جامعه شناسی جنگ افغانستان
جنگ منافع بین اقوام در اثر استفاده جویی خارجی و خود خواهی و زورگویی پشتونها دوامدار شده است. اما، در اثر نبود استراتژی واحد و خود فروشی مردان سیاسی، اقوام تحت فشار تا حال به نتایج مثبت نرسیده است 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۱۳    ۱۳۹۷/۸/۲۲ کد خبر: 155911 منبع: پرینت

اقوام تاجیک، اوزبیک هزاره و... اگر عقلایی و استراتژیک عمل نکنید؛ در جنگ و سیاست بازنده اید!!!

جنگ افغانستان از یکطرف، جنگ تثبیت منافع بین کشورهای جهان و منطقه است. از سویی دیگر در داخل افغانستان، جنگ تثبیت منافع، هویت، حق و حقوق بین اقوام افغانستان است.
عامل دومی در زمان رقابت های کشور های خارجی خوب خود را نمایان می‌سازد و در بعضی مواقع باعث بن‌بست و در بعضی مراحل باعث تشدید رقابت های خارجی میشود. اما، در مجموع از جنگ منافع بین اقوام، کشور های خارجی، بیشتر نفع و استفاده می‌برند و کمتر بخاطر حل آن سعی می کنند و در رسانه‌ها کمتر به آن می پردازند!

اما، در حقیقت جنگ منافع بین اقوام افغانستان یک واقعیت است و از آن نمی شود انکار کرد! جنگ منافع بین اقوام بعد از جنگ بین القبیله یی پشتونها آغاز شد. این جنگ از مخالف هزاره ها در مقابل امیر عبدالرحمن خان شروع شد، و با سقوط حکومت امانی توسط حبیب الله کلکانی و ایجاد حکومت توسط احمدشاه مسعود تاجیک، تاجیک ها حاکمیت قبیله ای را زیر سوال برد! در جریان حکومت نادر، ظاهر و داود بر سر انگیزه های جنگ اقوام رقابت های شدید در گرفت. موضوع زبان، قوم، دین و تثبیت هویت اقوام در تشکیل سازمان های سیاسی و حتی قتل نادر خان نقش داشت.

جنگ هویت در افغانستان بین اقوام آنقدر عمیق استکه هیچ ایدیولوژی، دین و مذهب، جلودار اختلافات بین اقوام نمی گردد. زمانی، افراد اقوام مختلف برای یک ایدیولوژی مبارزه و می جنگند؛ اما، در وقت پیروزی بخاطر منافع قومی برسر یکدیگر می کوبند.

جنگ منافع بین اقوام در اثر استفاده جویی خارجی و خود خواهی و زورگویی پشتونها دوامدار شده است. اما، در اثر نبود استراتژی واحد و خود فروشی مردان سیاسی، اقوام تحت فشار تا حال به نتایج مثبت نرسیده است!

تا زمانی که تاجیک ها، هزاره ها، اوزبیک ها و... بر سر یک استراتژی واحد، موافقت و اتحاد نکنند، تا زمانی که آنها در نیمه راه يکديگر را رها کنند؛ تاجیک، هزاره، اوزبیک و... در هر شرایطی، در هر میدانی و در هر حکومتی بازنده و در زیر پا خواهند شد.

امروز نقش پسیف آنها باعث شده که نه کشور های غربی به آنها احترام قایل شوند، نه کشور های همسایه و متحدان قبلی به آنها اعتماد دارند و نه حاکمیت قبیله ای، از ایشان ترس و هراس دارد! تاجیک ها، هزاره ها و اوزبیک ها با وجود داشتن نفوس بیشتر، سرزمین‌های بیشتر، نفوذ فرهنگی قوی در داخل و خارج کشور، اما منحیث مردمان درجه دو و سه استفاده میشوند.

در حاکمیت نقش ظاهر ی، در اقتصاد نقش ضعیف و در عمل تمام سرزمین هایشان، مردم شان، امنیت و حیثیت شان هر روز از طرف حکومت فاشیستی قبیله به برادران مخالف حکومت قبیله تحفه داده میشود.

