داکتر عبدالله و خواجه محمد داوود راوش تحت چتر ناتو باهم هم رنگ و هم سفر شده یکی در جناح راست و دیگری در جناح چپ و هردو به یک مسیر روانند.
صرفنظر از همه گرایشات عوام‌ فریبانه, هردو وجهه مشترک سیاسی، اخلاقی و رفتاری داشته و هردو حامی سرسخت امریکا و رژیم دست نشانده می‌باشند.
یکی حزب جمعیت را به گروگان امریکا گذاشته است و دیگری حزب ساختمانی آبادی و یاحزب ترقی مردم را.

داوود راوش بخاطر دریافت بیست هزار دالر از احمدضیا برادر احمد شاه مسعود، دربست حزب خود را در خدمت امریکا قرار داد و از اشرف غنی احمدزی در جریان کمپاین ریاست جمهوری دفاع کرد. بدین ملحوظ خواجه محمد داوود راوش تا کنون گروگان رژیم است و در برابر همه جنایت رژیم نه تنها که سکوت میکند بلکه به نفع آن اعلامیه صادر میکند.

هردو در شکستاندن پایه های حزب شان نقش اساسی را بازی کردند. شاید به خاطر همین خدمات بود که راوش مورد لطف امپریالیسم قرار گرفت و برخلاف تعامل موجود، طی جریان شش ماه ویزای کشور کانادا را دریافت کرد و فامیل خود را آنجا مستقر ساخت و راه را برای فرار آماده ساخت.

هردو چهره در بی‌کفایتی و مزدور منشی باهم مسابقه داده و سعی میکنند تا همه ناتوانی های شانرا در آرایش لباسهای مرغوب و مدلینگ بپوشانند.
هردو اسناد تحصیلی شانرا جعل نموده اند. راوش از رینک های بازار ماسکو در وقت فروپاشی شوروی سند دکترای خود را خرید و عبد الله از بازار پیشاور این سند را ترتیب کرد.
هردو بویژه در عرصه سیاست نیمه باسواد اند!

تفاوت راوش با عبدالله در این است که راوش تازه از یک عملیه جراحی پلاستیکی بیرون شد و از انگشتر شهنشاهی الماس در کلک نحیف اش برخوردار شده است اما عبدالله از این فرهنگ ملٍک مآبانه انگشتری هنوز بدور است.

هردو انسان به حد کافی سازشکار، برده صفت، ثروت اندوز و مقام طلب بوده و هردو حاضر است بخاطر جاه و جلال همه اهداف و آرمان سیاسی حزب شان را فدا نمایند.
هردو در مسایل مادی خصلت همسان داشته چنانکه عبدالله هم به جیب همسنگرانش چشم دوخته و طوریکه سال پار دعوای مالی میان او و امپراطور شمال عطا محمد نور بلند شد و ماجرای شان به نبرد های فیزیکی کشید.

داوود راوش نیز بیشترینه منابع مالی حزب و همسنگرانش را هدف قرار میدهد، بگونه که او همه ثروت وسرمایه رفیق همسنگرش جناب احمد شیرزی رییس پیشتاز و نمونه کشوری حزب اش در هند را مورد حمله قرار داد و به قول شیرزی او را کلاهبرداری نموده و به لقمه نانی محتاج اش ساخت.
در این کلاهبرداری راوش حدود سی هزار دالر را از جیب رفیق اش به جیب خود زد و دعوای آنها در دنیای مجازی همه جهان را پوشاند و تا حال این منازعه باقوت اش ادامه دارد.
عبدالله و داوود راوش هردو بیرحمانه آرمانهای حزب شانرا پامال ساختند و زیاد تلاش نمودند تا بدینوسیله مورد عنایت ارباب قدرت قرار گیرند. هردو تلاش نمود تا صدای حزب شان را خفه نموده و حنجره حزب شانرا در خدمت وایسرای امریکا در کابل قرار دهند.

هردو جایگاه شانرا غلط انتخاب کردند، اینها باید شغل شانرا در آرایشگاه ها انتخاب میکردند، نه سیاست، وطنفروشی، خیانت و هرزه گری ضد اخلاقی!
فعلا هردو مسابقات آرایش و مدلینگ را براه انداخته دیده شود که اینها پس از شکست پیشرفته ترین مدل های فرانسه و ایتالیا کجا ها را فتح خواهند کرد؟

توریالی خاوری
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)

>>>   آقای نظری: این نظر شخصی تان است ولی باواقعیت منطبق نیست. عفت قلم را نرنظر گرفته ازاتهامات ناروا ووبیمورد اجتناب کنید بهتر خواهد شد داود راوش اینطور که شما اتهام وارد میکنید نخواهد بودگرچه اورا ازنزدیک ندیده ام ولی آنطور نیستکه شما قضاوت میکنید.
فضلپور.

