کلمهٔ افغان معرف هویت پشتونها است، مصلحت ملی هم برای حکومت و هم برای شهروندان در شرایط فعلی این است که توزیع شناسنامه ها مطابق همان قانون مصوب مجلس نمایندگان انجام شود | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۱ ۱۳۹۷/۱۲/۹ | کد خبر: 157594 | منبع: | پرینت |
چرا من با واژهٔ استعماری افغان مشکل دارم و این هویت ملی را بر خراسان جعلی می دانم؟
چرا واژه افغان؛ یک کلمه نامأنوس، فاقد ظرفیت تمدنی، مغایر هویت، تاریخ، فرهنگ و کلمهٔ تحمیلی استعمار است؟
پشتونها/ افغان ها؛ باید از تفکر فاشیسم تبرا جویند و رهبران فاشیسم می باید از مردم افغانستان معذرت بخواهند.
تأکید بر هژمونی افغانیزم یک تفکر فاشیستی است و افغانها / پشتونها باید از عملکرد فاشیسم در یک صد سال گذشته از مردم افغانستان معذرت بخواهند.
یک
افغان یک واژه فارسی است که دارای معانی؛ لغوی ،اصطلاحی، جامعه شناسانه و سیاسی می باشد و در هیچ یک از ابعاد معنی یی اش ظرفیت بیان هویت، تمدن، تاریخ و فرهنگ تمام شهروندان سرزمین خراسان/ افغانستان را ندارد.
دو
معنی لغوی آن در ده فرهنگ معتبر لغتنامه های فارسی به معانی ذیل می باشد:
لغتنامه دهخدا: افغان . [ اَ ] (اِ) فریاد.
در فرهنگ : (آنندراج ) ، (انجمن آرای ناصری ) ، (مجمع الفرس ) و (برهان ) به معنی فریاد.زاری و فغان
در لغتنامه ناظم الاطباء فریاد و فغان
در غیاث اللغات فریاد و غوغا
اما در لغتنامه مؤید افغان به فریادی گفته شده است که انسان ناخودآگاه از شدت درد یا مصیبت و رنج بر می آورد.
چنانچه ناصر خسرو بلخی قبادیانی سروده است:
گر جهل ترا درد کردی از تو
بر گنبد گردان رسیدی افغان .
از خواندن چیزی که بخوانی و ندانی
هرگز نشود حاصل چیزیت جز افغان
سه
واقعيت انكار ناپذير اين است كه واژه افغان و پشتون مترادف هم اند و قوليست كه جملگى برآنند.
تمام پژوهشگران؛ از ابوريحان بيرونى (ماللهند) تا هانى شاكر عرب ( افغانستان بیروت 1975 ) و از صاحب كتاب مخزن افغانى تا نویسنده مشهور بریتانیایی
Mountstuart Elphinstone همگی، افغان و پشتون را مترادف هم استعمال نموده و هر دو کلمه را در بیان و تعریف یک هویت قومی بکار برده اند.
حقیقیت انکار ناپذیر این است که افغان نامی است که خراسانیان و ایرانیان بر قبایل ساکن در اطراف کوه سلیمان نهاده اند.
مطابق تعریف دایرةالمعارف بریتانیا هم واژه های ؛ پشتون، پختون، پتان و افغان ، همگی نام هویت قومی افغان یا پشتونهاست.
Pashtun, also spelled Pushtun or Pakhtun, Hindustani Pathan, Persian Afghan
حتی شاعر و عارف نامدار پشتون شادروان خوشحال خان ختک هم خود را افغان می داند و معتقد است که افغان همان پشتون میباشد.
دافغان په ننگ می وتلله توره ننگیالی دزمانی خوشحال ختک یم
چهار
برخی از محقیقین واژه افغان را به عنوان صفت بر قومی بیان کرده اند که در اطراف کوه سلیمان می زیسته اند و از آنجا که در نبرد های تهاجمی و دفاعی با ایجاد انواع سر و صدای مهیب بر دشمن یورش می برده اند، آنان را فریاد کنندگان و فغان کنندگان نامیده اند.
