تاریخ انتشار: ۱۷:۰۶ ۱۳۹۷/۸/۲۵ | کد خبر: 155980 | منبع: | پرینت |
وقتي روح مسعود پرواز كرد، تَن پاك خسته و زخمي اش را بعد- سي و پنج سال ايستادگي،ايثار و مبارزه در راه "آزادي" به خاك سٌپردند پيرمردي در شمالي با بٌغض و صداي لرزان چشمهاش حلقه زد در حالي اشك مي ريخت گفت:يتيم، بدبخت و بيچاره شديم"پير مرد تمام اتفاقات تلخ سالهاي آينده مردم را در يك جمله كوتاه بيان كرد"امروز آن صحنه ودرد پير مرد در صحبت كوتاهي كه با آقاي لطيف پدرام داشتم تكرار شد آنگاه كه با دلي گرفته سوال كرد: سرنوشت مردم ما چه ميشود؟ اشك هام روصفحه كاغذ جاري شد سخت از روزگار شكايت كرد،نوشت؛نا گفته ها را تا چه وقت بايد نگفت،تا به كي حقيقت هارا پشت دردها در سينه پنهان كرد،تا چه زماني چراغ روشني را در تاريكي پنهان كرد...؟
گفتم؛بدبختي سرنوشت و آينده مردم را از اجلاس بٌن آغاز كرديم آنجا كه عبدالله پيشنهاد كرد كرزي رییس باشد،قانوني امضاء كرد، فهيم (را خدا رحمت كند) تصويب كرد. آنجا بود كه آسمان دِل تو پر از غبار شد و فرياد زديد:"به آرمانهاي آمرصاحب خيانت كردند" سخن هزاران انسان دردمند و پيروان راستين مسعود را فرياد زديد اما بار خيانت چنان رو دوش معامله گران سنگين بود نمي شد آن را به تنهايي پائين كرد!
آينده مردم را زماني خراب كرديم استعمار گران با اجيران شان (كرزي و خليل زاد) مردان مجاهد نما را آلوده به ثروت پرستي،آمريكا پرستي به جاي خدا پرستي كردند آنها را آهسته آهسته از اريكه قدرت راندند وارد قصرها كردند فرمانده هان دلسوز و ميهن پرست را ترور كردند و در انتخابات ها براي معاون شدن،وزيرشدن، پيش دست آورده خود صف بستند، آنگاه كه تو فرياد زديد؛شمال كشور صحنه جنگ ويراني،آوره گي،پرورش و گسترش گروه هاي طالبان و قتل كشتار مردم ميشود اما آنها در قصرهاي مجلل در خواب شيرين بودند فكري به حال اين مردم بيچاره و مظلوم نكردند!
سرنوشت و آينده مردم را روزي خراب كرديم عبدالله را نماينده خود قرار داديم، دوستم را در آنطرف پيش يك خونخوار ديگر فرستاديم و در نتيجه يك حكومت انتصابي شكل گرفت و آنچه را در آغاز از اين "حكومت دوسره" گفته بوديد شد: عبدالله در قصر سپيدار هيچكاره شد دو ستم به تركيه تبعيد شد!
بدبختي مردم زماني شروع شد فرعون زمان (اشرف غني) در حال ساختن پايه هاي حكومت خود با جسد سربازان و مردم اين سرزمين در بود موسي ديگري(استادعطا) ظهور كرد به مردم ستمديده اميد رهاي بخشيد همه مردم جمع آماده نبرد و پيروزي شدند... اما تو دانسته بوديد پيامبري دروغين است سكوت كرديد و اين سكوت تو از هر دو فرياد قبلي ات دردناكتر بود.
بدبختي مردم آن روزهاي جرقه زد مردم خروشيدند بلند شدند و با شعار خراسان خواهي و قيصاري خواهي در شهرها و جاده ها چادر زدند فرياد آزادي بر آوردند ولي اهريمنان دو تا قرص خواب بنام جنرال دوستم و عطا وارد كشور كردند همه را خواباندند!
