روزهای دشوارتری نیز پیش رو است. تازه داستان سهمیه بندی کانکور در وزارت تحصیلات عالی و پیآیندهای ستم سازش، که در 14 قوس 1397 به تصویب رسید، همچنان باقی است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۴ ۱۳۹۷/۱۲/۲ | کد خبر: 157528 | منبع: | پرینت |
آن شبی که خبر ناکامی «عصمت» علی زاده را در فیسبوک دیدم، به معنی واقعی کلمه از درد فروریختم و ویران شدم. او به دلیل آنچه که خود در انتخابش نقشی نداشت (قومیت) با 312 نمره ناکام و هموطن دیگرش از همان ولایت، ولی از قوم دیگر، با 145 نمره کامیاب اعلام شده بود. این یعنی تبعیض سیستماتیک.
ستمگران تاریخ، تنها به یک دلیل ستمگر گفته میشوند: «ایجاد و تجویز سیستم ستم زا».
جباران بیرحم، ماشین ستم تولید میکنند. سیستمی طراحی و تجویز میکنند که نتیجه طبیعی و بُرونداد محتوم آن، ستم و تبعیض و بیعدالتی باشد. میان این تبعیض و آن تبعیضی که کارگزار در فرایند اجرای کار، یا تطبیق قانون مرتکب میشود، تفاوت از زمین تا آسمان است.
آنچه ما را ویران کرده است، ناکامی یک شخص نیست تا اگر از آن شخص رفع ستم گردید، جشن و پایکوبی به راهاندازیم. ماشین ستم باید نابود گردد. ایستادن در برابر رذیلتی که تبعیض سیستماتیک در جامعه نشر میکند، یک مسوولیت وجدانی و یک فضیلت اخلاقی است.
وقتی از این منظر انسانی به قضیه نگاه کنیم، «عصمت»، با آن چشمهای معصوم و نگاههای غمانگیزش، در فاصله کوتاهی، دو بار«ما» را «ویران» کرد. بار اول، لحظهای که خبر ناکامیاش همگانی شد؛ اما بار دوم لحظهای که تصویر معصومانهاش را در کنار کسانی میبینیم که بهفرمان شان ماشین تبعیض در مزرعه حق هزاران و صدها هزار انسان همتبار و همنسل «عصمت» به حرکت در آمده است. ضربتی که بار دوم جان و روان ما را هدف میگیرد، بنیانبراندازتر است؛ ناسورتر است؛ زهرآگینتر است؛ تحملناپذیرتر است. بار اول حق مردم را هدف گرفته بودند؛ اما بار دوم شعور مردم را هدف گرفتهاند.
گویی ما نمیفهمیم که فاجعه تا کجا عمق و پهنا دارد و در حد یک فرد قابل فروکاست نیست. تکسوار قافله که خود در نقش میر قافله بر کاروان یورش برده است، اینبار، «نعل را وارونه زده است تا سواران از پیاش رد گم کنند». مساله تنها عصمت نیست. مساله سیستمی است که هر آن میتواند عصمت و صد همچو عصمت را با تمام عصمت و بیگناهیشان به قربانگاه بکشاند.
دردی که بار دوم داستان تراژیک عصمت بر دلها نشانده است، بهخصوص زمانی مرد افگنتر میشود که میبینیم، جمع کثیری از معاش بگیران حکومت، با هلهله و هیاهو و با نشر عکس عصمت، در کنار مقامی که با در آغوش گرفتن عصمت، برای به انحراف کشاندن یک داعیه انسانی و تاریخی عزم را جزم کرده است، جشن شادمانی به راه انداختهاند. به دهها نفر «مأمور معذور» دستور داده شده است تا پای کوبی و دست افشانی به راه اندازند و اعلام کنند که ایهالناس! شاهکاری صورت گرفت و داستان، به نفع معترضان به پایان آمد.
مقام ریاست جمهوری اگر صداقت دارد، به وزارت دفاع دستور دهد که لیست کامل اشتراک کنندگان کانکور اکادمی ملی نظامی را به ترتیب نمراتشان نشر و اعلام کند که بیهیچ ملاحظهای و بیهیچ قید و شرطی، همه اشتراک کنندگان در کانکور اکادمی را به صفت انسان متساوی الحقوق قبول دارد و تنها کسانی را کامیاب میدانند که نمراتشان بالاترند.
گوش مردم به فرافکنی بدهکار نیست. «میراث بازمانده از گذشته» تنها یک فرافکنی است.
من در طول چندین سال، موضوع داوطلبان اکادمی ملی نظامی را از نزدیک تعقیب کردهام. زمانی که بسمالله محمدی وزیر دفاع و باز محمد جوهری معاون تعلیمات و پرسنل بود، جنجال داوطلبان اکادمی به شورای امنیت محول شد و در شورای امنیت با حمایت استاد خلیلی معاون پیشین ریاست جمهوری به لغو توجیه نادرست توازن قومی تصمیم گرفته شد.
