تاریخ انتشار: ۱۱:۴۱ ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ | کد خبر: 156981 | منبع: | پرینت |
صلاحالدین “هیچ” گناهی ندارد، چون بهناحق نگفتهاند:«نکردهکار که کار کند، رسوا کند.»
صلاحالدین “ربانی” از دید خودش (و نه از دیدگاه ما) رهبر حزب بزرگیاست، حزبیکه یک افغانستان جمعیت دارد و هواخواه. گاهی اما باید برهنه و بیپرده سخنگفت تا توهم زدهی چون صلاحالدی “ربانی” جایگاه اصلیاش را بهتر بشناسد.
در این جستار “هرچند مختصر” میخواهم به نکاتی اشاره نمایم تا شما خوانندهی گرامی با کودکی معرفی شوید که پس از شهادت استاد شهید “پروفسور استاد برهانالدین ربانی” برای (دو ماه) و از روی مصلحتها بهریاست حزبی تکیه زد و (هفتسال) باقیماند که هیچ شناختی از آن حزب نداشت/ندارد.
بهگونهی نمونه،
۱-صلاحالدین ربانی قابليت رهبری جمعيت را (نه) داشت و نه همدارد، چرا؟ چون یک روز هم در سنگر دفاع از عزت و شرف مردم افغانستان (جهاد در برابر ارتش بیرحم سرخ و مقاومت در برابر رژیم طالبها) حضور نداشتهاست.
۲-صلاحالدین در هیچ جبههی حضور نداشت، تا از سختیها بدانند، هیچ شناخت و خبری هم از سرداران و فرماندهان بزرگ جمعيت اسلامی و خانوادههای داغدیدهی آنها هم نداشت/ندارد، بنآ نمیتواند (اجازه ندارد) ادعا و اکتهای رهبرانه نماید.
۳-آقای واجبالاحترام بیمسوولیت! هیچ از وضعیت جمعيتیها در ولايتهای افغانستان، خبر نداشت/ندارد. از کمک به آنان اگر بگذریم، حتا آنان را بهحضور هم نمیپذیرفت (نمونههای فراوانی وجود دارد) پس فقط به (نام) که نمیشود رییس بود.
۴-جمعیت يک حزب بزرگ و فراقومیاست که آن پیر فرزانه “رهبر فقیدمان” در زمان حیاتش و پس از شهادت وی، از سوی فرزندان معنوی اش، از جمله “استاد عطا محمد نور” بهسمت کاميابی رهبری شدهاست. صلاحالدین اما تنها به یفتل چسپیدهاست و نه چیزی بیشتر از آن.
۵-و در نهایت “مشت نمونهی خروار” که در بالا ذکر شد. در نتیجه و بهحکم این قلم، آقای واجبالاحترام بیمسوولیت “صلاحالدین” شما در جمعیت اسلامی افغانستان، صاحب هیچ پایگاه و جایگاهی نیستید که بتوانید تصمیم بگیرید، چون از قدیم گرفتهاند:«نکردهکار که کار کند، رسوا کند.»
مرتضی_جلالی
>>> میراث رادیده بودم که ازدارائی های شخصی پدربه اولاد میماند ودرچوکی های حزبی ودولتی ندیده بودم متاسفانه درزمان این جنابان این میراث ها نیز به اولاد ماند مانند دارائی های شخصی آیا هیچکسی دیگری برای این سمت پیدا نمیشد این خود دلالت برضعف تمامی آنها میکند که چنین توانائی دروجود یکی شان موجود نیست ناگزیر این میراث باید به اولاد شان تکیه کند که این خلاف تمام موازین حزبی میباشد
>>> با وجود نه کرده کاری ها وندانم کاری ها در انتخابش بهتر از دیگران بود اگر در سنگر نه رفته وراستی هم رنج ودرد جبه وتکالیف مقاومت را نچشیده ویک روز هم کفش هایش گرد وغبارزحمت راه مبارزه را ندیده ولی حد اقل با دشمن های قسم خورده ای مجاهدین وقاتل ده ها وصد ها هزار مجاهد یکجا نشده وبه توصیف وتعریف انها نپرداخته شاید زمینه ای اینکار برایش مساعد نشده وروی هر علتی بوده ظاهراصفش از صف غدار ها وجاسوس های ظاهری جدا شده است مگر این کسی را که بالایش انگشت نهاده جاسوس نیست ودر استخبارات خارجی کار نمیکند ؟چرانه منتهی صلاح الدین عذر می اورد که من سند قاطع وقانع کننده در مورد ان نداشتم وشاید او به صورت مخفی در سازمانهای استخباراتی فعالیت داشته است مگر از پدر بزرگوارش نشنیده که همیش می فرمود عبدالله جاسوس خطر ناک ای ایم سکس است وبعد ها با سی ای ای ار تباطات عمیق گرفته است اوردن کرزی وسقوط دولت پدرش ومحبوس ساختن ربانی را در جبل السراج وبه جبر اوردن او در مجلس انتقال قدرت به کرزی همه از یاد صلاح خان رفته بود خلاصه نظر به فرموده ای رهبر جهاد ومقاومت عبدالله خطناک تر از غنی وکرزی واتمر است چون انها دشن علنی واشکار اند واین دیگری مار زیر استین وگرگی در لباس میش میباشد
یکی از اعضای پیر وسالخورده ای <جمعیت اسلامی >نه حزب جمعیت
>>> شما یکدیگر را قبول ندارید مردم همه شمارا قبول ندارند
>>> تو مرتضي را به سياست چي ، كه إنسانها را طول نموده و خريد و فروش ميكني ، صلاح الدين صد مرتبه نظر به دزدان مانند عطاي لافوك ، ...خان و ديگر گروه مرتزقه است ، شرم دنيا و آخرت انشاءالله نصيب قانوني خاديست و طرفداران جاهلش شود. نام ، عزت و وقار جمعيت اسلامي را بخاك برابر كردند، تنها بخاطر حفظ مال و پولي كه از فروش خون شهداء بدست آورده اند با دشمن جمعيت و مجاهدين و اسلام متحد شدند، و انشاء الله كه اين بار رسواي عام و خاص ميشوند، و اين مال و پول شان هيزم جهنم شان ميشود.
>>> صلاح الدین چون در جهاد نبوده٫پس در انفجار مکتب٫کودکستان وشفاخانه ها٫چور وچپاول وبینا موسی دست نداشته٫ پس شخصیت قابل احترام است.
پاکدل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است