جاسوس‌های طالبان در میان مردم جا گرفته اند
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۵۹    ۱۳۹۷/۸/۲۴ کد خبر: 155959 منبع: پرینت

من، انکار نمی‌کنم که طالبان از بین خود مردم ما نیز جاسوس دارند، زیرا همیشه هستند برخی افراد خودفروخته که دست به خیانت می‌زنند، اما جاسوس‌های اصلی طالبان کسانی دیگر است.

جاغوری منطقه امن برای شهروندان کشور است، طالبان با سوءاستفاده از این امر، اعضای خود را در قالب میوه‌فروش، سبزی‌فروش، مرغ فروش، چوپان و... در منطقه ما می‌فرستند و آن‌ها از تمام امورات مردم خبر دارند.

مردم ما بسیار ساده و صادق و یا بهتر بگویم خیلی بی‌احتیاط هستند، در همه محافل، احتماعات و مهمانی‌های شان، چوپان شان را نیز دعوت می‌کنند و تمام اسرار را نیز در حضور آن‌ها می‌گویند، لذا آن‌ها از تمام رمز و راز منطقه و افراد منطقه اطلاع کافی دارند.

پارسال در یک مجلس روضه‌خوانی، من سخنرانی و مردم را به علم‌آموزی، حمایت از دموکراسی و حمایت از نظام جدید تشویق کردم، وقتی صحبت‌هایم تمام شد، یک فرد که دقیقاً شکل طالبانی داشت از من انتقاد کرد که مولوی صیب چرا مردم را به جهاد تشویق نمی‌کنید؟ پرسیدم شما چه کسی هستید؟ گفت من چوپان این منطقه و باشنده قریه لرگه هستم. در جوابش گفتم جهاد با چه کسی؟ گفت جهاد با آمریکا و حکومت مزدور آمریکا.
گفتم: اول اینکه این حکومت هم اسلامی است و هم مردمی، لذا از این نظام باید حمایت شود نه اینکه در برابرش جهاد کنیم، دوم اینکه اعلام جهاد در صلاحیت هر ملا و مولوی نیست، علمای بزرگ ما و شما مانند محسنی، مجددی، سیاف، شیخ‌الحدیث شینواری، گیلانی و... همه و همه از طرفداران نظام هستند. بعد ایشان گفت: از برای خدا زنان توسط عساکر دولتی تلاشی شده‌اند آیا وقتی به زنان بی‌حرمتی شود جهاد واجب نیست؟، گفتم نخیر، زنان در زیر چادر خود بمب انتقال داده‌اند و باید هم تلاشی شوند. کاملاً معلوم بود که ایشان نه تنها عضو عادی طالب، بلکه شاید فرد مهم استخبارات طالبان است.

نمونه‌ی دیگر: پارسال نیز زمزمه تجمع طالبان در «شیر و برله» و حمله آن‌ها بر جاغوری وجود داشت، متنفذین و بزرگان منطقه ما در یک حسینیه جلسه داشتند تا جبهه دفاعی را در کوتل لومان ایجاد و افراد را گروپ‌بندی کنند، در حین جلسه، تلفن یکی از متنفذین منطقه زنگ می‌خورد و فرد ناشناس که خود را قوماندان کامران، (یکی از قوماندان‌های معروف طالبان در قره‌باغ) معرفی و به ایشان می‌گوید بروید خانه‌های تان و زیاد جلسه‌بازی نکنید، ما تصمیم حمله بر جاغوری را نداریم، بعدها مشخص شد که همان چوپان‌های محترم تمام نمبرهای تلفن متنفذین منطقه و دیگر اطلاعات را به طالبان منتقل کرده و می‌کنند. تنها در منطقه لومان حدود ۲۰ نفر از مناطق هم‌جوار مانند لرگه، چاکه نوروزی، شیر و برله به عنوان چوپان مشغول فعالیت بودند.

طالبان نه تنها در بین مردم، بلکه در درون حکومت و نهادهای امنیتی در بالاترین سطح نیز جاسوس و نفوذی دارند، لذا موفق می‌شوند که جنرال رازق را در درون ساختمان ولایت ترور کنند و یا در امن‌ترین مناطق پایتخت، حمله انتحاری انجام دهند.

