میانگین مصرف امریکا در افغانستان سال ۵۱ میلیارد دالر است. ۵۱ میلیارد دالر برابر است با بودجه ده کشور فقیری مانند افغانستان. حتی بدون کمک سایر کشور ها و سازمانهای بین المللی این پول ده برابر بودجه عادی و انکشافی دولت افغانستان است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ | کد خبر: 157248 | منبع: | پرینت |
اینرا میدانستیم ولی دونالد ترامپ خاطره ها را تازه کرد: میانگین مصرف امریکا در افغانستان سال ۵۱ میلیارد دالر است. ۵۱ میلیارد دالر برابر است با بودجه ده کشور فقیری مانند افغانستان. حتی بدون کمک سایر کشور ها و سازمانهای بین المللی این پول ده برابر بودجه عادی و انکشافی دولت افغانستان است. به این مبلغ باید ۴،۱ تا ۶،۶ میلیارد دالر سود سالانه قاجاق مواد مخدر را علاوه نمود.
آیا این مبلغ سرسام آور به تنهایی کافی نیست که آدم را سرگیجه کند. اما آیا تمام مردم افغانستان، شهرها و دهات، تمام ولایات، آنهایی که در گذشته انکشاف یافته تر بودند و آنهایی که عقب مانده بودند چون مورد بی مهری حاکمان ظالم قرار داشتند، تمام اعضای ارتش و پولیس، از افسرانی که طی ۱۸ سال ۱۸۰ مدال گرفته اند تا سربازان و پولیس عادی که دزدیدن پول غذایشان بار ها رسوایی ببار آورد، آن کارکنان نزدیک مراکز قدرت که معاش دالری و ده ها امتیاز جواری دارند و آن مامورین ساده که معاش بخور و نمیر دارند، همسان استفاده میکنند؟
بیش از ۶۰ میلیارد دالر سالانه در کشوری که خط قرمز فقر هر سال بسوی پایین تمایل پیدا میکند و سال گذشته ۵۴،۶ در صد مردم زیر خط فقر زندگی میکردند مسلمآ همانگونه زندگی نمیکنند که آقازاده ها برای یک جشن عروسی صد هزار دالر مصرف میکنند و پول لباس یکی از آنها مصرف سالانه ده فامیل افغان را کفایت میکند. یا ۴ میلیون طفل که محتاج غذا اند، یا معاش دالری ده ها مشاور اشرف غنی که نه کاری دارند و نه دفتری و نه غنی واقعآ تعداد آنها را میداند، مشاورین مصلحتی.
اینجا است که ما باید این سوال مشروع را مطرح کنیم : آیا واقعآ بخاطر حقوق بشر، حقوق زنان، دموکراسی نام نهاد، انتخابات تقلبی و یا آنطوری که گفته میشود بخاطر دست آورد های ۱۸ سال اخیر از صلح با طالبان میترسند. پراتیک دیروز گروه های جهادی در این موارد و پراتیک "حکومت وحدت ملی" و بخصوص اتوریتاریسم اشرف غنی محلی میگذارد که ما به صداقت آنها در این زمینه ها باور کنیم. شما مطمئن هستید که هیچ قرابت خودکامگی سیاسی میان غنی و طالبان و قرابت آیدئولوژیکی میان رهبران جهادی دیروز و رهبران طالبانی امروز وجود ندارد؟
نه، به یقین دست کشیدن از این ثروتهای باد آورده و نا مشروع یک شاه شجاح نه بلکه ده ها شاه شجاع در افغانستن امروز ساخته. مگر همین اشرف غنی هنوز جلسه تقسیم قدرت توسط جان کری را ترک نگفته بود که دو دستی پیمان امنیتی دو جنبه با امریکا که یک پیمان استعماری بود که مطابق آن افغانستان به قاعده "ماورای ارضی" امریکایی ها تن داد، یعنی که دولت افغانستان حق ندارد که یک سرباز امریکایی را که در افغانستان مرتکب جنایت میشود محاکمه کند. این همان پیمانی بود که نوری المالکی صدراعظم عراق امضا نکرد و در نتیجه بارک اوباما مجبور شد نیروه های خود را از عراق خارج کند.
