تاریخ انتشار: ۲۱:۵۲ ۱۳۹۷/۱۱/۲۷ | کد خبر: 157442 | منبع: | پرینت |
دموکراسی، فضای جامعه و کشور را برای اندیشههای مختلف باز نگهمیدارد و رقابت سالم اندیشهها و تفکرات گوناگون، زمینه رشد و توسعه توسعه کشور را فراهم میکند.
قبل از حاکمیت دموکراسی، حاکمیت یک اندیشه، یک ایدئوژی و ... انحصاری، از ابراز وجود اندیشههای دیگر جلوگیری و به صاحبان آن اندیشهها فرصت نمیداد تا اندیشههای شان را عرضه و در معرض داوری مردم قرار دهند، لذا مردم مجبور بودند، از اندیشه و ایدئوژی حاکم پیروی نمایند.
مثال حاکمیت ایدیولوژی واحد، مانند این است که در یک قریه فقط یک دکان وجود داشته باشد، لذا مردم مجبورند تمام مایحتاج شان را از همان دکان تهیه و تأمین نمایند، این دکان چون قریه را در انحصار خود دارد، تلاش نمیکند تا جنس مرغوب عرضه نماید. چون رقیب ندارد؛ لذا اگر جنس نامرغوب و بنجل هم عرضه کند، مردم خریدار هستند، زیرا مردم جانس انتخاب ندارند.
اما مثال حاکمیت دموکراسی، مانند بازار مشترک است، در بازار مشترک چون رقیب وجود دارد، لذا هر دکاندار تلاش دارد تا جنس مرغوبتر عرضه کند؛ زیرا اگر جنس نامرغوب عرضه کند، کسی سراغ آو نخواهد آمد، زیرا مردم جانس انتخاب دارند و مرغوبترین جنس را انتخاب میکنند، در نتیجه این رقابت، توسعه و پیشرفت بهوجود میآید.
قبلاً در عرصههای فکری، اجتماعی و فرهنگی، تنها قشر ملاها و مولویها حاکمیت داشتند، آنها سوادآموزی و تربیت فرزندان، حلوفصل دعاوی حقوقی جامعه را برعهده داشتند، حتی نقش داکتر و پزشک را نیز بازی و با دعا و تعویذ به طبابت میپرداختند، اینها چون رقیبی نداشتند، لذا اگر جنس بنجل و نامرغوب هم عرضه میکردند، خریدار داشت.
اما اکنون که عصر رسانه، ارتباطات و دموکراسی است، جامعه به بازار مشترک تبدیل شده و افکار و اندیشههای متفاوت از تفکر مذهبی، سکولاریستی، چپی و... همه و همه، توان و فرصت ابراز وجود یافتهاند؛ لذا در این رقابت هر تفکری که جنس مرغوب تولید و اندیشههای شان را با منطق قوی، در جامعه عرضه کند، خریدار بیشتری خواهد داشت. لذا جنس بنجل و نامرغوب خریداری نخواهد داشت.
ملاها و مولویها، انتظار دارند که در عصر کنونی نیز مانند گذشته جنس آنان ولو نامرغوب هم باشد، باید همه مردم خریدار آن باشند، چنین انتظاری غلط و اشتباه است؛ زیرا هم زمانه، هم زمینه و هم مردم فرق کردهاند و کورکورانه، دنبال کس و یا کسانی راه نخواهند افتاد.
لذا ملاها و مولویها، همیشه با دیگران ساز مخالف سر میدهند که چرا چنین و چنان میکنید و چرا این چنین نمیکنید، اینها به جای اینکه جلو دیگران را بگیرند، بهتر است خود را بهروز و اندیشههای شان را آپدیت کنند و در یک رقابت سالم با دیگران، اندیشههای شان را عرضه و با ارایهی جنس مرغوب، مردم را جلب و جذب کنند.
نوت: اگر فردا از زیر تیغ جراحی دکتر Morteza Borhani سالم بیرون آمدم در این زمینه بیشتر خواهم نوشت؛ جراحی بهخاطر افتادگی پلک راست چشم است که البته از قدیم بوده است، فکر نکنید که در اثر چشمکزدن چنین شده است.
محمد نسيم جعفری
>>> اين حالت و طرز حكمراني فعلي ديموكراسي نيست ، دزدي ، اختلاس ، پخش فحشاء و بي بند و باري و جلو گيري از پخش و دعوت اسلامي مردم را پريشان ساخته ، تعداد علماء بدون دليل در حبس نگهداري ميشوند، قدرت حكمراني تنها مربوط چند نَفَر است ، و ملت در تصاميم بزرگ هيچ رول و نقش ندارد.
