عليرغم خوش بينى ها از اقدامات خليلزاد، بحران كشور و تراژدى مردم ما در آينده همچنان ادامه خواهد يافت. جنگ قطع نخواهد شد و صلح بعنوان رؤيا و گمشده مردم ما تحقق نخواهد يافت | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۱ ۱۳۹۷/۱۱/۱۳ | کد خبر: 157209 | منبع: | پرینت |
عليرغم آرزوى مردم ما براى تحقق صلح، واقعيت جنگ كماكان در كشور ما جريان دارد.
اخيراً تلاشهاى فشرده و پيگيرى بدستور ترامپ، ذريعه خليلزاد در راستاى مذاكره با طالبان، براه افتاد است. ظاهراً هدف از اين تلاشها، ادغام طالبان در نظام ادارى، سهيم ساختن آنها در قدرت سياسى و جلب مشاركت آنها در حاكميت دولتى عنوان ميشود.
در حاليكه حتى نخبگان سياسى و دولتمردان مطرح كشور، از چند و چون اين مذاكرات محرمانه و در پشتِ در هاى بسته، مطلع نيستند. برخى از آن استقبال و بعضى هم بديده ى شك به آن مى نگرند. تفاوت اين دور از مذاكرات با دفعات قبلى در آن است كه امريكا بطور جدى و مصرانه از پاكستان خواسته تا طالبان را بميز مذاكره بكشاند. طالبان نيز متفاوت تر از قبل، چراغ سبز از خود نشان داده اند.
پرسش هاى اساسى اينست كه:
١-آيا امريكا از حضور در افغانستان خسته شده و قصد خروج كامل سربازانش را از كشور ما دارد؟
٢- آيا در اين مذاكرات و توافقات، ديدگاه ها و منافع كشور هاى ذينفوذ و ذيدخل منطقه بويژه پاكستان رعايت شده؟
٣- آيا طالبان واقعاً از جنگ دست خواهند كشيد و صلح تحقق خواهد يافت؟
٤- پارادوكس تشكيل حكومت مؤقت و انتخابات رياست جمهورى چگونه حل خواهد شد؟
٥- و سوال كليدى اينكه: آيا صلح كامل و پايدار تحقق خواهد يافت و با چه قيمتى تأمين و تداوم خواهد يافت؟
بطور كلى آنچه از اظهارات خليلزاد و رسانه ها بگوش مى رسد، اين است كه بحث آتش بس از سوى طالبان و خروج عساكر امريكايى از افغانستان، محور هاى اصلى گفتگو ها تا حال بوده. اما رسيدن به چنين توافقى مستلزم راهكار و نقشه راه ايست كه نقش كابل را در آن نميتوان دست كم گرفت. طالبان براى امتياز گيرى مضاعف، نه تنها حاضر به مذاكره با ارگ نيستند بلكه نميخواهند با مشاركت در آن به حكومت وحدت ملى مشروعيت بخشند. آنها گزينه تشكيل حكومت مؤقت را به نفع شان مى دانند. در مقابل، ارگ اصرار دارد تا اين توافقات با نقش پر رنگ آنها عملى گردد تا تأمين صلح را بعنوان دستآوردى از آدرس خود شان مطرح و قلمداد نمايند. بناً بر مشاركت در مذاكرات و تدوير انتخابات پافشارى دارد.
١- واقعيت هرچه باشد، حقيقت آن است كه امريكا نه در اين اواخر، بلكه از دو سال بدينسو با طالبان در مذاكره بوده كه حالا ثمرات و نتايج آنرا مى بينيم. ترامپ كه با مشكلات فراوانى در درون كشورش دست و گريبان است، مصمم است تا به افكار عمومى امريكا ثابت نمايد كه به يكى ديگر از وعده هاى انتخاباتى اش مبنى بر خروج از افغانستان، عمل نموده. ضمناً امريكا براى حل معضلات سياسى و نظامى ديگرى در منطقه نظير سوريه، ايران و و نياز به فراغت از دغدغه و مصروفيت در افغانستان دارد تا به آنها رسيده گى نمايد. اما از سوى ديگر تا رقابت با چين و روسيه، تقابل با ايران و روابط كجدار و مريز با هند ادامه داشته باشد، حضورش در افغانستان و در راستاى منافع ملى شان، لازمى و حتمى است. براى اينكه اين پاراگراف را بسته باشيم، بايد تصريح نمايم كه با سلاح بر زمين گذاشتن طالبان، ماموريت تروريستى آنها توسط داعش بمنظور تداوم نا امنى در افغانستان و اخلال و مزاحمت به رقباى منطقه ى امريكا همچنان ادامه خواهد يافت. روى همين ملحوظ است كه روى حفظ دو تا سه پايگاه نظامى امريكا در افغانستان با طالبان توافق شده.
