در حاشیه ایجاد بحران های خورد و بزرگ، اکثر نقشه های غیر قابل اجرای آمریکایی قابل اجرایی می شود و تمامی موانع از سر راه نقشه های سخت و پیچیده کنار می رود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ ۱۳۹۷/۹/۱۷ | کد خبر: 156353 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper) یکی از سیاست های کارآزموده آمریکایی که بارها در کشورهای مختلف نتیجه موفق داشته است، بحران آفرینی است.
در حاشیه ایجاد بحران های خورد و بزرگ، اکثر نقشه های غیر قابل اجرای آمریکایی قابل اجرایی می شود و تمامی موانع از سر راه نقشه های سخت و پیچیده کنار می رود.
در افغانستان نیز اجرای این نقشه هرچند در اوایل با مشکلاتی همراه بود اما اینک در زمان زمامداری جناب اشرف غنی به آسانی در مواقع مختلف و در مکان های متفاوت اجرایی می شود.
حامد کرزی از جمله کسانی بود که با اجرای این نقشه بصورت علنی مشکل داشت و همیشه آمریکایی ها را از ایجاد بحران آفرینی های جدید برحذر می داشت. او معتقد بود که بدون ایجاد بحران نیز نقشه های آمریکایی در افغانستان قابل اجرا است و نیازی به بحران آفرینی جدید نمی باشد اما به زمان بیشتر نیاز است.
زلمی خلیلزاد از جمله کسانی بود که همیشه در مقابل حامد کرزی ایستاده و مقاومت می کرد و بارها بر سر این مساله با کرزی وارد جدل شده است اما حامد کرزی همچنان اصرار داشت که بحران آفرینی مردم را به بستوه آورده و آنان را از کشور فراری می دهد و باعث می گردد تا علاوه بر عدم اعتماد سرمایه گذاران خارجی، سرمایه های موجود در کشور نیز به خارج منتقل شود و افغانستان به بحران بیکاری و گرسنگی مفرط برسد.
از طرف دیگر، اعتماد مردم به حکومت و حضور خارجی ها در افغانستان از بین می رود و اینجا است که احتمال دارد زمینه شورش های واقعی مردمی علیه نظامیان خارجی در افغانستان شکل بگیرد.
کرزی احتمال سازماندهی گروه های شورشگر علیه آمریکایی ها را با کمک روسیه و چین و ایران، جدی گرفته بود و همین مساله باعث می گردید تا هرچند بظاهر رابطه حسنه با این کشورها را حفظ کند تا مبادا آنان دست به اقدام های حمایتی از گروه های واقعی شورشگر علیه آمریکایی ها در افغانستان بزنند.
اما آمریکایی ها این مساله درک نمی کردند، آنان همچنان مصر بودند که باید با ایجاد بحران های خورد و بزرگ و تقویت گروه هایی بظاهر مخالف مانند طالبان، اذهان عامه مردم را بسوی دیگری برده و به این وسیله آنان را از غارت افغانستان توسط خارجی ها دور نگهدارند.
آمریکایی ها از طریق دیگری کرزی را نیز وارد جریان های بحران آفرین کردند و در ابتدا وی را تشویق به ایجاد کتله های قومی نمودند و بعدا با ایجاد حساسیت های قومی انگیزه های سرعت رشد بینش های افراطی قومی را در کرزی تقویت کردند و اینگونه بود که کرزی نیز وارد جریان بحران آفرینی در کشور گردید و عملا از کتله های قومی حتی مخالف مانند طالبان حمایت و پشتیبانی کرد.
آمریکایی ها برای اینکه راحت تر و سریع تر به هدف شوم بحران آفرینی در کشور برسند، یک سرسپرده دیگر که کاملا تابع آنان بود را وارد معرکه انتخابات ریاست جمهوری نمودند و بهرطریقی بود او را برکرسی ریاست جمهوری افغانستان جایگزین حامد کرزی ساختند.
در کنار اشرف غنی بی تجربه و کاملا بیگانه با اسلام و فرهنگ و آداب و رسوم مردم افغانستان، باید افراد کارکشته و با تجربه و قابل اعتمادی بیشتر خودنمایی می کردند تا بشود چند صباحی اشرف غنی را بر مسند ریاست جمهوری نگهدارند. افرادی مانند حنیف اتمر و فاروق وردک و عمر زاخیلوال و معصوم استانکزی و ...
آمریکایی ها به کمک این افراد بدون دغدغه به بحران آفرینی روی آوردند و برای عملی شدن بهتر این نقشه، افراد خام و بی تجربه و خود خواه و قدرت طلب و فاسد را بر مسند های عالی دولتی منصوب کردند. حضور این افراد کمک قابل توجهی به آمریکایی ها در اجرای نقشه بحران آفرینی شان در افغانستان کرد.
سفارت آمریکا در کابل که تعداد پرسنل آن از چهل نفر به چهارصد نفر و بترتیب اینک به هزار و چهارصد نفر رسیده است، تعداد قابل توجهی را به گروه ایجاد بحران سپرده است تا مردم و کشورهای منطقه بیشتر مشغول رفع و حل بحران های موجود در افغانستان باشند و از امور اصلی غارت افغانستان دور بمانند.