>>> صلح یک کلمه مقدس است که درتمامی جوامع بشری نهایت دوست داشتنی ومورد احترام خاص وعام است.این کلمه مقدس درجامعه افغانستان که بیشتر ازچهل سال جنگ خانمانسوزی وویران گر توام با کشته ومعلول شدن صدها هزار نفر وآواره شدن ملیون ها نفردرکشورهای همسایه ودور گردیده اند خیلی ضروری ومورد علاقه ذکور واناث هستند.درقرآن کربم خدای بزرگ نیز صلح را یک عمل خیر ونیکو ذکر فرموده (الصلح الخیر). متاسفانه درافغانستان درین چهل سال صدای صلح وآشتی ملی به شکلی ازاشکال به نفع حکومات وقت تعبیر و تبلیغ گردیده است. درسال های اواخر حکومت حزب دموکراتیک خلق که ناچارگردید صدای صلح وآشتی ملی را برای اهداف وپیشبرد حزب دیموکراتیک خلق مورد استفاده قرار دهد وحتی درصلح و آشتی ملی مشروط براینکه رهبری دولت آشتی ملی به دست حزب دموکراتیک خلق باشد تاکید میکردند.درحالیکه ۸۰ فیصد خاک افعانستان بدست مجاهدین دلیر وجان برکف افغانستان بودند و درینصورت صلح وآشتی ملی موردپذیریش گروه های مجاهدین قرار نگرفتند.درزمان حکومت مجاهدین نیز درعین جنگ وخونریزی گاه گاهی صدای صلح وآشتی ملی ازطریق رادیو ورسانه هاوبعضی مصاحبه ها شنیده میشدند امانظر به خودخواهی بعضی حلقات وگروپ های خاص وماجراجو که در حکومت کابل شامل بودند، صلح وآشتی ملی درافغانستان عملی نگردیدوشهر کابل به ویرانه مبدل گردید.دردوره حکومت امارت اسلامی ،طالبان با اتکاء به نیروی اجنبی به رهبری بعضی اعراب فاسد وجاهل، نه تنها کلمه مقدس صلح به فراموشی سپرده شد بلکه با نهایت تعصب، طالبان به کشتار خود درمناطق مختلف افغانستان ادامه دادند طالبان نه تنها با گروه های مجاهدین اتحاد شمال جنگیدند بلکه درقلمرو حکومت خود هزارها مسافرین را درمسیر عبور ومرور عم ازذکور،اناث واطفال به قتل رسانیدند ودوسال متواتر تمامی آشیای مورد ضرورت را بالای مردم مومن وزحمت کش مناطق مرکزی افغانستان مسدود کرده بودند که ملت شریف افعانستان شاهد این ادعا است .طالبان به انواع تعصب وتهدید باتمامی ملیت ها واقوام محروم افغانستان اعمال غیر انسانی را بجا آوردند وبعضی رهبران نیکنام ومشهور مجاهدین ووطن دوست را نیزبه قتل رسانیدند مانند قومندان عبدالحق شهید ، شهیدعبدالعلی مزاری و قومندان مشهور شهید احمد شاه مسعود را با دسیسه های خطرناک ومشوره مستقیم اعراب متعصب وجاهل شهید کردند.حالاکه حکومت وسیع البنیاد باهمکاری جامعه جهانی درافغانستان شکل گرفته است وزمینه زندگی درفضای دیموکراسی آزادی بیان وهمزمان باپیشرفت تعلیم وتربیت ورشد وترقی وبازسازی افغانستان صدای صلح و آشتی ملی توسط حکومت مرکزی افغانستان وبعضی ممالک صلح دوست جهان ومنطقه پیشنهاد گردیده است.صلح وآشتی ملی درشرایط کنونی برای خاتمه جنگ ورشد وترقی افغانستان ویران شده نهایت ضروری ولازمی میباشد.اگر جنگ ده ها سال دیگر هم درافغانستان ادامه یابد بالاخره پایان هرجنگ صلح است جنگ های بزرگ جهانی ومنطقوی پایانش به صلح وآشتی خاتمه یافته اند.متاسفانه یکعده متعصبین خودخواه وجنگ طلب به صدای صلح وآشتی ملی تاحال صادقانه لبیک نگفته اندوبه بهانه های مختلف به تجاوز وآدم کشی بالای مردم بی دفاع ومومن افغانستان وخصوصا مناطق مرکزی افغانستان ادامه میدهدوهم راه های مواصلاتی را به روی این ملت مومن ومجاهد افعانستان بسته اند ودرین فصل زمستان که اکثرمردم زحمت کش افعانستان از سردی وبرودت هوا رنج میبرند بازهم به رنج و اندوه آنها با اعمال غیر انسانی شان اضافه مینمایند ومکاتب وشفاخانه هارا نیزبا تهدید مسدود وغیر فعال ساخته اند.