نشست مسکو از سوی محافل استخباراتی راه اندازی شده و قطعا دستاوردها و پیامدهای آن به تقویت صلح کمکی نخواهد کرد؛ بلکه این حرکتِ گنگ و پریشان، به تقویت قدرت چانه زنی و مواضع استراتژیک طالبان کمک خواهد نمود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۳ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ | کد خبر: 157278 | منبع: | پرینت |
نشست مسکو از چند منظر یک همایش سیاسی ناکام برای جبهه ضد طالبان است:
1. این نشست با شرکت تقریبا تمام سران جهادی و رهبران عمده ی سیاسی، بدون اتخاذ یک رویکرد استراتژیک و یک معیار و محورمشخص و مشترک برای گفتگو، از یکسو نشانه ی ضعف و پراکندگی رفتاری و پراکنده گویی سیاسی این گروهها و رهبرانِ اغلب نامتحد می باشد و از سوی دیگر، در مقابل این خیلِ رهبران سیاسی، چهارتا نماینده ی مغرور طالبان قرار گرفته اند که آشکارا دارای چارچوب مشخص برای گفتگو هستند و معیارها و اصول و شرایطی را مطرح می کنند که عملا تحقیر و دهن کجی نسبت به این رهبران بشمار می رود. رهبرانی که غالب شان، پیش از این، طالبان را تروریست و دشمن مردم افغانستان می نامیدند ولی اکنون پشت سرِ یک طالبچه ی تروریست و آدم کش، دست بسته به رکوع و قعود صف می کشند.
2. ریس هیات طالبان، آشکارا و با غرور و تبختر، از نفی بنیادی ترین اصول نظام سیاسی و دستاوردهای دمکراتیک آن دم می زند. شروط رعب آوری مانند نفی قانون اساسی، انحلال ارتش و استقرار نظام شریعت را با وقاحت، رو بروی این رهبران با صدای بلند جار می زند. این در حالی است که بسیاری از این رهبران، از پروسه ی بن تا اکنون جزو معماران و گردانندگان و ستون های اصلی نظام دمکراتیک کنونی بوده اند.
کرزی سه دوره ریاست و رهبری این نظام را برعهده داشته است.
قانونی معاون اول ریاست جمهوری بوده است.
محقق در بالاترین مقام سیاسی نقش ایفا کرده و همین اکنون باوجود برکناری اش، خود را معوان دوم ریاست اجرایی می داند.
عطا محمد نور، سلطان شمال و زورمند ترین و پر مدعاترین عنصر در ساختار سیاسی بوده است... و جالب این که هرکدام از این رهبران، در بحث های انتخاباتی و گرفتن مشروعیت و امتیاز سیاسی و مقبولیت اجتماعی، همواره اصلی ترین شعار شان را دستاوردهای دمکراتیک و استقرار نظام دمکراسی پس از بن می شمارند اما همین ها در برابر چارتا طالب پای لوچ، با گردن کج و زبان الکن، به تکرار حرف های طالبان می پردازند و دم از تعدیل و اصلاح قانون اساسی می زنند.
3. حضور این حجم از رهبران در نشست مسکو در برابر چارتا طالب مغرور، بیش و پیش از آن که از موضع اقتدار و از موقعیت استراتژیک و فرادست، به چارچوب یک صلح عادلانه و آبرومندانه، ساختار و مشروعیت ببخشد، از موضع ضعف و با زبان مشوش و اراده ی مغشوش، به ریختن امتیاز بزرگ سیاسی به حساب بانکی موقعیت استراتژیک و تقویت و مشروعیت داخلی و بیرونی طالبان کمک می کنند.
4. در غیبت نمایندگانِ با صلاحیت حکومت کابل، حضور این رهبران بدون یک همسویی استراتژیک و صرفن براساس رقابت های سیاسی با رهبری حکومت، اولا موجبات تضعیف و تخفیف و گسست درونی و ساختاری هرچه بیشترِ نظام سیاسی موجود را فراهم می سازد و دومن واگرایی سیاسی و پراکنده گویی وپریشان رفتاری کلیت جبهه ضد طالبان و استحاله ی سیاسی رهبران و قدرت های داخلی را گسترده تر و عمیق تر می کند.
5. آنچه از قراین سیاسی درک می شود این است که نشست مسکو از سوی محافل استخباراتی راه اندازی شده است و قطعا دستاوردها و پیامدهای آن حتی اگر با هدف صلح بین الافغانی هم، صورت گرفته باشد، الزامن و مطمئنا به تقویت صلح کمکی نخواهد کرد؛ بلکه این حرکتِ گنگ و پریشان، اولا به تضعیف بیشتر نظام سیاسی و ایجاد گسل استراتژیک در تعامل درونی حکومت با رهبران و احزاب رقیب بهانه ی بیشتری فراهم خواهد کرد و دوما اشکارا به تقویت قدرت چانه زنی و مواضع استراتژیک طالبان در عرصه ی روابط و نگاهِ جهانی و نیز در روند مذاکرات صلح و مشروعیت بخشیدن به حضور و مطالبات حداکثری این گروه در نظام سیاسی آینده کمک خواهد نمود.
حمزه واعظی
>>> Arwin
اگر غنی در حمایت طالبان مزدور نمی بود ، جاروکش هایش نسبت به طالبان شرف داشت.