گروه ایجاد بحران در سفارت آمریکا که از سال ها قبل تشکیل شده بود از تعداد ده نفر به سیصد نفر ارتقا یافت و اینک وظیفه این گروه، خلق بحران های جدید جهت انحراف اذهان عامه مردم افغانستان است.
این گروه به چهار دسته پنجاه نفری و یک دسته یکصد نفری تقسیم شده است که دسته های پنجاه نفری هرکدام در قسمت های ایجاد بحران و بررسی راه های پیاده شدن آن در تقسیمات نظامی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی طرح های خود را به دسته یکصد نفری ارایه می کنند تا آنان پس از بررسی نهایی زمینه عملی شدن طرح های بحران آفرینی را فراهم آورند.
مهمترین نمونه های بحران های موجود در افغانستان، در قمست نظامی، طالبان و داعش و گاها فرماندهان محلی و قومندان های قبلی، در قسمت فرهنگی، رسانه ها و مراکز علمی و آموزشی، در قسمت اجتماعی، عملیات های روانی خاص و در قسمت سیاسی پروسه صلح می باشد که تمامی کشورهای ذی دخل در امور افغانستان و کشورهای همسایه و سران جهادی و بزرگان قومی و دیگر اقشار مردم را بخود مشغول کرده است.
در پایان احساس می شود که نیازی به اشاره یکایک بحران های موجود در کشور نیست. زیرا همه می دانیم و با بحران های روزمره که فرصت فکر کردن و یا اقدام عملی را از ما گرفته است، روبرو هستیم. گاهی آنچنان ترافیک بحران در کشور داریم که نمی دانیم که به کدام شان توجه کنیم و دنبال راه چاره برای بیرون رفت از بحران باشیم!
لطفا توجه کنید! فاجعه بسیار بزرگتر از آن است که دیده می شود.
خداوند ما را از شر شیطان بزرگ در امان بدارد.
کد (4)
>>> اشرف غنی بحران آفرین نی بلکه بحران حل کردنی است وبه بسیار جدی است که بحرانهایی که از جانب افراد که فرهنگ ایشان دزدی پول و چور است چپاول ولندغری است به بسیار زودی حل نماید و جلو غارت افغانستان را بگیرد انعده افرادی که این مفکوره را دارد که غنی بحران آفرین است همه میداند اگر این دزدان و کاسه لیس های دشمن قدرت داشته باشد افغانستان را ده سال پیش غارت میکرد مثل که در ده هفتاد غارت کرد ولی کسی که به این حماقتها دست میزند و اشرف غنی را تخریب میکند آنها برای همه معلوم است که از کجا آب میخورد و انشالله که آین اب خوردن آلوده نیز بالایشان قطع خواهد شد یگانه کسی که در مقابل کفار و اشغالگران شورش خواهد کرد میکند آنها مسلمانان واقعی هستند که برای پول چور و چپاول اهمیت قایل نیستند صرف به رضایی الاهی برآمده اند ولی کسانیکه فرهنگ ایشان چور ولندغری باشد هرگز نمیتواند و نخواهد کرد
>>> نوشته های تان که در واقع سرمقاله های شبکه اطلاع رسانی است ، بسیار متین، عمیق ورهگشا است. من پیوسته آنهارا به دقت میخوانم.
علی تقوایی
>>> بینندگان: من هم این متن را تایید میکنم که اشرف غنی بحران ها را از بین بردن و حال تنهايي که جور وچپاول کرده اند دست به هم داده اند و در کٌل در ایجاد بحران های جدید اند که همیشه از طرف غنی خنثی میشود .
>>> اشرف غنی بحران آفرین نی بلکه بحران حل کردنی است وبه بسیار جدی است که بحرانهایی که از جانب افراد که فرهنگ ایشان دزدی پول و چور است چپاول ولندغری است به بسیار زودی حل نماید و جلو غارت افغانستان را بگیرد انعده افرادی که این مفکوره را دارد که غنی بحران آفرین است همه میداند اگر این دزدان و کاسه لیس های دشمن قدرت داشته باشد افغانستان را ده سال پیش غارت میکرد مثل که در ده هفتاد غارت کرد ولی کسی که به این حماقتها دست میزند و اشرف غنی را تخریب میکند آنها برای همه معلوم است که از کجا آب میخورد و انشالله که آین اب خوردن آلوده نیز بالایشان قطع خواهد شد یگانه کسی که در مقابل کفار و اشغالگران شورش خواهد کرد میکند آنها مسلمانان واقعی هستند که برای پول چور و چپاول اهمیت قایل نیستند صرف به رضایی الاهی برآمده اند ولی کسانیکه فرهنگ ایشان چور ولندغری باشد هرگز نمیتواند و نخواهد کرد
>>> Nazanin Watandost
میگویند اعضای ائتلاف جرات نکرده اند یک غیر اوغان را کاندید بدهند و به دامن نبیل وردکی افتیدند و خود را برای وی معاون و دست راست و چپ تراشیده اند.
