دانش را نباید قومی ساخت. بجای حسادت، تعصب، تبعیض و روی آوردن به خشونت، انتحار و انفجار از تجارب هموطنان در زمینه های دانش و فعالیت های مدنی یاد گرفت | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۶ ۱۳۹۷/۹/۱۷ | کد خبر: 156356 | منبع: | پرینت |
سهمیه بندی کنکور بر اساس قومیت یک طرح استعداد کش و خانمانسوز است.
اشرف غنی که خود زمانی از طریق امتیاز بندی قبیلوی نظام ظاهر شاه به بورس به دانشگاه امریکایی لبنان رفته بود نه بر اساس استعداد و دانش، حالا عین امتیاز طلبی قبیلوی را در نظام تحصیلی کشور در سده بیست و یکم نهادینه می سازد.
سهمیه بندی کنکور در کابینه اشرف غنی که خود مدعی متفکر دوم جهان و استاد دانشگاه است تاسف بار است. چون تمام تخصص او از دانش دنیای امروزی تعصب و برتری طلبی قبیلوی است و بس.
اما باید گفت سهمیه بندی کنکور طرح داکتر سپنتا در حکومت کرزی بود. سپنتا درین زمینه در کتاب خویش" سیاست افغانستان: روایتی از درون" توضیح می دهد.
داکتر سپنتا می گوید، که چون فرزندان مناطق پشتونشین از لحاظ امنیتی مکاتب شان مسدود و یا محروم از تحصیل می شوند، بنا برای توازن قومی سهمیه بندی و اختصاص برای پشتونها در تحصیلات عالی یک ضرورت بود. داکتر سپنتا می گوید وقتی این طرح را در کابینه مطرح کردم، حامد کرزی و تمام وزرای پشتون از آن استقبال کردند، ولی غیر پشتونها من را متهم به پشتون پرستی کردند.
در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان هم سهمیه بندی در کانکور و بویژه در رشته های نظیر طب وجود داشت. اما این سهمیه بندی بیشتر از لحاظ طبقاتی به فرزندان مناطق محروم و فقیر درنظر گرفته میشد.
در وزارت خارجه هم سهم بندی طبقاتی شد. یک تعداد افراد بر اساس تعلقات به کارگران و دهقانان شامل دستگاه دیپلوماسی افغانستان می شدند. برای اولین بار دروازه های دیپلوماسی افغانستان به روی هزاره ها باز شد و شاهد ظهور دیپلومات های هزاره در دستگاه دیپلوماسی افغانستان شدیم.
برخی بورس های تحصیلی به خارج هم سهمیه بندی طبقاتی شد.
سهمیه بندی فرزندان خانواده های شهدای حزب حاکم به انتر نات در شوروی سابق نیز معمول شد.
سهمیه بندی کنکور چه از لحاظ طبقاتی و چه قومی یک طرح نادرست و استعداد کش است.
تجارب سهمیه بندی دانش نشان می دهد کسانیکه از طریق امتیازی بدون در نظرداشت استعداد شان وارد تحصیل در داخل و خارج فرستاده میشوند، کمتر ارزش علم و زحمت را می دانند و کمتر کادر های موفق میشوند.
در شوروی سابق شاهد بودیم کسانیکه بر اساس امتیازی و بدون در نظرداشت استعداد شان از طریق واسطه به تحصیلات فرستاده شده بودند، آبروی افغانستان را در میان محصلان خارجی می بردند و کمتر از خود استعداد نشان می دادند و یا به به تحصیل کم تر ارزش قایل میشدند. نظام تحصیلی وقت شوروی بار ها اینها را اخراج کرد. چون اینها واسطه داشتند از یک رشته نا موفق به رشته دیگر و از یک شهر به شهر دیگر و از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر تبدیل می شدند و بیشتر وقت شانرا صرف خوش گذارانی و یا عیاشی می کردند.
تجارب نشان داده که دانش جویانیکه سطح سواد پایین در دوره دبیرستان و یا مکتب دارند، هر گز از عهده بار سنگین دانش در دوران تحصیلات عالی نمی بر آیند.
بعنوان یک استاد که عمر خویش را از جوانی تا حال صرف تحصیل و تدریس در رشته های مختلف تا سطح دوکتورا وقف کرده ام دانش و علوم را نمی توان با چال و نیرنگ، تعصب و تبعیض کسب کرد. دانش یک شبه بدست نمی آید. دانش مرحله به مرحله از طریق زحمات پیگیر بدست می آید.
