تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ ۱۳۹۷/۹/۲۱ | کد خبر: 156420 | منبع: | پرینت |
برای اکثریت جامعه تاجیک افغانستان ایدیولوژی مذهبی و دینی در قشر اسلام گرایی این جامعه و ایدیولوژی چپ برای لیبرال های انها بیشتر از هویت تاجیکی و قومی ارزشمند است.
سران جمعیت اسلامی به خاطر طرز فکر اخوانالمسلمین تاریخی با سیاف بیشتر دوستی و سمپاتی دارد تا داکتر لطیف پدرام که یک فرد روشنفکر و سکولار می باشد. تازمانیکه نسل جهاد و جمعیت از تاجک ها نمایندگی کند افکار داکتر لطیف پدرام کمتر مورد توجه و علاقه خواهد بود. بستر دینی در جامعه تاجک همچنان قرص و محکم است به حدی که هویت تاجیکی تحت الشعاع قرار گرفته است.
در این روند است که داکتر عبدالله پشتون تبار دوبار است که به نمایندگی از تاجک ها کاندیدای ریاست جمهوری گردید. هزاره های اهل سنت در بین تاجک ها ادغام شد. دلیل این امتزاج های قومی در همسویی دینی و مذهبی قابل تفسیر است.
در این فضایی فرهنگی و اجتماعی شعار های پدرام در طول دو دهه اخیر کمتر مورد استقبال عمومی تاجک ها قرار گرفت.
هواداران احزاب چپ در درون تاجک ها همچنان با چپی های پشتون رفاقت و رقابت سیاسی دارند. این کتله سیاسی که فعلا اکثراً مهاجر و در حاشیه سیاسی قرار دارند شعار های ضد پشتونی پدرام را تحمل نمی توانند.
از سوی دیگر، حضور سیاسی تاجک ها در نهاد های دولتی بیشتر از هزاره ها و اوزبیک ها می باشد. در نیرو های امنیتی ، در نهاد های دولتی بخصوص در سطح میانه مدیران دولتی تاجک ها سالها است که حضور دارند و منافع اقتصادی در حکومت دارند.
شعار های بلند پروازانه پدرام برای این طیف به عنوان یک آرمان دراز مدت قابل پذیرش است اما هیچ جوان تاجک که نان در دولت دارد برای این شعار ها هزینه نمی کند.
بخشی از نسل جوان تاجیک ها که در جنبش تازه تشکیل گذار گرد هم آمدند، بیشتر شهری و کابلی می باشند. تاهنوز شعاع فکری آنها بدخشانی های فقیر و مذهبی را در نوردیده است.
لطیف پدرام برای زنده نگهداشتن افکار خود نیاز مند تغییر در تاکتیک های سیاسی خود می باشد.
عزیز جعفری
>>> زیراکه موصوف ازافغانیت منکر است طرفدار ندارد
>>> بهترين كار به لطيف خان عريضه نويسي است نوسنده لطف رهنمايش كنيد .
لالا هراتي
>>> از اول معلوم بود که فاشیست جلوی پدرام را خواهد گرفت. اما پدرام یک ملت است نه یک فرد.
>>> بهترین کار میانه رویست نه تند روی اشرف غنی احمدزی که امروز هم تاج و ازبیک و هزاره و هم اکثریت پشتون ها از ان روی گشتانده اند علتش واضح است که تند روی فکری قومی و زبانی اندیشی غنی سبب نا خشنودی و روی گردانی مردمان یاده شده گردیده و با این عمل قومگرایی و قوم اندیشی و تعصبات قومی ان سبب انزوای ان در بین اکثریت مردم گردیده است نه چیزی دیگری اگر قومگرایی و قوم اندیشی ان نمی بود مردم از بابت بیکاره گی ان تا این حد از وی نا راض و متنفر و رویگردان نمی بودند لطیف پدرام هم که در انتخابات پارالمانی رای کافی را بدست نیاورده است علتش واضح است که تند روی و قوم اندیش ان و مخالفتش با دیگر ان است .
>>> داکتر پدرام حال فرصت بیشتری دارد تا به مسائل اساسی و حزبی بپردازد.
