توصیه به جناب امرالله صالح، که یکی از استعداد های جوان و سرمایه کشور است این است، که در بازی کثیف و وحشی قبیلوی که ریشه آن حد اقل به سیصد سال می رسد، خود را نباید قربان بخاطر هیچ کرد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۲ ۱۳۹۷/۱۱/۱۳ | کد خبر: 157215 | منبع: | پرینت |
آیا صالح می تواند با سخنان حماسی از زوال غنی جلوگیری کند؟
پنج سال قبل در انتخابات ۲۰۱۴ همه فاشیست مشربان از خورد تا بزرگ از چپ و راست بدور اشرف غنی که او را نمادی از اقتدار فکری و هویت افغانیت می شمردند، حلقه زده بودند و در وصف او از "متفکر دوم جهان" گرفته تا "سپهر سالار فکری و سیاسی" که گویا کشتی شکسته پشتونیزم را با تدبیر و نبوغ سیاسی به ساحل مراد می رساند، گوش فلک را کر کرده بودند. اما ۵ سال بعد همینکه اربابان کاخ سفید او از وی رو گشتاندند و کلید ارگ را به برادران ناراض تروریستی وی که خود یکی از حامیان او بود، تسلیم کردند، همه مداحان، دست بوسان و یاران نزدیک او از وی رو گشتاندند و رو به قبله امارت وحشت طالبانی در تحت قیومیت پاکستان کردند.
همسویی و استقبال از لشکر سیاه وحشت طالبی توسط کرزی و سایر طالب پرستان قابل درک است. او نقش کلیدی در احیای قدرت و ظهور مجدد طالبان در ۱۸ سال اخیر دارد، ولی هیجانی شدن معاون صاحبان جهادی شمال که طالبان تشنه خون آنان اند و مضمون اصلی جنگ آنان در ۱۷ سال اخیر بوده اند و این ها نقش کلیدی در کنار بی ۵۲ امریکا در سرنگونی امارت طالبان داشتند، خیلی عجیب به نظر می رسد.
در حال حاضر در ارگ در کنار غنی تنها بی بی گل، همسرش و شاه حسین مرتضوی وفادار باقی مانده اند و بس. حتی کاکای طالب پرست و کهن سال غنی هم او را ترک گفته به طالبان پیوسته است. حمدالله محب در جستجوی فرار است. اما یک نفر خدایی خدمتگار که توسط غنی بار ها توهین و از قدرت رانده شد بخاطر سرپرستی ۲۰ روزه وزارت داخله و بخاطر معاونیت خیالی در تکت انتخاباتی غنی خود را سپر مدافع اشرف غنی کرده است. این انسان فدا کار امرالله صالح است.
آقای صالح در حال حاضر هیچ مقام رسمی ندارد و هیچ ابزاری برای دفاع و توجیه اشتباهات غنی هم ندارد، اما او با اسلحه حماسی تاریخ رزم مردم خراسان زمین با شکم گرسنه و پای برهنه با حامیان خارجی رو گشتانده از غنی در میدان رزم در آمده است.
منطق نیرومند و قدرت کلام صالح در بی بی سی در چنین لحظاتی که کابوس وحشت تروریزم خواب از چشمان جامعه ربوده است و تقریبا همه از طالب پرستان، پاکستانی پرستان گرفته حتا معاون صاحبان جهادی شمال در پیشاپیش استقبال از امارت طالبان صف بسته اند، قابل قدر است. اما احساسات پاکستان ستیزی و طالب ستیزی او وی را بحیث نخستین قربانیان امارت تروریزم خواهد نمود.
باور بر این است دیر و یا زود همین غنی با آغوش باز پشتونوالی خودش فرش قرمز برای برادران طالبی اش در ارگ پهن خواهد کرد همانگونه که برای حکمتیار کرد که وی اکنون پرچم پاکستان را با جسارت بر افراشته است.
غنی ممکن است از ریاست جمهوری غزل شود ولی در نقش مشاور "دولت ساز" در دربار امارت طالبان در تحت قیمومیت پاکستان خدمت خواهد کرد، طوریکه قبلا عین وظیفه در امارت طالبان را بازی می کرد.
شاید هم همین غنی اولین کسی باشد که صالح را دست بسته به برادران طالبی اش تسلیم کند. تاریخ این کشور بار ها شاهد همچو خیانت ها بوده است.
توصیه این قلم به جناب امرالله صالح، که یکی از استعداد های جوان و سرمایه کشور است این است، که در بازی کثیف و وحشی قبیلوی که ریشه آن حد اقل به سیصد سال می رسد، خود را نباید قربان بخاطر هیچ کرد.
هارون امیرزاده
>>> به طرفداران این حکومت ، دولت و نظام ؛
اگر مدعی هستید که این نظام کار آمد است و این دولت و حکومت و سران آن مال مردم و مشروع اند ، پس اینقدر ترس و بی فراری تان چیست !
بگذارید مردم تصمیم بگیرند که آنرا حفظ می کنند و یا نه !