این تنگ نظران وفاشیستان بدانند که بالاخره این جنگ روزی پایان مییابد اما این نامردانگی واعمال غیر انسانی گروه های جنگ طلب وظالم برای ابد به عنوان یک تجاوز وظلم فراموش نشدنی ثبت تاریخ افغانستان خواهد شد.درین روزها که الحمدالله پروسه صلح باکومک جامعه جهانی وکشورهای همسایه وکشورهای منطقه درجریان است ومردم مومن ومجاهد افغانستان بی صبرانه برای صلح وآشتی ملی به درگاه خدای بزرگ دست به دعا اند وامید وارندکه صلح وآشتی داییمی درافغانستان ویران شده بعد ازمدت چهل سال جنگ خانمانسوز عملا مورد تطبیق قرارگیرند تا درتمامی نقاط افغانستان زمینه رشد وترقی،تعلیم وتربیت وپیشرفت انشالله آماده گردند.درآخر اینجانب به تنگ نظران خاین وآدم کشان فاسد خواطر نشان میسازم که دبگر بیشتر ازین مورد اذیت وآزارمسافرین و عابرین قرارنگیرند وملت مومن افغانستان نگذارند که این تنگ نظران فاشیست ومتعصب بین ملیت های برابر ومومن افغانستان شیطان صفتانه به مکر وحیله های شیطانی شان ادامه دهند.به پیش به یاری خدای بزرگ به سوی صلح داییمی و امنیت پایدار ،تفاهم ملی ،رشد،ترقی وهمزیستی مسالمت آمیز بین تمامی اقوام برابر درافغانستان ویران شده،محو ونابود باد گروه های جنگ طلب،ظالم وآدم کش٫ جاوید ومستدام باد صلح، برابری،دیموکراسی و تحقق عدالت اجتماعی درافغانستان. ومن الله التوفیق.
انجنیر عبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> شما هنوز نمیدانید این مثال طفلانه را که شما داده اید صرف اطفال مانند خود تان بازی میخورد و بس دیمکراسی دو نوع است دیمکراسی حقیقی و دیمکراسی غیر حقیقی دیمکراسی حقیقی همان دیمکراسی است رهنمای آن از طرف خداوند نازل شده و تاروز قیامت استوار خواهد ماند و تمام جوانب دیمکراسی در آن تعریف شده و دیگر آن دیمکراسی غیر حقیقی است که با دیمکراسی حقیقی در تضاد است و از طرف شیاطین بخاطر محونمودن دیمکراسی حقیقی میکوشد این چیزی است ناممکن چون حقیقت خودش روش وکامیاب است و دیمکراسی که اطفال نا فهم مانند شما به عقب اش روان است رو به زوال است و روبه حقارت و حالا نیز وقت از دست نرفته به دیمکراسی حقیقی خود را بفهمانید و این دیمکراسی حیوانی را بگذارید
>>> حاجت داکتر نبود.
پیش یک ملا میرفتی ،سه مرتبه الحمد شریف را میخواند و در چشم ات چوف میکرد،از از خاطر الحمد شریف هم نمی بود،بخاطر شدت چوف و پوف و لشپ های دهن ملا،پلک افتاده در مابین چشم ات،از چشم ات بیرون میپرید و چشم ات جور میشد.
ای آدم از دنیا بی خبر!
>>> جناب جعفری این بازار دموکراسی که امروز در افغانستان به وجود آمده و به آب و تاب فراو ان از آن سخن راندی تا هنوز نتوانسته با مولوی و ملا رقابت کند بازار فروش همچنان در دست ملا و مولوی اداره میشود نمونه اش این است که در طی 18 سال که دموکراسی در افغانستان راه پیدا کرده بیش از نصف جمعیت افغانستان (پشتون) تا هنوز با دموکراسی سر ستیز دارند و با پیروی از ملا ها و مولوی های احمق و نادان دست به انتحار می زنند.
عظیمی
>>> Salam
افتخار کردن به نام اوغانستان ( افغانستان) در حقیقت افتخار کردن به جبر استعمار است . افغانستان در همین جغرافیا یک کشور کاملن جوان است و برگزیده ی انگلیس . این سرزمین افتخارش در تمدن خراسانی اش است ورنه تاریخ افغانستان جوان سرشار از قهقرا و عقب گرد است . این نام جعلی و این نام بد نام باید به خراسان تغییر کند .
>>> ملیونران جهاد اسلام را بدنام ساخت .
گیلدی
>>> Mosazadah.
آیا انجام حملات انتحاری در افغانستان، مجبوری مسلمانان است؟
قاری صاحب ایاز نیازی خطیب مسجد وزیر محمد اکبر خان در صحبتهایش انجام حملات انتحاری جایز خواند و انجام این کار "توسط مسلمانان را مجبوری آنان عنوان کرد."