>>> از زمان نامگذارى افغانستان تا امروز يعنى زمان نامگذار آن مونت استوارت الفنستون و دستنشاده اش شاه شجاع تقلب، فریب، دروغ، دستکاری، جعل و در جهل گذاشتن و در جهل نگهداشتن مردم، کاشتن تخمه نفرت و بى اعتمادى بين شهروندان با با اديان مذاهيب تبار و زبانهاى گوناگون و جدایی بین شهروندان برای استحکام قدرت حکومت در دست داشته، نيرنگ و قلدرى خصوصيات و ویژگی های حاکمان پشتون است.
ظاهرا حاکمان پشتون این ویژگی ها را از استادان استعمارى خود آموخته اند. برای رویکردهای غير متعارف و غیر قابل قبول بالا، توسط فرماندهان پشتون، یعنی انگلیسی ها در هند، مورد استفاده قرار گرفته اند. حتى بخاطر قدرت سياسى برخى از افکار و آيده هاى متعارف و شايسته فرهنگى واجتماعى خود را زيرپا نموده اند. بگونه نمونه برخى از موارد پشتوندارى را! دبيره [د] پارسى در پشتو دبيره [و] و [ر] [ل] است: پشتونوال= پشتوندار; پاسدار =پاسوال; شهردار= شاروال
خاک فروشى (يعنى سرزمين فروشى) و همکارى با استعمارگران و از سوى همين استعمارگران واشغال گران به اريکه قدرت دولتى نصب شدن مغاير، مخالف، متضاد، متقابل و حتى برعکس پشتوندارى است شاه ستون هاى متعارف پشتوندارى اند. از زمان مونت استورات الفنستون نمونه خصوصيات استعمارى انگليس و شاه شجاع که همين انگليس به تخت شاهى کابل نشاند و حاکمان پشتون ديگر پرنسيپها واصلهاى پشتوندارى را زيرپا کردند. از مبارزان عليه استعمارگران واشغالگران خود حاکمان پشتوناشغالگران شدند
اين زير پا کردن پشتوندارى درهنگام عبدالرحمان خان به شدت خود افزايش يافت.
مهماندارى يک اصل شايسته پشتوندارى برعکس ويکطرفه و به زورشد. فقط پشتون به مناطق غيرپشتون "مهمان" شدند.
اين مهمان نوازى يکطرفه ادامه داشت و دوامدار شد.
باز هم در دوران استعمارى واشغالى شوروى همين منوال خصوصيات حاکمان افغان ادامه پيدا کرد با يک تغير و آن هم زنان حاکمان پشتون آزادى نسبى گرفت!
وبلاخره خليلزاد پشتونتبار با شهروندى و هويت و پاسپورت امريکا- نوکر وچاکر ايالات متحده امريکا- پادشاه ساز حاکمان پشتون شد. اين نوکر به کدام زبان گپ مى زند: "در" به پشتو "ور" است يعنى دروازه! "درى" صفت "در" است.مثلاً خاک+ى = خاکى; خليلزاد با کرزى "درى ورى" گپ مى زد!
کرزى و غنى را امريکا به اريکه قدرت نصب کرد ولى سند اشغال افغانستان را ازسوى امريکا را هر دو شان دستخط نکرد بلکه چوکر نوکران شاه شجاعان يعنى حنيف اتمر!
نگاه کنيد هوشارى حاکمان افغان را.عبدالرحمان خان بخش خاورى خراسان زمين را فروخت و اکنون گناه مسووليت مرز شناخته شده بين الملى ديورند را کى به گردن کى مى اندازند? لطيف پدرام!
در پهلوى تقلب، فریب، دروغ، دستکاری، جعل و در جهل گذاشتن و در جهل نگهداشتن مردم و استوره سازى در گذشته ها بسيارى واقعيت تاريخى را انکار پنهان وکتمان مى کنند!
اکنون نمونه هاى از آنها
ا- گرگینخان گرجی (گیورگی یازدهم) از سرداران دورهٔ صفویه و حاکم ایالت خراسان دولت ایران درحکومت قندهار امپراتوری صفوی بود. وى ميرويس هوتک را به اصفهان "نيم جهان" روان کرد. اسناد نوين در ميرويس هوتک که به چاپ رسيده وى پشتون نبود.وى پسر امير محمد باقر از شمال بود نزديک "رود آمو و درشتى هاى وى " بود. "کرومويل پارسى": گزارش زندگی و پیروزی های موفقیت آمیز و مژده بخش میرويس "دوک بزرگ" (شاه ملک قندهار) قندهار و محافظ امپراتوری پارسى (ممالک شاهنشاهى ايران) نوشته شده توسط یک افسر سوئدی که سالهاست پيشخدمت خانگى ميرويس بود.به اساس گزارش اين افسر اسير که تقريبا 9 سال بعد از مرگ شاه ملک قندهار ممالک ايران میرویس خان در سال 1724 ميلادى در لندن به چاپ رسيد.و کانسرت اش پوزش اپرا در آلمان به نمايش گذاشته شد.
