بازتاب نشست بین الافغانی در مسکو
 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۱۴    ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ کد خبر: 157299 منبع: پرینت

افغانستان به مثابه پرنده طلایی در لحظات کنونی آماج تیر همه شکارچیان خود قرار گرفته است.
در میان همه جنگها و در آستانه خروج احتمالی ارتش آمریکا از افغانستان، جنگ نیابتی پاکستان علیه افغانستان وارد فاز نوینی خود میگردد.
از بخت بد ما، روسیه به مثابه قهرمان معاصر شکست تروریسم در جهان که ازذجایگاه ویژه و پر افتخاری برخوردار بود، امروز بخاطر شکست آمریکا و تثبیت جایگاه ژبوپلتیک خویش در افغانستان آینده، طالبان را افزار و وسیله بازی های خود ساخته و با بزرگنمایی و شستشوی چکمه های خونین انها، درنظر دارد تا این"پروژهٔ سهامی" را تحت ترفند برنامه های صلح بر مقدرات سیاسی افغانستان حاکم گرداند. راه جنایتکارانۀ را که تاکنون آمریکا در پایانی ترین نفس های سیاسی اش ریخته و توسط نماینده ویژه خود زلمی خلیلزاد طی نموده و میخواهد آنرا به شکل فجیعانه تکمیل نماید.

از قضا، آب رودخانه های طالبانی مسکو و واشنگتن هردو در یک آسیاب که پاکستان است جاری میگردد. تنها اختلاف و رقابت بر مقدار سهمیه مزد آسیاب باقی است.
نشست مسکو که در آن نیم رُخ صیقل شدهٔ طالبان به نمایش درآمد.
بطرز هوشمندانه توسط ساز و کارهای اطلاعاتی برنامه ریزی شده بود، نردبانی بود بسوی اقتدار نظام امارتی طالبان‌ در افغانستان و این گذرگاهی بود که با ویرایش برگه های خون آلود دفترچه طالبان، صفحات فریبنده جدید را در پهنه جهانی برای آنها گشایش بخشید.

فقید میر غلام محمد غبار در یکی از برگه های کتاب خود «افغانستان در مسیر تاریخ» مینویسد: افغانستان هرگز در میدان جنگ شکست نخورده است، این سیاستمداران اند که افغانستان را در میدان صلح شکست داده اند.

نشست مسکو که مارک گفتمان بین الآفغانی را برپیشانی داشت بخشی از برنامه های جهانی و منطقوی و اوج بازی رقابتی بود. هم طالبان و هم اپوزسیون دولت هردو از صلاحیت تصمیم گیری در این اجماع محروم بودند، این خود سازماندهی درامهٔ بود برای نمایش طالبان و بازنویسی تاریخ جدید برای این لشکر تاج شکن و تاجگذار.

کمترین نقص این نشست در واقع "غیر" بین الافغانی بودن آن بود. نخست اینکه طالبان به مثابه لشکر نیابتی بیگانه و فقدان استقلالیت سیاسی، هرگز نمی‌توانند صدای مردم افغانستان باشند و ثانیأ اشتراک کنندگان این نشست که اکثرأ آگاهانه و غیرآگاهانه آب را بر آسیاب دشمنان مردم افغانستان به جریان انداختند، بیش از پیش برمشروعیت، بزرگنمایی و وجاهت طالبان افزودند و خود نقش سیاستمداران و سیاست گذاران درجه دو را در آنجا برتافتند نمی‌توانند از وجهه نمایندگی مردم افغانستان برخوردار باشند. انها از هیچ مرجعی حق مشروعیت نمایندگی مردم افغانستان را باخود نداشتند.

در این نشست و در اوج جنگ نیابتی پاکستان علیه افغانستان و حضور نیابتی طالبان، بگونه مستقیم و غیر مستقیم کشوری بنام افغانستان و دولت مربوط در تیررس برنامه ریزان اصلی قرار داده شد و سعی بعمل آمد تاحلقه انزوای سیاسی دولت افغانستان تکمیل گردیده تا روند تسلیم پذیری افغانستان برای پاکستان بطرز فزونبخشی تسهیل گردد.