ما بدبختي آينده و سرنوشت مردم را طَي فرايندي از گذشته آغاز كرديم و اين بيچاره گي تا آنجا ادامه دارد كه سرزمين شمال در تسخير طالبان مردمانش اسير،برده،بي خانمان و آواره شوند و گروه ديگر مردم ما در شهرها برده سران فاشيسم-پشتونيسم شود...!
در حق جانفشاني ها و آرمانهاي مسعود بزرگ كه؛خدمت به مردم،آزادي و عدالت بود...
گوشي را انداختم گوشه اي...
گل امیری
>>> خود كرده را نه درد است نه درمان. حكومت جور كرده خود را كه با فتح كامل افغانستان بدست اورده بوديد از لودگي خود را دي دي ار كرديد و حكومت را به دشمن مردم شمال سپرديد حالا واي واي فايده ندارد.
عبدالمجيد پنجشيري
>>> مسعود سی سال زده هزاران مردم را تیر باران کرد صدها خانه را ویران کرد وبه میلیونها دلار سرمایه افغانستان را غارت کرد ولی آخر مانند موش در غارخود جان داد و به یک مشت گوشت گندیده تبدیل شد
>>> Salam
از همه ی آنهای که روزگاری در سایه ی مسعود زیست می کردند و اکنون از نام او به مقام ، جایگاه های دولتی رسیده اند و صاحب سرمایه شده اند و تا هنوز هم با بی شرمی خود را رهرو وهم سنگر آن مرد آزاده می خوانند فقط دو پرسش ساده کنید ؛
۱. اگر مسعود زنده بود و یازده سیپتامبر رخ می داد و امریکای ها می خواستند به این بهانه کشور را بم باران کنند ، اشغال نمایند ، پایگاه نظامی بسازند و حکومت های دست نشانده را بر مردم تحمیل کنند ، آیا مسعود این گزینه ها را می پذیرفت ؟
۲. بپرسید از اینها اگر مسعود زنده بود شما شانس چنین معامله گری ها و ثروت اندوزی ها را داشتید !
اگر پاسخ شان این باشد که بلی مسعود حمله ی امریکا می پذیرفت ، اشغال را تحمل می کرد و یکجا با امریکای ها در ساختن حاکمیت قبیله ی و دست نشانده همکاری می کرد و می گذاشت که افرادش از نام او به مقام ها برسند ، فساد کنند و سرمایه های بیندوزند ! در آن صورت دیگر من یک حرف هم در تائید مسعود نخواهم نوشت . و اگر پاسخ شان این باشد که مسعود به هیچ وجه چنین وضعیتی را تحمل نمی کرد ، پس از خود بپرسید که آیا شما به مسعود خیانت نکرده اید !
>>> گل جان اینها همان دزدهای بودند که نه تنها باعث جنگ های داخلی گردید بلکه سرمایه ملی را تاراج نمودند تف به....
>>> تنها به یک گل بهار نمیشود در زمان جهاد کسانیکه در دور وبر مسعود بودند صادقانه وظایف خود. را به پیش میبردند اما بعد از شهادت او ودر جلسه بن با گرفتن پول های گزاف همه خود. را فروختند و. این پروسه تا الحان دوام دارد گاهی آقای نور خود. را در بازار برده فروشان قرار میدهد و گاهی عبدالله عبدالله و. زمانی قانونی حق خود. میداند و. این کار و. شاهکاری را حق خود میداند و. به همه اعمال شان ریسس جاسوسان سابق شان که با آواز دخترانه جار میزند و فریاد میکند که اگر کسی به داد من نرسد استفا میدهم و. چنانچه این عمل را مرتکب شد ،امید. است که این قماش بد خوی خود را فورمولبندی درست کنند. ودر فورمول های نادرست خود. اصلاعات آرند
عبدالله ریحان
>>> مردم شمال دیگه چه میخواهند، حق تمام قوم تاجک را گرفته و معادن لعل و جواهر را فروختند و هنوز هم افسوس دارند؟ شکر خدا که این گوش بریده آنها از بین رفت.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است