تاریخ انتشار: ۱۱:۳۷ ۱۳۹۷/۱۲/۱ | کد خبر: 157496 | منبع: | پرینت |
پس از آنکه رحمتالله نبیل به دلیل اعتراضهای جدی اش بر سیاستهای اشتباه امنیتی "اشمرغنیف" (اشرف غنی و اتمر) و چگونگی رویکرد و تعامل شان با پاکستان و سیاست جنگ و صلح با طالبان از ریاست امنیت ملی استعفا کرد، مسعود اندرابی یکی از ظرفیتها قابل اعتماد و شایسته در نهاد امنیت ملی، به عنوان سرپرست این نهاد معرفی شد.
کنار رفتن نبیل از ریاست امنیت ملی، مساله دار، جدی و در متن تعاملات پیچیده سیاسی_استخباراتی میان کابل و اسلامآباد رقم خورد. نبیل بر اکثریت از توافقات در جریان سفر غنی به اسلامآباد و همچنان سفرهای جنرالان کارکشته آی اس آی به کابل اعتراض داشت. چند مورد غیر محرم از نگاه مسایل امنیتی_استخباراتی در فهرست اعتراضهای نبیل در متن استعفانامهاش آمده است.
اگر حافظهای تاریخی کوتاه مدت ما سر جایش باشد، جنجال امضا شدن توافقنامه همکاریهای استخباراتی میان اشمرغنیف و سرتاج عزیز -که بازتاب و بازخورد گسترده سیاسی و رسانهای داشت- یکی از موارد اختلافی میان نبیل و اشمرغنیف بود. نبیل کنار رفت. اما مسعود اندرابی را به عنوان گزینهای قابل اعتماد برای سرپرستی و مدیریت سالم نهاد امنیت ملی به سران حکومت وحدت ملی (ارگ و سپیدار) پشنهاد کرد. گزینهای که از سوی امریکایی ها نیز مورد تایید و استقابل قرار گرفت.
***
جنرال مسعود انداربی در حالی سرپرست امنیت ملی معرفی شد که حلقه ارگ اصلا با حضور او در رهبری امنیت ملی موافق نبود. برای همین، اشمرغنیف پس از تلاش و مذاکرات چند ماهه با امریکایی ها، با اعمال فشار بر جریان های سیاسی و تطمیع اکثریت نمایندگان پارلمان، مسعود اندرابی را کنار زدند و معصوم استانکزی را بر نهاد امنیت ملی، تحمیل کردند.
***
با آمدن معصوم استانکزی در رهبری نهاد امنیت ملی، فاجعهی بازیهای سیاسی -که تا آن دم، وزرات های دفاع و داخله را دستخوش هرج و مرج درونی کرده بود- دامان نهاد امنیت ملی را نیز گرفت.
به باور من اگر سند همکاریهای استخباراتی میان اشمرغنیف و سرتاج عزیز امضا نمیشد، شاید پدیده و معمای به نام داعش در جغرافیایی افغانستان فاجعه آفرین نمیشد. باور دارم اگر پس از رحمتالله نبیل، مسعود انداربی در رهبری امنیت ملی باقی میماند، چندین فاجعه بزرگ امنیتی در کشور رخ نمیداد. نه جنبش روشنایی در دهمزنگ قربانی یک نسل کشی تمام عیار میشد. نه تانکر بزرگ در چهاراهی زنبق منفجر میشد. نه تظاهراتی در هیات رستاخیز تغییر به خیابان میآمد. نه شهروندان معترض در خیابان به گلوله بسته میشدند. نه مراسم جنازه سالم ایزدیار در کمتر از 10 ساعت، توسط سه فرد انتحاری به خون کشیده میشد. نه حمله به قول اردوی 209 شاهین رقم میخورد. نه شفاخانه 400 بستر دستخوش فاجعه میشد. فهرست چندین رویداد امنیتی خونین و فاجعهبار دیگر در کابل و سایر ولایات باشد.