پنج
بحث بر سرقدمت تاریخی واژه افغان نیست، چه این واژه عبری و سامی و از نام یکی از قبایل بنی اسراییل باشد، چه این واژه نام نیاکان باستانی و اسطوره یی قبایل کوه سلیمان باشد، حتی اگر در سه کتاب مقدس هم آمده باشد، باز معرف هویت افغان و پشتون است و نه تمام شهروندان کشور.
لهذا تأکید بر اینکه نام یک هویت قومی را بر تمام شهروندان خراسان بگذاریم، نه تنها ظلم و جفا عظیم است بلکه کتمان حقیقت و تحریف و جعل هویت تلقی می شود.
شش
بحث اساسی و مهم این است که این واژه؛ ظرفیت بیان و احتوا تمام تاریخ تمدن ، هویت و فرهنگ ما را ندارد.
واقعیت تلخ این است که هر مخاطبی با شنیدن واژه افغان به یاد کوه سلیمان، قبایل گم شده بنی اسراییل و در بلندترین چشم انداز ممکن است امیر عبدالرحمن خان را بخاطر بیاورد ، اما به هیچ وجه بیاد؛ خوارزم و بلخ و هریوا و سمرقند و بست و طوس و....نخواهد افتاد.
واژه افغان؛ هیچ محقیقی را بیاد اسطوره های نام آور تمدن خراسان، مانند: ابن سینا و ابوریحان و غزالی و خوارزمی و بهزاد و مولانا و فردوسی و بیهقی و رودکی و..... نخواهد انداخت .
لهذا در یک جمله این هویت فاقد ظرفیت لازم برای تعریف تمدن و فرهنگ قبل از اسلام و بعد از اسلام ماست .
هفت
داستان اکثریت افغان / پشتون، یک توهم غیر واقعی و دروغ بزرگ است.
زیرا از زمان امیرعبدالرحمن خان تا امروز هیچ سرشماری مطابق استاندارد های بین المللی انجام نشده است تا شهروندان افغانستان را براساس تفکیک هویت قومی نشان بدهد.
تمام آمار های تخمینی، تقریبی و همراه با حدس و گمان بوده است.
در خوش بینانه ترین تصور افغانها یا پشتونها از سی و چهار درصد بیشتر نیستند و لهذا این استدلال که چون ما بیشتر هستیم نام ما باید براین ماتمکده جاویدانی باشد، منطقاً غلط است و ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و حق شهروندی و مدنی تمام شهروندان می باشد.
هشت
با توجه به حقایق بالا، زمانیکه فاشیسم برخلاف قانون مصوب مجلس نمایندگان قوانین متعارف بین المللی، با تعصب منفی و خشم فاشیستی تأکید می نماید که باید همین کلمه را در صدر و ذیل شناسنامه های الکترونیکی برچسب بزنید، نشان دهنده این واقعیت است که فاشیسم خود نیز به جعلی بودن تعریف این هویت برتمام شهروندان کشور واقف است.
نتیجه
تأکید فاشیسم بر ادامه این هویت،افغانستان را به طرف تجزیه می برد و ننگ چنین اتفاقی فقط بر جبین فاشیسم افغانی جاویدانی خواهد ماند و بس.
پیشنهاد من به روشنفکران افغان/ پشتون،این است که بیایید برای بازگشت به تمدن پرافتخار خراسان گفتمان اساسی را شروع کنیم و اجازه ندهیم افتخارات ما را کشور های شرور و منافق بربایند و از تاریخ پرافتخار ما برای خود هویت تمدنی منحصر بفرد ایجاد نمایند.
کلمهٔ افغان معرف هویت پشتونها است و تنها واژه ای که می تواند هویت تمام شهروندان افغانستان را تعریف نماید، خراسان است.
لهذا مصلحت ملی هم برای حکومت و هم برای شهروندان در شرایط فعلی این است که توزیع شناسنامه ها مطابق همان قانون مصوب مجلس نمایندگان انجام شود.
ما باید زمینه های برگزاری ریفرندوم برای تغییر نام افغانستان به خراسان را در دستور کار آینده قراربدهیم و این مسئولیت تمام روشنفکران جامعه ما است.