سالهای 1392 و 1393 طلاییترین سالها برای داوطلبان اکادمی ملی نظامی بود. در آن دو سال، به اساس فیصله شورای امنیت تنها کسانی حق ورود به اکادمی ملی نظامی را داشتند که نمرات بالاتر میگرفتند.خون شان تعیین کننده نبود؛ نمرات شان تعیین کننده بود. به استثنای مارشال فقید، همه اعضای شورای امنیت آن زمان خوشبختانه زنده اند. افزون بر آن، تمام شاگردانی که در اکادمی راه یافته اند نیز صدق این مدعا را میدانند.
به نظر میرسد که روزهای دشوارتری نیز پیش رو است. تازه داستان سهمیه بندی کانکور در وزارت تحصیلات عالی و پیآیندهای ستم سازش، که در 14 قوس 1397 به تصویب رسید، همچنان باقی است.
اسدالله سعادتی
>>> مردم مومن وزحمت کش هزاره های مناطق مرکزی افغانستان درطول تاریخ افغانستان باتمامی اقوام وملیت های ساکن افغانستان همزیستی مسالمت آمیزوصمیمی داشته اند.گرچه بعضی مشکلات زدوخورد های مرزی یا باخصلت ماجراجویی بعضی حکومات مستبد ویا به اثر سو تفاهم و تجاوزشرکای همسایه درمناطق مختلف مناطق مرکزی افغانستان صورت گرفته است اما این زدوخورد های مرزی با همکاری بزرگان منطقه ویاحکومت محلی بطور مسالمت آمیز حل گردیده اند.مردم صادق وزحمت کش هزاره که بیشتر شان متاسفانه درمناطق کوهستانی وصعب العبور زندگی میکنند به کارات پرورش حیوانات، زراعت، درخت شانی،بافتن صنایع دستی مانندقالین بافی،گلیم بافی، شال بافی،جوراب بافی،دستکش بافی ودستمال گردن بافی مصروف هستند.علاوه برآن درشهرهای مختلف افغانستان به تجارت ودکانداری نیز مشغول اند.مردم علم پرور هزاره مناطق مرکزی افغانستان برای فراگیری علم ودانش ذکور واناث به مکاتب ودانشگاه ها میروند تا ازعلوم وفنون عصر وزمان نیز حداکثر مستفید گردند.که تاحالا دانشمندان ومتخصصین فنی زیادی به جامعه افغانستان تقدیم کرده اند.اما متاسفانه یکعده متعصبین وتنگ نظران خاین پیشرفت علمی واقتصادی مردم مومن وزحمت کش هزاره را تحمل نمیتوانند با انواع توطئه وماجراجوهای منافقانه برای مردم صادق هزاره در مسیر عبور ومرورموجب آزارواذیت این مردم میگردند وهم به بهانه های مختلف وبدون دلیل معقول ومنطقی پول ازمسافرین وموترداران هزاره های مناطق مرکزی افغانستان اخد میدارند .خوشبختانه حالا که حکومت وحدت ملی ووسیع البنیاد درافغانستان بوجود امده اند وزمینه رشد وترقی،تعلیم وتربیه وانکشاف همگانی اماده شده است باید تمامی مردم مومن افغانستان برای پشتیبانی وطرفداری دولت مرکزی تلاش همه جانبه نمایند.ازطرف دگر صلح وآشتی ملی درافغانستان جنگ زده خیلی ضروری وحتمی است.
چهل سال است که افغانستان درآتش جنگ خانمانسوز میسوزدودرین مدت بهترین سیاست مداران وطن دوست ،علمای دینی،استادان پوهنتون ودانشگاه ها،محصلین ،معلمین،شاگردان مکاتب،کارگران وکسبه کاران عم ازذکور واناث کشته شده اند.شهرها وروستاها به شدت تخریب شده اند،وتاحال متاسفانه آدم کشی وویران گری ادامه دارند.لذا صلح وآشتی ملی درافغانستان نهایت ضروری وواجب الاجرا میباشدوتمامی اقشار ملت مومن افغانستان درتشویق وسهم گرفتن پروسه صلح پایدار درافغانستان نقش عمده وآساسی بیگیرند ونگذارند که مردم زجر کشیده افغانستان بیشتر ازین کشته ومعیوب گردندوافغانستان ویران گردد.
ومن الله التوفیق
انجنیر عبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> محترم آغای سعادتی ! شما خود یکی از کمپانی کننده گان همین سر قافله لنگ در انتخابات ۱۳۹۳ بودید بنا خود کره را درد است نه درمان. امید وارم سیاسیون ما دور اندیش باشند وشناخت شان کامل شوند.
