افزون بر مشكلات عديده افغانستان كه ناتوانى حاكم مستبد ارگ در مرفوع نمودن آنها اظهر من الشمس است. غنى در توييترش با جنبش تحفظ پشتونهاى آنسوى ديورند همدردى نشان داده كه شاه محمود قريشى وزير خارجه پاكستان را برآشفته ساخته و او نيز از سنگر توييترش پاسخ داده كه بهتر است به مشكلات خود تان رسيده گى كنيد و در امور كشور ما مداخله نكنيد.

امرالله صالح معاون آينده اشرف غنى نيز در پره بند مانده، بخواهى نخواهى جانب غنى را گرفته و در توييترش عليه قريشى ابراز نظر نموده. اما رئیس اجرائیه در مغایرت با ارگ، دفاع از تحفظ پشتونهای پاکستان را مردود شمرده، قضیه داخلی آن کشور خواند.
سوال اين است كه مقصر كيست؟

جنبش تحفظ پشتونهاى صوبه خيبر پشتونخوا با رهبرى جوان گمنام و مشكوكى چون منظور پشتين كه در اين اواخر، سمارق گونه در صحنه سياسى پاكستان سر بر آورده، اگر بالفرض برحق هم باشند. دفاع از آن با مشكلات فراوان و ناخن افگارى كه ما زير سنگ پاكستان داريم، نه معقول است و نه هم مصلحت.

اگر قرار باشد دليل چنين حمايت هاى نابخردانه را تعلقات نژادى، زبانى و فرهنگى قلمداد كنيم. بايد مگسِ هر دوغى شويم كه بايد از حق سنى هاى ايران، تاجيكان بخارا و ده ها داعيه ديگر در كشور هاى همسايه ما حمايت كنيم و براى خود دردسر درست كنيم.

حقيقت آن است كه اگر غنى يك پشتون ناسيوناليست و مليگرا مى بود از ترامپ تقلا نمى نمود كه سربازانت را از كشور ما خارج نساز. و قبل از پرداختن به معضل همتباران پاكستانى اش، تراژيدى پشتونهاى افغانستان را حل مى نمود كه سالهاست زير چكمه هاى تروريستان چند مليتى و حملات چهل كشور عضو ناتو لگدمال شده از علم، توسعه و امنيت بدور و با جهل، عقبمانده گى و جنگ دست و گريبان اند.

بر همگان آشكار است كه نشست مسكو، طبل انزوا و رسوايى ارگ را بصدا درآورده. بناً غنى بخاطر انحراف افكار عامه و تحت شعاع قرار دادن غائله رقيب درانى اش كرزى، غوغا هاى كاذب و تنش هاى لفظى تصنعى خلق مى نمايد تا اذهان را متوجه اين نكته سازد كه ديكتاتور حقيرى نيز در ارگ نشسته و هنوز نفس مى كشد.
هرچند به مسكو دعوت نشده....

محمد عارف منصوری

>>>   عمران خان خود یک پشتون است و بهتر میداند که از قوم خود چگونه حفاظت کند ضرورت به من و تو نیست.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است