عبدالحی خراسانی
>>> تاجایکه من عبدالحی را میشناسم یک شخص است که از طریق تامین روابط به مقامات صاحب منصب شده البته دربدل چوکی جنس مونث را به مقامات پیشکش مینماید ومن شخضا" دوست وی بودم وبعداز مطلع شدن از این عمل وی با اوقطع رابطه نمودم
برادر عثمان
>>> اگر شما کلمه افغان را به پشتون اطلاق میکنید پس شما از جمله .... انسان هستید که بخاطر مادیات بالای خود نام افغان را گذاشته اید وفعلا نیز از آن استفاده میکند افغانستان مربوط همه ملیت های افغان است و شما کولی ها که از جبر ستم خراسانی ها به افغانستان پناه آورده اید وباز هم در افغانستان به ناموس فروشی شروع نمودید و در دشت افغانستان خیمه زده وزنهای خود را به جوانان افغان مقابل پول پیش کردید اگر یک زره غیرت دارید بروید ایران و دعوای خراسان را کنید خراسان در ایران است نه در افغانستان کبیر
>>> آقای عبدالحی خراسانی!
شما با وجود تلاش بر توضیح معنی افغان که در واقع افغان نه بلکه معنی (فغان) را توضیح داده اید، از اصل موضوع یا فرار نموده اید و یا این که عمداً خود را گول زده اید!
آغای خراسانی! بالفرض همین هویت افغان غلط باشد اما همین هویت غلط فعلاً با موجودیت کشوری بنان افغانستان (افغان ستان) هویت ملی تو است اما تو با وجود دانستن این متصل شده ای به هویتی که اصلاً وجود نداشته و اگر داشته حالا ندارد! خراسانی! این هویت در کجا است؟ مملکتی بنام خراسان در تاریخ نبوده و اگر بوده پادشاه اش کی بوده، سرزمین خراسان اینک بیشتر به ایران تعلق دارد و شما مجرمان سیاسی این مملکت که زنگی تان را در ماجرا جویی و جدایی طلبی میبینید، هر آن به چنین دسایس دست میزنید، تا کشوری بنام افغانستان وجود دارد، هر باشندۀ این سرزمین دارای هویت ملی افغان خواهد بود.
میهن زرغون
>>> ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است"«اوغانستان=افغانستان» مکران و یا یکی از ولایات مکران بوده است.
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » به علت خشکسالی طولانی از اطراف کوه های سلیمان در ( سال 1018 هجری , قمری ) , به دستور شاه عباس صفویی به سیستان در اطراف تالاب هامون هرمند سرزمین آبرفتی مسکن گزین شده اند و از اولاد شان در مقابل بقایای شاه طهماسب « شیعه دوازده امامی » نوکر به خدمت پاس بانی میگرفت. کوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از سر زمین آبایی افغانان محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان از قبایل هندی الا صل ملتانی بنام ولایت افغانستان برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد.
در یا داشتهای تاریخی بعضی از نویسنده گان انگلیسی منجمله ( جنرال ادوارد فلینستون ) مولف کتاب افغانان نماینده انگلیس در در باره شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نیشن با تفصیل آن در اطراف کوه سلیمان , خیبر پشتخوا و وپیش وژوب سرزمین آبایی افغانان می باشد و ذکر گرده است.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان امروز اینها بنام ها ی درانی و غلجائی ( غلزائی) است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان در سرزمین امروز م بنا م افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بردیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمیدهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- میر محمدصدیق فرهنگ ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 . 7- افغان ( گزارش سلطنت کابل ) , مونت اسوارت افنستون , ترجمه محمد آصف فکرت 1376. 8- اقوام کوچی مجموع مقالات به کوشش حسن پاپلی یزدی 1372 .
9—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات
>>> اقای خراسانی!با احترام به دانش شما.
مشکل عمده ما فعلا جنگ وتاخر عقلی سرتاسری وپیشرفته است.لذا درختم جنگ ورشدوارتقای مکاتب از نظرکیفی وکمی باید کوشید. تاصلح نیایدو ما هوشیار نشویم٫ کاری نمیتوان کرد تعغیر نام درلست کارهای که باید شود ازنظر من شماره۱۱۱ است.