از نظر من، مسعود اندرابی در این مرحله، قربانی بازیهای سیاسی با نهادهای امنیتی شد. ور نه، افغانستان به حضور او در ریاست امنیت ملی نیاز داشت. با حضور او در رهبری نهاد امنیت ملی، بدون تردید اکثریت از فجایع خونبار و مشکوک که تجربه شدند، رقم نمیخوردند.
تاکید من بر این موارد، گپ زدن به سیاق صدیق افغان و تحلیل های چای خانهای نیست. من مواظب گپ گفتنم هستم. این ها مشت نمونهای خروار از فجایع امنیتی میباشند. فجایع ناشی از بازیهای سیاسی با نهادهای امنیتی کشور در چهارسال حضور نامشروع و نامیمون غنی در ارگ.
قربانی شدن جنرال مسعود اندرابی فقط به بازیهای پیش گفته خلاصه نمیشود. وقتی جنرال تاج محمد جاهد از رهبری وزارت داخله به استعفا برکناری سوق شد، اندرابی گزینهای شایسته داکتر عبدالله برای وزارت داخله بود. گزینهای که "فرماندهی حمایت قاطع" نیز از او استقبال میکرد.
اینبار اما مسعود اندرابی، قربانی محاسبات کوچک و تنگ نظرانه چند چهره مساله ساز و سیاست نفهم در درون پنجشیر شد. حلقاتی فعال شدند و با این محاسبه بر داکتر عبدالله فشار سیاسی وارد کردند که جاهد پنجشیری بود. جانشینش بر کرسی وزارت داخله باید یک پنجشیری باشد. فشارهای سیاسی درون پنجشیر چنان جدی بود که عبدالله را مجبور به عقب نشینی کرد.
حالا، عبدالله باید فردی را از درون پنجشیر پیدا و معرفی میکرد که هم بازیگران درون پنجشیر راضی میشدند. هم کسی میبود که شانس عبور از فلتر سیاسی ارگ و شانس عبور از ملاحظات استخباراتی امریکایی ها و حمایت قاطع را میداشت. اینگونه بود که اینبار مسعود اندرابی قربانی شد تا کسی چون ویس احمد برمک زمامدار کرسی وزارت داخله شود. برمکی که حضورش در وزارت داخله چیز غیر از افتضاح رهبری برای وزارت و افتضاح در کارنامه خودش چیزی دیگری در پی نداشت.
حالا با توجه به شناخت که من از شخصیت، توانایی و ظرفیت امنیتی استخباراتی مسعود اندرابی دارم، معرفی شدن جناب شان به عنوان سرپرست وزارت داخله را یک فرصت نیک برای مدیریت سالم وزارت داخله میدانم.
امیدوارم اشتباهات چهارساله در عرصه مدیریت جنگ و صلح، اشرفغنی را متوجه ساخته باشد که بیشتر از این با نهادهای امنیتی بازی سیاسی تیمی نکند. به مسعود اندرابی صلاحیت اعمال اقتدار قانونی بدهد. شر بازیهای سیاسی تیمی اش بر نهادهای امنیتی را جمع کند.
از نظر من مسعود اندرابی یکی از ظرفیتهای شایسته و متعهد در عرصه امنیتی کشور است. ظرفیت که در چهارسال گذشته در چند مرحله قربانی بازیهای سیاسی و بازیهای تنگ نظرانه شد. اما اینک به عنوان یک قربانی فرصت یافته است تا آنچه را در چهارسال گذشته میتوانست برای بهبود وضعیت امنیتی کشور انجام بدهد، حالا "در دقیقه نود و وقت اضافی" به اجرا بگذارد.
برای جنرال مسعود اندرابی و تک تک فرزندان شاسته و متعهد کشور در صفوف نیروهای امنیتی دفاعی کشور، طول عمر و سرفرازی آرزو دارم!