محمد نسيم جعفری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جاسوس
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   جـهـاددرافغانستان توسط آی اس آی برایب مولاناهای ترورست پاکستانی انحصار شده و 99 سال این از صلاحیت آنان است

>>>   Amirzada
آیا جنرال دوستم و استاد محقق به جرگه تروریزم تحت رهبری گلبدین پیوسته اند؟
گلبدین امروز ادعا کرد که جنبش ملی و حزب وحدت اسلامی به مجموعه احزاب سیاسی تحت رهبری او پیوسته اند. به گفته او اگر جمعیت اسلامی خواستهای فدرالی طلبی، انتخابی شدن والی ها و ریاست اجراییه را کنار بگذارد می تواند به مجموعه احزاب سیاسی بپیوندند و شامل یک تکت انتخاباتی شود.
واقعیت اینست هر گروه که با گلبدین همدست شود، سر افگنده و بیچاره خواهد شد. او یک انسان منحوس و بد بخت است.
گلبدین کجا و انتخابات کجا!

>>>   ر اویانی
«ملی»، یعنی افغان/پشتون.
«پولیس ملی»، یعنی سپاه پاسدار پشتون.
«نیرو های خاص امنیتی»، یعنی گردان های ویژه پرورش دیده برای خفه سازی و سرکوبگری های تباری.
این راست پیش پا افتاده و آشکارای روزگار ماست.
نمیشود و مرا ناروا نا بخشودنی باشد دیده بستن بر این ستم فرمانروای تباری!

به هممیهن افغان/پشتون نگو که احمدزی فاشست است و خودکفان پروری و نسل کشی دارد؛ چونکه پولیس «ملی!» دست ترا ببندد و پشتون را همنوایی و همدستی در زدن و کشتن.

در خوابگاه دانشگاه کابل، درست چنین شده است.
آگهی ها به اینگونه رسند:
«شب گذشته بین چند تن از محصلین در طعام خانه لیلیه جنجال رخ میدهد و باعث زخمی شدن یک تن از محصلین میگردد (پشتون ها و هزاره ها).
امروز هماهنگی میکنند که و از بیرون تعداد آدم ها را در داخل لیلیه میخواهند و جنگ را دوباره برپا میکنند.
بگفته‌ی محصلین داخل لیلیه "تعداد زیادی با لباس های یک رنگ و مشابه وارد شده اند و پلیس ها محصلین هزاره ها را در داخل اتاق ها حبس کردند فقط تعداد محدودی را در بیرون از اتاق ها بخاطر انتقام گیری گذاشتند".
وضعیت وخیم است و تعداد زیادی لت و کوب گردیده اند.
محصلین را در یابید!»

یاد مان باشه!
مردنیست و با بد ترین شیوه درندگی بدست افغان/پشتون ما، هر تاجیک و اوزبیک که در چنین روزگاری خاموشست و با هزاره نیست!!!
برای مکتب-دستگاه فاشیزم افغانسازی، همه تاجیک و هزاره و اوزبیک و ... یکی اند و کشتنی، تا فرجام مرامنامه افغانسازی.

>>>   افغانستان استخبارات ندارد، صرف یک کمپنی خصوصی پنشیر وردک است که در ظاهر بنام ریاست امنیت ملی یاد میشود بجز اختطاف دسیسه دزدی هنر دیگری ندارد اما طالبان با همان جهالت خود بازهم ازین خادیست های گنهکار پیش هستند