٢- ملاحظات پاكستان مبنى بر حل معضل ديورند، استقرار حكومت همسو با اسلام آباد در كابل، نفوذ در بازار هاى آسياى ميانه، عدم حضور هند در صحنه افغانستان و به حاشيه راندن رهبران سياسى شمال در ساختار قدرت، مواردى است كه بخش اعظم اينها از آغاز مذاكرات مخفى امريكا با پاكستان و طالبان تا حال، اجرايى شده. سكوت ارگ در اعمار و تمديد سيم خار دار در طول مرز مشترك ميان افغانستان و پاكستان مؤيد اين حقيقت است. بناً پاكستان خرسند است كه امريكا با درمانده گى در افغانستان، زين پس، تحولات كشور ما را از عينك اسلام آباد نگريسته، بالتبع منافع ملى پاكستان را در افغانستان جدى خواهد گرفت. در تداوم همين همكارى و همآهنگى، امريكا و پاكستان پيوسته تلاش دارند تا چين و روسيه را بعنوان بازيگران قدرتمند منطقه قانع نمايد كه روند تحولات در افغانستان بضرر آنها در آينده نخواهد بود.
٣- در مقياس داخلى، تاريخ مصرف پروژه استخباراتى طالب منقضى شده و ديگر كاربرد ندارد. ضمناً طالبان از بدو ظهور شان در صحنه پر آشوب افغانستان، عمدتاً يك پديده افغانى بوده، اهداف برونمرزى مشخصى نداشتند. در حاليكه داعش با داشتن اهداف و تشكيلات جهانى، براى ايجاد مزاحمت به همسايگان و منطقه، كارايى بيشترى دارد. بناً عليرغم ناباورى ها، طالبان وارد نظام خواهند شد و جاگزين تكنوكراتان پشتون تبارى خواهند شد كه تا حال از آدرس قوم پشتون مطرح بوده اند. علاوه بر سهم هفتاد در صدى در دولت مركزى، رهبرى مستقلانه ١١ ولايت را از فراه گرفته تا جلال آباد بدست خواهند گرفت.
٤- بناً اين تحولات زنجيره ى ايجاب مى نمايد تا انتخابات برگزار نشود و بجاى آن حكومت مؤقت ايجاد شود. به احتمال قوى در رهبرى حكومت موقت نه طالبان و نه هم مخالفان آنها، بل تصور مى رود، از چهره هاى مورد اعتماد امريكا و قابل تأييد طالبان نظير عبدالسلام عظيمى، عبدالستار سيرت، عمر داودزى، على احمد جلالى، حامد گيلانى، پسر مجددى و و كار گرفته شود. خليلزاد با وقت كشى و دامن زدن بحران هاى تصنعى و تشديد اختلاف نظر ميان تيم هاى انتخاباتى و نخبه گان سياسى، زمينه انتخابات را منتفى و شرايط تشكيل حكومت مؤقت را فراهم خواهد ساخت.
٥- و اما آمدن صلح كامل و پايدارى كه اين روزها در بوق و كرنا نواخته ميشود و مردم انتظارش را دارند، هرگز محقق نخواهد شد. حتى اگر طالبان سلاح بر زمين گذراند و در قدرت سهيم شوند. جابجايى طالبان از موضع جنگى در مقام آشتى، مانند پيوستن حكمتيار به حكومت وحدت ملى در يك مقياس بزرگتر خواهد بود كه شعله هاى جنگ را خاموش نساخته، بساط آنرا بر نخواهد چيد. و بحران در فاز ديگرى با بازيگران جديدى، ادامه خواهد يافت تا دليل مقنع و موجه ى براى موجوديت پايگاه هاى امريكا در افغانستان و نهايتاً پيشبرد اهداف امريكا در منطقه باشد.