بین دیروز و امروز یک تفاوت وجود دارد : شاه شجاع و امیر یعقوب خان دیگه وجود ندارند که صد دلیل بیآورند که آنها بری منافع کشور چنین تصامیمی گرفتند. ولی امروز در افغانستن تنها درباری ها و بگفته قدیم ها "غلام بچه" ها نیستند که به علم و دانش دسترسی داشته باشند. فرزندان صدیق وطن، میهن پرستان، نمیگفارند که صد سال بعد روی واقعات امروز صحبت شود. آنها در بحبوحه حواددث به آنها میپردازند. میدانید چه فرقی میان حامد کرزی و اشرف غنی وجود دارد؟ هردو توسط امریکا به تخت "پادشاهی" رسیدند، هردو با مطابعت از ارباب آغاز نمودند ولی کرزی، "افغانی تر" و سنتی تر بود، ملیت امریکایی نداشت، تا حدی در مقاومت بر ضد تجاوزکاران شوروی سهم گرفته بود. اشرف غنی هیچ یک از این خصوصیات را نداشت.
نتیجه: کرزی در پایان دور دوم ریاست جمهوری از امریکا فاصله گرفت و حتی از امضای پمان امنیتی که وزیر خارجه و مشاور امنیتی وی، داکتر اسپنتا، تهیه کرده بود خود داری نمود و به این ترتیب عمل فاصله گرفتن از شاه شجاع و امیر یعقوب را انجام داد، درست بر عکس اشرف غنی.
نتیجه اینکه این میلیاردها دالر در افغانستان یک قشری را بوجود آورده که بقای خود و امتیازات شخصی، فامیلی، گروهی خود را توسط صلحی که خروج امریکا و کاهش این پول باشد در خطر می بیند. هیچ دروغی ننگین تر از این نیست که غنی خون خود را که یک قطره اش هم نریخته، با خون فرزندان فقیر این کشور، مقایسه کند. نیروهای امنیتی که مدیریت نا کار آمد جنگ و سیاست توسط غنی در ۴ سال حکومت وی به قیمت جان ۴۵ هزار عضو آنها تمام شد.
همین لحظه من به آنها میاندیشم و به روزی که یک وزیر دفاع طالبان در یک حکومت موقت این نیروها را منحل کند و بجای آنها جنگجویان ژولیده موی خود را که با هیچ قواعد جنگ جز کشتن آشنا نیستند ارتقا بخشد.
هیچ عکس العمل مهمی توسط جوانان دیده نمیشود. مگر این جامعه مرده است. نه چرا یک جوانی به نام "فعال سیاسی" که در پاکی و صداقت آش شک ندارم ولی در سیاسی بودنش زیاد مطمئن نیستم، در مقاله از خلیلزاد خواهش نموده بود که به ارزشهای دموکراتیک امریکا وفادار بماند و افغانستان را به طالبان تسلیم نکند.
دکتر کریم پاکزاد
>>> Malikzad
فرصت طلایی افغانستان را شارلتان کرزی و غنی با افکار فاشیستی شان برباد داد و حالا درک کردند که اصل قضیه از چه قرار است و اگر صدبار این فرصت بر اینها تکرار شود باز هم همان کار را انجام مدهند .
>>> عفر عطايى
طالبان چقدر آیسکریمنشناس برآمدند. آیسکریم را خوردند، حالا در دهان آیسکریمدهنده پیاز هم ریزه نمیکنند.
>>> شرف غني كسي بود كه بين مردم تفرقه انداخت و پشتون را به جان تاجيك اندخت و تاجيك را به جان اوزبيك. اشرف غني باعث شد تا طالبان قدرتمند تَر شوند و در سطح بين المللي براي خود از ابر قدرت هاي جهان امتياز گيري كنند. و حالا همان اشرف غني احمدزي در لب صخره كوه قرار دارد و ما منتظر افتادن اش هستيم.
>>> Wahdat
چند نفر مسافر سیاسی از غرب آمدند ۱۷ سال طالب را حمایت کردند با طالبان مانند یک دولت معاهده دنده غوری را امضا کردند به طالب دفتر سیاسی در قطر ساختند، حالا یک رقم خود دشمن طالب نشان می دهند که نیستند و فقط منافع شخصی شان در خطر است ورنه از روسیه و ایران کرده همین ها بیشتر نقش در تقویت جایگاه طالب داشتند. حاشیه رفتن شان هم بخاطری است که در داخل افغانستان منفور شده اند .
