مدتها بود که جبار قهرمان تلاش داشت تا هواداران حزب وطن (مربوط به پرزیدنت داکتر نجیب الله) را زیر یک چتر گرد هم آورد، او تلاش داشت تا حزب وطن را بازسازی کند، بسیاری از "رفقا" به او پیوستند اما برخی که در کابل و یا بیرون از کشور بودند روی یک سلسله اختلافات سیاسی مبنی بر ایجاد حزب وطن از سوی وی رغبت و تمایل نداشتند.

جریانات دموکرات و ملی گرا تلاش داشتند تا جبهۀ واحدی ایجاد کنند، جبار قهرمان نیز یکی از این افراد بود که در قالب جریان انسجام حزب وطن فعالیت های گسترده ای در افغانستان نماید، جوزای همین سال بود که من و تعدادی از دوستان برای این یکپارچگی به دفتر آقای قهرمان در خوشحال خان کابل رفتیم، برنامۀ ما در قالب یک هیات مذاکره کننده و گفتگو برای همسویی میان جریان سیاسی ما (اعتدال - دموکرات) و آنها (انسجام حزب وطن) بود. هر سه منزل پر بود از مراجعه کنندگان با طیف های مختلف مردمی، تصاویر داکتر نجیب الله بر سینۀ دیوارها نصب شده بود، ملاقات ما و جبار قهرمان در پشت بام تعمیر مجلل برگزار شد، روی اهداف مشترک مبنی بر انسجام نیروهای ملی و دموکرات بحث کردیم، صحبت ها داغ و پر از چالش بود، روی میکانیزم ایجاد حزب وطن از سوی دوستان ما کمی مورد نقد قرار گرفت و اینکه شرایط جدید ایجاب تیوری های نوین سیاسی را میطلبد و از سوی دیگر تاسیس کنندگان این حزب عمدتا در خارج از افغانستان حضور دارند و این فیصله باید با حضور همه باشد، این صحبت ها آنهم از سوی جریان ما کمی برای قهرمان تلخ تمام شد، من بر روی مشارکت فراگیر سیاسی احزاب مترقی و ملی گرا تاکید داشتم و پیشنهاد کردم که ما با شما می توانیم یک ایتلاف ملی را در سراسر افغانستان ایجاد نماییم چیزی که با یک تعارف و تأمل از سوی قهرمان به یک فرصت دیگر واگذار شد.

از آنروزها ماهها گذشت، روابط سیاسی گروه انسجام حزب وطن و در رأس آن آقای جبار قهرمان با ارگ ریاست جمهوری نیز در آندوره گرم بود، ما با دودلی و تردید این رابطه را از دور بررسی می کردیم، نگرانِ جبار قهرمانِ چپ با عَلم کردن نام داکتر نجیب و روند دیدگاه های سیاست کاپیتالیستی غربی در مقابل این ظهور بودیم. او به آینده خوشبین بود، کسی که از نگاه فیزیکی نیز خود را به داکتر نجیب متمایل ساخته بود. شاید موضوعات نهان و پنهانی در این مقوله باشد که در اینجا لازم نیست بازگو شود اما من همواره به اقتدار، نگاه سیاسی و باور او به آیندۀ افغانستان احترام داشتم.

بدون شک حذف سیاسی جبار قهرمان جزئی از برنامه های سیستماتیک طراحان بحران است، آنها از حضور یک کتلۀ بزرگ جریان ملی گرایی و دموکراتیک می هراسیدند، ترور او در هلمند آنهم در جریان کمپاین انتخاباتی اش نشان می دهد که دشمنان افغانستان برایشان نگرش های سیاسی مهم نیست، آنچه مطرح بحث برای آنان وجود دارد برخورد خشونت آمیز با تمام چهره های فعال سیاسی و جریانات مختلف در سطح افغانستان است.

مهدی ثاقب

>>>   ... طلبان وحشی پاکستانی وطن فروش را از یکطرف مخوان از آمریکا پدر شان امتیاز بگیرد از طرف دیگر افغان هارا قتل عام کردن حیف جبار قهرمان هست

>>>   دوران تغییر کرده و مملکت از امریکاست نه ما !
اس پ هزاره

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است