پس از نخستين سالهاي اشغال سرزمين مان ترور افراد و شخصيت هاي متعهد وطن دوست كه داراي پايگاه مردمي بودند يكي پس از ديگري مورد سوء قصد قرار گرفت از بين رفت. مسوول تمام اين قتل ها را به گردن طالبان و ستون پنجم انداختند اما هيچ كي ندانست ستون پنجم چيست و كيست فقط نامي از ستون پنجم در تعريف موسوليني بيان شد و يك عده هشدار دادند و گفتند:ما همه مدارك را در اختيار داريم و درصورت لزوم آن را به رسانه ها و دراختيار مردم قرار مي دهيم تا اينكه خود آن أفراد نيز ترور يا سكوت كردند از جمله آن افراد در اين اواخر استاد عطا، محقق، دوستم، صلاح الدين، جنرال رازق بودند.

اگر نگاهي عميق و فلسفي به افراد كشته شده كنيم يك چيز مشترك ميان كشته شده ها وجود دارد آن اينكه تمام كساني ترور شدند و ميشوند افرادي وطن دوست دراي افكار مذهبي و باورهاي سنتي و پايگاه مردمي بودند و نسبت به حضور نيروهاي اشغالگر و طالبان بدگمان هستند هردو را دشمن مشترك مردم ما مي دانند، آنگاه در مي يابيم كه نيروي بيروني در درون نظام با همكاري افراد وطن فروش داخلي مسوٌل كشتارهاي بي رحمانه فرزندان صديق كشور است!

كاش زماني استاد عطا در بلخ بود جنرال رازق در قندهار هشدار نمي دادند عمل مي كردند، دولت مركزي را فاقد مشروعيت اعلام ميكردند نيازي به جنگ و عمليات مشترك برعليه دولت كابل نبود ، اشرف غني و عبدالله فرار مي كردند، يك كميته مشترك تشكيل مي دادند از نيروهاي خارجي مي خواستند كشور را در مدت چند ماه ترك كنند بگذار هر إتفاقي مي افتاد وضعيت بهتر از امروز بود... - ما اينقدر در اين چند سال شهيد،كشته و مجروح داديم درحالیکه در زمان موجودیت نیروهای شوروی يك چهارم آن را نداديم،.

- اما چه درد آور است اين همه معتاد، سربازان كشته شده،فرمانده هان به قتل رسيده و نا امني را نمي بينيم!
- در اينطرف روزانه دها سرباز شهيد مي شوند
- در آنطرف رسانه ها مصروف نمايش رقص و آواز خواني هستند!

- از اين شهر غصه و از اين قصه هاي رنج آور دلگيرم،
- از اين سرزمين يتيم ها و آه ناله فقرا و دردمندان و ترور فرمانده هان دلير سرزمينم دردمندم،
- از اين ترورها، رعب وحشت در جامعه نگرانم،
- از اينكه هيچ هم زباني نمي يابم زبان لآل مرا بداند نگاهي درد آورم را ببيند نوشته هاي زخمي ام را معنا كند و بدانند من از اين اشغالگران وقومگرایان افراطي كه آزادي و امنيت مردم ما را سلب كرده اند بيزارم،
- از كشتن رهبران و دلاوران ميدان جنگي و غفلت بي خردان سياسي اندوهگينم.

اين قصه ها را در اين شب هاي تاريك وحشتناك سرزمينم كه هيچ چراغي در اين بيابان هولناك نمي بينم به پايان مي برم اما غصه هاي نا تمام خود را در گودال مجازي دفن خواهم كرد تا دوستانم در آينده باور كنند كه جز صداقت "در اين قفس زنداني قلبم" چيزي نبوده است بیاید ملت با هم برادر افغانستان دست به دست هم داده علیه اجنت های داخلی و شرف باختگان مبارزه نمایم تا از این گرداب عمیق خود را نجات دهیم.

عبدالوحید اندرابی

>>>   خدا کند منظور از افراد متعهدووطندوست اخوانی های نیم داکتر ونیم انجنیر نباشد.

>>>   یک قهر مان از ولایت با غیرت ننگرهار در شیندند سه نیروی امریکای را مردار و سه نفر دیگر شان را زخمی کرده است افرین به امت وی قصد شهد رازق را از نزد همین کفار گرفت

>>>   Khorosoni heeft zijn status bijgewerkt.
نبااید درد ... را ازشقیقه گرفت.
من نمیدانم چرا صاف وپوست کنده حرف نمیزیم وکار خودرا یکطرفه نمیکنیم؟
اگر عبدالرازق را جنرال امریکا ی کشته بیایید قیام عمومی کنیم.
واگر میگویید که نه و دولت هم میگوید که این کار امریکا نیست ؛ فقط یک اوغان ، اوغان دیگر خود راکشته است ؛ دراینصورت مشکل من چیست؟ بگزار اینها بین خود حساب کتاب کنند وگزارش را نشر کنند ؛ و معلوم نیست که چرا ما دل به کفک هستیم که کوچه وپس کوچه را بنامش میکنیم ؟ وآنهم خرچ از کیسه مهمان.! عاشقان یکطرفه...

>>>   بخاطریکه قیام ملی نشود علیه خارجیها غنی وعبدالله رد کردند که امریکا جنرال رازق را نکشتند اگر متوجه باشید هیچکسی
حق ندارد که مسلح باشند

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است