چنانكه قراین و شواهد نشان مى دهد، عليرغم خوش بينى ها از اقدامات خليلزاد، بحران كشور و تراژدى مردم ما در آينده همچنان ادامه خواهد يافت. جنگ قطع نخواهد شد و صلح بعنوان رؤيا و گمشده مردم ما تحقق نخواهد يافت.
محمد عارف منصوری
>>> صلح یک کلمه مقدس است که درتمامی جوامع بشری نهایت دوست داشتنی و دلپذیر است.این کلمه مقدس درجامعه افغانستان که بیشتر ازچهل سال جنگ خانمانسوزی وویران گر توام با کشته ومعلول شدن صدها هزارها نفر وآواره شدن ملیون نفردرکشورهای همسایه ودور گردیده اند خیلی دلپذیر ومورد علاقه ذکور واناث هستند.درقرآن کربم نیز صلح را یک عمل خیر ونیکو ذکر فرموده (الصلح خیر). متاسفانه درافغانستان درین چهل سال صدای صلح وآشتی ملی به شکلی ازاشکال به نفع حکومات وقت تعبیر و تبلیغ گردیده است. درسال های اواخر حکومت حزب دموکراتیک خلق که ناچارگردید صدای صلح وآشتی ملی را برای اهداف وپیشبرد حزب دیموکراتیک خلق مورد استفاده قرار دهد وحتی درصلح و آشتی ملی مشروط براینکه رهبری دولت آشتی ملی به دست حزب دموکراتیک خلق باشد تاکید میکردند.درحالیکه ۸۰ فیصد خاک افعانستان بدست مجاهدین دلیر وجان برکف افغانستان بودند و درینصورت صلح وآشتی ملی موردپذیریش گروه های مجاهدین قرار نگرفتند.درزمان حکومت مجاهدین نیز درعین جنگ وخونریزی گاه گاهی صدای صلح وآشتی ملی ازطریق رادیو ورسانه هاوبعضی مصاحبه ها شنیده میشدند امانظر به خودخواهی بعضی حلقات وگروپ های خاص که در حکومت کابل شامل بودند، صلح وآشتی ملی درافغانستان عملی نگردید.دردوره حکومت امارت اسلامی ،طالبان با اتکاء به نیروی اجنبی به رهبری بعضی اعراب فاشیست وجاهل، نه تنها کلمه مقدس صلح به فراموشی سپرده شد بلکه با نهایت تعصب، طالبان به کشتار خود درمناطق مختلف افغانستان ادامه دادند طالبان نه تنها با گروه های مجاهدین اتحاد شمال جنگیدند بلکه درقلمرو حکومت خود هزارها مسافر را درمسیر عبور ومرور عم ازذکور،اناث واطفال به قتل رسانیدند.طالبان به انواع تعصب وتهدید باتمامی ملیت ها واقوام محروم افغانستان اعمال غیر انسانی را بجا آوردند وبعضی رهبران نیکنام ومشهور مجاهدین ووطن دوست را نیزبه قتل رسانیدند مانند قومندان عبدالحق شهید ، شهیدعبدالعلی مزاری و قومندان مشهور شهید احمد شاه مسعود وامثالهم را با دسیسه های خطرناک ومشوره مستقیم اعراب متعصب وجاهل شهید کردند.حالاکه حکومت وسیع البنیاد باهمکاری جامعه جهانی درافغانستان شکل گرفته است وزمینه زندگی درفضای دیموکراسی وازادی بیان وهمزمان باپیشرفت تعلیم وتربیت ورشد وترقی وبازسازی افغانستان صدای صلح و آشتی ملی توسط حکومت مرکزی وبعضی ممالک صلح دوست جهان ومنطقه به نیروهای مخالف مسلح غیر قانونی که متاسفانه به اثر جنگ خانمانسوز روزانه صدها نفر درافعانستان کشته میشوند پیشنهاد گردیده است.صلح وآشتی ملی درشرایط کنونی برای خاتمه جنگ ورشد وترقی افغانستان ویران شده نهایت ضروری ولازمی میباشد.اگر جنگ ده ها سال دیگر هم درافغانستان ادامه یابد بالاخره پایان هرجنگ صلح است جنگ های بزرگ جهانی ومنطقوی پایانش به صلح وآشتی خاتمه یافته اند.