جناب رییس جمهور و بانو بی بی گل به ولایت بلخ تشریف آورده اند.
سرک ها بند.
مردم از کار خود و دستمزد خود به عقب ماندن.
فضای شهر ماتم گونه چون به چهره کسی خوشی نبود. همه وابسته به دستمزد روزانه خود برای یک لقمه نان هستند.
و مهمتر از آن!!!
گارد های که به کمربند اول نزدیک ولایت به وظیفه گماشته شده بودند.از یخن یک مامور دولت گرفته بود.
یک گارد از یخن اش گرفته دور انداخت او را
و گارد دیگر در پشت گردن این مامور با سیلی زد گفت برو از راه دیگر.
خوب حال قضاوت بدست شما است.
درست است که آنها برای تامین امنیت این جناب ها تلاش میکردند.
آیا با توجه به کرامت انسانی این جایز است که یک انسان را به این حد توهین تحقیر کنند؟
من که خودم از چشم دیدم نوشتم.
برای آن گارد گفتم حق نداری این برادر را توهین بکنی. هدایت کن از راه دیگر برود.
گفت حقش است، گفتم اما او خو بیگناه بود، جواب نداشت خاموش ماند،
نمیدانم چگونه از لباش مقدس نظامی برای وحشی گری خود سوء استفاده میکنند.
بی عدالتی به حد است که از دزدان و قاتلان کرده به لباسهای نظامی بعضی ها جنایت های بزرگ را انجام میدهد و مردم مظلوم ما که توان مقابله با این گونه اشخاص ندارند. خاموشانه از راه آنها رد میشوند.
به تدابیر امنیتی و به تامین امنیت هرگونه تلاشها شود احترام دارم.
اما به یک هموطن مظلومم کسی بی احترامی کند، خیلی جگرخون و متنفر میشوم.
تا حد توان به گوش مسوولین شان موضوع رسانیده شد.
اما در مقابل اینگونه بی عدالتی باید مردم ما ایستادگی کنند.
تا جلوه اینها گرفته شود

پلوشه اچکزی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است