جبارخان، یکی از کهنهکاران نظامی بود که نزدیک به هشت سال در دوره شانزدهم پارلمان کشور نیز نقشآفرینی کرد. جبار ۶۰ ساله در زمان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ، نقش کلیدی را در حمایت از حزب دموکراتیک خلق در جنوب کشور بازی کرد | ||||
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۱ ۱۳۹۷/۷/۲۵ | کد خبر: 155374 | منبع: | پرینت |
عبدالجبار مشهور به «جبارخان» و با تخلص «قهرمان» فرزند محمدحسن در سال ۱۳۳۷خورشیدی در منطقه «اسپین بولدک» ولایت قندهار متولد گردید. او در سالهای نخست دهه شصت از دانشکده نظامی کابل مدرک لیسانس خود را دریافت کرد و بلافاصله به یاری حزب دموکراتیک خلق افغانستان شتافت.
جبارخان، یکی از کهنهکاران نظامی در افغانستان بود که نزدیک به هشت سال در دوره شانزدهم پارلمان این کشور نیز نقشآفرینی کرد. جبار ۶۰ ساله در زمان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ، نقش کلیدی را در حمایت از حزب دموکراتیک خلق افغانستان در جنوب این کشور بازی کرد. در آن زمان مرکز فرماندهی جبار ولایت هلمند و به خصوص مناطق «گرمسیر» و «ریگ» یا «دیشو» در جنوب هلمند بود اما گستره فعالیتهای ملیشا یا شبهنظامیانش تا به ولایتهای فراه و قندهار نیز میرسید.
نیروهای وابسته به جبار در دهه شصت خورشیدی، عمدتاً کمربند امنیتی شهر لشکرگاه مرکز ولایت هلمند را به دوش داشتند. در آن زمان، فرماندهان جهادی مثل مولوی «نسیم آخوندزاده»، مولوی «غفار آخوندزاده» و «عبدالواحد» مشهور به «رئیس بغران=باغران»، از رقیبان جبارخان به شمار میرفتند. حوزه استحفاظی این فرماندهان جهادی، مناطق شمالی ولایت هلمند مانند «نوزاد»، «موسیقلعه»، «سنگین» و «باغران» بود. با وجود آنکه درگیریهای شدیدی بین جبارخان و این سه فرمانده جهادی به وقوع پیوست اما در سالهای پایانی دولت دکتر نجیبالله، صلح نانوشتهای بین آنان امضاء شده بود.
چنانچه قبلاً ذکر شد، حوزه فعالیت جبارخان تنها به ولایت هلمند محدود نمیشد بلکه ولسوالی «میوند» قندهار از دیگر مناطقی بود که جبارخان در آنجا نفوذ گسترده داشت. این افسر عالیرتبه دولت نجیبالله، از جمله افرادی بود که نقش کلیدی در تسلیم شدن «عصمتمسلم اچکزی» از فرماندهان مجاهدین در قندهار، به دولت وقت داشت.
شبهنظامیان جبارخان در دهه شصت، عملیاتهای متعدی در مناطق «گندگان»، «میرویس مینه» و «سنجری= سنځري» قندهار نیز انجام دادند. ژنرال جبارخان در جنوب افغانستان همان نقش ژنرال دوستم را در شمال این کشور داشت. زمانی که دولت دکتر نجیبالله سقوط کرد، جبارخان نیز مثل بسیاری از فرماندهان دولت نجیب، هلمند را به گروههای مسلح رقیبش چون گروه مولوی نسیم و مولوی غفار و همچنین به رئیس باغران تحویل داد. جبار در سال ۱۳۷۱خورشیدی افغانستان را به مقصد روسیه ترک کرد و چندین سال در این کشور پناهنده بود. وی پس از سقوط حاکمیت طالبان به افغانستان بازگشت و چند سال بعد پس از مشاجرات انتخاباتی، به عنوان نماینده هلمند وارد پارلمان شد.
اشرف غنی دو سال پیش، جبارخان را به عنوان نماینده خود به ولایت هلمند فرستاد تا امنیت را در آن سامان تأمین کند که چنین نشد. اشرف غنی به این تصور بود که سابقه افراد نقش کلیدی را در تأمین امنیت بازی خواهد کرد اما غافل از اینکه مدتهاست ساختارهای اجتماعی افغانستان مرزهای سنتی را شکسته و وارد فاز جدیدی از روابط اجتماعی شده است. بنابراین، دو سال پیش همزمان با ورود جبارخان به هلمند، نظامیان افغان چندین منطقه از جمله «نوزاد» و «موسیقلعه» را به طالبان واگذار کردند.
