تاریخ انتشار: ۱۵:۳۵ ۱۳۹۷/۱۲/۲ | کد خبر: 157520 | منبع: | پرینت |
1- حمله انتحاری حمیده برمکی و خانواده وی را از جامعه افغانستان گرفت. ما آن را محکوم کردیم. مسوولیت حمله را حزب اسلامی حکمتیار برعهده گرفت. حکومت با حکمتیار صلح کرد. نه تنها از وی در مقابل جرایم ارتکابی پرسان نکرد که برایش امکانات فوق العاده مالی و امنیتی فراهم کرد. ما تسلیم شدیم و علیه وی طرح دعوا نکردیم.
2- در میرزا اولنگ قتل عام صورت گرفت. ما همه اعتراض کردیم. گزارش های رسانه ای، دادستانی و منابع محلی گویای این بود که در آن حمله طالبان محلی و گروه داعش دست داشته است. گروه داعش به حکومت تسلیم شد. اما هیچ یک علیه عاملین آن طرح دعوا نکردیم.
3- فرخنده را وحشیانه کشتند. همه اعتراض کردیم. تعدادی از عاملین آن گرفتار شد. بعضی شان را محکمه ابتدایی محاکمه کرد. نتیجه عدلی و قضایی معلوم نشد. ما خسته شدیم و ادامه پروسه عدلی و قضایی را به فراموشی سپردیم.
4- کلب پهلوانی میوند مورد حمله قرار گرفت. جوانان ورزشکار و بیگناه شهید شدند. ما تقبیح کردیم. اوایل این هفته ریاست امنیت از گرفتاری دو تن از عاملین آن حادثه گزارش داد. ما تکانی نخوردیم. علیه آنها اقامه دعوا نکردیم. احتمالا در نتیجه گفتگوهای صلح آنها رها خواهند شد.
5- کانکور سهمیه بندی شد. ما اعتراض کردیم. اعتراضات خود را ادامه ندادیم. تا اینکه عصمت الله قربانی شد. او اولین و آخرین قربانی نخواهد بود. دادخواهی ما در مورد قضیه او تا حدی نتیجه داد. خوش شانسی این بود که این دادخواهی همزمان با کش و قوس های اننتخاباتی ریاست جمهوری همراه شده است. قربانی شدن عصمت الله یک بی عدالتی بود اما ریشه ای آن بی عدالتی نافذ بودن مقرره سهمیه بندی کانکور است. با ختم قضیه عصمت الله، دادخواهی برای ملغای مقرره تبعیض آلود نیز به فراموش سپرده خواهد شد.
این است که دادخواهی ما ناقص است. دادخواهی ما واکنشی، احساساتی و فصلی است.
اکنون وقتش رسیده تا یک گام جلوتر برویم.
احسان قانع
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است