امیدوارم این گزارش صحت نداشته باشد؛ اگر این درست باشد یعنی رهبران غیر افاغنه؛ هیچ تاجیک و اوزبیک و هزاره را شایستهء ریاست جمهوری نمی دانند و به هر نوع بردگی تن میدهند. انها حتی نبیل وردکی و اشرف غنی روانی و اتمر لنگ را شایسته رهبری می بینند اما خود را و دانشمندان قوم خود را نه ... آیا شرم بزرگتر از این هم وجود دارد؟
و اینرا باید بدانند که ما دیگر به معاون رای نمی دهیم.
>>> Razaq Rahimi
دانشجو: چرا در کشورهای عقب مانده (برعکس کشورهای پیشرفته) فرهنگ استعفا وجود ندارد و هیچ مقامی بخاطر ناتوانی یا بی کفایتی اش استعفا نمیکند؟
استاد: بچه ها با معذرت! اگر معلمی در صنف شما "بگوزد" 😁 آیا باز میتواند در این صنف به کارش ادامه دهد؟ به نظرم پاسخ روشن است. نه تنها این صنف، بلکه این دانشگاه را هم باید از شرم😡ترک کند.
حالا فرض کنید اگر معلمی در صنفِ دانش آموزان خاص (کرها و لال ها و کورها ) بگوزد چی؟
دانشجویان: اگر بریند هم، آب از آب تکان نمیخورد!😁
استاد: بچه ها حالا فهمیدید چرا در کشور های توسعه نیافته هیچ مقامی استعفا نمی کند؟ بخاطری که در این کشور ها عده ای لال اند، عده ای کور اند و عده ای هم کر!🙁
آنهایی هم که نیستند، باید باشند وگرنه زبانشان را از حلقوم شان در می آورند!
بدتر از این همه فاجعه، جمعی هم هستند که با دهان گشاد(تریبیونهای بلند- منابر و رسانه ها ) شب و روز داد میزنند که اصلن این گوز یک لطف ازلی بود و پول میگیرند تا در فضیلت این "گوزها" و "گوزوک ها " موعظه و نطق کنند!😎
با این حال آیا انتطار ندارید که در این سرزمین ها گوزیدن و ریدن در صنف درسی نه تنها عیبی نباشد، بلکه نوعی فضیلت هم محسوب شود؟!😁😁😁
>>> بحران هايي كه بايد جدي گرفت
در كنار بحران جنگ، مواد مخدر و فساد گسترده اداري كه سال ها است، زندگي مردم افغانستان را متاثر ساخته اميد به آينده روشن را دشوار، امروز بحران جمعيت، از جانب دولت، به تيتر اخبار آمد.
جدا از اهميت و تبصره روي جوانب از زياد جمعيت أفغانستان به عنوان يك بحران، بحران هاي جدي ديگري هم فراروي كشور است كه هنوز از ديد سياست سازان جدي گرفته نشده است:
١-بحران غصب زمين تو سط زور مندان؛
٢.بحران كم آبي و تغيير محيط زيست، خصوصا كلان شهر هايي مثل كابل؛
٣.بحران فرار مغزها از كشور؛
٤.بحران قطع أشجار و از ميان بردن جنگلات و گياهان و ده ها مشكل ديگر.
اي كاش دولتمردان يك زيگنال دهند تا مردم آگاه شوند.
محمد علی احمدی
>>> اگه مردم مثل طالبان جنایت کنن واصلحه به دست بگیرن دولت انوقت به پایشان می افتد
مردم بایدهمانندطالبان رفتارکنن حقت رازمانی میگیری که وحشی باشی
>>> کسانی که امروز با تقلب و با ترور دموکراسی و ترور روندهای مردم سالار به قدرت رسیده اند هیچ چیزی جز منافع شخصی شان برایشان مطرح نیست. خانواده های خودشان در اروپا و آمریکا و یا در آسیا و کشورهای شرق دور هستند. امروز جز از منافع انجویی خود، جز از منافع تیمی خود هیچ چیزی نمی بینند.
به همین دلیل است که فقط سعی می کنند با خلق بحران برای بقای خود طبل بکوبند. برای بقای خود زمینه پایکوبی مجدد را مساعد کنند.
حکومت می خواهد از مسایل ملی که باید به ملت مراجعه شود سیاسی بسازد و برای بقای خود فردا بهانه کند که امروز چرا انتخابات برگزار نمی شود به دلیل اینکه امنیت نیست. به دلیل اینکه مردم آماده نیستند به دلیل اینکه بودجه نیست. این وضعیت که چند بحران افغانستان همزمان داخل شده است و افغانستان را در پرتگاه فنا برده است و دوام این وضعیت به مفهوم نابودی و به مفهوم معامله عزت و شرف مردم افغانستان است.
عارف کیانی
>>> عوامل بحران فراگیر در افغانستان
به عقیده من جنگ و بقا اولین درس زندگی در حال حاضر برای مردم افغانستان است.