آصف آشنا
>>> اقای اشنا به این چاپلوسی ها به جای نمیرسی اینبار اقای مسعود اندرابی را که اصلآ هیچ شناخت باایشان نداری انقدر توصیف کردی که اگر خود اقای اندرابی این توصیف های شما راببیند شاید خودش خودرا گم کند به هرصورت شاید منظور اقای اشنا ازین توصیف ها این باشد تااگر مسئولیت سخنگویی وزارت داخله را برایش بدهد ولی فکر میکنم که شاید ابدآ اقای اشنا به هدف شوم خود نرسد درین روزها اقای اشنا سخت ترین روزهای مفلسی خودرا سپری میکند و هردر راکه بخاطر کدام وظیفه دقلباب میکند جواب منفی دریافت میکند که بنده برای شان صبر دل استدعا دارم
نقوی هراتی از هرات باستان
>>> رئیس صاحب جمهور گفته است :صالح بهترین پالش گر بوت است ودرین موردخیلی ماهر است،
فردا اگر ملا هیبتالله بیاید باز هم اگر او قبول کند صالح دست بوس وبوت گذارش خواهد شد
>>> شایستگی فرد به تنهایی کارساز نیست. در پهلوی آن داشتن صلاحیت عام و تام در عرصه کاری و فرصت لازم برای پیاده کردن تمام عیار برنامه های تدوین شده لازمیست.
این سه اصل با هم و در کنار هم منتج به نتیجه میشود.
حال در بهترین حالت اش آقای اندرابی بیشتر از چند ماه فرصت
ندارد چون با ماندن غنی یا رفتن اش بعد از انتخابات روز از نو و روز گار از نو خواهد بود.
>>> نقوی عزیز
تو در هرات و آشنا در کابل
ازچه فهمیدی که آشنا روز های سخت مالی اش را سپری میکند؟
>>> نظر اقای نقوی از هرات باستان را کاملآ تائید میکنم اقای اشنا درین روز ها سخت با مفلسی دست و پنجه نرم میکند تقریبآ بیشتر از 5 سال است که بیچاره بیکار است با سابقه خیلی خراب که دارد هیچ اداره و ارگان نمیخواهد که ایشانرا به صفت سخنگوی خود استخدام کند وبدون سخنگویی این بیچاره هیچگونه مسلک و حرفه رایاد ندارد بیچاره یک چند پول که داشت انرا در کمپاین انتخابات مصرف کرد وبالاخره به تعداد 356 رای گرفت به هرصورت امیدوارم یگان مصروفیت برای شان پیداشود تا بتواند نفقه اولاد خودرا پیدا کند ورنه شاید درروزهای نزدیک شاهد باشیم تا ایشان به گروه فاطمیون پیوسته به جنگ سوریه فرستاده شود
احمدی از بامیان
>>> رئیس جمهور درمحفل مغرفی اندرابی گفت:
روش صالح را تعقیب کنید ، یعنی زمانیکه از چوکی سبک دوش شدید پول اپراتیفی اداره خودرا از سیف کشیده بخانه خود انتقال دهیدقسمیکه صالح چهار ملیون دالر پول اپراتیفی ریاست امنیت ملی رابا خود برد
>>> بدون شک که اقای اندرابی فرد شایسته امنیتی است دوستان توجه داشته باشند که نظریات مردم را با قصه ها کوچه بازاری به مسخره نگرند هرکس نظری دارد وعملی اقای اشنا غیر از واقعیت چیزی را نظر نداده است اینکه پنجشیر ها خودخواهانه در پی میراث گرفتن مقام وزارت امور داخله اند .فکرمیکنند این مقام بنام دوستان پنجشیر ما حک شده است وافرادی چون جاهد وبرمک را معرفی میکنند که چزئ بدنامی وسیاه کاری در انمقامکاری مثمری نکرده اند.
س ازکابل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است