تاریخ انتشار: ۱۸:۵۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۸ | کد خبر: 156814 | منبع: | پرینت |
این روزها سکوت لذت عجیبی دارد. من که عمرم در شناخت سیاست گذشته است؛ حالا دریافته ام که هیچ نمی دانم.
همین چند روز پیش، دوستی در رد پیشنهادش برای یک ماموریت سیاسی، گفت شما سیاسیون که اینگونه از سیاست گریزان شده اید، از دیگران چه گلایه؟ راستش در هیچ کتابی و هیچ نظریه ای، به سیاست افغانستانی برنخورده ام. سیاستی که با شاخص هایی چون گزافه گویی، چاپلوسی بی شرمانه، سفیدنمایی شاهکاری ها و ... عجین شده است.
برای من سیاست برنامه ی برای بهبود زندگی مردم است. هر کس غیر از این انجام دهد، قابل پذیرش نیست.
می گفتم که از سکوت در این روزها لذت می برم؛ اما گاهی، برخی آدم را وادار به واکنش می کنند. امروز یکی از رهبران سیاسی بی شرمانه از طرف میلیون ها انسان این جغرافیا داد سخن زده بود.
نمی دانم چه کسی به تیکه داران قومی، سند رهبری یک قوم را امضا کرده است.
من به جبر ژنتیک و جبر جغرافیایی، حامل یک نژاد و قوم خاص شده ام ولی هیچگاه هیچ کس را به عنوان و رهبر و پیشوای قومی خویش انتخاب نکرده ام. میلیون ها انسان چون من، پشت دروازه های تبعیض و تعصب قومی، از مناسبات دور مانده ایم تا فلانی و فرزندانش به نان و نوایی برسند!
ما نسل سرخورده ی این جغرافیا نه رهبر قومی داریم و نه با فاشیسم معامله کرده ایم.
شهروند خواهیم ماند و تا تغییر این مناسبات بی شرمانه سر بر آستان هیچ رهبر قومی ای فرود نخواهیم آورد!
داوود عرفان
>>> آقای داوود عرفان با شما همنظرم. مشکل درین است، که این نمایندگان قومی "خودخوانده" آنقدر بی حیا اند، که همواره جهت بدست آوردن قدرت و دالر از نام قوم خود سؤاستفاده میکنند. و ما ها هیچ کاری کرده نمیتوانیم، جزء ازینکه به آنها رای ندهیم.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است