گرچه تمایل به خشونت و سرکشی در میان عده ای از مردمان این سرزمین تا هنوز ارزش های انسانی و اسلامی را قربانی می سازد با آن هم باید امیدوار بود. متاسفانه از سوی دیگر نظام حكومتی افغانستان در تاريخ سياسی خود همواره نظامی ناپايدار و بی ثبات بوده است. چنانچه به شهادت تاریخ در طول شكل گيری افغانستان همواره قدرت در دست پشتون ها (شاخه درانی ها، غلجايی ها، باركزی ها و...) متمركز بوده اما تحولات چهار دهه ی اخير افغانستان موجب شد ساير اقوام (تاجيک، هزاره و ازبک) در كنار قوم پشتون در ساختار قدرت مشاركت داشته باشند.
با توجه به اينكه نظام رياستی نتوانست زمينه ی ثبات سياسی را در افغانستان به وجود آورد و اختلافات قومی زبانی و جناحی تشديد شد، برخی ها تغيير نظام سياسی برای ايجاد توازن در ساختار قدرت به نحوی كه همه اقوام در قدرت مشاركت داشته باشند را ضروری می دانند به ويژه كه پست های حكومتی و كارگزاران نهادهای قدرت نه براساس شايستگی بلكه بر پايه ی تقسيم قدرت بين جناح های مطرح بخاطر عبور از بحران فراگیر باید صورت گیرد.
به باور من در حال حاضر مشکل مشارکت عامل همه بدبختی ها و نابسامانی ها نیست حضور فعال گروه های تروریستی در افغانستان، اختلافات عقیدتی طالبان با داعش در کنار درگیری نظامی مستمر این دو گروه پیکارجو با یکدیگر با هدف مسلط شدن بر مناطق بیشتری در شمال، جنوب و جنوب شرق، شرق و شمال شرق افغانستان طی دست کم در سه سال اخیر از دو ویژگی اساسی برخوردار است.
نخست؛ جنگ افغانستان به دلیل تلاش ایران برای جلوگیری از گسترش نفوذ جغرافیایی ولایت خراسان داعش در این کشور از طریق حمایت از گفتگو با طالبان و مشارکت در ابتکارهای صلح روسیه و چین عملا به افزایش تنش فرقه ای میان شیعیان و افراطیون سلفی هوادار داعش در افغانستان منجر شده است.
دوم؛ مرزبندی ها بین مخالفان و حامیان ولایت خراسان داعش هر روز پررنگ تر و مشخص تر می شود.
بدبختانه باید اعتراف نمود که در شرایط موجود افغانستان در معرض خطر در دوره ای جدید از تنش ها قرار دارد که هم میان طیف ها و گروه های مختلف این کشور ممکن است درگیری های نظامی رخ دهد و هم میان روسیه و آمریکا که به شیوه های مختلف از گروه های مختلف در افغانستان حمایت می کنند. در این بین رقابت و تنش در هیات حاکمه ی افغانستان از جمله میان ریاست جمهوری معاون اول آن و استاد عطا محمد نور والی بلخ و جنرال عبدالرازق فرمانده قندهار مشکل دیگری است که ادامه این وضعیت می تواند با گذشت هر روز زمینه ی آن را فراهم سازد تا خلا حاکمیت ملی را گروه های تروریستی در مناطق مختلف افغانستان پر کنند.
با درنظرداشت همه ی بگو مگوها، تهمت ها و فشار آوردن ها بر پاکستان از طرف مقامات آمریکایی با آن هم نقش پاکستان را واشنگتن به عنوان یک مرکز ثقل استراتژیک همیشه در کنار خود منحیث به یک دوست استراتژیک مد نظر خواهد داشت از سوی دیگر متاسفانه در جغرافیای کوچک افغانستان بازی های بزرگ در جریان است که عواقب آن می تواند بحران جبران ناپذیری را به وجود آورد.
شواهد حاکی از آن است که سیر وقایع و روندها به سویی می رود که مناطق شمال افغانستان با توجه به موقعیت ژیوپلتیک خود به زودی به صحنه تقابل و تصادم بازیگران جهانی و منطقه ای بدل خواهد شد. با توجه به داکترین دفاعی آمریکا این کشور در تلاش است کمربند امنیتی جهت محاصره چین را از طریق بدخشان تا آخر سال 2018 تکمیل کند. روسیه نیز مصمم به حضور نظامی در مرزهای جنوبی شوروی سابق خود یعنی تاجیکستان و ازبکستان است. رقابت دامنه دار هند و پاکستان این دو قدرت منطقه ای را نیز متوجه وضعیت ولایات شمال جنوب و جنوب شرق افغانستان کرده است. نویسنده بر این باور است که اکنون این سرزمین کوهستانی در آستانه تحولات بزرگی قرار گرفته که پیامدهایشان به آن سوی آسیای مرکزی بزودی نیز کشیده خواهد شد.