شاگرد تنبل در دوره دبیرستان هرگز دانش جوی موفق در دوره دانشگاه نمی شود. این کمتر در تاریخ اتفاق افتیده است.
دیپلوم را می توان از پاکستان در هر رشته خرید، ولی در عمل مثل وزیر مخابرات و تکنالوژی اطلاعاتی افغانستان چلو صاف دانش ات بیرون از آب می برآید و پست افغانستان به یک و نیم میلیون سال می رسد!!
سطح علمی اشرف غنی و ادبیات سیاسی و علمی او با ادعای متفکر دوم جهان را همه می بینند که چقدر از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
سطح پایین استادان دانشگاه های افغانستان و دانشجویان کم سواد ناشی از سقوط سطح دانش و علوم است. صد ها دپلوم و مدارک جعلی استادان و دانشجویان از پاکستان باعث سقوط دانش و علوم در دانشگاه های افغانستان شده است.
دانش را نباید قومی ساخت. بجای حسادت، تعصب، تبعیض و روی آوردن به خشونت، انتحار و انفجار از تجارب هموطنان در زمینه های دانش و فعالیت های مدنی یاد گرفت.
بگونه مثال هزاره ها محروم ترین مردم اند، ولی با وصف آن در نتیجه زحمت و استعداد خود پیشتاز ترین فرزندان دانشجو در داخل و خارج کشور اند. از الگوی هزاره را باید آموخت!
بجای تبعیض، تعصب و حسادت، دانش را از طریق زحمت، استعداد و رقابت سالم باید کسب کرد.
هارون امیرزاده
>>> محمد نسيم جعفری
مناطق محروم!
مناطق محروم، مناطقی است که حکومت برای آنها مکتب نمیسازد و باشندگان آنها تابستان در زیر آفتاب سوزان و در بهار زیر باران، درس میخوانند و در سرمای پاییز روی برف نشسته و امتحان میدهند.
مناطقی که حکومت برای آنها مکتب میسازند، اما آنها مکتبهای شان را میسوزانند و یا آن را تبدیل به طویله میکنند، مناطق محروم نیستند، بلکه مردمان آن، علمستیز و مخالف دانش و آگاهی هستند.
طبق اعلام وزارت معارف، در سال جاری صدها مکتب در ننگرهار، هلمند و غزنی تعطیل و تبدیل به طویله شدند، کسانی را که به مکتب نرفته و درس نخوانده، چگونه میتوانند با سهمیه وارد دانشگاه کنند؟
>>> عالی ولی کجاست گوش شنوا آقای امیرزاده
>>> آثار و پیامدهای سهمیه بندی کانکور!
1-عقب رفتن به قرون وسطی
2-ترویج هرچی بیشتر قوماندان سالاری،جنگ سالاری و حزب سالاری
3-وابسته نمودن مردم به افراد زورمند
4-دلسرد نمودن مردم از آموزش
5-خاموش نمودن چراغ معارف از جامعه
6-نسپردن کار به اهل کار
7-گماشته شدن افراد بیسواد در کرسی های مهم
8-برهم خوردن نظم کار در جامعه
9-خشمگین شدن هرچه بیشتر ملت در برابر حکومت
10-احتمال سقوط نظام توسط افراد تحصیل یافته
11-ترویج برس بجای قلم
12-جستجوی افراد زورمند بجای معلم و استاد
13-تفویض احترام استاد برای احزاب سیاسی و افراد قدرتمند
این یک اقدام متعفنیست
>>> جعفر عطايى
سهمیهبندی کنکور، قویترین دلیل برای ضرورت سیستم فدرال برای اداره افغانستان است و یا حتی میتوان ادعا کرد که این آغاز فدرالی کردن افغانستان است. سهمیهبندی کنکور یک نه بزرگ در برابر همان کسانی است که به دروغ میگویند ما همه افغان هستیم و هویتهای دیگر وجود ندارند. این که ما در غزنی انتخابات برگزار نمیتوانیم علتش این است که این سیستم پاسخگوی تنوع قومی و فرهنگی کشور نیست، این که یک عده احساس میکنند که کنکور باید سهمیهبندی شود، نشان میدهد که بهترین شیوه تقسیم افغانستان به بخشهای فدرال است تا همه به حق خود برسند و همه این حق را پیدا کنند تا در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند.