سران ویژۀ مجاهدین و تکنوکرات های غربی در این نشست یکبار دیگر حق نمک شناسی شانرا برای پاکستان به اثبات رسانیده و نشان دادند که در مراحل خطیر و سرنوشت سازکشور، چگونه تبر پاکستان را دسته نموده و برای قطع سرزمین و نونهالان افغانستان آنرا آماده می‌سازند. بی خبر از آنکه بدون دور اندیشی، آنها داوطلبانه به پای خود به سمت پایهٔ دار در حرکت اند‌.
آنها با سنگرداران ضد افغانستان و لشکر نیابتی پاکستان عهد و پیمان بستند.

وقتی که یک لشکر نیابتی بطرز آگاهانه و حساب شده و بخاطر ایجاد نفاق ملی، تضعیف پایگاه دولت و برداشتن موانع عمده از سراهداف سلطه جویانه شان عدم مشروعیت دولت را مورد پرسش قرار داده، از گفتگو با دولت اجتناب میورزند، پس چرا این نخبگان(!) سیاسی مان مشروعیت طالبان و حق نمایندگی آنها بنام شهروند افغانستان را مورد پرسش قرار نداده و بدون توجه به بلانس سیاسی موجود، با آنها بطور یکسان دور یک میز نشسته و حول سرنوشت یک کشور بزرگ مثل افغانستان بحث نمودند؟ آیا آنها نمی‌دانند که طالبان از حق تصمیم گیری محروم اند؟

پر واضح است که به روایت طالبان بحث مشروعیت رژیم، بحث کرسی دکتر غنی نیست. این بحث شامل انهدام و فروپاشی همه سیستم، نهادها، سازمان ها و دست آوردهای مادی، معنوی، فرهنگی و تاریخی منجمله حقوق و آزادی‌های زنان میگردد. بحثی که حتی برخی از نخبه نمایان افغانستان از عینک طالبان به این موضوع نگاه نموده و ساده اندیشانه بدون هیچ پیش شرطی خواهان برپایی زمین لرزه شدید سیاسی بر پیکر دولت و فرپاشی یک تمدن در افغانستان اند.
بی نیاز از گفتار است که ما این حق را برای خود محفوظ میداریم تا کماکان سیاست ها و کارکرد های دولت را بطرز نقاد مورد برسی قرار داده و اتخاذ موضع اصولی نماییم، اما در بحث سرنوشت مردم افغانستان، حاکمیت و تمامیت ارضی کشور نباید تا همسفر باد شده و با دشمنان مردم افغانستان همصدا گردیم.

از دید این قلم در ساختار یک نظام نیابتی و در بازیهای پیچیده استخباراتی موجود، هنوز جایگاه رییس جمهور و موقف سیاسی آن در محوریت برنامه صلح میان آمریکا و طالبان بطرز قابل اعتمادی تضمین کننده نیست و هرلحظه در خط اهداف برناموی طراحان این برنامه قابل تغییر است. لذا جایگاه شخص نباید ملاک قضاوت و موضع گیری سیاسی اش در خط منافع ملی افغانستان گردد.
ما نباید بسان زنبور های عسل عقب امیران و شاهان حرکت نماییم.

نشست مسکو بار دیگر بر خط سیاسی امارتی و تمدن ستیزانه طالبان سخن گفت و معلوم شد که طالبان به جز از استقرار رژیم استبدادی بنیادگرایی مذهبی چیزی دیگری در افغانستان نمیخواهند. نخستین نشانگاه آنها قانون اساسی، ارتش و انهدام کامل نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان است. پیام بهتر از این برای عزم و ارادهٔ طالبان برای انهدام شالوده دفاعی کشور نمیتوان سراغ داشت. آرمان های را که سالها قبل نواز شریف بخاطر تحقق اش جایزه گرفت.
لحن بلند پروازانه نمایندگان طالبان نشان داد که آنها خود را مامور استقرار نظام آینده افغانستان میدانند و دولت موجود باید برای آنها تسلیم داده شده و بقایای آن در خط آنها حرکت نماید.
این نشست همانطوری که پیش‌بینی میگردید، نتوانست تا راهکار معین برای استقرار صلح عادلانه در افغانستان جستجو نماید.