جبارخان در بدو ورود به هلمند بیان داشت که طبق استراتژی او، بهزودی جنگ در هلمند فروکش خواهد کرد اما همانطور که دیده شد، پیشگویی او، برعکس نتیجه داد. جبارخان سال گذشته به خاطر سرپوش گذاشتن بر شکستهای خود در هلمند، غنی را به خسیسی متهم کرد و گفت که او مثل کرزی شکلات/ چاکلیت ندارد تا آدمها را جذب کند! جبارخان در سالهای اخیر، به عنوان یکی از لیدران «حزب وطن» نیز شناخته میشد.
پس از آنکه داکتر نجیبالله در سال ۱۳۶۵ رییسجمهور افغانستان شد و جایگاه خود را تثبیت کرد، اسم «حزب دموکراتیک خلق افغانستان»، به «حزب وطن» تغییر نام داد و نجیبالله در رأس آن قرار گرفت.
پس از سقوط دولت نجیبالله توسط مجاهدین، حزب وطن عملاً منحل شد. این حزب پس از پایان دوره طالبان، در سال ۱۳۸۳ از دولت کرزی، مجوز فعالیت گرفت اما فعالیت چشمگیری نداشت.
در دو سال اخیر، باردیگر بین اعضای حزب وطن که برخی به آنان کمونیستهای سابق نیز میگویند، جنبوجوش دیده میشود. یکی از گردهماییهای آنان در ششم اسد سال گذشته در کابل برگزار شد. جبارخان در این گردهمایی سخنرانی نمود و بیشازپیش جایگاه خود را در بین اعضای حزب وطن، تثبیت کرد.
او در انتخابات پارلمانی پیش رو، باردیگر خود را از حوزه هلمند نامزد کرد و در چند روز گذشته مشغول مبارزات انتخاباتی بود. صبح امروز چهارشنبه ۲۵ میزان، یک بمب در دفتر جبارخان در شهر لشکرگاه مرکز ولایت هلمند، منفجر شد. در این انفجار جبارخان کشته شد و اینگونه زندگی پرفرازونشیب او پایان یافت.
مرادی
>>> روحش شاد روانش پاک شخص زحمت کش بود همه عکس العمل اش وهمه تلاشش بخاطر سرزمین اش بود.البته هزار ها جبار دیگری هم وجود دارد که به کشور و مملکت اش می انديشت
( عبدالحکيم قصاب
>>> از بقاياى ادمكشان خلق و برجم بود خداوند مى داند كه به جه تعداد انسهاى مظلوم هموطن ما را قتل نموده بود كه به اين مقامهاى دولتى و جنرالى رسيده بود ؟
>>> تباید به مرگ کسی خوش شد خون هیچ انسانی نباید ریخته شود وبه هدر رود اما معمولا هرکه کشت کشته میشود انهای که به خون دیگران حرمت قایل نیستند کسی به خون انها نیز احترام نمیگذارد قهرمان شدن به ریختاندن خون هموطن وخاتمه دادن به حیات دیگران انهم به نقع استعمار وتجاوز چندان افتخار نیست جالب اینجاست که اینها توسط برادران طالب شا ن به قتل رسیدند من که معمولا به کرگ هرکسی بسیار خفه میشوم هرقدر کوشش نمودم که به مرگ جبار خان غمگین شوم چون همه ای ان کسانی را که ایشان به قتل رسانیده اند یادم امد احساس خفگی نتوانستم نمیدانم چرا در گذشته این قدر ادم بد نبودم هرکه را میکشتند بسیار گریان مینمودم و لی اقای جبار خان مستقیم وغیر مستفیم بیش از دو هزار انسانرا به قتل رسانیده باشد پس مرگ انهمه را چگونه فراموش میتوانیم
چاندار از جاغوری
>>> رفیق گلو بود
>>> همینطوری بدون اینکه در مورد کسی اطلاعات دقیق داشته باشید.ذهنی و خیالی هیچ کسی را متهم نکنید.زمان که جبار در زمان نجیب الله درشهر هلمند افسر نظامی بود سر و .تي مجاهدین هلمند به200 نفر هم نمی رسید حالا این2000 نفر را چطوری آمار اش را درست کردید واقعا نابغه هستید .اگر جبار آدمکش بود ازسال ها قبل تا حالا 100 درمورد اش صحبت می کردند .اگر بنده خدا حالا گرفتیم شاید چند نفر را در عملیات ها کشته باشد.باز هم بکشتار ها و جنایات جهادی ها نمیشود.ببیند هموطن آن های که درکشور ما ظلم کردن.نفر کشتن.به همگي مشخص است نیاز نیست که قايم و پنهان کاری بکنند.ماها فقط بلد هستیم که همدیگر را مقصر وملامت کنیم.و این را فقط ظاهرا خودرا از دست مردم از دید مردم میخواهیم اعمال مان را پنهان کنیم.اما واقعیت های اعمال ننگین ما به خداوند لایزال آشکار و روشن است.هیچ وقت نميتوانيم از دست اش فرار کنیم ویا اینکار کنیم
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است