گویند شخصی از راه های مشکوک مقدار پولی بدست آورده بود و با این پول یک راس گاوی خریداری کرده تاشیر آن را بنوشد ولی بعد از مدتی بعذاب وجدان گرفتار و از کرده خود پشیمان گردید.
جهت تلافی تصمیم گرفت تا گاو را نذر و صدقه کند. به دروازه یکی از بزرگان شهر خود رفته و قصه را بوی بازگو کرد. آن بزرگوار از قبول چنین صدقه ابا ورزیده و آن را رد کرد.
شخص مذکور مایوس گردیده به دروازه دیگری رفت و از او خواست تا صدقه و نذرش را قبول کرده و به شاگردان و مستحقین انفاق کند و قصه رفتن خود به دروازه آن بزرگوار اولی و رد صدقه اش را نیز به او حکایت کرد ولی اینبار این بزرگوار دومی صدقه اش را پذیرفت و در جواب به او گفت که آن بزرگوار اولی بمانند شاهین است که به هرنعش خود مرده ای سر فرود نمی آورد از این جهت نذر تو را قبول نکرده ولی من شبیه سیاه کلاغ هستم که به هر لقمه اندک و مشکوکی سر فرود می آورم از این جهت صدقه و نذرت را می پذیرم.
مرد از گفته او و قبول نذرش خوشحال گردیده و واپس به نزد برگوار اولی رفت و قصه را به او بیان کرد و از قبول نذر و صدقه خود نیز ابراز خوشحالی نمود که به این جواب بزرگوار اولی نیز مواجه گردید: من مانند برکه آبی در دشت و بیابانی شبیه هستم که گمان میکنم با مقدار اندکی از شبهات و مایعات مشکوک برکه آبم نجس میگردد ولی آن بزرگوار مانند اقیانوسی است که هرگز مقدار اندک شبهات و مایعات مشکوک به آن اثری ندارد.
ببینید هردو بزرگوار بنحوی به قضیه پرداختند که به شخصیت دیگری برخورد نکند و هیچکدام بر دیگری خورده نگرفتند و نگفتند که حرف خود شان درست و سخن طرف مقابل غلط و نادرست است.
فا اعتبروا یا اولی الابصار

سید محمد خیرخواه

>>>   کسی که با حرف و عمل خیرخواهی خود را ثابت نماید، واقعاً «خیرخواه» و واجدالاحترام است. دوست عزیز! از شما ممنونم.
داود

>>>   داستان بسیار شیرین ولی خیالی.درواقعیت همچو چیزی هیچگاه اتفاق نیفتاده ونخواهد اتفاق افتید.

>>>   کاش جنگ سالاران غاصبان مجاهد نمای ما هم همینطور وجدان زنده میداشتند

>>>   در میزهای مدور نیز چنین است.
کارشناس های سیاسی دور هم جمع میشوند و گرداننده برنامه از کارشناس اولی میپرسد که نظر شما راجع به آمدن گلبدین و پیوستن او به دولت چیست؟
کارشناس اولی میگوید:
والله به نظر من همه کرگس ها از داخل و خارج و شرق و غرب در اطراف دیگ بین المللی خیرات افغانستان جمع شدند،بگذار این کرگس نیز شامل آنان شود.
بعداً نطاق نظر نظر دهنده دومی را درین مورد میپرسد.
او در جواب میگوید:
با احترامی که من به نظر ،نظر دهنده اولی دارم،فکر میکنم که این کرگس ار کرگس های دیگر به مراتب ظالم تر بوده است.چقدر افغانهای بیچاره را با راکت پرانی کشت؟شهر کابل را به ویرانه تبدیل کرد و .....
نظر دهنده اولی:مگر کرگس های شما ازین بدتر نکردند؟
شورای نظار و جمعیت چقدر مردم را در جنگ کشت؟وحدتی ها چه کردند؟
دور نمیرویم،همین کرزی که به افغانستان همراه قوای خارجی آمد،تا حال چند صد هزار نفر در افغانستان کشته شد؟
از زمان ریاست جمهوری اشرف غنی در ظرف پنج سال،ده ها هزار نفر بشمول افراد ملکی و سربازان و مخالفان مسلح کشته و زخمی نشدند؟
نظر دهنده اولی: تو بد میکنی.
نظر دهنده دومی:خودت بد میکنی.
بعداً هردویشان با مشت و لگد به جان هم می افتند و گرداننده برنامه میز مدور میگوید:
این بود میز مدور امروز ما با کارشناسان سیاسی ما در مورد پیوستن گلبدین به دولت.
تا برنامه آینده شما را به الله پاک که میغرماید:
تبت یدا ابی لهب و تب ما اغنا ماله و ....میسپارم.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است