>>> Abassi
نویسنده متن #بهزاد_حداد یک هم وطن پشتون
با آنکه هیچ دوست هزاره ای ندارم و اکثریت عزیزانم برادران پشتونم هستند وبه نحوی وابستگی دارم اماحقیقت را باید بیان کرد اگرچه تلخ باشد.
لیسه رحمان بابا که تعمیر جدید آن را به گونه مجهز وبا امکانات خوابگاه کشور پاکستان ساخته است مخصوص برادران پشتون ماست وازقوم دیگر دراین مکتب پذیرفته نمیشود و هزاران شاگرد از ولایات پشتون نشین شبانه روز دراینجا مشغول آموزش هستند،برای این دانش آموزان وزارت اقوام وقبائل سه وقت نان میدهد وامکانات وسیع دیگر که مطمینا هیچ مکتب دولتی دیگر در دسترس ندارد فراهم نموده است اما با این همه امکانات ۸۰ فیصد این دانش آموزان در امتحان کانکور بی نتیجه میمانند.اما شاگرد هزاره با تحمل هزار مشقت که نه سه وقت نان رایگان دارد ونه خوابگاه اما درکانکور به بهترین دانشکده ها راه می یابد. حالا مقصر کیست؟ومنطق سهمیه بندی کانکور چه دردی را مداوا میکند وقتی شایستگی نباشد ؟
>>> رستگار دهگان
فاشیزم قبیله سیاست شترمرغی را پیش گرفته است. اگر نیازی به پرواز باشد میگویند مرغ هستیم و اگر نیازی به بار بردن باشد میگویند مرغ هستیم.
هنگام تقسیم قدرت، قدرت را با جعل و تقلب غصب میکنند و میگویند ما اکثریت هستیم و ما همه افغان هستیم و میگویند تقسیم کردن مردم به سمت، قوم و زبان تعصب است. اما زمانیکه بیداری، آگاهی، تلاش و آرای واقعی مردم تعیین کننده باشد، انتخابات را به دور دوم میکشانند تا دقیق تر و سنجیده تر تقلب کنند، اگر در غزنی هزاره ها نمایندگان بیشتر به مجلس نمایندگان میفرستند؛ انتخابات در غزنی را حوزه ای میسازند و به طور استثنایی آنرا به تعویق میاندازند تا فرصت بیشتری برای تقلب داشته باشند، اگر در کابل نمیتوانند طبق دلخواه افراد مافیایی خود را به مجلس راه دهند؛ نتیجه انتخابات را باطل میکنند، اگر با شایستگی و لیاقت نمیتوانند به دانشگاه راه یابند کانکور را سهمیه بندی میکنند، تا بجای جوانان کوشا و شایسته، افراد تنبل و بیسواد خود را به دانشگاه بنشانند.
>>> آقای امیر زاده برادران هزاره زمانی طبقه بیچاره محروم از همه چیز بودند اما آن زمان گزشته آنها در همه ساحات انسانهای آموزنده و علم ودانش دارند اما این هم بدانید این پیشرفت شان از پشت کار خود شان و. از برکت همین دولتهای است که در طول چند سال بعد از امدن امریکاییان نصیب شان شده ،اما فعلآ برادرهای هزاره ما محروم از چیزی نیست انها زندگی مرفعه دارند پول زیاد دارند از برکت هم دولتهای کرزی و غنی است که در این دولت چور وچپاول که شده برادرهای هزاره ما هم نصیب خود از د ست نداده اند شریک در این جرم هستند
همه اقوام افغانستان اجازه دارند درس و. تعلیم نمایند بدون تفاوت است در کدام از نقطه افغانستان زندگی میکنند ،در مناطق جنگزده و مناطق که از علم وپیشرفت عقب نانده اند. باید زمینه درس به آنها هم مساعد شود تا به رشد فکری برسند و. از کزند وفریب دشمنان مردم افغانستان بدور شوند ،اینکه در شهر کابل زمینه تحصیل مساعد است و اکثرا برادرهای هزاره ما در کابل زندکی میکنند. و یا در مناطق امن زندکی میکنند وشر ایط تحصیل برایشان در همه بخش ها آماده است به این معنی نیست که آنها نسبت به دیگر مردم افغانستان با هوشتر و. با ذکاوت تر اند ،در قسمت تعلیم دیگران بخل ورزیدن جرم حساب میگردد