حالا برمی گردیم روی جنگ در سرزمین افغانستان در حالیکه حمله آمریکا و نیروهای ایتلاف با هدف از بین بردن القاعده و سرنگونی حکومت طالبان از 17 سال پیش آغاز شده و حکومت طالبان در چند هفته محدود سرنگون شد ولی مناقشه و ادامه جنگ و خونریزی در افغانستان تا هنوز ادامه دارد این جنگ یکی از طولانی ترین جنگ های تاریخ آمریکا محسوب می شود. در حال حاضر حدود 12 هزار سرباز قوای ایتلاف که بیش از دو سوم آنها آمریکایی هستند در افغانستان حضور دارند با این اوصاف مقامات آمریکایی ادعا دارند که تنها نیمی از مسیر برآورده کردن اهدف خود در افغانستان از جمله تشکیل یک دولت مشروع را طی کرده اند اما به باور بعضی ها عمده ترین مشکلات موجود برمی گردد به نبود مشروعیت حاکمیت ملی در افغانستان از طرف دیگر آمریکایی ها خواهان ماندن سالیان درازی در افغانستان هستند که ساختن پایگاه های نظامی در افغانستان نیز از جمله همین اهداف دراز مدت است.
شور بختانه در شرایط موجود افغانستان مهمترین کانون بحران سیاست بین الملل در وضعیت کنونی است. با گذشت 17 سال از حضور نیروهای خارجی در این کشور هنوز وضعیت آنان چندان مشخص نیست و ابهام همچنان بر این کانون بحران سایه افکنده است. ناگفته پیدا است که کانون بحران در همسایگی کشورهای آسیای میانه و ایران قرار دارد و روند تحولات آن بر منافع کشورهای مربوط تاثیرات مهمی بر جای می گذارد که زمامداران این کشورها از وضعیت حاکم در افغانستان خشنود به نظر نمی رسد.
به عقیده من تحولات داخلی افغانستان را بدون توجه به نقشی که بازیگران منطقه ای و بین المللی در آن بازی می کنند نمی توان به درستی تجزیه و تحلیل کرد. از این رو در مقاله حاضر پس از پرداختن به تقلبات شرم آور و ننگین که در انتخابات دور سوم ریاست جمهوری در افغانستان صورت گرفت و تاثیری که این انتخابات توانست در تحولات بحران سازی بعدی افغانستان بازی کند به نقش بازیگران منطقه ای و بین المللی درگیر و ذی نفع در این کشور که خیلی خاینانه و ماجراجویانه در سرنوشت انتخابات و تصمیم مردم ما بازی کردند وضعیت نابسامان را نابسامان تر ساخت.
از سوی دیگر اشتباه و گناه نابخشودنی دیگری خواهد بود که ما در قضایای افغانستان شطرنج سیاست در استراتژی های بازیگران بین المللی و منطقوی را درنظر نداشته باشیم و بگوییم همه چیز داخلی است نخیر اعلام استراتژی جدید دونالد ترامپ درباره افغانستان و پاکستان و جنوب آسیا تحولاتی جدی را طی ماه های آتی در افغانستان و پاکستان به وجود آورده است.
زور آزمایی های آمریکا، روسیه و چین در سرزمین افغانستان نیز مشکل دیگری است که نمی توان به آسانی از کنار آن گذشت از سوی دیگر امیدواری های نیز وجود دارد ارتش های آمریکا، ناتو و افغانستان در همین زمان شرق و جنوب افغانستان را به صحنه تاخت و تاز تبدیل کنند و تا مرز دیورند پیش بروند اگر این حدس و گمان به حقیقت بپیوندد در چنین فضایی هر کدام از بازیگران بین المللی، منطقه ای و داخلی در افغانستان و پاکستان منافع استراتژیک خود را پی خواهند گرفت نه منافع ملی افغانستان.
با توجه به اینگونه مسایل یک چالش واقعی قدرت و نفوذ در افغانستان در حال پدید آمدن است که من از عواقب آن در هراس ام از طرف دیگر روابط افغانستان و پاکستان و سیاست های آمریکا و ناتو در افغانستان، نیز از دیگر مسایل مطرح شده در شرایط موجود است. به عقیده من در حال حاضر می توان سه جریان عمده قدرت را در افغانستان به عینه دید جهادی ها، طرفداران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، تکنوکرات ها و طالبان اما در بین این همه، گروه ها هیچ کدام توان یکه تازی در افغانستان را ندارند چون سرنوشت افغانستان را دستان بیرونی رقم می زنند.
به هر صورت می دانم گفتن حقایق برای بعضی ها تلخ است متاسفانه هفدهمین سالگرد حضور آمریکا به افغانستان در حالی سپری می گردد که اوضاع کنونی این کشور به واسطه سیاست های نادرست آمریکا و مسوولین بلند پایه دولت افغانستان در حالت دشواری قرار دارد. اوضاع نامناسب امنیتی، زور آزمایی ها در داخل حاکمیت و هرج و مرج حاکم بر شهرها و دهات وضعیت بی ثباتی را برای افغانستان به وجود آورده است.
بدبختانه نسبت به هر زمان دیگری اوضاع افغانستان در این روزها پر چالش تر و آسیب پذیرتر است. آمریکا با شعار مبارزه علیه تروریزم و استقرار دموکراسی به افغانستان آمد ولی آنچه امروز شاهد آن هستیم جنگی بی ضابطه ای است که همه موازین آن بشمول قرار داد امنیتی که در اوایل حکومت وحدت ملی امضا شد از سوی آمریکا زیر پا نهاده شده است در حال حاضر مبارزه ای همه گیر علیه سیاست های نادرست کشورهای غربی در افغانستان زبان زد عام و خاص است.