طالبان اصلاح ناپذیر و دشمن جامعه تمدن است ، زیرا این هیولا ها از بازماندگان قرون وسطائی هستند ، که با قدرت و زور خجنر مردم مظلوم را به اسارت میگیرند ، چطور با این موجودات عجایب الغرایب حکومت سازی کرد؟
>>> Motaref
همینهایی که اینروزها در حرکتهای سیاسی و فرمایشی، سنگ حمایت از قوتهای امنیتی را بهسینه میکوبند، وقتی چهلوپنج هزار نیروی امنیتی زیر فرماندهی اشرفغنی در چهار سال گذشته بهشهادت رسیدند و چهلوپنج هزار خانواده تباه شد، کجا بودند و چرا نسبت بهاین وضعیت اعتراضی نکردند؟
بهیاد داشته باشیم که قوتهای امنیتی-دفاعی افغانستان متعلق بهمردم است و هیچ کس این حق را ندارد که با دستاویز ساختن آن و استفادهی ابزاری از نام مقدس و سترگ قوتهای مسلح کشور در راستای بازیهای کوچک سیاسی و منافع گروهی خود سود ببرد.
>>> Salam
من به خدا قسم می خورم که اگر روزش بیاید و غنی مجبور باشد در میان گزینه ها تصمیم بگیرد ،مانند نجیب حاکمیت را به هم تباران طالب خود تسلیم خواهد کرد اما نه به یک دانشمند ، ملی گرا و یک سیاست مدار غیر پشتون . اینها آنقدر غرق تعصب اند که کشور غرق هم شود باید توسط قوم شان غرق شود . شما شاهد این حرف من باشید .
>>> دقیقاً !!!
آزاده
>>> حاکمان مسکو اگر اهل صلح و دوستی باشد، قبل از همه و پیش از همه باید هزاران زندانی سیاسی محبوس در روسیه را آزاد کند. روسیه همیشه و همواره به مردم افغانستان و دیگر کشورهای همسایه از جمله اکرائین، آذربایجان، ایران، سوریه،...، از پشت خنجر زده است و هرگز هم این ماهیت و طینت فاسد و فتنه انگیز خود را ترک نکرده و نمی تواند بکند. مرزبندی تشخیص و تفکیک و ترسیم دوست و دشمن از اعتقاد و التزام قلبی و عملی به آزادی و دموکراسی و قوانین حقوق بشر جهان می گذرد ولا غیر. رهنمایی کی توانی ای که خود ره را ندانی؟ چراغی که به خانه رواست --- به مسجد حرام هست. کل اگر طبیب بودی*** سر خود دوا و شفا نمودی
>>> رستگار دهگان
یکی از عوامل افزایش حملات تروریستی در شهر کابل کنار زدن افسران غیر اوغان و اوغانیزه کردن نیرو های امنیتی و دستگاه استخبارات میباشد.
از هنگامیکه اشرف غنی احمدزی ولسمشر ارگ گردیده؛وضعیت امینی در سراسر کشور بویژه در شهر کابل روزبروز خرابتر میگردد و همه روزه از مردم ما قربانی میگیرد.
تجربه ثابت ساخته است که پشتونوالی یگانه معیار تصمیم گیری و آرمان نهایی پشتونها میباشد؛ نه اسلامیت، نه نوع دوستی، نه میهن دوستی و نه وظیفه شناسی...
در این هم شکی نیست که همه ی انتحاری ها اوغان (پشتون) اند؛ و اوغانیزه کردن نیرو های امنیتی زمینه همکاری میان تروریست های اوغان و هم تباران شان در نیرو های امنیتی را مساعد ساخته است؛ که به کمک و راهنمایی آنها خود را به مهم ترین مناطق؛ تحت شدید ترین تدابیر امنیتی برسانند و فاجعه بیافرینند.
>>> حاکمان کشوری که خود به قوانین حقوق بشر و حق حاکمیت مردم ( دموکراسی) یعنی به شرایط وصول صلح اعتقاد و التزام ندارد، چگونه می خواهد به افغانستان صلح بیاورد؟ ایجاد صلح به شیوهً روباه به منزلهً افتادن در تله و دام طعمهً دشمنان هست. حاکمان و سیستمی که در داخل نتواند به اصول و قواعد حقوق بشری پایبند شده و صلح بوجود آورد، با دخالت بیگانهً روباه صفت هرگز به صلح نخواهد رسید؟
>>> دراخیر جلسه هم مجاهدین بالای شعله جاویدان اکلیل ګل ګذاشتند
>>> .... بر چنین رهبران احزابی که به خاطر منافع شخصی و خویشاوندی شان حاضر شدند با جنایت پیشه ترین، وحشی ترین و کودن ترین موجودات
زنده روی زمین مثل طالبان بر سر یک میز بنشینند و با سرخمی به وقیح ترین درخواست های طالبان که نابودی تمام اقشار جامعه به جز طالبپرستان را خواهان استند گوش دهند و نفرین بر کرزی و طرفداران بی شعور و بی مغز وی که طالبان را دوباره احیا کرد و بر کلبد گندیده شده شان روح جدید را دمید تا بر ضد نیرو های ضد طالب آنها را دوباره تجهیز کند و به چنین مزوری و مکاری قدرت را دوباره به پشتون ها برگرداند!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است