Miriways-Opera (منظور اپرا ميرويس) در سه پرده ازجورج فيلپ تيلىمن ( Georg Philipp Telemann) مى باشد متن آن توسط یوهان ساموئل مولر Johann) Samuel Müller) نگارش شده است. نمایش اين اوپرا در 26 می 1728 در اپرا هامبورگ در کنار بازار قوها و غازها برگزار شد.اين نمايشنامه از عاشقى مخفى ميرويس با بانوى داستانى استادبى -فرهنگى-موسيقى است بر پايه کتاب تاريخ واقعى که افسر سويدنى به نام "کرمول فارسی" در سال 1723 در لندن چاپ نمود
کتاب "کرمول فارسی" زنده گينامه از میر ویس است. ولى در اپرا چون موضوع درامه اى ايست واقعيت بيگانه شده است يعنى که این امر از لحاظ تاریخی صحت نداشت، زیرا در واقع فرزندش میر محمود هوتکی شاهنشاه ايران شد و تاج شاهنشاهى را در اصفهان سراش گذاشتند.ولى ميرويس حاکم قندهار بود
سوال در اين جاست که باقر نام پشتون شده مى تواند? میر ویس در یک خانواده مهشور سیاسی در قندهار به یک پدر "تاتار" و مادر "اوزبيک" متولد شد. میرویس پسر امیر بخارا " محمدباقر " و مادراش "گونی" (نازو" )، دختر خان از بلخ بود. قبل از اینکه میرویس تولد شود، خانواده اش از بخارا به بلخ و سپس به قندهار نقل مکان کرد. به گفته "کرومويل پارسى"، که تنها مأموريت نوشتار سوئدی را به عهده داشت، قبل از تولد، مادر میرویس رویای خود را داشت.اولين بيوگراف ميرويس همين افسر سوئدی گزارش داد که مادر در خواب رويايى خود ديده بود که پسراش ميرويس مانند عقاب به فضاى ايران و هند پرواز مى کند. مادر و پدرش از همه امکانات براى آموزش اش فراهم نمود. پدرش برگزاری جشن بزرگ و دعوت از سفیران از دربار مغولبزرگ ، پادشاهی ایران و دیگر کشورهای خارجی پرپا کرد. امیر محمد باقر در پایان مراسم، نام پسر خود را به عنوان "محمد میروری" اعلام کرد. در سن 15 سالگی، میر ویس در همه علوم ضروری به خوبی شناخت و برای پدر و مادر بزرگش که بزرگترین معاون او در قندهار بود، برای تحصیلات بیشتر به دربار بزرگ فرستاده شد. او توسط شاهنشاه" اگره " (پايتخت اول مغولهاى کبير پارسى زبان در هند) با افتخار دریافت شد. میر ویس آنجا با مغول بزرگ آشنا شد، که او را "پذیرفتند " . ميرويس هر روز از آن زمان به دربار میرفت. وى با دختر عالمگير اول (اورنگزيب) "روشن آرا بيگم" عاشق شد وازدواج کرد و به قندهار بازگشت. امريکا ايرگرام سند محرمانه حذف زبان فارسى و درى بجاى آن را به دنيا آزاد و نشر نمود. وضعيت افغان بسيارخراب شده دروغهاى شان برملا شد.
پشتون ها پدر میرویس را "سلیم خان" مى نامند ولى در زبانهاى اروپايى پدراش محمد باقر آمده است.
ب - يازده سال احمد خان ابدالى افغانى(1736-1747) در تاريخ حاکمان افغان يازده سال خدمت سربازى وسردارى اش در زير رکاب نادر شاه افشار "پته خزانه" شده است و يا که تيمور کوچک (مانند پسرو دختر غنى در خارج تولد و زنده گى مى کنند) در قصر شاهى نادر افشار و در پيشمادر و پدر زنهاى خود (نواسه هاى نادر افشار بزرگ شده بود و دو دختر عالمگير دوم فارسى زبان را ازدواج نموده بود.چرا نام خود را ابدالى به درانى تغيرداد?