>>> صلح یک کلمه مقدس است که درتمامی جوامع بشری نهایت دوست داشتنی و دلپذیر است.این کلمه مقدس درجامعه افغانستان که بیشتر ازچهل سال جنگ خانمانسوزی وویران گر توام با کشته ومعلول شدن صدها هزارنفر وآواره شدن ملیون ها نفردرکشورهای همسایه ودور گردیده اند خیلی دلپذیر ومورد علاقه ذکور واناث هستند.درقرآن کربم نیز صلح را یک عمل خیر ونیکو ذکر فرموده (الصلح خیر). متاسفانه درافغانستان درین چهل سال صدای صلح وآشتی ملی به شکلی ازاشکال به نفع حکومات وقت تعبیر و تبلیغ گردیده است. درسال های اواخر حکومت حزب دموکراتیک خلق که ناچارگردید صدای صلح وآشتی ملی را برای اهداف وپیشبرد حزب دیموکراتیک خلق مورد استفاده قرار دهد وحتی درصلح و آشتی ملی مشروط براینکه رهبری دولت آشتی ملی به دست حزب دموکراتیک خلق باشد تاکید میکردند.درحالیکه ۸۰ فیصد خاک افعانستان بدست مجاهدین دلیر وجان برکف افغانستان بودند و درینصورت صلح وآشتی ملی موردپذیریش گروه های مجاهدین قرار نگرفتند.درزمان حکومت مجاهدین نیز درعین جنگ وخونریزی گاه گاهی صدای صلح وآشتی ملی ازطریق رادیو ورسانه هاوبعضی مصاحبه ها شنیده میشدند امانظر به خودخواهی بعضی حلقات وگروپ های خاص که در حکومت کابل شامل بودندصلح وآشتی ملی درافغانستان عملی نگردید.دردوره حکومت امارت اسلامی ،طالبان با اتکاء به نیروی اجنبی به رهبری بعضی اعراب فاشیست وجاهل، نه تنها کلمه مقدس صلح به فراموشی سپرده شد بلکه با نهایت تعصب، طالبان به کشتار خود درمناطق مختلف افغانستان ادامه دادند طالبان نه تنها با گروه های مجاهدین اتحاد شمال جنگیدند بلکه درقلمرو حکومت خود هزارها مسافر را درمسیر عبور ومرور عم ازذکور،اناث واطفال به قتل رسانیدند.طالبان به انواع تعصب وتهدید باتمامی ملیت ها واقوام محروم افغانستان اعمال غیر انسانی را بجا آوردند وبعضی رهبران نیکنام ومشهور مجاهدین ووطن دوست را نیزبه قتل رسانیدند مانند قومندان عبدالحق شهید ، شهیدعبدالعلی مزاری و قومندان مشهور شهید احمد شاه مسعود وامثالهم را با دسیسه های خطرناک ومشوره مستقیم اعراب متعصب وجاهل شهید کردند.حالاکه حکومت وسیع البنیاد باهمکاری جامعه جهانی درافغانستان شکل گرفته است وزمینه زندگی درفضای دیموکراسی وآزادی بیان وهمزمان باپیشرفت تعلیم وتربیت ورشد وترقی وبازسازی افغانستان صدای صلح و آشتی ملی توسط حکومت مرکزی وبعضی ممالک صلح دوست جهان ومنطقه به نیروهای مخالف مسلح غیر قانونی که متاسفانه به اثر جنگ خانمانسوز روزانه صدها نفر درافعانستان کشته میشوند پیشنهاد گردیده است.صلح وآشتی ملی درشرایط کنونی برای خاتمه جنگ ورشد وترقی افغانستان ویران شده نهایت ضروری ولازمی میباشد.اگر جنگ ده ها سال دیگر هم درافغانستان ادامه یابد بالاخره پایان هرجنگ صلح است جنگ های بزرگ جهانی ومنطقوی پایانش به صلح وآشتی خاتمه یافته اند.متاسفانه یکعده متعصبین خودخواه وجنگ طلب به صدای صلح وآشتی ملی تاحال صادقانه لبیک نگفته اندوبه بهانه های مختلف به تجاوز وآدم کشی بالای مردم بی دفاع ومومن افغانستان خصوصا مناطق مرکزی ادامه میدهند.