غور غریب
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۷    ۱۳۹۷/۸/۲۸ کد خبر: 156041 منبع: پرینت

هرچند خود را یک انترناسیونالیست می‌دانم؛ ولی وطن کوچکم را، وطن که جز گرسنگی، فقر و بدبختی روی خوبی را ندیده است، با تمام نابسامانی‌هایش دوست دارم.

دلم برای این‌که غور، غریب است می‌سوزد. غور، غریب‌تر و دربدرتر از آنِ است که تصورش را هم نمی‌کنیم. اختلاف‌ها و بدبینی‌های قومی چنان عمیق و گسترده است که بنیاد و شیرازه هم‌دیگر پذیری وکاری جمعی را از بیخ برکنده است. از همین‌رو هرکسی از جوانان و بزرگان غوری در منصبِ برسد، اکثریت علیه او دسیسه می‌سازیم و غوغا بر پا می‌‌کنیم.

اگر نگاهی کوتاه در رهبری حکومت‌داری غور بیندازیم، می‌بینیم که یک غوری هم در سطح تصمیم‌گیری نیست. والی، معاون والی، قوماندان امینه، آمر امنیت، رییس امنیت ملی، رییس معارف، مستوفی و اکثریت اداره‌های درآمدزا و کارآمد به دست افراد و اشخاصِ است که تعداد شان حتا سواد خواندن هم ندارند و یک روز هم به مکتب نرفتند.

این را از روی بدبینی و تنگ نظری نمی‌گویم هرکس درهرگوشه این وطن که وظیفه اجرا می‌کند نور چشم ماست، ولی باید توانمند، متعهد و با سواد باشد. درحالی‌که با استعدادترین، توانمندترین و کارفهم‌ترین‌های غوری بیکارند و یا هم زیر دست این بی‌سوادان کار می‌نمایند.

حکومت اگر چیزی بنام شرم و مشارکت می‌شناسد حداقل یک چندتا غوری تحصیل کرده و باسواد را در دیگر ولایت‌ها بگمارد که ما هم گمان کنیم که از این ملک هستیم.

امین کاوه


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
غور
کاوه
نظرات بینندگان:

>>>   وکیل های وطن فروش و خود فروش تان مرده ؟

>>>   فکر میکنم مفهوم انترناسیونالست و رسیست(نژاد پرست)و پتریاتیست(وطن پرست) را درک نکرده اید و بکی را از دیگری تفریق نمی کنید.
انتر ناسیونالست یک واژه یی است که از جنبش های کمونستی و سوسیالستی گرفته شده است و به معنی مبارزه بخاطر حقوق کارگران و دهقانان و طبقه محروم در سرتاسر دنیا است.
اما این بدان معنی نیست که وطن خود را فراموش کنید.
کاگران دنیا متحد میشوند و ابزار و آلات تولید را از طبقه بورواژی میگیرند و خود شان با تولید در کشور هایشان هم رفاه و آرامی مردم کشور خودشان را فراهم میکنند و هم به کشور های غریب دیگر کمک میکنند و هم زمینه انقلاب های ملی دموکراتیک و یا رشد راه غیر سرمایه داری را فراهم میکنند.
هرچند نسبت عدم رقابت با تولید سرمایه داری که از نگاه کمیت و کیفیت،تولیدات سوسیالستی نتوانستند احتیاج مردم را رفع کنند و در نتیجه به شکست مواجه شدند.
اما کشور چین که راه جدید سوسیالیزم کاپیتالستی را در پیش گرفته است،میخواهد با بلند بردن تولید ازین راه و سرمایه گزاری در تمام جهان،بشمول جنوب شرق آسیا و آسیای میانه و افریقا و امریکای لاتین،زمینه تولید و کار را برای تمام کشور های عقب مانده فراهم کند،تا از راه رشد سرمایه داری به کمونیزم که همانا تولید مادی و فکری توسط ماشین و هوش مصنوعی و مصرف توسط انسانها است،بمیان بیاید.
رسیزم و یا نژاد پرستی عبارت از برتر دانستن نژاد خود نظر به دیگران است که شامل اپارتاید و سیونیزم و غیره میشود.
اما پتریاتیزم و یا وطن پرستی عبارت از دوست داشتن وطن و مردم خود ،بدون برتری نژادی و یا نفرت از نژاد ها و مردم دیگر کشور ها است.
امید وارم نویسنده مطلب تفاوت بین آنها را درک کند.

>>>   کاره آهنگر مانند یک مرد بپا خاست وضحاک ماردوش را از مسند به زیر کشید وهمه مردم را از شر او نجات بخشید ، غوری ها وهراتی ها یکی از بدترین خصوصیات را مشترک دارند و آن خود کش بیگانه پرور ،اگر از ولایت خود شان کسی والی تعیین شد چند ریش سفید خواب از سر شان می پرد وسَر سَرک را شروع کرده یک گروپ شان کمر رابسته با لنگی های سفید که درخانه برای همین منظور ریزرف دارندپوشبده بکابل می ایندچند هفته رادرهوتل ها میگذرانند تا اگر کسی نوبت دیدار با رئیس حکومت رابرای شان بدهد بعد که حضور یافتند میگویند:
ما ازحکومت هیچ چیز نمی خواهیم صرف همین والی را تبدیل سازید همه مشکل غور حل میشود ،
وقتی والی غوری برطرف شد ووالی جدید از کدام ولایت دیگر امد همه شروع به چاپلوسی میکنند وهرکدام بیشتر از دیگری مدیحه سرائی وخوش آمدید وتملق میکنند آنهم با بیشرمانه ترین وحقیر ترین شکلش ، واین والی جدید را اگر حکومت مرکزی تبدیل نسازد تازنده باشد والی غور است
همینطور در سطح ریاست ها وقتی رئیس اداره غوری باشد ذره بین های مامورین فعال میشود که عیب جوئی کنند و موی بپالند ووقتی رئیس دیگری از بیرون ولایت آمد همه بوت پاکی اش را میکنند واز او بدروغ توصیف میکنند
( ر )

>>>   زندگی مردم در اطراف والسوالی های ولایات ارزگان زابل بدتر از غور است اما آنها خود شان خصوصیات ممتازی دارند

>>>   بــه دومی:
فکر میکنم تو هرچیز رابه کمونیزم وکمونست ربط میدهی وهمیشه از طبیعت گرائی حرف میزنی ، یعنی هر ریشو را که دیدی فکر میکنی کاکایت است،ودر آخر نامت را هم علاوه نمیکنی ،
انترناسیونالست بود ربطی به کمونست بودن ندارد اما کمونست هم میتواند انترناسیونالست باشد
هدف جناب کاوه اینگونه است که یعنی دید فراخ دارد وخودرا صرف خمنوط ومربوط به غور نمیداند بلکه عضوی از اجتماع جهانی که همه بشر هستیم میداند از ویکی پدیا :
اینترناسیونالیسم
مفهومی کلی است که بر عقاید و سیاست‌های منجر به منافع مشترک اقوام و ملت‌ها، تکیه دارد
اینترناسیونالیست‌ها برآن‌اند که در صورت امکان‌نداشتن همکاری میان حکومت‌ها، این مساعدت بین ملت‌ها قاعدتاً امکان پذیر است. اینمکتب بر آن است که بشر را به این آگاهی برساند که هر فرد متعلق به یک جامعه جهانی است.
v


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است