احمد خان گزر وردار شاهنشاه ايران (ceremonial master royal mace) و پس از مرگ آن با چار هزار پاسداران نادرشاه به کندهار آمد.
داستان ملالى ميوند: سنبله ملالى ميوند کاپى ژان دارک فرانسوى است سند علمى پيشينه نگارى وجود ندارد.
ج- پته خزانه را حبيبى خود نوشت. تقلبى بودن اش را دو حرف پشتو که درسال 1936 اختراع شد ثابت کرد
و- تقلب نام افغانستان تغيرنام خراسان
ز- قاتى و پاتى بدست گرفتن قدرت افغانها و قهرمانسازى پادشاهان افغان و تغير درفش هاى زمان درانى ها از سياه رنگ و افزود رنگ سرخ قرون ميانه ايران زمين و رنگ سبز دوران آريانا باستان و خراسان
* به بيرق هاى رنگ سياه دودمان سدوزايى
*هيچ يک از شاهان افغان مستقل نبود
>>> به نزد مردم همین حالا هم پدرام برنده است همه مردم میدانند که این انتخابات نیست انتصابات است ، خدارا شکر که اقلا یک انسان روشنفکر با تقوا با دانش بنام پدرام داریم ، اینکه زمانه با خلافکاران است تقصیر پدرام یا مردم نیست ، در نزد ما برنده اصلی پدرام است
ر
>>> عامل زور گویی اوغانها در جامعه و انحصار طلبی شان در قدرت سیاسی ، اخوانی گری رهبران منفعت طلب تاجیک و مذهب گرایی سنتی مردم عادی و سلفیون تاجیک است که علت دوری شان از شیعیان به خصوص هزاره های شیعه میباشد در این بین هزاره های سنی دو دسته شده اند دسته اول مذهب گرا های سنتی و دسته دوم روشنفکران آنها است . دسته اولی بخاطر بهشت که آن بهشت هم معلوم نیست به شیعه داده میشود یا سنی و یا به هیچکدام شان ، حاضر اند غلام تاجیک های سنی و افغانهای انحصار طلب باشند اما با هم نژادان خود یک جا نشوند تا یک مشت محکم شده و به حقوق مشروع خود دست پیدا کنند و برای دسته اولی یا روشنفکران خود نیز مزاحمت ایجاد میکنند .
اگر تاجیک ها و هزاره های سنی خواهان حق مسلم شان که رسیدن به قدرت واقعی در کشور است میباشند ، باید به تعصبات "نه" گفته و به حمایت یگانه آزادی خواه کشور یعنی جناب پدرام صاحب کمر بسته کنند و جناب پدرام صاحب با بزرگان غیر مذهب گرای هزاره ها وارد مذاکره شده و به جلب هزاره ها اقدام کند چون میدانیم که هزاره های عادی از رهبران چاپلوس شان متنفر و دنبال فردی مثل پدرام هستند و در مورد جلب ازبیک ها فکر میکنم که پدرام صاحب کدام مشکل خاصی نداشته باشد.
یگانه راه موفقیت همین است وبس
>>> اقای جعفری!
اخوان المسلمین اسم یک حزب اسلامی مصری است که منسوب نمودن دیگران به ان حزب قطعا درست نبوده حتی تهمتی بیش نمیباشد اگر راستش را می پرسید بزرگان ان حزب نیز از نظرات ومکتب سید جمال الدین وشاگردش محمد عبده متاثر میباشند تا انجا معلومات موثق موجود است تنها در بعض کشور های عربی همسایه ای مصر احزاب خودرا به همین اسم مسمی نموده اند اما به هیچ وجه تحت رهبری وقیادت اخوانی های مصر نیستند اگر ریشه ای اصلی این تحریک را جستجو نمایم باز به منطقه ای خودمان باز میگردد یعنی مرحوم ومغفور سید جمال الدین به هرصورت اخوانی های مصر به هیچ عنوان ربانی وسیاف وحکمتیار را از پیروان خط خود محسوب نکرده از همان ابتدا اینها را منحریف وبیرون ار دایره ای حرکت اسلامی میدانند روی این محاسبه وبر رسی از همان ابتدا وقتی رهبران نام نهاد پیشاور در گرو ای اس ای وجماعت اسلامی منحرف پاکستان قرار گرفتند دیگر از تحریک اسلامی فاصله گرفته مستقیم ویا بصورت ضمنی در حلقه ای خدمت گذاران غرب قرارداشتند نتیجه این که مخالفت های جمعیتی ها نه بخاطر ان است که پدرام لایک وتکنوکرات است بلکه روی ملحوظات قدرت ویا فرمایش های ارباب ها میباشد لا غیر کمی اگر به بالا مراجعه نمایم شاید سوال شود چرا جماعت اسلامی پاکستان را منحرف خواندم انحراف ازین چه بیشتر که دست ناپاک انها به خون سه ملیون افغان ملوث میباشد نظر به ارشاد الهی <من قتل مومنا متعمدا فجزأه جهنم خالدا فیها ...> وقتی کشتن یک مومن اینفدر مجازات را در پی داشته باشد وای بر حال انهای که تنها در افغانستان سه ملیون مسلمان را به قتل رسانیده اند هر چه پدرام را به جرم نظرات چپی داشتنش تحریم ومجازات نمودند نه چیزی دیگری
خسته ای دل شکسته
>>> دکتر لطیف پدرام توسط فاشیستان حذف شده است چطور امکان دارد مردی چون لطیف پدرام نتواند دو هزار رای بدست بیاورد.