این تنگ نظران خاین به وطن، راه های مواصلاتی بعضی مناطق را به روی ملت مومن ومجاهد افعانستان بسته اند ودرین فصل زمستان که اکثرمردم زحمت کش افعانستان از سردی ویخی هوا رنج میبرند بازهم به رنج و اندوه آنها با اعمال غیر انسانی شان اضافه مینمایند ومکاتب وشفاخانه هارا نیزبا تهدید مسدود وغیر فعال ساخته اند.این تنگ نظران وفاشیستان بدانند که بالاخره این جنگ روزی پایان مییابد اما این نامردانگی واعمال غیر انسانی گروه های جنگ طلب برای ابد به عنوان یک تجاوز وظلم فراموش نشدنی ثبت تاریخ افغانستان خواهد شد.درین روزها که الحمدالله پروسه صلح باکومک جامعه جهانی وکشورهای همسایه وکشورهای منطقه درجریان است ومردم مومن ومجاهد افغانستان بی صبرانه برای صلح وآشتی ملی به درگاه خدای بزرگ دست به دعا اند وامید وارندکه صلح وآشتی داییمی درافغانستان ویران شده بعد ازمدت چهل سال جنگ خانمانسوز عملا مورد تطبیق قرارگیرند تا درتمامی نقاط افغانستان زمینه رشد وترقی،تعلیم وتربیت وپیشرفت انشالله آماده گردند.درآخر اینجانب به تنگ نظران خاین ومتعصبین کوردل خواطر نشان میسازم که دبگر بیشتر ازین مورد اذیت وآزارمسافرین و عابرین قرارنگیرند ونگذارند که این تنگ نظران فاشیست ومتعصب بین ملیت های برابر ومومن افغانستان شیطان صفتانه به مکر وحیله های شیطانی شان ادامه دهند.به پیش به یاری خداوند متعال به سوی صلح داییمی و امنیت پایدار ،تفاهم ملی ،رشد،ترقی وهمزیستی مسالمت آمیز بین تمامی اقوام برابر درافغانستان ویران شده، جاوید ومستدام باد صلح، برابری، و عدالت اجتماعی درافغانستان.
ومن الله التوفیق.
انجنیر عبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> كليم الله همسخن
چرا ارتش را دست آویز خود ساخته اند؟
هر عقل سادهیی میداند که منحلسازی ارتش کار ساده نیست، چنین خواستی عملی هم نمی باشد. ولی، حکومت و روشنفکران ارگانیک به درستی میدانند که جز چنگ انداختن به ارتش هیچ حبل المتین دیگری برای توجیه خود در افکار عامه ندارند، از این رو افتاده اند در پای ارتش و یکسره نگرانی منحلسازی. اما، بهترین دفاع از ارتش دزدی نکردن نان سرباز است، سربازانی که برای دفاع از حکومت از جان گذشته اند ولی وزرای سکتور دفاعی و شمار زیادی از جنرالان و مدیران حکومت از حق نان و آب آنها بلند منزلها، باغ ها و خانهها ساخته اند- اگر واقعن راست میگویید نان شان را دزدی نکنید!
>>> صرالله نیکفر
این ها بازهم کوشش دارند مردم را احمق بسازند و خودشان با خاطر آرام کیف قدرت را بکنند
>>> hafiqullah Shafiq
شهر غزنه در جنگ و حمله طالبان آتش زده شد، چهار روز حکومت مرکزی در فاصله ۲ ساعته میان کابل _ غزنی نیروی کمکی نفرستاد. قبل از آن کندز و فراه سرنوشت بدی را تجربه کرده بودند. زمانیکه از سیاستهای طالب پروری انتقاد میکردیم دوستان دولتی و متمایل به رهبری دولت آزرده خاطر میشدند و منتقدان را متعصب و قومگرا میپنداشتند.
بله طالبان همان اژدهای افسردهای مثنوی مولانا است که مارگیر به ظن شکار آن را از دشتهای پر برف زمستانی به بغداد میآورد.