حملات انتحاری، کشتن ها و بستن شعله های جنگ در پایتخت در شمال، جنوب و شرق مناسبات سیاسی را در کابل به هم ریخته و مشخص نیست پایان این کشمکش که بین دولتمردان افغانستان بروز کرده است به کجا خواهد انجامید. به باور من هنوز سرنوشت بقای نظام در پرده ای از ابهام است .
احمد سعیدی
>>> تحلیل خوبی است ولی از یک تعداد واقعیت های جامعه کدام مکث نکرده است زیرا که در جامعه صرف جهادی ها - خلقی های فاشیست - تیکنوکراتها و طالبان نمی باشد که سرنوشت افغانستان را تعین کنند بلکه نیروهای ملی وعدالتخواه نیز میباشد که علیه نابرابری های مستبدین مبارزه میکنند و نیز عوامل اصلی بحران افغانستان همانا نابرابری اقوام در مشارکت ملی میباشد و نیز عوامل عمده دیگر برتری جوی های فاشیستی یک قوم در طول تاریخ بالای اقوام دیگر میباشد و نیز قرار گرفتن اشخاص عقب گرا به قبیله در پیشاپیش حاکمیت این کشور میباشد ونیز دمباله روی های غلامان حلقه بگوش یکی دیگر از عوامل بحران میباشد که افغانستان به میدان بزکشی مبدل کشته است و نیز در این اواخر تک قومی شتر پرستان و درج واژه افغان در تذکره های الکترونیکی عامل دیگر بحران داخلی میباشد و بحران دیگر کار به اهل کار نه سپردن است .
زره
>>> اگر مردم و به ویژه جوانان کشور ما آرام و خونسرد ناظر ادامه کشتار خود باشند، بر ضد نظام استبدادی خود قیام نه کنند و دل خود را صرف با ملامت سازی خارجی ها و فحش و دشنام دادن به آنها تسکین دهند و یا متوقع تغییر حاکمان خود توسط خارجی ها باشند، هرگز چنین تغییری به وقوع نه پیوسته و این سریال خونین ادامه خواهد اشت…
+ + +
* جامعه با قصه و حکایت، شکوه و شکایت، وعظ و نصیحت و یا نفرین و لعنت تغییر نمی کند؛ بلکه با مبارزه و مقاومت تغییر می کند... بیایید ترس را کنار بگذاریم و از تماشاچی به «بازیگر»، از علاقمند به «عامل» و از واکنش گر به «کنشگر» تبدیل شویم!
>>> پاکستان می تواند به راحتی از طریق افسران پشتون در نهادهای نظامی، انتظامی و امنیتی ما رخنه کند. از این رو با همه نیرو در آتش تفرقه های تباری در کشور هیمه می اندازد و ارگ نشینان را به راندان نمایندگان سایر اقوام از ارگان های مسلح بر می انگیزد تا راه را برای نفوذ بیشتر خود در ارگان های مورد نظر هموار سازد. در همین راستا طرح بیرون انداختن افسران ناباب شمال با بازنشسته ساختن منصبداران بالای 55 سال (مشتمل بر صدها جنرال و سرهنگ)از سوی اشرف غنی و اتمر روی دست گرفته شده است تا به گونه نهایی نیروهای مسلح را از عناصر ملی گرا و پاکستان ستیز تسویه نمایند.
فشرده سخن، با تند شدن راندمان پشتونیزاسیون نیروهای مسلح، با گذشت هر روز زمینه تسلط پاکستان بر نیروهای مسلح ما بیشتر فراهم شده، اوضاع بدتر و بدتر می شود. این گونه احمدزی و اتمر ناآگاهانه (و شاید هم آگاهانه) در مسیر راهبرد پاکستان گام بر می دارند.
>>> صد سال هم اگر امریکا در افغانستان حضور داشته باشد وضعیت افغانستان نه تنها بهتر نخواهد شد بلکه از این هم بدتر خواهد شد. تنها با تسلط خود مردم امدن صلح در کشور امکان پذیر است.
>>> Ali Faiq
من با #امريكا_ستيزي و #خارجي_ستيزي (فارسي زبانان و تركتباران) همنگر نيستم...چون چندين قرن است كه اوغان ها و لابي گران آنها در اذهان اين خارجي ها معلومات غلت، منفي گرايي، توطئه و تخريب را تزريق نموده اند.ما بهتر است براي پيدا كردن مخرج مشترك، منافع مشترك، ديپلوماسي فعال و ذهنيت سازي با آنها قلم و قدم برداريم.
