تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ ۱۳۹۷/۱۱/۷ | کد خبر: 157109 | منبع: | پرینت |
جناب شهردار!
شهروندان هرات حق دارند از هویت و فرهنگ خود که نمایانگر تاریخ و تمدن این حوزه است دفاع نمایند.
بیاد داشته باشید هراتیها در زمانی واژه های همچو خیابان، دانشگاه، لشکرگاه و... بکار می بردند که جغرافیایی بنام افغانستان در نقشه جهان وجود نداشته است.
ما روی بسیاری غدرها، جفاها، نابسامانیها بخاطر وضعیت شکننده کشور چشم فرو بستیم. صبر ما را امتحان نکنید. هویت و فرهنگ از جمله مقدسات ما است. به هیچکس اجازه بازی با مقدسات مان را نخواهیم داد.
شما یکی از معیار های شهری را اماده کنید و پس از ان دنبال کارهایی بروید که خارج از حوزه کاری و صلاحیت شما میباشد. هنوز هم از روی مجبوریت به منافع این محدوده جغرافیایی بنام افغانستان می اندیشیم وگرنه جوابهای دیگری هم میتوا ن ارایه کرد.
نور احمد برزین خطیبی
>>> هرات، محل تولد کلمه «خیابان»
به دوره تیموریان که بیش از یک قرن طول کشید، «رنسانس شرق» و به هرات پایتخت این سلسله، «نگین خراسان» لقب دادهاند. در آن زمان، مصلا، کاروانسراها، مدارس، حمامها و مسجدهای هرات که در خراسان بزرگ، کمنظیر و چهبسا بینظیر بود، این شهر را به یکی از زیباترین شهرهای خراسان و جهان تبدیل کرده بود. شهرت هرات در دوره تیموریان، مرهون صنعت صنعتکاران و معماری معماران بود. یکی از مناطق زیبای شهر هرات در قرن نهم هجری، منطقه «خیابان» بود که به دست معماران چیرهدست هراتی تزیین و سنگ فرش شده بود. هرچند این منطقه در زمان غزنویان نیز معمور بود ولی «شاهرخ» فرزند «امیر تیمور» و «میرزا حسین بایقرا» از مشهورترین حاکمان تیموری هرات، توجه بیشتری به این منطقه مبذول کردند و آن را به شهرت جهانی در عصر خود رساندند. در آن زمان منطقه خیابان هرات، افزون بر این که نام گذرگاه اصلی شهر بود، محله اعیاننشین نیز به شمار میرفت. این شهرت باعث شد که حاکمان شهرهای دور و نزدیک در فارس و هند نیز با تقلید از خیابان هرات، جادهها و محلات مهم شهرهایشان را به اسم «خیابان» بنامند. همان اتفاقی که قبل از آن درباره «شاه راه» یا «راه شاهی» صدق کرده بود. راه شاهی به فرمان «داریوش» هخامنشی ساخته شد. این شاه راه که به معنای راه شاه بود، «تخت جمشید» را به «پاسارگاد»، در «شوش» و دیگر شهرهای شاهنشاهی متصل میکرد. بعداً به هر معبر و جاده فراخی، شاهراه اطلاق شد که اکنون به آن، بزرگراه هم میگویند. بههرحال، پس از دوره تیموریان که اسم خیابان همچنان پابرجا بود، این کلمه وارد شعر و ادبیات زبان فارسی شد و شاعران فارسیسرا از هند تا گنجه به آن تمسک جستند و خیالاتشان را روانه «خیابان» کردند. همانطور که «بیدل دهلوی» میگوید:
در دل آب به این رنگ چمن پیراکیست
که رگ کوچه هرموج خیابان شده است
یا این که میگوید:
میتوان با صد خیابان بهشتم طرح داد
یک مژه چشمی که بر روی عزیزان بشکفد
و یا این که:
محو رنگینی گلزار تماشای توام
از نگه تا مژهام عرض خیابان گل است
واژه خیابان، در شعر «اقبال لاهوری» نیز موج میزند تا جایی که برای بیداری جوانان، به این کلمه تمسک جسته است:
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
و یا این که:
تنم گلی ز خیابان جنت کشمیر
دل از حریم حجاز و نوا ز شیراز است
و همچنین:
باغبان گر ز خیابان تو بر کند ترا
صفت سبزه دگر باره دمیدن آموز
و همینطور:
پرده ناموس فکرم چاک کن
این خیابان را ز خارم پاک کن
از بخت بد، در دههای اخیر که شهر هرات به کانون مهاجرت تازهواردان تبدیل شد، اسم خیابان نیز از ذهنها به لای کتابهای شعری و تاریخی رفت و عدهای از سواد به دور، تصور کردند که خیابان، واژه ایرانی است. اکنون نه تنها تلاش برای زدودن اسم خیابان از شهرهای افغانستان صورت میگیرد بلکه این اسم در مهد و محل تولد خود یعنی هرات نیز مهجور و بیگانه واقع شده است. چه خوب است که ما اسم خیابان را زنده نگهداریم و از آن به جای کلمه «سرک» که اصالتی ندارد، استفاده کنیم. کسی که اسم خیابان را بیارزش و بیگانه میداند، این شعر «ملکالشعرای بهار»، برازنده اوست:
تو چه دانی علم تفسیر و لغات
خر چه داند قدر حلوای نبات
----------------------------
مرادی
>>> Khalil Rasooli
آقای شهردار تو هنوز نفهمیدی که سرک از واژههای زبان اردو است و خیابان از واژههای زبان پارسی دری.
