مفهوم "زیبایی زنانه" اساسا زاییده ی نگاه و انتظاری است که جامعه ی "مذکر" از موجودی بنام زن دارد.
مردان، با قدرت فایقه ای که در حوزه های مختلف معرفتی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در انحصار دارند، فرهنگ زیبایی پسند وسلیقه ی زیبایی شناسی خودرا بر الگوهای رفتاری، باورهای فرهنگی ـ جنسیتی، سلایق هنری و زیبایی شناسانه وهنجارهای ارزشی جامعه تحمیل می کنند.

زنان اما در این تعاملِ نامتوازن، خواهان ظهور و تعریف "قدرتِ" تأثیرگذاری خویش هستند. بدین معنی که از عنصر مهم و منحصر به فردی بنام "زیبایی" برای مبارزه بمنظور کسب قدرت و نفوذ اجتماعی و جدی گرفته شدن شخصیت و هویت فردی در جامعه ی نابرابر بهره می گیرند.

از سوی دیگر، عنصر زیبایی بعنوان یک صنعت نیز در تعامل جنسیتی معنی پیدا می کند. به عبارت دیگر، سرمایه داری مبتنی بر انحصار مردانه، از زیبایی زنانه به مثابه کالای تجاری بهره می برند و زنان نیز در این تعامل، از سرمایه ی زیبایی خویش بعنوان سهامدار جزء در چرخه ی قدرت اقتصادی بازار شریک می گردد.

بنابراین، عنصر زیبایی زنانه تقریبن در تمام جوامع، قبل از آن که یک ویژگی فطری ـ بیولوژیک شناخته و تعریف شود، یک "هنر" مبارزه ی هویتی ـ سمبلیک برای زنان تلقی می گردد که برای تثبیت قدرت تأثیرگذاری این گروه اجتماعی در یک نظام مذکرانه ی سیاسی ـ اجتماعی و در یک تعامل فرهنگی ـ هویتی جنسیت گرا و طبقه بندی شده، به کار می آید.

حمره واعظی

>>>   شما نباید فکر کنید که در جوامع غرب مانند اروپا و امریکا،داشتن لباس در تن مردان و زنان،منحیث یک موضوع اخلاقی و دینی است.
بلکه زیاد تر یک موضوع اقتصادی است که جامعه سرمایداری ،دولت را وادار میسازد که جلو لخت شدن انسانها را در انظار عامه بگیرند،در غیر آنصورت نه تنها چرخه فروش لباس،بلکه فروش تمام اجناس دیگر که ار تباط میگیرد به مصرف انسانها ،مانند وسایل زیبایی و غیره از بین میرود و سالانه تریلیون ها دالر نقص تولید کنندگان این بخش اقتصاد میشود.
در سالهای نود میلادی یک تعداد خانم ها در اعتراض به این که چرا مردان اجازه دارند با نیم تنه بالایی خویش در خیابان برهنه راه بروند،اما خانم ها اجازه ندارند،در نتیجه با لخت کردن پستان های خود در جاده ها راه میرفتند،اما با مخالفت پولیس مواجه شدند.
در آلمان دموکراتیک در سواحل ابجار مردم معمولاً لخت مادر زاد شنا میکردند و بنام کلتور برهنه گی یاد میشد .اما با یکجا شدن هردو کشور آلمان.این کلتور برهنگی از بین رفت.
حتی در اروپا یک جزیره وجود داشت که همه مردم آن لخت مادر زاد زندگی میکردند،اما به مرور زمان ،مورد بی علاقگی قرار گرفتند و از بین رفتند.
زیرا چرخش تولیدی اقتصاد جهان قسمی عیار گردیده است که شما را بدون آن که متوجه باشید.مثل یک روبات گنترول میکند و شما را میتواند به یک چیز علاقه مند بسازد و هم بی علاقه بسازد.
طور مثال مود لباس:
با مصرف صد ها میلیون دالر فلم ها ساخته میشود و در تمام سینما ها و تلویزیون ها نشر میشود و شما نیز شبانه بیکار هستید و این قلم ها را تماشا میکنید و عاشق دختر ها و بچه های فلم میشوید و عادت میکنید.
بعداً لباسی را که این بچه ها ث دختر های فیلم میپوشند،به بازار عرضه میشود و شما مثل یک عملی سگرت و نسوار،به مغازه ها هجوم می آورید تا این لباس ها را بخرید.
به همین ترتیب مسابقات مختلف زیبایی و غیره برپا میکنند و شما را وادار به خرید این لباس ها میکنند.
بنأ اگر انسان مانند دیگر زنده جانهای روی زمین،کاملاً لخت مادرزاد در ملا عام باشد،در نتیجه چرخه اقتصاد و تمدن و پیشرفت از هم میپاشد،بی علاقه گی روابط جنسی بمیان می آید و زاد و ولد کم میشود و یا از بین میرود و در نتیجه نسل انسانها از میان میرود.
اما برای محیط زیست خوب است که آلودگی که انسانها برای محیط زیست ببار می آورند،از بین میرود.
هرچند بدون لخت شدن انسانها هم زندگی آنها و نسل آنها در اثر پیشرفت تخنیک و تکنالوژی و روبات ها و هوش مصنوعی،در خطر انقراض است.
این که چه زمانی بوقوع میپیوندد،تعلق میگیرد به این که انسانها تا چه زمان میتوانند،بطور مصنوعی جلو پیشرفت آنها را بگیرند و نگذارند که آنها جایشان را بگیرند.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است