عاقل
>>> من دوازده سال درمکتب درس خوانده ام که 95 فيصد شاګردان پشتون ها بودند و99 فيصد معلمين ليليه وتدريسى هم پشتون ها بودند درصنوف مختلف درمضمون پشتو معلمين پشتون به ماها درس ميدادند که پشتون په اصل کى پکت و ،بياپخت شو،بيا پختون بيا پښتون شو،بيا پشتون شو،بيا ابګان شو،بيا اوغان شو، اوبيا افغان شو. حالا وطنداران محترم قضاوت کنند که ريشه افغان ازکجا ګرفته شده است وبه کدام قوم افغانستان تعلق دارد؟اګر کدام همصنفى من اين نوشته مرا بخواندحتماميګويد که اين نوشته کاملا درست وحقيقت دارد.کلمه افغان در حکومات جابرګذشته ها به عنوان کلمه وحدت ملى بالاى مردم افغانستان تحميل شده است که ګويا هرکه درافغانستان است افغان ناميده ميشوددرحاليکه ګلمه وحدت افغانستانى ها؛ما افغانستانى ها خيلى ساده لحو وخوش باور هستيم،درافغانستان مشکل اصلي مشکل سياسى ومشکل اقتصادى است که بايد به آن توجه جدى صورت ګيرد، مذاکرات صلح درافغانستان باهمکارى اقشار مختلف افغانستان عم ازذکور واناث ،سياست مداران وطن دوست عم ازاردو وملکى ،رهبران جهادى،مدافعين حقوق بشر ، جامعه جهانى و به شرکت مستقيم ګروه هاى مسلح غير مسٶل تحقق ميابد تا آهسته وبه مرور زمان مذاکرات بين الافغانيستانى در داخل وخارج افغانستان صورت ګيرد ودرعين زمان کدورت ها وملالت هاى چهل ساله ازجامعه افغانستان انشالله به طور دائم محو ونابود ګردد،به پيش به سوى صلح و آشتي ملى،رشد وترقى ،تعليم وتربيه، محو ونابود باد ګروه ادم کش وجنګ طلب،ماجراجو وفرصت طلب،
ومن الله التوفيق انجنير عبدالرشيد ناصرى از آستراليا
>>> کلمه افغان مترادف پشتون نیست.
زیرا قبل از آن که انگلیس ها به افغانستان لشکر کشی کنند،آنها به هندوستان آمدتد و در هندوستان جابجا شدتد.
اما در هندوستان ،تمام مردم بنام افغان هیچ طایفه یی را نمی شناختند ،بلکه بنام پتان که عبارت از همان پختون و یا پشتون است،آنها را میشناختند.
تشکیل دولت افغانستان که یک کلمه انگلیسی است (off guns),به معنی یک منطقه خارج از سلاح و یا غیر محارب،میان امپراطوری انگلیس در جنوب نیم قاره هند و امپراطوری تزار روسیه در شمال دریای آمو.تشکیل شد تا این دو امپراطوری از رویارویی و جنگ بین خویش خود داری کرده باشند.
اما با وجود آنهم در طول تقریباً دو و نیم صد سال گذشته،همیش این امپراطوری ها کوشش کردند تا با نصب اشخاص طرفدار شان در اریکه قدرت افغانستان،به نفع خویش از آن استفاده کنند.
بنأ نه پشتون ها خود را بنام افغان میشناسند و نه هم جامعه جهانی آنها را منحیث افغان میشناسند،بلکه باشندگان کشور افغانستان را بنام افغان میشناسند.
در کشور ایران یکی از ایالت های آن بنام خراسان رضوی نام دارد.
اگر شما کشور خویش را بنام خراسان نام گزاری کنید،بمرور زمان در کشور ایران شما بنام خراسان افغانی نام گراری خواهید شد و خود بخود جز کشور ایران خواهید شد.
جالب اینجاست که در طول قبل از جهاد در افغانستان،با وجودی که احزابی مانند ستم ملی و سزا و سازا و غیره وجود داشته است که از عدم موجودیت عدالت در دستگاه های دولتی و عدم انکشاف همه جانبه مناطق سمت شمال از نگاه اقتصادی شکوه و گله داشتند،اما هیچگاهی در مورد نام کشور افغانستان اعتراضی نداشتند.