واژهی خیابان نخست در ادبیات کشور ما بهکار گرفته شده و هیچ ربطی به ایران کنونی ندارد.
به عنوان یک شهروند باید عرض کنم که آقای داوود انوری تو یک .....و بیسوادی هستی که قصد داری روی کمکارهایت در ادارهی شهرداری هرات سرپوش بگذاری.
پ.ن: نیازی نیست تو به فکر ملتسازی و فرهنگسازی باشی تو باید شهر را بسازی که این کار هم مشخص است از عهدهی بیسوادی چون تو بر نمیآید.
>>> Hadi
برادران هراتی ما سینه هایشانرا در مقابل تانکهای حفیظ الله امین این دین ستیز و فاشیست قبیله سپر ساختن اما اگر شهردار انتصابی ارگ را اجازه دهند که فرهنگ و زبان مادری شانرا به نابودی بکشاند،شرم آور خواهد بود.
>>> به پاسخ شهردار بیفرهنگ هرات
زادگاهِ رستم و شاهان ساسانی یکیست
شوکت شهنامه و فرهنگ ایرانی یکیست
ارزش خاک بخارا و سمرقندِ عزیز
نزد ما با گوهر و لعل بدخشانی یکیست
ما اگرچون شاخهها دوریم از هم عیب نیست
ریشۀ کولابی و بلخی و تهرانی یکیست
از درفش کاویان آواز دیگر میرسد:
بازوان کاوه و شمشیر سامانی یکیست
چیست فرق شعر حافظ، با سرود مولوی؟
مکتب هندی، عراقی و خراسانی یکیست
فرق شعر بیدل و اقبال و غالب در کجاست؟
رودکی و حضرت جامی و خاقانی یکیست
مرزها دیگر اساس دوریِ ما نیستند
ای برادر! اصل ما را نیک میدانی یکیست
«تاجکی»، یا «فارسی»، یا خویش پنداری «دری»
این زبان پارسی را هرچه میخوانی، یکیست!
نجیب بارور
>>> alam
اصلن زبانی که در افغانستان ( اوغانستان) به عنوان زبان گفتگو و محاوره در بازار و حتا در میان درس خوانده ها مروج است نه پارسی است نه پارسی دری و نه هم دری !
یک زبانِ به گفته ی کابلی ها غت مغتول است و توهین به زبان بارور پارسی دری است . یکی از عوامل اساسی افت زبان در کشور ما روش های آموزشی غیر معیاری ، کودکی دور از آموزش ، بی سوادی و کم سوادی در فامیل ها و اجتماع زیست ، نبود فرهنگ کتاب خوانی و دها ......عامل دیگر است !
میان زبان معیاری ( رسانه ی ) و زبان بازار و محاوره در کشور خیلی فاصله است و اگر یک خارجی خواسته باشد آموزش های ادبی اش را در زبان محاوره و گفتگو تکامل دهد به مشکل جدی بر می خورد و حتا با زبان جداگانه ی دیگر روبرو می شود . زبان را که سیاسیون دری می خوانند و می خواهند با این ( سرک) ملت بسازند ، درست همین زبان غیر معیاری معمول است .
زبان هر جامعه متناسب با سطح دانش مردم آن رشد می کند .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است