از سوی دیگر نشست مسکو حاکی چرخش نوین در همسوی با دیدگاه های میهن دوستانه مردم افغانستان است. این نشست بطرز یکسان و در سراسر افغانستان، در میان همه اقوام، قبایل و مذاهب کشور، اقشار، طبقات، سازمانها و احزاب سیاسی و اکثریت قاطع مردم افغانستان به خشم و انزجار سراسری ملی مواجه گردید.
واکنشهای سراسری در افغانستان نشان داد که با حفظ تشنگی صلح، مردم افغانستان صلح ذلتبار و اسارتبار را نمی پذیرند. جامعه حاضر نیست تا برای صلح کذایی قیمت بزرگ را متحمل شده، با از دست دادن سرزمین، پذیرش بربریت و اسارت همیشگی قربانی ترفند های صلح خیالی گردند.
شعار تاریخی جنرال ضیا که گفته بود "افغانستان را آهسته آهسته بسوزانید" هنوز سیاست اصلی آی آس آی را در قبال افغانستان بازتاب میدهد.
مردم افغانستان بطرز آگاهانه و وطنپرستانه در این نشست موضع گیری واحد از خود تبارز داده و آنرا محکوم نمودند.
واکنش مردم تصادفی نیست، مردم بخوبی میدانند که اینگونه نشست های عوام‌فریبانه، به انقطاب ملی دامن زده، اتحاد و همبستگی ملی را متلاشی نموده، حق استقلال و آزادی را از آنها سلب نموده و کشور شانرا در آستانه خروج احتمالی ارتش آمریکا از افغانستان، به صوبه پنجم پاکستان مبدل میسازد.
مردم افغانستان بار دیگر نشان دادند که بخاطر حفظ سرزمین شان و دفاع از افغانستان واحد و سربلند، حاضر اند تا همه مرز ها را عبور نموده و با هم متحدانه عمل نمایند.
حفظ اتحاد و همبستگی ملی مردم افغانستان در وضع کنونی بهترین و عالیترین وثیقهٔ پیروزی در میدان جنگ و برپایی صلح در افغانستان است؛
پیش بسوی ختم جنگ و استقرار صلح عادلانه در کشور؛

با احترامات بی پایان
عارف عرفان
لندن ،فبروری ۲۰۱۹


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نشست مسکو
بازتاب
نظرات بینندگان:

>>>   تنها راحل افغانستان زیستن تمام حزب های سیاسی در کنار یک دیگر است، مردم افغانستان به صلح نیاز دارد وخواهان یک زندگی مسالمت امیزی در کنار یک دیگر است ، کلمات که در این مقاله مکتوب شده است حاصل یک اندیشه پریشان و بیمار است ، امیدوارم بیننده گان عزیز متوجه باشند که حاصل جنگ کشتار و خرابی و تبدیل شدن کشور به خاکستر است پس باید تمام عزیزان و مردم زجر کشیده وطنم خواهان صلح باشند و از پروسه صلح حمایت کنند .
حبیب الله یوسف زی

>>>   Fatah
باز هم نشست مسكو!
در اين نشست، اكثريت مطلق اشتراك كننده ها از هموطنان پشتون بودند. هم طالبان و هم گروه كرزى هردو پشتون اند، و آنها درحدود هفتاد فيصد حضار را تشكيل ميدادند.
در هر نشست و مذاكراتى كه براى صلح ترتيب مى گردد، اگر از تمام نماينده گان اقوام، سازمانهاى سياسى و اجتماعى در آن به طور متناسب اشتراك نداشته باشند، نتايج آن مردود است.

>>>   نشت مسکو مشروعیت به طالبان بودند.دیگر هیچ نتیحه ای نداشته است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است