>>> پارلمان بدون پدرام و شاید دها تن دیگر که در پارلمان کشور راه پیدا نکرد و نکند هیچ جذابیت و مفدیت نخواهد داشت او با جمع هم فکرانش یک وزنه سنگینی را در پارلمان تشکیل میداد.
پدرام از ویژگی منحصر به فردی برخور دار است او شجاع، نترس، عدالت خواه از همه مهمتر از منطق بالای انسانی بر خور دار است و به ارزش های انسانی باور مند است.
او مثل برخی دیگران از حقیقت جامعه فرار نمی کند و واقعیت نگر است رک و راست سخن می گوید که همین خصلت او باعث شده است متعصبان او را وابسته به کشور های بیگانه قلم داد کند.
هیچ کسی مانند پدرام با جرئت تمام و به صورت علنی خط دیورند را به عنوان یک واقعیت آشکار به حیث مرز رسمی میان افغانستان و پاکستان نشناخته است در حالی که اکثر شهروندان کشور در ذهن خود دیورند را به عنوان مرز رسمی میان این دو کشور به رسمیت می شناسند.
دفاع او از عدالت اجتماعی، برادری و برابری و دها موقف گیری وی پیرامون مسایل سیاسی و اجتماعی به یاد ماندنیست. قبول کنیم که تک روان و تمامیت خواهان از او در پارلمان احساس ترس میکردند به همین دلیل بر نیامدن او زمین و زمان را یکی کردند تا اینکه از راه یافتن او در پارلمان جلوگیری کند.
اما، بعید می دانم که صدای پدرام خفه شود. صدای او علیه ظلم و بی عدالتی از کوه پایه های پامیر تنین انداز خواهد بود.
برای آقای پدرام موفقیت و سلامتی آرزو دارم!
زنده باد انسانیت و هم گرایی!
>>> جواب نظر دهنده اول میدانی چرا؟ ور واقع وی رای آورد ولی اوغانیزم ها که عقده ضد خراسانی دارند رایش را دزدیدند شیوه همیشگی پشتونیزم ها جعل و تقلب و فریبکاری میباشد اما غافل از اینکه آخر عاقبت با این اعمال شوم خود را منفورتر میسازید و مردم را برعلیه جنایاتتان بیدار میکنید
حق گوی فیروزکوه
>>> برنامه حذف آن از اول بود که اجرا شده نتوانست و حالا که معلوم است رای آن دزدیده شد . تمام مردم از رشوه ستانی های جمله کمسیونها در تمام افغانستان با خبر اند و در تلویزیون ها هم نشر میشود . پدرام مرد معامله و رشوت نیست مرد انقلابی و مردم دوست است .