اما بعد از حوادث یازدهم سپتامبر و تشکیل دولت جدید در افغانستان،دفعتاً موضوع نام افغانستان در میان ملیت هزاره مورد بررسی قرار میگیرد.
باید خاطر نشان کنم که از قوم ازبک هیچ فردی بالای نام افغانستان اعتراض ندارد،از قوم تاجک تنها لطیف پدرام که تحصیل کرده کشور ایران است،با تغیر نام افغانستان به خراسان موافقت دارد.
اما ملیت هزاره بخاطر مشترکات مذهبی با کشور ایران،همه خواهان تغیر نام افغانستان به خراسان هستند.
اما به نظر من افغانستان پروبلم های زیادی از امنیت گرفته تا فساد اداری و کشت و قاچاق مواد مخدره و معتادین به مواد مخدره و عدم انکشاف اقتصادی و بیکاری و بی سوادی و غیره پروبلم ها مواجه است،که تغیر نام آن به خراسان،هیچ دردی را دوا نخواهد کرد.
>>> سلام و عرض ادب خدمت محترم عبدالحی خراسانی و خوانندگان گرنقدر: مطالبیرا که جناب خراسانی تحریر نموده اند کاملا دقیق است. سوال اینجاست،که چرا روشنفکران برای بسیج کردن جامعه پیش قدم نمسشوند.تا چه وقت صفحات پر خواهد شد؟ وقت دفاع از هویت ملی مردم عزیز ما فرا رسیده. متحد شوید تا جلو تحمیل و تحمیل گرانرا بگیریم. حرف یاد شد.وقت عمل است.عمل بدون معمله،بدون هراس و بدون بمن چه.
>>> مردم افغانستان همواره تحت تاًثیر احساسات دینی و مذهبی و شعارهای مسموم و عقبمانده و تفرقه انگیز طالبان و دیگر متحدین و گروههای ضد غربی و ضد آمریکایی و به اصطلاح ضد امپریالیستی قرار گرفته و این حصارهای فکری اجازه و فرصت نمی دهد مردم به این حقایق فکر کنند که کشو ما و دیگر کشورهای مسلمان از درون توسط دیکتاتورهای دینی و ایدلولوژیکی متحجر طالبان والقاعده و دیگر گروههای متعصب و ارتجاعی بی ثبات شده و پای نفوذ و دخالت خارجیها را به افغانستان کشانده است. درختان همیشه از درون موریانه می شوند. پیروز باد مردم افغانستان
>>> ادفر اویانی
حدیث تازه ی افغانیت-اسلامیت:
تا تو افغان نشوی، هیچ کشوری روادید/گذر نامه ورود به خاکش را ندهد بتو.
چه بسا ساده و بی شرمانه کشتار تباری دارند و می گویند خودکفان فرشته آسمانی (بی نشان و بی آدرس و از نا کجا) باشد و کشتار مردم، «امتحان الهی» و چه بسا ساده و بی شرمانه باور میشود.
چه بسا آسان و بی شرمانه فریبکاری دارد فاشیزم فرمانروا و چه بسا آسان و بی شرمانه باور میکند فرمانبردار خوش باور که «تا افغان نشوی، کشور های جهان روادید برون شدن از ستمستان سوزان در آتش افغانسازی را ندهند بتو».
گویی، جهان طالب شده باشد و پیرو فاشیزم افغانسازی.
خر شدن هم مرزی باید داشت!
>>> Ziai
همه این کارها از دست رهبران دزد و مافیایی است که با فاشیزم دهن جوال گرفته اند. در غیر ان چطور یک ملت بزرگ را به این حد خورد و مورد تمسخر قرار میدهند. انسان بی هویت مانند حیوان در طویله است.
>>> تاجیک ها ، اوزبیک ها و هزاره هابارها برای تان گفتند که ما "افغان" نیستیم ولی مرغ شما یک لنگ دارد و منطق تان منطق جعل و تزویر است.
>>> Rahman
فاشیسم که در قدرت باشد از قدرت خود در برتری خواهی خودی ها و اعمال برتری خواهی خود به هر نوع استفاده میبرد
>>> این فاشیست های افغان اند که میخواهند در این قرن 21 قرن ترقی و پیشرفت های بشری و قرن آزادی و زنده گی شهروندی و حاکمیت دیموکراسی میخواهند هویت خودشان را بر دیگران تحمیل کنند
>>> درفکرکشورکسی میتواندباشد که فروخته شده وغلام کشورهای دشمن نباشد.