عبدالله ریحان
>>> Bakhshi Bakhshi Zafari
ده پرسش پیرامون طرح بدیل کانکور:
بشير احمد انصاري
١- اگر شاگردانی را که شایستگی وارد شدن به دانشگاه ها را ندارند، به دانشگاه راه دهیم، در آن صورت جواب بیمارانی را که از دست داکتری نالایق جان داده اند، و زنان و مردان و کودکانی که زیر ویرانه های تعمیری مرده اند که دست انجنیری نالایق آن را مهندسی نموده است، و مظلومانی که از سوى قاضیانی جاهل مجرم شناخته شده اند، و انسانیتی که به دست عالم دینی نادانی زیرپا شده است، و بانكهايي كه از دست متخصصان نالايق كمپيوتر ورشكست شده اند، پاسخ این همه قربانیان را، که به صورت قطع مربوط به تمامی اقوام کشور خواهند بود، کی خواهد داد؟
٢- طرح بدیل کانکور، افغانستان را به هشت حوزه تقسیم نموده است، پرسش این است که آیا این خود مقدمۀ فدرالیزم در کشور نیست؟
٣- در تمامی حوزه ها اسم مبارک کوچی دیده می شود، پرسشی که مطرح می شود کوچی کیست و کوچیگری چیست؟ آيا "كوچي" نام كدام قوم است و يا نحوه معيشت و زندگي؟ آیا گروه های "چلو" و "شیخ محمدی" و "قرغیز" و "پامیری" و .. هم کوچی به شمار می روند یا خیر. اگر به شمار نمي روند چرا؟
٤- اگر نقل و انتقال و کوچ کردن و بادیه نشینی لازمۀ زندگی کوچیگری باشد، پس این گروه ها چگونه می توانند فرزندان شان را به مکتب بفرستند، و اگر کوچ کردن و بادیه نشینی لازمۀ کوچیگری نیست پس فرق میان کوچی و غیر کوچی در چیست؟
٥- من در میان مناطقی در ولسوالی های شکردره و کلکان و ده سبز و .. که مربوط به ولایت کابل اند و مناطقی در بامیان و پکتیا فرقی نمی بینم و از این لحاظ افغانستان همه اش توسعه نیافته به شمار می رود. تعریفی که متفکران طرح بدیل کانکور از توسعه نیافتگی در ذهن دارند چیست؟
٦- تجربه ثابت ساخته است که تقریبا تمامی شاگردان و دانشجویان لایق مکاتب و دانشگاه های مرکز، منسوب به همین مناطقی بوده اند که امروز آن را توسعه نیافته می نامند. اگر چنین نمی بود چطور می شد که یکی از فرزندان همین گروه های توسعه نیافته در رأس حکومت مى بود. آيا این تجربه زنده خود طرح کانکور بدیل را زير سؤال نمي برد؟
٧- در غياب نفوس شمارى چه كسي مى داند كه شمار جمعيت هر ولايت چه تعداد مي باشد؟
٨- قطب دیگر حکومت وحدت ملی در همچو معادلات بزرگ چه محلى از اعراب دارد؟ لشكر بزرگ مشاوران آن نهاد به اصطلاح اجرايي پاسخ دهند!
٩- طرحي با چنين وضع آيا خود مهندسي نمودن اختلاف و تفرقه و دشمني در سطوح حساس و عميق جامعه نيست؟
١٠- در شرايطى كه سنگ و چوب اين سرزمين تشنه امنيت است، بجاى آنكه تمامى امكانات بالفعل و بالقوه دولتى و مردمى را در جهت براورده ساختن اين هدف مقدس بكار اندازيم، چه چيزى حكومت را وا مى دارد تا دست به اقدامى غير ضرورى و غير معقول يازد. آيا چنين اقدام خود حركتي در جهت كمپاين انتخابات رياست جمهورى نيست؟
>>> دولتمردان فعلی افغانستان اشتباهات و خیانتهای 40 سال پیش خمینی در مورد تعطیلی دانشگاهها و تسویه و سهمیه بندی را تکرار می کنند که نتیجه اش کشور ایران را در بحرانهای داخلی و بین المللی گرفتار و غرق کرده است.
>>> ولایتها سهمیه کشتهها نیز سبمیه بندی شوه
>>> هزاره حالا مظلوم ترین نه بلکه متجاوز ترین ملیت در افغانستان است . زمان صحت این جمله را ثابت خواهد کرد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است