>>> ننگ دایم بر پیشانی قوم گرایان جنوبی خواهد خورد که مردم تاجیک را عصبانی میکند این ها یک روز گور خود را خواهند کند
>>> دوستان عزیز قدر گوهر را گوهر شناس میداند گرچه بنده تا هنوز دکتر لطیف پدرام را از نزدیک ندیدم ولی سخن رانی ها و میز گیرد هایش بخوبی دنبال کردیم و آن فصاحت ، بلاغت ، شجاعت و تفکر سیاسی که ایشان دارد قابل توجه است اصلا کاری به این ندارم که از کدام قوم است فقط افکار و اندیشه اش قابل قدر است ولی افسوس که اکثر جامعه افغانستان بجز تعدادی کمی از جوانان تحصیل کرده از درد دل و افکار و اندیشه های سیاسی ایشان اگاهی دارد بقیه مردم آنقدر اندیشه سیاسی شان ضعیف هست که هر قدر که تاریخ سیاسی نگون بخت جوامع افغانستان تکرار میشود مردم از خواب غفلت بیدار نمیشود آهای کسانیکه دم از رهبری ، سیاست و دم از حق و عدالت میزنید چرا در حق مردم جفا میکنید تاکی دنبال تیکه داران قومی میدوید که هیجگاه به سر منزل مقصود نمیرسید ، چرا به سرنوشت جامعه ستم دیده بازی میکنید ، مگر تا هنوز تاریخ 200 دوصد ساله افغانستان را مطالعه کردید؟ که بهتره بار بار تاریخ را مرور کنید که چه جفاها و چه جنایت ها و چه خیانت های که در حق ملیت های محروم که نشده ، مگر شما نمیدانید که انسان آگاه ، دانشمند ، شجاع و توان مند کاری به منطقه و قوم ، ملیت و مزهب ندارد و کوشش نمایید که هر شخص که از حقوق ، آزادی های سیاسی ، مدنی ، مادی ، معنوی و فرهنگی شما حمایت کرد و شماهم به خوبی ازش حمایت کنید.
چه باید کرد در شرایط کنونی افغانستان در مقابل دولت فاشیست و نشنلیست که بجز از یک قوم خاص حمایت میکند و برای بقیه اقوام ساکن در افعانستا اصلا احترام قایل نیست ، پس وظیفه یک سیاست مدار و متفکر در شرایط کنونی کشور بجز از مبارزه سیاسی راهی دیگری وجود دارد؟ بنطر بنده حقیر دکتر لطیف پدرام از چندین ویژه گی از جمله آدم تحصیل کرده و روشن فکر است و از فصاحت و بلاغت خوبی بر خوردار است ، شخص شجاع و نترس است و همچنان از دانش سیاسی خوبی برخوردار است و اوضاع سیاسی را بخوبی تحلیل و تفسیر میکند و از همه مهم تر درد و رنج تاریخ صده های گزشته تاریخ را بسیار بخوبی درک کرده که این موضوع خیلی مهم و قابل ملاحظه است چرا بخاطریکه ملت که تاریخ نداشت و تاریخ را فراموش کرد آن جامعه همیشه خار و ذلیل خواهد بود ، در حالیکه اکثر رهبران فعلی از چنین ویژه گی برخوردار نیستند چون واضح هست بخاطریکه از سواد و دانش سیاسی چندانی برخوردار نیستند ، در طول تاریخ چنین بوده که زمانیکه شخص به عنوان ناجی در یک سر زمین با ملت مظلوم و ستم دیده قدم پیش نهاده و برعلیه نظام های مستبد ، خود کامه و ظالم قد بر افراشته و دفاع از ارزش ها و آزادی را سر لوحه خویش قرار داه هتما از طرف عمال حکومت و همکاران شان علیه آن شخص دسیسه چینی شده و برچسپ های گوناگون به پیشانی شان خورده ، پس باید بعد از این هوشیار و بیدار بود ، روی هم رفته باز هم امیدواریم که بزود ترین وقت ممکن تمام جنگ و خون ریزی ختم گردیده و شاهد صلح واقعی باشیم به امید همچنین روزی انشاالله.
نویسنده ( محمد آصف حسینی )
>>> بنیانگذار حزب اخوان المسلمین سید قطب مصری میباشد .در کشور ما مانند دیگر مسلمانان اهل سنت و جماعت متاثر ازین حزب بوده اند .
>>> زیراکه لطيف خان ازافغانیت منکر است طرفدار ندارد
بهترين كار به لطيف خان عريضه نويسي است نوسنده لطف رهنمايش كنيد
>>> ضرورت به جواب نیست درافغانستان طرفدار ندارد زیرا او افغان نیست
>>> وا به حال قومیکه در ۱۰۰۰ سال روی ازادی را ندید! همین نشان دهنده زور ان است و در مقابل پشتون ۱۰۰۰ سال حکومت کرد! در غیران شیرشاه شوی زن پدرام است یا پشتون؟و... اما وا به حال قومیکه اوف و پوف شد و هرچه را از دست داد! تاجکستان هم یک ولایت ازبکستان استن
>>> موصوف یک فرد است نه یک ملت
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است