تاریخ انتشار: ۱۱:۴۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۹ | کد خبر: 156828 | منبع: | پرینت |
هدف عمده ايجاد اين كافى شاپ پذيرش مهمانان زن، تجليل مراسم روز تولد، فراغت، مكان براى مطالعه و يك سلسله مسایل ديگر ميباشد.
به گزارش ودصم، ملالى مبارز مالك اين رستورانت ميگويد اين كافى شاپ به منظور اين ايجاد شد تا زنان بطور راحت و آرام بتوانند از مهمانان خود پذيراى نموده و از فضاى مسوون آن لذت ببرند.
بانو ملالى علاوه نمود تمام كارمندان اين كافى شاپ زنان ميباشند و در هفته شش روز تنها براى خانم ها باز ميباشد، همچنان روز هاى جمعه مخصوص خانواده ها ميباشد.
وى علاوه نمود: در گذشته اين گونه كافى شاپ مختص براى خانم ها در شبرغان وجود نداشت ، و ما توانستيم اين سهولت را براى زنان ايجاد نمايم تا بتوانند دور از آزار و اذيت در مكان كاملا مسوون لحظات خوش داشته باشند.
خانم ها ميتوانند از خدمات كاريابى اين كافى شاپ و يا موسسات ديگر با خبر شوند.
زنان شهر شبرغان از ايجاد اينگونه كافى شاپ كه قبلا از حق داشتن آن محروم بودند، إظهار خرسندى ميكنند .
شهر شبرغان با داشتن ٣ صد هزار نفر نفوس ميباشد كه در گذشته همچو كافى شاپ ها در اين شهر وجود نداشت و ايجاد ان براى خانم ها بهترين مكان براى تفريح ميباشد.
کد (9)
>>> اصولا هدف اصلی زنان از رفتن به کافی شاپ نشان دادن به جنس مخالف است. اگر این فرصت برایش فراهم نباشد تفریحی ندارد یک چایی و قهوه در خانه هم می تواند بخورد. مواظب باشید که پشت این کافی شاپ کارهای دیگر انجام نشود.
>>> بيشك تان مردم دلير و شجاع ازبك شما واقعا شجاع استيد.
>>> کسانیکه نظر منفی میدهند باید بشرمند، میگوید که جاپان و افغانستان در یک روز استقلال حاصل کرده اند. امروز جاپان سر آمد تمام کشورهای دنیا است. ولی افغانستانی ها یک چای خانه زنانه را تحمل ندارند. نمیدانم که عقل ما مردم را چه وقت گاو خورده است.
ضرغام مایار.
>>> به اولی:
کاش خداوند ترا زن خلق میکرد تا میدانستی انسانی را درقفس انداختن وهمیشه براو بلدگمان بودن چی تاثیری دارد
>>> اين كافي شاپ زنانه تنها براي زنان نيست ، پسران خوش نما و پولدار هم براي ساز و سرود در آن حضور دارد، و انشاءالله بزودي دوستم براي گرفتن زن جديد هم در اين نايت كلپ وطني رفت و آمد خواهد داشت. خداكند كه دختران جوان بخاطر جلب پول از طرف مالكات اين كلپ فريب خانمان مجرب را نخورند، و گرنه بزودي شاهد بلندن شدن شكم هاي بعضي ها خواهيد بود.
>>> یک نفر که از اطراف کابل از یکی از ولایات همجوار کابل بود،بعد از فراغت از فاکولته انجنیری،بخاطر گریختن از عسکری،در یکی از ریاست های خاد در دولت داکتر نجیب منحیث انجنیر ساختمانی وظیفه اجرأ میکرد.
یک روز رییس اداره به پاس خدمات شان،به یک تعداد کارمندان این ریاست ترفیع های فوق العاده و یک ماه معاش بخششی میداد و نام او نیز در جمله این کارمندان بود.
زمانی که نام او را خواندند،به سر ستیژ آمد و گفت:
ما اینجا بخاطر گرفتن مدال و ترفیع و معاش بخششی نیامده ایم،ما عسکر گریز هستیم و از ترس عسکری به خاد آمدیم.
همه حاضرین بالای بیچاره خنده کردند.
فامیل بیچاره در اطراف کابل بود و میترسید که مجاهدین وقت که نیز از طالبان کم نبودند،برای فامیل شان در اطراف صدمه نرساند.
از قضا مجاهدین آمدند و در کابل جنگ شد و بیچاره مجبور شد گریخت و به شبرغان رفت و در آنجا یک دکان لباس زنانه باز کرد.
یک روز از قضا غرض کاری به شبرغان رفتم و او را در دکان اش دیدم و پرسیدم که چطور است کار و بار؟
او جواب داد:والله بچیش چندان مزه نیست؟
گفتم: چطور،سودا نیست ،یا چی؟
گفت نی بچیش،دزدی نیست.
گفتم،تو خو هنوز باید خوش باشی که مال دکان ته کسی دزدی نمیکند!
گفت،نی بچیش.گپ اینجاست که مه اینجا یک کمره مخفی نصب کردم و هر کس که دزدی کند،عاجل از بند دست اش میگیرم و می آورم و نشان میتم که اونه در کمره ثبت کردم که دزدی کردی و مه به پولیس تره تسلیم میکنم.
بعداً برایش پیشنهاد میکنم که یک مرتبه به پس خانه دکان بیاید،می بخشم اش.
بعداً بیچاره بخاطری که بی آب نشود،به پس خانه می آید.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است