آقای نیازی توجیهاش از انجام حملات انتحاری توسط مسلمانان در برابر
را "صهیونیستها" دانست! حال آن که در افغانستان نه صهیونیست وجود دارد و نه هم در برابر مسلمانان افغانستانی هیچ جبر و اجباری است.
آقای ایازی زمانی که فرخنده را شماری از مردم احساساتی در شاه دوشمشیره به آتش کشیدند؛ فتوا داده بود که " هرکس به جای فرخنده میبود، باید به سرنوشت او دچار میشد.
تعریفی که این آقایان از اسلام دارند؛ همان تعبیر طالبانی و داعشی است.
به نظر میرسد با جدی شدن زمزمههای صلح و هراس افگنان طالب اینها دارند برای خود در میان طالبان جای پا باز میکنند.
>>> ازملا گیله نکن چون ملا ملااست اگر پروفیسورم باشد
>>> نمیدانم خدا با این قماش آدمنماها چگونه معامله خواهد کرد
>>> ایازی خودش افکار داعشی دارد
>>> ر ایاز نیازی در تازهترین ارشادات خود فرموده است که: 《عمل انتحاری از مجبوریت مسلمان است》چنین فرمایشاتی از جایگاه پیشوای دینی و الگوی رفتاری جامعهی مذهبی بازهم خزعبلات است. مسلمان چرا مجبور باشد؟ مسلمان چرا از عقل و مشتاقات عقل در قرآن(تدبر، تفکر، تعقل) برای رهایی از مجبوریت استفاده نمیکند؟ این چگونه مجبوریت احمقانه است که هم خودت را بکشی و هم سبب مرگ دهها انسان دیگر شوی؟ چنین فرمایشاتی با استفاده از منبر مسجد و مقام امامت ترویج تفکر انتحاری و دعوت به تباهی جامعه است.
>>> بزرگترین مشکل افغانستان درنزد ملا صاحبان دو چیز است :
1- ســـــــــــتاره افغان
2- روز والنتـــــاین
ر
>>> در کشور ما وقتی جوانان ما با سواد شدند و از دیموکراسی شنیدند اول خو اقوام دیگر را دشنام میدهند واسطلاحات خارجی را مروج میکنند وقتی تا لیسانس رسیدند میگویند این هویت افغان خوشم نمی آید باید فرانسوی یا هم خراسانی یاهم ......وبعد در مورد تبدیلی نام کشور میخواهند اکتشافات کنند. به این نوع مردم که دانش شان کم و عقیده های غلط شان زیاد است هیچ بدرد نمی خورد، از صبح تا شام الله اکبر و دعا و ثناست ولی نه الله اکبر به داد ما رسید نه هم دیموکراسی، تاکه انسانی فکر نه کنیم به فلک نمی رسیم.
افغان
>>> به نظر دهنده نام خر اسان . همین که شما خر شده اید بس است مردم افغانستان مانند انعده کولی ها نیست که به هیچ چیزی خود پابند نباشد شما که به ناموس خود پابند نیستید و به افتخار در مقابل پول انرا استعمال میکنید نام کشور مردم برای تان هیچ است ولی این را باید بدانید که خر شده اید و بیجا
>>> یادش بخیر یکی از دوستان میگفت: مُد(mode) به افغانستان دیر میرسد و به هزاره از همه دیرتر میرسد. دو سه قرن پیش، دموکراسی در اروپا مد بود.اروپایی ها دموکراسی بازی کردند با دموکراسی بازی کردند تا اینکه با اهداف خاص و اغراض برنامهریزی شده، دموکراسی را به کشور های اسلامی پرتاب کردند. و...
آتا ترک در ترکیه با ملت ترک، دموکراسی بازی کرد و بازی کردند و بازی کردند تا اینکه در قرن بیست و یکم، دموکراسی در ترکیه از مد رفت و ترکها به ملا اردوغان رأى دادند.
چهل سال پیش اتحاد جماهیر شوروی، توپ پاره پاره و چهل تیکه دموکراسی را به افغانستان شوت کرد.یک عده از اوغان و یک چند نفر از تاجیک خلق شدند و پرچم شدند دموکرات شدند دموکراسی بازی کردند رفیق بازی کردند کور ،کالی، دودی بازی کردند و...
امروز دموکراسی جرأت ندراد به طرف ملای اوغان و تاجیک چپ نگاه کند ! چون همان رفقای خلقی و پرچمی طالب شدند و نوکر گوش به فرمان امپریالیزم!
آقای دکتر مرتضی برهانی هم که فعلا در زیر سایه ملا های قم روزگار می گذراند.
اَكو نوبت دَ اَزمو رسید. من به عنوان ملای هزاره و تو به حیث روشنفکر و دموکرات هزاره برو که :(هزره دَ وَلَه شد.)
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است