>>>   در پاسخ به عصمت قانع و هم‌فکرانش!
هزاره‌ها در کشور ما پیش‌قراولان دموکراسی، دانش‌وری و خودآگاهی هستند که امیدواری و دل‌گرمی را در میان عدالت‌خواهان به‌میان آورده که می‌شود افق روشنی را در هم‌کاری و هم‌یاری با آنان دید. این قوم زحمت‌کش و سخت‌کوش امروزه در عرصه فراگیری و کسب دانش نیز از جای‌گاه ویژه برخوردار هستند که دیگران رشک و هوس آن‌را می‌خورند.
در یکی از روزهای تجلیل از جای‌گاه معلم، شخصی به اسم فاروق اعظم، یکی از فاشیستان و یک آدمی به شدت بیمار و متعصب می‌گفت که: "داوطلبان کانکور از ولایت فقیر دایکندی بیش‌تر از ولایت سرحدی و تجارتی قندهار است که غیر قابل قبول است". من در همان زمان حسادت بی‌پایان فاروق اعظم‌های زیادی را نسبت به هزاره‌ها و روند روبه صعود‌شان دیدم که چنان در آتش بخل و حسودی می‌سوختند که دودش آسمان کشور را فراگرفته و تاریک و بوی‌ناک ساخته بود. از همان لحظه به بعد بود که حملات بر هزاره ها از تکیه خانه گرفته تا مسجد و جاده و مرکز آموزشی شدت گرفت که مورد آخر هم حمله بر مناطق هزاره نشین و مناقشه در دانشگاه کابل بود که نمی‌تواند بی ارتباط به اظهارات و تفکر فاروق اعظم باشد. درین روزها یکی از انتقادات بی‌معنی حسودان و کوران بر هزاره ها این‌ست که گویا "چرا وقتی طالبان بر مناطق ما در جنوب و سایر مناطق حمله‌ور می‌شوند ما صدای‌مان را بلند نمی‌کنیم، اما شما تحمل یک روز حمله‌ای طالبان را بر مناطق تان ندارید.؟" خدمت این حسودان عرض شود که طرح چنین انتقادی از بنیاد احمقانه است، چون اگر شما هم به موقع آوازتان را بلند می‌کردید و غیرت می‌کردید و شهامت به خرچ می‌دادید ظلم و ستم طالبان را تحمل نمی‌کردید، ما امروز شاهد وضعیت رقت‌بار و سلطهٔ طالبان از جنوب تا شمال نمی‌بودیم و در عوض صاحب صلح و آرامش و پیش‌رفت می‌بودیم که از برکت هم‌فکری و هم‌دستی شما با طالبان ازین نعمت‌ها محروم هستیم. آیا این درست و منطقی است وقتیکه شما شهامت نکردید و علیه طالبان و مزدورانِ بیگانه به دلایل تباری و یا سمتی ایستادگی نکردید و ظلم را پذیرفتید، دیگران هم چنین بی‌غیرتی را انجام دهند؟ هرگز.
هارون معترف

>>>   عالي است تعبير و تفسير شما خداكند تاجك و ازبك هم اين چيز ها را متوجه باشند.

>>>   وقتیکه خلیلی و دانش و چندین تن دیگر از کلان های هزاره بدست بوسی گلبیدین حکمتیار جاسوس پاکستان قصاب کابل دشمن مردم فارسی زبانان و بدبین خاص با هزاره ها که هزاره ها را وابسته به ایران بار بار خوانده بروند چرا از دیگران گله میکنید که با شما همکاری در دفع و ترد دشمنان تان بنام طالبان ترورست بشتابند بار ها مردمان تاجیک و ازبیک و اقوام دیگر در دادخواهی و تظاهرات تان برای تطبیق عدالتخواهی دوشا دوش تان در حرکت بوده اما زمانی که ازبیک و تاجیک دست به راه یمایی و تظاهرات زده مردم هزاره ما اصلن شرکت نکرده و خاموش بودند برادران هزاره ما درک کرده باشند که کریم خلیلی و سرور دانش وجنرال مراد علی مراد با قومگرایان ارگ نشین همصدا و همگام هستند و با گرفتن تذکره ملیت افغان از شما بریده بیشترین ضربه را از همین ها میخورید ولی بنام هزاره زیر جلو انها در حرکت هستیدپس مقصر کیست شما و یا ان سه تن که از شما بریده و یا دیگران در قتل و قاتل تان و نارامی مناطق تان.

>>>   اخ مه ميگم اوغان د قار خدا گرفتار شوي كه هزاره هاي ما را لت و كوب ميكني. اخ مه ميگم اوغان باز يك مارشال فهيم را خدا پيدا كند كه شما را سيلي كاري كرده چند سال ديگر مردم ارامش پيدا كنند. اخ مه ميگم اوغان خدا دوستم را باز بالاي تان حاكم كند كه از حقوق بشر درخواست كمك كنيد.
اخ مه ميگم اوغان خدا جزاي تانه بته.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است