امروز جنگاوران قبیله به بهانه جنگ و جهاد، سرزمین، مال اموال و امنیت تاجیکها؛ هزاره ها، اوزبیک ها و،.. را اشغال و به تاراج میبرند. روزگار شهر نشینان تاجیک، هزاره و اوزبیک و.. از بد‌؛ بدتر شده میرود! جوانان آنها از بیکاری، مواد مخدر، مهاجرت رنج میبرند و یا هم منحیث سربازان پاسدار منافع قبیله در جنگ بی مفهوم قبیله کشتار و نابود می شوند! هرگاه آنها مخالفت و خواسته های شان را با تظاهرات نمایان سازند؛ حاکمیت قبیله جواب شان را با انفجار و انتحار می دهد!

اشغال و استعمار چه از طرف خارجی و چه از طرف حاکمان قبيله، هردو یکی است و در مفهوم آن تغییر وارد نمی شود! اشغال، اشغال است! اقوام تحت فشار بایست عقلایی و با یک استراتژی واحد و دوامدار در برابر قبیله و خارجی ها مبارزه کنند؛ وگرنه چه در میدان سیاست و چه در میدان جنگ شکست خواهند خورد!

حمیدکاتوزیان


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جامعه شناسی
جنگ
نظرات بینندگان:

>>>   Amirzada II
سه گزینه احتمالی معامله امریکایی ها با پاکستان تحت نام صلح با طالبان

واقعیت اینست که حکومت غنی توان و صلاحیت تصمیم گیری در امر صلح و جنگ را حتا با "برادران ناراضی" خود شان ندارد. تصمیم اینکه انتخابات برگزار شود و یا نشود از صلاحیت اشرف غنی خارج است.
طالبان یک نیروی مستقل نیستند که تصمیم جنگ و صلح را با قدرت های بزرگ و یا حکومت دست نشانده آنها در ارگ کابل بگیرند.
مدیریت مذاکرات طالبان تحت نام" صلح" بدست پاکستانی ها است. حضور طالبان درین پایتخت و آن پایتخت کشور ها یک چیزی نمایشی بیش نیست. افزون بر آن طالبان آنقدر بیچاره و بیسواد اند که چیزی برای گفتن در مذاکرات با قدرت های بازیگر جهان ندارند.
یک طالب بیسواد با کدام منطق با قدرت های بزرگ چانه به سر قدرت می زند؟
امریکایی ها پیش از اینکه روسها ابتکار عمل را در دست گرفته با همدستی با ایرانی ها و چینایی ها بر سر طالبان سر سرمایگذاری کنند و در جستجوی انتقام شوروی سابق شوند با شدت وارد بازی بنام صلح با پاکستانی ها شده اند.
خلیلزاد که هم طالب است و هم تکنوکرات مجرب، مناسب ترین مامور این بازی از سوی واشنگتن بحساب می آید.
تصور میشود که امریکاییها سه گزینه احتمالی معامله با پاکستانی ها دارند:
۱) گزینه حکومت ائتلافی میان سکولار های غربی و طالبان در محوریت امریکا و پاکستان. برای این کار در نظر دارند که از طریق یک کنفرانس نظیر بن به این ائتلاف مشروعیت بین المللی بدهند.
بسیاری ها باور دارند که ممکنست پاکستانیها این طرح را با قاطعیت رد کنند. زیرا آنها کمتر از یک حکومت خالص طالبانی راضی نخواهند شد. شوروی ها نیز طرفدار حکومت ائتلافی در چهار چوب مصالحه ملی میان نجیب و مجاهدین بودند، که نتیجه نداد.
۲) گزینه حکومت ائتلافی میان طالبان و مجاهدین شمال بحیث حکومت وحدت ملی. این طرح ممکنست بخاطر جلو گیری از جنگ داخلی مورد قبول پاکستانی ها و حمایت روسها، ایرانی ها، ترک ها و هندی ها قرار گیرد.
۳) گزینه انتقال کامل قدرت به طالبان در محوریت پاکستان است.
این گزینه در واقع نقشه راه یک جنگ داخلی تمام عیار است.

>>>   سه گزينه احتمالي اشرف غني:
١- يا انتخابات ميكند و تقلب ميكند.
٢- يا انتخابات نميكند و به زور مينشيند.
٣- يا حكومت را ترك نموده تجارت ميكند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است