باور من این است که اکثریت مطلق مردم دیگر به این نظام و این حکومت ، دولت ، ساختار ها و سران آن باور ندارند . مشتی دزدان ، الیکارش های غارتگر ، مافیای سیاسی و اقتصادی و شوونیست های قبیله ی جوهر این نطام ، دولت و حکومت اند . اینها تمام ارزش های مردم سالار را مسخره کردند و جامعه را تا اینجا کشاندند که اکنون خران چون طالب به بام بلند شده اند .
آنهای که هنوز از این حاکمیت دفاع می کنند یکبار از خود بپرسند که چرا چنین شد .
>>> اشرف غنی: کلید جنگ در راولپندی است
صـالح : کلید صلح در راولپندی است
>>> هارون امیرزاده تو خواب جمعیت می بینی.بیدتر شو.اگر صالح پهلوی غنی است...... اقوام یکی شود.غنی را دیده نمی توانی.همین خدمت را کی غنی کرد دعا گوی اش هستیم.دزدهای جمعیت گم.کرد.بچه هی جوان والله اگر بشناس.وظیفه داد.این قابل قدر است.راه های مواصلاتی را افتتاح کرد .باعث ترس همسایه ها شد..شما جمعیتی ها چی کردید؟جیب خود را پر کردید.اولادهای خود را وظیفه دادی.در ناآرامی این وطن نصف شما در ردیف اول شامل استید.صالح خوب کرده.بهلوی وطن دار خود استاده شده.این مهم است.پهلوی دزدها استاده می شد. از طالب شما چی کمی دارید.ادم به اندازه دل تان بود.کشتید.پل سرک را ویران گردید.لقمه نان مردم را دزدید.پول آمریکا در جیب شما مال مات را چور کردید.زن بچه رقصاندید.چی نکردید..نام شما از طالب بالا است.ولله چیز نوشته کن.کی ارزش داشته باشد.
>>> بعد از به قدرت رسیدن اشرف غنی منحیث رییس جمهور،اولین مخالفت بین او و داکتر عبدالله روی تشکیل و صلاحیت های ریاست اجرایی رخ داد که داکتر عبدالله اعلان کرد که مه اشتوک نیستم که مرا با دادن یک شیرینک بازی بدهند،بلکه من پنجاه فیصد قدرت در تمام عرصه های دولت میخواهم.
خوب این که چقدر امتیازات به او بطور آشکار داده شد،به ما معلوم است که هیچ وقت پنجاه فیصد نبوده است و اما در مورد قرارداد ها و بودجه و امتیازات مادی،این که او چه مقدار سهم گرفت و دریافت کرد،به خود دولت اعتلافی شان ارتباط میگیرد.
عین پروبلم را دوستم نیز با اشرف غنی داشت و صلاحیت های معاون اول به او داده نشد و با او مثلی که با داکتر عبدالله در خفا معامله کردند،معامله نکردند و فقط چند وقت بطرف شمال رفت و بر ضد طالبان لشکر کشی کرد و یک اندازه سفریه از دولت گرفت،اما بر علیه او موضوع ایشچی را جور کردند و او را به محکمه میخواستند بکشند،اما او فرار کرد و به ترکیه رفت.
عطا محمد نور که دیگر دوران کرزی ختم شده بود و خیل کمک های خارجی به ولایات قطع شده بود و تمام کمک های خارجی از مرکز تقسیمات میشد و در نتیجه به عطا محمد نور چیزی نمیرسید و تمام بودجه و توجه خارجی ها به مرکز بود و به ولایات کسی توجه نداشت،در پی برانداختن دولت مرکزی شد و یک اعتلاف را با دوستم و محقق بمیان آورد و هر روز اخطار مظاهرات سرخ و سبز و زرد و مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز را علیه دولت کابل میداد.
اشرف غنی که دیگر چاره نداشت،مجبور شد در مقابل اتحاد شمال،گلبدین را از پاکستان با کاروان موتر ها و راکت انداز ها از جلال آباد به کابل بیاورد و با او پیمان صلح امضأ کند.
عطا محمد نور از ولایت مزار استعفی داد و میخواست در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری نماینده جمعیت باشد و در نتیجه اگر شود منحیث معاون اشرف غنی خود را بسازد و داکتر عبدالله را بر طرف کند،اما درین میان آوازه خروج سربازان امریکایی از افغانستان و صلح با طالبان شد و رلمی خلیل راد را غرض مذاکرات صلح به افغانستان و پاکستان فرستادند.
اشرف غنی که دید والله مه نو خود را از جنجال اتحاد عطا محمد نور و دوستم و محقق خلاص کردم،حالا طالبان میخواهند که بیایند و قدرت را از من بگیرند.
عاجل وزیر داخله را که در ایام عید در هنگام آتش بس با طالبان بغل کشی کرده بود که اشرف غنی خوش شود،برطرف کرد و در عوض اش امرالله صالح را که ضد طالبان و پاکستان بود،منحیث وزیر داخله مقرر کرد.