متاسفانه یکعده متعصبین خودخواه وجنگ طلب به صدای صلح وآشتی ملی تاحال صادقانه لبیک نگفته اندوبه بهانه های مختلف به تجاوز وآدم کشی بالای مردم بی دفاع ومومن افغانستان ادامه میدهند.این تنگ نظران خاین به وطن، راه های مواصلاتی بعضی مناطق را به روی ملت مومن ومجاهد افعانستان بسته اند ودرین فصل زمستان که اکثرمردم زحمت کش افعانستان از سردی ویخی هوا رنج میبرند بازهم به رنج و اندوه آنها با اعمال غیر انسانی شان اضافه مینمایند ومکاتب وشفاخانه هارا نیزبا تهدید مسدود وغیر فعال ساخته اند.این تنگ نظران وفاشیستان بدانند که بالاخره این جنگ روزی پایان مییابد اما این نامردانگی واعمال غیر انسانی گروه های جنگ طلب برای ابد به عنوان یک تجاوز وظلم فراموش نشدنی ثبت تاریخ افغانستان خواهد شد.درین روزها که الحمدالله پروسه صلح باکومک جامعه جهانی وکشورهای همسایه وکشورهای منطقه درجریان است ومردم مومن ومجاهد افغانستان بی صبرانه برای صلح وآشتی ملی به درگاه خدای بزرگ دست به دعا اند وامید وارندکه صلح وآشتی داییمی درافغانستان ویران شده بعد ازمدت چهل سال جنگ خانمانسوز عملا مورد تطبیق قرارگیرند تا درتمامی نقاط افغانستان زمینه رشد وترقی،تعلیم وتربیت وپیشرفت انشالله آماده گردند.درآخر اینجانب به تنگ نظران خاین ومتعصبین کوردل خواطر نشان میسازم که دبگر بیشتر ازین موجب اذیت وآزارمسافرین و عابرین قرارنگیرند ومردم مومن افغانستان نگذارند که این تنگ نظران فاشیست ومتعصب بین ملیت های برابر ومومن افغانستان شیطان صفتانه به مکر وحیله های شیطانی شان ادامه دهند.به پیش به یاری خداوند متعال به سوی صلح داییمی و امنیت پایدار ،تفاهم ملی ،رشد،ترقی وهمزیستی مسالمت آمیز بین تمامی اقوام برابر درافغانستان ویران شده، جاوید ومستدام باد صلح، برابری، و عدالت اجتماعی درافغانستان.ومن الله التوفیق.
انجنیر عبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> Chopan
اعوذ بالله من الاشرف غنی الرجیم
برگشت طالب فاجعه و ماندن اشرف غنی در راس این رژیم فاقد مشروعیت قومی فاجعه اندر فاجعه است.
اگر حکومت موقت چاره کار نیست،ماندن غنی در راس نیز راه حل نیست.
مرداری را با مرداری نمی شود شُست و جلو استبداد و اختناق طالبی را با مستبد فاسد و بیگانه با خرد ، نمیتوان گرفت. از ترس طالب به دامان غنی پناه بردن مصداق گریختن از دیو و آویختن به دامان اهریمن است.
هر که از طالب جنایتکار بیزاری می جوید ، به حکم عقل از غنی نیز باید بیزاری جوید زیرا تفاوت میان طالب و غنی ، به اندازه جای نشستن آنهاست و طالبان جنایتکار با درک همین باریکی میخواهند غنی ، جایش را به آنها بدهد.
در میان دو اهریمن قرار داشتن دشوار و ترسناک است؛ اما سر انجام نباید بگونه یی رقم بخورد که ما دیده و دانسته از سر ناگزیری در کنار غنی که خود اهریمن تر از هر دیو دیگریست بایستیم تا شاید او ما را از همزاد خویش نجات دهد.
پس به هر نسخه و راه حل و راهکار که می اندیشید، شرط نخست آن باید خلع غنی، و منع ورود دو باره او به میدان بازی باشد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است