر حبیب الله هم با تایید انگلیس روی کار آمد. امان الله در برابر پدرش کودتا کرد و عملا در توطیه قتل او دست داشت. این کودتا نیز از سوی جاسوسان انگلیس رهبری و هدایت می شد اما چون امان الله پلان انگلیس را یعنی حمایت از نادر و برادرانش را می دانست در فردای کودتا با اعلان استقلال خود را در دامان روسیه انداخت. نادر به حمایت انگلیس روی کار شد. هاشم خان که غیر رسمی همه کاره کشور بود از حمایت انگلیس برخوردار بود.
یادمان نرود که امان الله کسی بود که ارتش سرخ را برای براندازی امیر حبیب الله کلکانی به کشور دعوت کرده بود. براساس موافقه او 800 تن از کماندوهای ارتش سرخ به فرماندهی سرهنگ پریماکف با غلام نبی خان چرخی وارد مزار شریف گردیده، در تاشقرغان سپاه چندین هزار نفری حبیب الله کلکانی را با بمباران های هوایی و توپخانه زمینی تار و مار کردند.
نادرخان هم به یاری سپاه 15 هزار نفری قبایل وزیری و مسعود هند بریتانیایی روی کار آمد. داوودخان در اثر کودتای 26 سرطان که از حمایت مستقیم مسکو برخوردار بود، رییس جمهور شد. پس از کودتای هفت ثور تره کی با حمایت مسکو رییس جمهور شد کارمل را نیز روس ها روی کار آوردند همینگونه نجیب با حمایت روس ها رییس جمهور شد. مجاهدان و سپس طالبان هم با حمایت غرب، کشورهای عربی و ترکیه و پاکستان روی کار امدند. کرزی و غنی را هم امریکا آورد.
در یک سخن ما هیچگاه رهبر مستقلی که از سوی مردم برگزیده شده باشد نداریم. اگر کسانی در مقاطع کوتاه برای چندی از راه های غیر طبیعی مانند کشتن رییس جمهور یا پادشاه پیش از خود روی کار آمده بودند در واقع با نقص قاعده بازی بوده که پس از مدتی از گردونه حذف گردیده اند از این منظر نمی شود به هیچ گونه نتیجه رسید.
از سوی دیگر چگونه می شود شاه شجاع را بخاطر آوردن انگلیسی ها نکوهش کرد و امیر دوست محمد و عبدالرحمان خان نادرشاه و کرزی و غنی را برائت داد یا کارمل و تره کی و امین را بخاطر آوردن روس ها نکوهش کرد و امان الله را در عین کیس برائت داد و قهرمان خواند؟
تازه اینکه امان الله در دوره مهاجرت به روس ها پیشنهاد کرده بود که اگر او را دوباره بیاورند و مناطق پشتون نشین هند را به او بازگردانند حاضر است ترکستان افغانی یعنی شمال هندوکش را به شوروی ها بدهد.
عزیز آریانفر
>>> هزاره ها را نیز ایران با عاشورا داخل افغانستان کرد.
همین حالا محقق و خلیلی و محسنی،همه از پشتیبانی ایران برخوردار اند.در گذشته نیز گروه های هشت گانه و محسنی و مزاری و غیره رهبران هزاره،همه از طرف ایران پشتیبانی میشدند و میشوند.
پس هیچ گروه و هیچ حزب و هیچ پادشاه و رییس جمهور و امیری تیست که در افغانستان توسط خارجی ها پشتیبانی و تمویل نشوند.
کشور هایی که از جانب دیگران پشتیبانی و تمویل نمیشوند،خودشان امپراطور و قدرتمند هستند و هیچکس نمیتواند در امور آنها مداخله کند،مثل امریکا و روسیه و چین و هند و دیگران.
پس اگر میخواهی کسی در امورات کشورت مداخله نکند،پس برو و قدرتمند شو.زیرا ضعیف همیش پایمال است.
>>> یادمان نرود که درین میان ربانی ومسعود بیرون از اراده ای خارجی ها امدند هرچه روسها دران زمان خود ضعیف بوده در حالت نزع قرار داشتند وغربی ها هم مهره ای خود حکمتیار را پیشکش نموده لودند واز طریق او خواب اسیای میانه وبلعیدن دنیار ا در سر می پرورانیدند وپاکستانی ها هم سخت مغرور بودند که حتما نماینده ای بلا منازعه ای انها بر اریکه ای قدرت می نشیند ناگهان خواب همه تعبیر غلط شد ومسعود وربانی گرچه از همان اوان در لیست قرباتنی ها شامل شدند وبلاخره به همان جرم قربانی هم گردیدند ولی برنامه های دراز مدت غرب را به تاخیر انداخته برای روسها مجال تنفس وباز سازی قدرت وتجدید قوا را مهیا ساختند با این بیان علی الفور در ذهن هریک خطور مینماید که حتما روسها به کمک ربانی ومسعود شتافتند ولی ما در ابتذا گغتیم که روسها در حالت جان کندن بودنو خود در حال متلاشی شدن وفرسودهگی قرارگرفته بودند وغربی هاهم که خودرا صد در صد پیروز میدان میدانستند با بی تفاوتی وضعیف عمل کردند که نتیجه جنین شد باید بی انصافی نکنید اگر مسعود وربانی هرقدر خامی ها وبدی ها داشتند تنها در زمینه ای استقلالیت از همه بهتر وبالاتر بودند وکسی کمک قابل ملاحظه همراه شان نداشت اهل غرض کور میباشد ولی تاریخ های ازاد در اینده درین مورد قضاوت خواهد کرد
تبنگ چی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است