تاریخ انتشار: ۱۲:۴۱ ۱۳۹۷/۸/۳۰ | کد خبر: 156063 | منبع: | پرینت |
از جنگ مالستان، جاغوری و بخش هایی از ارزگان تقریبا دو هفته می گذرد. جنگ در بخش هایی از جاغوری هنوز هم ادامه دارد، و قسمت های اشغال شده ی ارزگان به احتمال زیاد تا مدت های طولانی، تحت کنترول طالبان باقی خواهد ماند.
طالبان دیر یا زود از سراسر جاغوری هم رانده خواهند شد، اما خطر حمله های دوباره و جنگ، به این زودی ها دست از سر جاغوری، مالستان و حتی مناطق دیگر بر نخواهد داشت. چرا؟ چون طالبان در مناطق همجوار پشتون نشین جاغوری و مالستان، حاکمیت، حمایت مردمی و شبکه های سازمانی دارند. دولت هم توان و اراده ای راندن طالبان از این مناطق را ندارد. نیروهای طالبان در این مناطق، هر زمان که بخواهند می توانند جنگ هایی را به راه بیاندازند.
جاغوری، مالستان، بقیه هزاره جات و کل حوزه های ضد طالب در شرایط فعلی و آینده ای نه چندان دور، نیازمند داشتن نیروهای مسلح محلی و بومی شان هستند. استقرار تعدادی از نیروهای دولتی در این مناطق، فعلا کمک کننده است، اما در دراز مدت، پاسخگوی مشکلات نیست. بگذارید کمی توضیح بدهم.
افغانستان دارد با سرعت نسبتا زیاد به سوی یک دگرگونی جدی پیش می رود. این دگرگونی یا به شکل تغییرات اساسی در نظام سیاسی فعلی خودش را نشان خواهد داد، و یا به شکل یک فروپاشی کامل. تغییرات اساسی در نظام سیاسی، نیازمند موفقیت تلاش های دیوانه وار خلیلزاد و امریکایی ها برای صلح با طالبان است که امکان موفقیت آن بسیار کم است. حتی اگر این تلاش ها به نتایجی هم برسد، حوزه های ضد طالب باز هم نیازمند نیروهای دفاعی محلی و بومی شان خواهند بود. ده ها هزار نیروی جنگ دیده، سازمان یافته و مجهز طالبان به این سادگی، سلاح های شان را بر زمین نخواهند گذاشت، و دست از ایدیولوژی شان بر نخواهند داشت، و هیچ ضمانتی وجود ندارد که بر اساس گرایش های قومی، تلاش هایی صورت نگیرد تا طالبان، دست بالا را در ساختار سیاسی و نظامی بعدی داشته باشند.
فروپاشی کامل اما ظاهرا و دیر یا زود، حتمی به نظر می رسد. فعلا، غنی به عنوان ریس جمهور افغانستان، عملا دارد کنترول را از دست می دهد، اعتبار چندانی برایش نزد غربی ها و امریکایی ها باقی نمانده است، در سایه ی خلیلزاد و سفیر امریکا، نیم-نفس های سیاسی اش را می کشد، و معلوم نیست که رویای مهندسی اجتماعی افغانستان را با خود به کجاها خواهد برد. خلیلزاد هم بیشتر از آنکه برای صلح تلاش کند، عملا در جستجوی راهی است برای فرار آبرومندانه تر امریکایی ها از افغانستان. پیامدهای این فروپاشی اما وحشتناک خواهد بود، مخصوصا برای جوامع ضد طالب، خواب برده و کم زور. حتی اگر این فروپاشی یکی دو سال بعد اتفاق بیافتد، طالبان در همین فاصله ای زمانی، بر قلمروهای بیشتر حمله خواهند کرد، و قدرت شان را گسترش خواهند داد. این یعنی، کشاندن جنگ به عمق حوزه های ضد طالب.
با این حساب، مردم در حوضه های ضد طالب و مخصوصا هزاره جات، نیازمند آن هستند که فرصت را غنیمت بشمارند، برای روزهای سخت پیشرو آمادگی بگیرند، بر دولتی که عملا در مقابل طالبان به زانو در آمده است تکیه نکنند، و به سرنوشت و آینده شان با جدیت بیشتر بیاندیشند. اگر معجزه ی رخ بدهد و آبی از آب تکان نخورد، آماده بودن، ضرر ندارد. غفلت و آماده نبودن اما جبران ناپذیر خواهد بود.
عبدالله وطندار
>>> از جنگ های مجاهدین در کابل نیاموختید که باز مردم را تحت نام این و آن می خواهید مسلح سازید.
واقعاّ مردم افغانستان دیروز خود را فراموش می کنند، چه رشد چند سال قبل خود را. اینها نمی آموزند که نمی آموزند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است