داکتر صاحب اشرف غنی نیز طالبان را با رهایی از زندانها، تعارف آیسکریم، آتش بس یکجانبه، تساهل و مدارا درمیدان جنگ در چهار سال زعامت شان تا دروازه ارگ رساند. مقامهای دولتی در روزهای آتش بس هیجان سفلی گرفتن با طالبان را داشتند و رئیس جمهور خود را قهرمان صلح میگفت.
اکنون این اژدها جسور و بیدار شده به شانههای حامد کرزی و سایر سیاستمداران مخالف غنی میباشد. آینده نیز نا معلوم و با شک و ابهام همراهی میشود. حالا کسی نمیداند
جنگ با کدام امکانات و حمایتها!
صلح با کدام ضمانتها و حمایتها!
>>> Shafiq
نه اردو ملی را عباس استانکزی یا طالبان منحل میتوانند و نه هم امریکاییها کاملن افغانستان را ترک میکنند. سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری در افعانستان و آمریکا، و پوپولیسم و عوام فریبی رهبران سیاسی، موضوع طالبان و صلح را زیر تاثیر گرفته است.
۱_ ترامپ در آمریکا: برای انتخابات سال آینده در آمریکا ترامپ نیاز دارد خروج از افغانستان و سوریه را به عنوان دست آورد معرفی نماید. او سعی خواهند کرد حتی با توافق نیم بند با طالبان، شماری از سربازان آمریکایی را از افغانستان اخراج کند. اما من فکر مینمایم خیلی از گمان دور است که افغانستان را بدست طالبان رها نماید.
آقای اشرف غنی: تعریف او از منافع و اجماع ملی خودش است، دیروز بدون حضور همین سیاستمداران( خوب یا بد) توافق با طالبان را جز منافع ملی کشور معرفی مینمود، تابستان سال روان همه والیها دستور دریافت کردند که همایشهایی در حمایت از صلح حکومت با طالبان برگزار نمایند.
سیاستمداران مخالف غنی: از انزوا، تنهایی و عصبانیت اشرف غنی لذت میبرند، و هیچ فرصتی را بر علیه غنی فروکاست نمیکنند. اغلبن واکنشی و بدون برنامه عمل میکنند.
حامد کرزی: بر عکس من موقف او را ثابت میبینم، او از سالها ۲۰۰۹ تاکنون موقف ثابت و پایدار در موضوع گفتگو با طالبان داشته است. حتی با شهید شدن برادرش بوسیله طالبان وی از اصطلاح برادر گفتن آنها عقب نشینی نکرد.
شهروندان: حق دارند که نگرانی داشته باشند، ولی نوسانات در موقف گیریها حکومت و اپوزیسیون مایه سرخوردگی بیشتر مردم شده است.
>>> Azim Kohestani
آقای خلیلزاد که مامور وزارت خارجه امریکا است با این شب نشینی های مرموز خود با شیخ های قطر و جام جنگی های خود با عمران خان در پاکستان مردم ما را در تنگناهی قرار داده است که از دو گزینه یکی را انتخاب کنند .
تکنوکرات های وارد شده از غرب مانند اشرف غنی و یا طالبان وحشی ؟
به نظر من هردو گروه یک هدف دارند ، اشرف غنی ، اتمر یا دیگر فرستاده شده گان غرب بخاطر تحقق اهداف خصمانه حاکمیت تک قومی خود نرمک نرمک به کمک عطا ، قانونی ، اسماعیل خان ، عبدالله ، صالح ، محقق ، خلیلی ، دانش و غیره تیزاب به ریشه اقوام غیر قوم برتر میریزد ، لیکن طالبان با خشونت تبر بدست و با سرعت از قطع کردن شاخ و برگ اقوام غیر اوغان ( پشتون ) شروع میکنند .
به نظر من اگر اقوام غیر اوغان همت کنند تبر طالبان را از دست شان بگیرند و در مناطق خود شان سر جای خود شان قرار بدهند خوب در غیر آن گرفتن جلوی بوتل به جیب تیزاب پاشان به ریشه هم تباران خود مانرا گرفتن خیلی دشوار خواهد بود .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است