جورج سوروس میلیاردر امریکایی یهودی که به پدر انقلابات رنگین از فروپاشی شوروی گرفته ،الی خیزش محصلین کشور هنگری ، مظاهره کارگران پولیند ؛ به اصطلاح انقلاب مردمی رومانی ؛ انقلابات رنگین قرغزیستان ، اوزبکستان گرجستان ، اوکرایین ، مالداویا ، تامین مالی وپولی دوران مجاهدین وبنیانگزار صدها انجو بعد سال 2001 درافغانستان ... ....مشهور است وهمه را مرهون سرمایه و طرح مرگز استراتیژی سوریس همراه با طراح و سیاست مدار امریکایی «جان شرپ» که اورا بنیانگزار انقلابات رنگین وسقوط دولت ها است میدانند وپشت پرده تمام واقعیات را درزیرنظر دارد وی درکتاب خود بنام " تراژیدی اتحادیه اروپا" پیش بینی کرده است که اتحادیه اروپا همچون اتحادشوروی سابق فروپاشیده خواهد شد.
چراجورج سوروس درمقاله اخیر خویش چنین قولی داد که اتحادیه اروپا به روش اتحاد جماهیر شوروی سقوط میکند؟
وی در مقاله تازه خود هشدار می دهد که تصامیمی سیاسی که محافل سیاسی اروپا تاحال گرفته اند کاملا شباهت به تصامیم بیروی سیاسی شوروی آنزمان است که دیگر آینده به اتحاد وجود نداشت.
جورج سوروس مدافع جهانی شدن اقتصاد در تلاش است تا اروپاییها را متقاعد کند که به اصل متمرکز درسیاست خارجی وداخلی باز گردند.
دیدگاه ایشان قابل درک است وی معتقید است که اروپا از بازار سرمایه گذاری و پیش بینی فرایندهای اقتصادی در شرایط موجود و عدم امکان کنترل کامل بر زیرساخت های جهانی رنج می برد.
سوریس به این فکر است که انتخابات پارلمانی اروپا که قرار است درماه می سالجاری دایر گردد جامعه اروپایی را تهدید خواهد نمود وهشدار میدهد که موفقیت حامیان فروپاشی ضد اروپایی دراین انتخابات اکنون نظر به پیش قوی تر وواضع شده است.
اواز این حقیقت که مقامات مرکزی در اتحادیه اروپا ابزار قانونی کافی برای فرار از فرآیندهای سیاسی در کشورهای مختلف ندارند ناراحت است. در عین حال، با توجه به تعدادی ازکشور ها، مکانیزم هایی معرفی می شوند که موجب موجی تحریک ونارضایتی جمعیت و ضد اروپایی میشود..
به عنوان مثال سوریس کشور ایتالیا را درنظر میگیرد. توافقنامه دوبلین علیه این کشور اعمال می شود و موظف است روم را به اعمال فشار بر هزینه های دریافت مهاجران غیر قانونی تحمیل کند که که این فشار موجب طوفان احساسات اعتراض مردم شد و موجب انتقال قدرت در کشور به نمایندگان" لیگ شمالی" و "جنبش پنج ستاره" شد. که این خود زنگ خطری است برای جامعه اروپایی
جورج سوروس چنین نتیجه گیری میکند که مثلا درحال حاضر ایتالیا دارد در تصمیمات سیاست خارجی خود گویا ازهمکاری و یگانگی سیاست خارجی اروپایی ها خارج می شود. . البته هدف شان ( ایتالیا اکنون درمخالفت جدی با فرانسه وتاحدی با امریکا دربعضی مسایل قرار گرفته است).
ضمنا سوریس که غول مالی و سرمایه را رهبری میکند ، بی ثباتی سیاسی درآلمان وموضعگیری بین احزاب -CSU وحزب CDU. راتکان دهنده نامیده و حزب افراط گریان تحت نام حزب «جایگزین برای آلمان» می نامد نهایت درهراس است.
وی چنین برداشت میکند که ایتلاف حاکم دیگر نمیتواند بدون توجه به پروسه اروپایی باشد..
حتی کمتر باعث امیدواری به وحدت دوره ی اروپا می شود، وضعیتی که در انگلستان وجود دارد، جایی که درگیری های داخلی در هر یک از طرف های متضاد به اختلاف بین حزب بر اساس تفاوت دیدگاه برکسیت افزوده شده است. جنجال جرمی کربن ، رهبر لیبرال ها وترازمی نخست وزیر که وضعیت را به اینجا رسانید یک دیگر را محکوم وسرزنش میکنند ودرمورد ترک Briext(بریکس) میکنند.

ازهمه زیاد چیزیکه سورویس را ناراحت ساخته است نبود اتحاد وایتلاف قوی احزاب اروپایی و نبود حزب مردمی اروپایی. است. او بخشی از انتقاد خویشرا را علیه موضعگیری های بی قید و شرطی نخست وزیر هنگری آقایی «، ویکتور اوربان » که درمخالفت با سیاست های امریکایی و نزدیکی بامسکو وخصوصا علیه اقدامات خودش قرار دارد پنهان نمیکند واین نقطه را خطر اصلی میداند ، سوریس میخواهد که درهنگری ودیگر کشورهای اروپایی احزاب متشکل از جوانانی بوجود آید که درسال های دهه 80 علیه کمونیستی مبارزه کردند.
جورج سوریس اروپایی شرقی وخصوصا هنگری را تقریبا به دولت های انجویی تبدیل ساخته است.
ایشان دراین نوشته خویش میخواهند خوانندگان خود را متقاعد کنند که گویا داشتن نیروی سیاسی قوی معنی تمرکزحاکمیت قدرت در اروپا نبوده بلکه رفتار دشمنانه است..
وی به چنین خلاصه می آید هرگاه اکثریت خاموش و طرفداران کشورهای اروپایی بسیج نشوند ؛ رویایی یک اروپایی متحد میتواند به یک کابوس قرن بیست ویکم تبدیل شود. البته تعداد کشورهای اروپایی به نظر ایشان موافق نیستند. "منبع - ویستی"

صاحب قلم براین نظراست درحالیکه سردمدران پول وسرمایه اقتصاد لیبرال ودموکراسی برای دیگران پیشنهاد میکنند ودرتقابل کامل با مرکزیت قدرت وحاکمیت قرار دارند ولی دراینجا برای متحدین خویش از حاکمیت مرکزی قوی وسیتیم واحد باروش دیکتاتور مابانه صخبت میکردد . دردیدگاه سوریس سه چیز مهم نهفته است.:
1 - فرار مغزها از کشورهای جهان سوم.
2 - نگه داشتن اروپا تحت تاثیر سیاست قمر امریکا.
3 - دور نگه داشتن کشور های اروپایی از تاثیرات روسیه ومنزوی ساختن روسیه.

برگردان بفارسی: عطا صفوی

>>>   دموكراسي غربي را با اختناق كمونيسم برابر ميكنيد؟
زمينه هاي پيوند كشور هاي اروپايي به هم بر اساس حقوق بشر و آرمان هايانساني اساس گذاشتم شده. و نه مثل كمونيسم سلطه گراي لامذهب.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است