>>> اقای سعادتی!درده سالگی متردد شدم که ایا واقعاانسان اشرف مخلوقات است ؟درپیری با این نتیجه بدون تردید رسیدم که پست ترین موجود روی زمین انسان است.
عاقل
>>> چگونه واژه افغانی جای روپیه کابلی را گرفت و زبان زیبای فارسی از بانک و اسکناس کشور برای همیشه رخت سفر بربست؟
تهاجم سونامی فاشیسم افغانی لگام گسیخته و بی محابا و به سرعت تمام نماد های ملی و اقتدار را یکی پی دیگر ی اشغال کرد و هویت تمدنی و تاریخی را؛ مسخ ، جعل و تحریف نمود.
اولین اسکناس افغانستان در سال ۱۲۹۸خورشیدی مطابق 1919 میلادی در دوره امیر امان الله خان به ارزش یک روپیه کابلی به چاپ رسید.در سمت راست این پول، نماد حکومت افغانستان ( محراب و منبر) و در وسط آن نشان حکومت امانی و در سمت چپ، عبارت "یک روپیه کابلی" به زبان فارسی نوشته شده بود.
در پایین این پول به فارسی نوشته شده :"در جمع خزانه های دولت، نوت هذا به مبلغ مندرج اش منظور است".
در سال ۱۳۰۴ خورشیدی مطابق 1925 میلادی جمله "دولت علیه افغانستان " به اسکناس اضافه شد.
در سال ۱۳۱۲ خورشیدی مطابق 1933 میلادی، محمدظاهرشاه به قدرت رسید و یک سال بعد «بانک ملی افغانستان» با سرمایه ۳۵ میلیون افغانی معادل ۵/۳میلیون دلار تاسیس گردید.
فاشیسم افغانی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی مطابق 1939 میلادی با فرماندهی عبدالمجید زابلی و تأسیس "دافغانستان بانک " جغرافیای اقتصاد و پول را به تصرف خود درآورد.
بدینترتیب بانک ملی افغانستان جای خود را به «دافغانستان بانک» سپرد و زبان مقدس فارسی از لوحه بانک و اسکناس برای همیشه رخت سفر بست و کلمه افغانی یکی دیگر از نماد های ملی و اقتدار را به تصرف خود درآورد.
بدینترتیب نام بامسمای «روپیه کابلی»جای خود را به واژه نامأنوس «افغانی»بخشید و رفت.
لطفاً به اسکناس ها توجه بفرمایید.
Abdul Hai Khurasani
>>> همانگونه که عقل و شعور و خرد و استعداد و تدبیر و خلاقیتها، آگاهی و علم و دانش انسان را رشد داده و موفق و حفظ کرده و پایدار میکند، اگر این موضوع را به جامعه بسط و ربط دهیم، می توان گفت که سیاستهای ملی ( دموکراسی) و قوانین دموکراتیک حقوق بشری اقتصاد، فرهنگ و مدنیت...، کشور را اداره کرده و هدایت و کنترل و موفق می سازد. هر جا که جامعه مانند آمریکا و اروپا آزادانه و بصورت دموکراسی صاحب و ناظر بر سرنوشت سیاسی، اقتصادی،...، خود گردد، در آنجا صلح و ثبات سیاسی و پیشرفتهای اقتصادی جای دیکتاتوری و عقبماندگی و فقر و فلاکت را می گیرد. بقیه داستانها و ادعاها به نظر من نسیه و وعده های سر خرمن و یا تحریف حقایق برای سرپوش گذاشتن به ضعف و بی عملی های حاکمان هست.پیروز باد مردم دلیر افغانستان
>>> افغانستان، با این گونه تصامیم نیازی به دشمن ندارد!
شما با سهمیه بندی نژادی تحصیل، به اینده افغانستان و به پیشرفت این کشور صدمه میزنید...در اینده یک دسته جنرالان بیسواد،نالایق وبیشعور ،یک مشت سیاستمدار بیشعور، یک گروه داکتر نالایق، یک درجن انجینیر بی عقل، یک گروه معلم نفهم را به جامعه تحویل میدهید...چرا، چون شاگرد های لایق اجازه درس خواندن نداشتند و این ها از طریق سهمیه بندی نژادی وارد مراکز تحصیلی شده و کشور را یک گروه سهمیه بندی شده نالایق اداره خواهد کرد و افغانستان برای همیشه وابسته و عقبمانده باقی خواهد ماند...این جفا به افغانستان است که استعداد هایش را خفه ساخت و فرصت رشد را به آن نداد...افغانستان، با این گونه تصامیم نیازی به دشمن ندارد.
سیدثمرالدین"سنگر
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است