>>>   جناب خاوری! با سلیقه لباس پوشیدن صفت مثبت است. اگر قابل خنده است٫ با پیراهن تمبان٬ قدیفه ولنگی شرکت در محافل رسمی است.
عاقل

>>>   ماجرای جراحی پلاستیکی محمد داوود راوش
خواجه محمد داوود راوش سرکرده حزب ساختمانی آبادی اخیرن گل های زیادی را به آب داد.
اوبا سوء استفاده از مقام ،کلاهبرداری واخاذی توسط معتبر ترین یاران اش از جمله رییس شورای کشوری هند حزبش متهم شد.
آقای احمد شیرزی رییس شورای کشوری هند ،خواجه محمد داوود راوش را متهم ساخت که حدود بیش از سی هزار دالر را تحت عنوانین متعدد از نزد وی کلاهبرداری نموده است.
یکی از ادعا های آقای شیرزی عبارت از کلاهبرداری مبلغ یکصدو سی هزار کلدار هندی توسط راوش بود که آنرا غرض جراحی پلاستیکی از نزد آقای شیرزی ربود.
آقای شیرزی عریضه به مقامات حزبی ترتیب داد وداوود راوش بخاطر جلو گیری از رسوای کلان سه نفر از اعضای دارالنشاء حزب خود را بطور غیابی شاهد ماجرا ساخت وبه شکل غیر قانونی خلاف اساسنامه حزبی آقای شیرزی را از حزب اخراج کرد.
جالب است که اخیرن هرسه عضو دارالنشاء ادعای راوش را رسمن تکذیب کردند و به رسوای او افزودند.
اما اصلی سخن موضوع جراحی پلاستیکی است که راوش از آن انکار نمود اما اکنون فوتوی جدیدش( چهارده ساله) شهادت میدهد که خواجه محمد داوود راوش دست به جراحی پلاستیکی زده است!!
مطلب از نگارش ما موضوع جراحی پلاستیکی راوش نیست ،بلکه خیانت ایست که او به حق همرزم خود نموده وازلحا انسانی و اخلاقی خود را «مسخ »ساخته است !!

آن جماعت را که ایزد مسخ کرد
آیت تصویرشان را نسخ کرد
چون زنی از کار بد شد روی زرد
مسخ کرد او را خدا و زهره کرد
عورتی را زهره کردن مسخ بود
خاک و گل گشتن چه باشد ای عنود.
مولوی (مثنوی ).

اینجا تنها مسخ شدن صورت راوش به پول کلاهبرداریمورد بحث مانیست .بلکه موضوع اصلی نگرانی اینست که این انسان آلوده صورت حزب خود را نیز مسخ نموده است.
او یکی از چهره های تاجر صفت ودلال در میان سازمانهای ترقی‌خواه است
راوش حزب ترقی مردم را به کلی به زندان انداخته واز قافله ترقی خواهان جدا نموده است.
این چهره فاسد بنا بر قول هوادارانش به مدد گروه رشید آرین میخواهد تا قانون حفیظ الله امین را در حزب حاکم ساخته وهرجنبده ای را که از جنایت راوش،از فساد ،ازکلاهبرداری واز معاملات پنهان او با جهادی ها ورژیم سخن گوید،مجازات نماید.
او میخواهد حزب را بکلی مسخ نموده و آنرا به افزار شخصی وچپاولگرانه خود مبدل نماید.
اخاذی مبلغ بیست هزار دالر ازاحمد ضیا مسعود توسط راوش بخاطر کمپاین انتخاباتی غنی احمد زی هنوز از پیشانی حزب اش زدوده نشده است که او معاملات تازه وشرم آور را راه اندازی مینماید!!
راوش با چنین فساد اکنون به لتهٔ حیض جنبش ترقی‌خواه مبدل شده است!!
باید او را از سر راه جنبش برداشت وجنبش را از بیراهه وفساد نجات داد!
توریالی خاوری

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است