درین میان موضوع ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری شروع شد و اشرف غنی منتظر بود که کدام نفر از اتحاد شمال منحیث معاون اش مقرر شود،اما هیچکس با او یکجا نشد و همه لا اتمر و داکتر عبدالله یکجا شدند،مجبور شد وزیر داخله اش را یعنی امرالله صالح را منحیث معاون خود ثبت نام کند.
در جریان ثبت نام نیز معلوم میشد که امرالله صالح چندان راضی نیست از معاون بودن اش با غنی،غنی عاجل محب را منحیث سرپرست وزارت داخله مقرر کرد که کدام خطری در جریان انتخابات از طرف وزارت داخله متوجه اش نشود.
در پهلوی آن اشرف غنی توسط نامه یی به دونالد ترامپ نیز اطمینان داد که از همان پول های خیراتی که غرض مصارف نظامی در افغانستان مصرف میشود،دو ملیارد دالر را سرفه جویی میکنیم و به حساب بانکی شما دوباره حواله میکنیم.
حالا مجلس سنتی امریکا تصویب کرده است که خروج نیرو های امریکایی از سوریه و افغانستان.یکجایی صورت نمیگیرد و نظر به وضعیت امنیتی و شرایط صورت خواهد گرفت.
حالا این که پروسه صلح با طالبان بدون موجودیت جدول زمانی خروج نیرو های خارجی از افغانستان امکان پذیر است و یا نه،معلوم نیست.
بهرصورت تیاتر جنگ و صلح و انتخابات در افغانستان ادامه دارد و پرده های بعدی تیاتر.در زمان های آینده معلوم خواهد شد که جنگ به کجا میکشد و صلح به کجا میکشد و کی رییس جمهور خواهد شد.
>>> Chopan
اعوذ بالله من الاشرف غنی الرجیم
برگشت طالب فاجعه و ماندن اشرف غنی در راس این رژیم فاقد مشروعیت قومی فاجعه اندر فاجعه است.
اگر حکومت موقت چاره کار نیست،ماندن غنی در راس نیز راه حل نیست.
مرداری را با مرداری نمی شود شُست و جلو استبداد و اختناق طالبی را با مستبد فاسد و بیگانه با خرد ، نمیتوان گرفت. از ترس طالب به دامان غنی پناه بردن مصداق گریختن از دیو و آویختن به دامان اهریمن است.
هر که از طالب جنایتکار بیزاری می جوید ، به حکم عقل از غنی نیز باید بیزاری جوید زیرا تفاوت میان طالب و غنی ، به اندازه جای نشستن آنهاست و طالبان جنایتکار با درک همین باریکی میخواهند غنی ، جایش را به آنها بدهد.
در میان دو اهریمن قرار داشتن دشوار و ترسناک است؛ اما سر انجام نباید بگونه یی رقم بخورد که ما دیده و دانسته از سر ناگزیری در کنار غنی که خود اهریمن تر از هر دیو دیگریست بایستیم تا شاید او ما را از همزاد خویش نجات دهد.
پس به هر نسخه و راه حل و راهکار که می اندیشید، شرط نخست آن باید خلع غنی، و منع ورود دو باره او به میدان بازی باشد.
>>> همسخن
بحث دفاع از نظام بسیار ساده لوحانه است؛ همین نظام است که از یک آدم مثل بقیه آدمهای عادی، فعال مایشاء ساخته است. نظام باید عوض شود، فرد هیچ اهمیت ندارد!
>>> صالح آن محبوبیت سابق را ندارد بنام هویت فروش معامله گر و چاپلوس بدنام است.
>>> فریب جاه مخور تا دل تو تنگ نگردد****که قطرهای به گهر نارسیده سنگ نگردد
بوي معاونيت آنقدر صالح را كور و كَر ساخته كه همه شهكاريهاي اين تيوريسن فاشيست را از ياد برده است. غني از جا ه طلبي ، بهترين دوستان همفكر خودرا كه اورا به ارگ رساندند، از دست داد. غني تفاهمنامه حكومت وحدت ملي را كه جان كري بالآيش امضاء كرد، به پژيزي أهميت نداد، دوستم را كه بأنك رأي ازبكها بود، بي عزت ساخت، ضيا مسعود را از دفترش راند، اتمر، إكليل حكيمي، زاخيلوال و ديگر موره هاي نزديك دولت خودرا از خود راند. صالح بكدام پشتوانه به غني دل گرم كرده است؟ غني بهيچ عهد و پيمان وفادار نيست. او فقط از همپيمانان خود استفاده ابزاري كرده، بعد از اينكه به مقصد رسيد، همه چيز و همه كس را فراموش ميكند. غني فقط چند بلي گوي مثل دانش ، محب ، رحيمي ، سلطانزوي وغيره كار دارد. بلي گويان دست باز در خيانت ، تقلب و زر اندوزي دارند ولي نه انتقاد بالآي عقل كل.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است