>>> امريكا فكر كرده كه غني را ريموت مقرر كرده و هر طوريكه فشار دهد همان چينل عِوَض ميشه خبر نداره كه غني كرزي و دار دسته آش سر امريكاو را شيره ماليده. و غني و كرزي خود در پشت صحنه برضد امريكا عمل ميكنه و طالب وووووو را تقويت ميكنه تا دالر بيشتر به جيب بزنه. مقصر أصلي نه تنها پاكستان است بلكه بازيگر أصلي پشتون است
>>> نباید از بحران به طرف بحران برویم
>>> کدام بحران ؟؟
>>> آیا این رژیم و در راس آن دو شخص بیکاره و فاسد به فکر مردم و مشکلات مردم اند ، همان رژیمی را که آقای شیک پوش و ملانصر الدین دوم جهان پوشالی می پندارند به هزاران مکتب شفاخانه کودکستان و دانشگاه را در سرتاسر کشور با وجود مداخله عریان پاکستان ایران عربستان اسرائیل چین غرب و آمریکا ساختند و به هزاران معلم مامور دولت افسران اردو پولیس و امنیت خانه ساختند ، شما چی کردید بدون از چور چپاول غارت بیت المال حتی فرزندان تان در خارج از کشور بسر میبرند و خودتان در چهاررطرف تان دیوار های سمنتی بنا کرده اید وواز مردم تجرید شده اید بس است خاک پاشی به چشم مردم .
کوه کن
>>> نه سیاست مدار هستی و نه خدمت گذار گر توانایی گفتن حقیقت را هم میداشتی حال به این اندازه بی اعتبار نمی شدی دفاع از جانب حق خود باعث شرف انسان میشود باز هم سخنانش نه برای نفع مردم بلکه برای احیا دوباره اعتبار آش است منتظر است که استاد عطا را شکست خورده ببیند و گاهی هم خود میخواهد مشکل آفرینی کند و فکر مردم را مغشوش بسازد .
از استاد عطا و از آراده ملت باید حمایت شود
>>> عبدالله و اشرف غنی هردوی شان تگ و تگ مار هستند.
در حالی که اشرف غنی خودش تذکره گرفته است،به داکتر عبدالله گفته است که تو مخالفت خود را با توزیع تذکره اعلان کن.
در نتیجه پروسه توزیع تذکره به مشکل مواجه میشود و در انتخابات باز تقلب صورت میگیرد و باز همین اشرف غنی است و همین داکتر عبدالله.
داکتر عبدالله بخاطری که مخالفت خویش را با توزیع تذکره بصورت جدی به مردم نشان دهد،یک بغل روی خود را نیز افگار کرده است و قسمی نشان میدهد که اشرف غنی بخاطر مخالفت او با توزیع تذکره برقی،با بوکس در بغل روی او زده باشد.
>>> او برار در تذکره کلمه قوم در ج میگردد تاجیک هزاره ازبک ّپشتون وسایرین تاجیکها ترس دارد که سهمیه اقوام دیکر رادوذدی کرده بود حال افشا میشود بی خبر
>>> غنی و تیم فاشیست ارگ چیزی بنام افغانسان باقی نگذاشتند که بحران آن را جدی بگیریم افغانستان را به طالب و داعش تسلیم کردند
>>> افغانستان کشوری است که مملو از انواع بحران های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و این مشکل همواره شهروندان این کشور را رنج داده است.
روی بررسی انواع بحران ها و علت ایجاد آنها، کارگاه مدیریت بحران در حال برگزاری است. پیش از شروع کارگاه محمد رفیق شهیر رییس شورای متخصصان در رابطه به نقش نهاد های مدنی در مهار بحران ها و بلند بردن ظرفیت های جوانان صحبت نموده اظهار امیدواری نمود تا این کارگاه بتواند برای اشتراک کنندگان ممد و موثر واقع شود.
آموزگار کارگاه خالدخالد رییس انجمن جوانان کارگاه را شروع و به تشریح بخش های آن پرداخت. موضوعات مهم این کارگاه عبارتند از: بحران، مدیریت بحران، انواع بحران، سوالات مدیریت بحران، خصوصیات بحران، مراحل زمانی پ و ب وقوع، بحران، گام ها به هنگام بروز بحران، منابع و فعالیت ها و نیازهای غذای گروه های مختلف در بحران که هر کدام در همکاری اشتراک کنندگان و طرح پرسش ها در زمینه، در حال اجرا است.
گفتنی است که همین اکنون افغانستان در یک بحران سیاسی اجتماعی دست و پنجه نرم می نماید که توقع می شود با درایت و تیز هوشی سیاسیون مدیریت شده و کشور از منجلاب آن رهایی یابد.
محمد صدیق میر
>>> بحران خلق شده در افغانستان، بحران زیر کنترل آمریکا است. هر آن لحظه ای که آمریکا و شرکای هم پیمانش خواسته باشند، در افغانستان جنگی وجود نخواهد داشت، نه طالبانی وجود خواهد داشت و نه داعش و نه هم گروه های مخرب دیگر.
اصل و عمق استراتژی جنگ در افغانستان، این است که جنگ باید هرچه زودتر به طرف شمال انتقال پیدا کند تا آمریکا اهداف منطقه ای را که در افغانستان دارد به آن اهداف خود برسد که عبارت است از ناامن ساختن کشورهای آسیای میانه و سین کیانگ چین و تا اندازه ای در غرب ایران می خواهند این کار را کنند.
داکتر هاشم دانش
>>> تا وقتيكه اشغالكران در كشور ما هستند مردم ما صلح و آمنيت را در خواب أكر ببينند .
>>> تمام بحران ها افغانستان تحت كنترول نه بلكه سازنده ان أمريكا است
>>> حکومت با خلق بحران بقای خود را تضمین می کند
>>> ديدگاه كياني صاحب بسيار علمي دقيق و عاليست
>>> اداره موقت توسط سباسيون بهترين راه حل است بنظر من كياني صاحب !
چون انتخابات توسط همين دولت همان آش است و همان كأسه
>>> آمریکا در منطقه کانون های بحران خلق کرده است
قینا سیاست آمریکا در کل سیاست تولید تنش ها یا بحران های خرد منطقه ای در برابر رقبا است. ما در چین می بینیم که آمریکا کانون های بحران خلق کرده است.
دقیقا در برابر روسیه در اوکراین و جاهای دیگر این کانون ها را خلق کرده اند. در آسیای میانه نیزکه هنوز فضایی برای میدان نفوذ آمریکا است این کانون ها ایجاد شده اند. آمریکایی ها این آزمایش را انجام می دهند تا کانون ها و ابزارهای فشاری خلق شود. افغانستان بهترین بستر در اینجا است. این ابزاری است که آمریکایی ها همیشه استفاده کرده اند. امروز نیز این تشویش وجود دارد که در سطح وسیع تر و گسترده تر از این ابزار استفاده بشود و آن وقت افغانستان ممکن است در یک وضعیت بسیار بسیار بدتری قرار بگیرد.
محمداکرم عارفی
>>> عدم تطبیق توافقنامه مادر بحران ها شده است
غیاثی
>>> غنی راه حل را به بحران کشانده است
>>> درود!
اشرف غنی احمدزی مردی با آموزش عالی دکتورا در کشور دموکرات چون آمریکا ،اما با مفکوره و اندیشه های کهن قبیله گرایی و انحصار طلبی قبیله یی ، این بدین معنا است که این قدر سالها زنده گی، آموزش و تدریس در کشور آمریکا نتوانست مفکوره منفور انحصار طلبی قبیله یی او را تغییر دهد ،.
پس اعتماد به او اشتباه است او را باید به زباله دان تاریخ انداخت.
>>> Ayendagan
درود!
به گذارش روزنامه فیگارو دولت اشرف غنی با رو آوردن به تصفیه قومی در حکومت با عث ایجاد فاصله بین دولت و سایر اقوام غیر پشتون شده ، به نوشته این روزنامه اشرف غنی در این اواخر پست های کلیدی دولت را یا به قوم مربوط به خود اش واگذار نموده یا صلاحیت های آنها را تصاحب نموده که این سبب رویا رویی سیاسی دولت با سایر ملیت ها شده ..... این روزنامه در پایان مینویسد که تاریخ جهان نشان داده که دولت های این چنینی دیر یا زود از طرف توده های مردمی سقوط داده شده اند که بدون شک دولت اشرف غنی هم با چنین سرنوشتی دچار خواهد شد.
>>> عدالت و نبود تعصب در حکومت غنی¡
مجرمین دولتی باید از امکانات دولتی استفاده کنند و دانشمندان دیگر اقوام باید به زندان فرستاده شوند.
>>> اشرف غنی یک شخص بیمارجسمی روانی است
بیماری های جسمی و روانی پیامد های اثرات بیماری جسمی متعددی نیز دارد. هیچ عضو یا ارگانی از بدن از اثرات آن مصون نیست.
بیماری جسمی و روانی پیامدهای نظیر درگیری های لفظی ،عصبانیت ها ، پرخاشگری ها ناسازگاری ها ، اختلاف با همسایه یا همکار یا همسر ، کینه و نفرت همگی ناشی از عدم ،رعایت موارد فوق است ؛ پیامد خطرناک بیماری جسمی و روانی دروغ گویی است که مشکلات بسیاری را برای افراد جامعه و دیگران فراهم می سازد. سرشت انسان دروغ گویی بیمار روحی با ایمان ناسازگار است و ضعف و نابودی آن را در پی دارد.
آگا هان قلم می دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى می کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است.
هموطنان قضاوت بدست شما آگا هان قلم گوای حقیقت حالت جسمی و روانی اشرف غنی ریس جمهوری کشور است.
دروغ گویی مانند سایر بیماری های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مساله ساده کوچک آغاز می شود و چنان چه به موقع درمان نشود، به یک بیماری روحی تبدیل می شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می سازد . از نظر روانی، دروغ گویی برقرار کردن نوعی رابطه بیمار گونه با دیگران است که علاوه بر شخص، دیگران و حتی جامعه را نیز دچار ناراحتی و مشکل می کند . دروغ گویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، به طوری که شاید بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادهاست .
وقتکی در جنال انتخابات داشمندان از غنی طرف داری کردن در رسانه ها و فسبوک غنی به ارگ رسید و همین داشمندان ده طرح برنامه های خو د را بهبود اقتصاد کشور به سیت دفتر غنی ارسال نموده اند ولی طرف غنی کدام جواب مثبت در نه یافته اند همین داشمندان در سراسر جهان برای برکنار غنی حکومت ناکام این مکار دروغ گوی در فسبوک ها و رسانها و مظاهرات حرف از دهن می کشایند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است