>>> قلمت رسا وگهر بار عبدالحی خراسانی
>>> مناسفانه از اول یعنی از روزیکه نام این کشور افغانستان شده است تهداب این کشور غلط گذاشته شده است و اکنون سخت است که تهدابش راست شود تا از ریشه خراب نشود و تهداب جدید برایش انداخته نشود.
>>> واحد پولی افغانی هویت افغانی فرهنگ افغانی و غیر کجایش منطق داره
>>> در كشور ما هيچ چيزى ملى وجود ندارد. همه اش تقلبى و براى فريب است
>>> زیر نام افغانستان به غیر از جنگ و خونریزی چیزی دیگری نداریم. بسیاری از کشورها و شهرها نامشان را تغییر داده اند و هیچ مشکلی نیز بوجود نیامده است، ما هم میتوانیم چنین کنیم
>>> هویت چیزی نیست که بخشیده شود،او که این جعل توهین زا را به زور بالای همه تحمیل میکند ما چگونه بر سر، نام و نشان فرهنگ و تاریخ مان با این همه دانشمتدوشاعر و فیلسوف پا بگذاریم واوغون شویم
>>> اوغان ها اصلا از کوه سلیمان اند ، به غیر از کوه سلیمان ، در هر جایی اوغانستان که هستند ناقل هستند . تاریخ بخوانید .
>>> به چى نام افغان افتخار كنم به انتحاريش به وطن فروشى مادرزنا هايش به نادانى افغان هايش به ايكه ميليون ها مهاجر داره به ايكه فاسدترين كشور جهان شناخته شد به ايكه وحشتناك ترين نام فعلا در جهان شده به چى نام افغان افتخار كنم هيچ بشرى انتحارى نمى كنه اما همي افغان هاى با افتخار انتحارى مى كنه
>>> خراسان با افتخار و بدبختانه افغانستان انتحار و انفجار و برده . اين يك أصل پذيرفته شده جهاني است.
>>> هیچ تاریخی معتبر تر از تاریخ احمدشاهی نیست، دراین تاریخ در هیج جا از افغانستان نامی برده نشده است.
>>> واقعیت امر این است که از هر طرف که مطالعه بفرمایید خاستگاه و زادگاه افغان کوه سلیمان و نواحی آن است.
بهترین راه برای حفظ یکپارچگی کشور رفتن به طرف یک ریفرندم با دو گزینه خراسان و افغانستان هستیم تا تکلیف برای همیشه مشخص گردد.
>>> Rvand
جناب خراسانی درست میفرماید .
>>> دحسین هاشمی
درودبرشما خراسانی بزرگوار موفق وکامگارباشید
>>> Sayad
خراسان بزرگ هميش در دامان خود بزرگمردان و نابغه هاى پروش داده و ميدهد.
درود به جناب استاد بزرگوار
>>> Homayun Atayee
خیلی زیبا نوشتید بزرگوار
>>> لطفا به شخصيت يک فرد تعرض نکنيد،اظهار نظر وحقيقت ګويي بهرصورت درهر زمان ومکان آشکارا ميشود،حالا قرن بيست ويک است
>>> ستگار دهگان
توزیع شناسنامههای الکترونیکی با تحمیل هویت یک قوم بر همگان سبب وحدت، اتحاد و همدلی میان شهروندان کشور نه، بلکه سبب نفرت، نفاق و تفرقه میان آنان میگردد. شناسنامههای الکترونیکی باید مطابق قانون توشیح شده توزیع شود؛ نه به سفارش چند انسان جاهل و عقده مند. وحدت ملی با زور، جعل و حذف حاصل نمیگردد؛ لطفن فریب توصیه های احساساتی به بهانه ی وحدت ملی دروغین را نخورید.
در کشوریکه انگلیس ها افغانستانش نام نهادند، بیش از سی و پنج تبار زیست دارند که هیچ اکثریتی در آن وجود ندارد و هیچ یک نمیتواند ادعای مالکیت آنرا داشته باشند. تحمیل هویت جعلی بر همگان، ممکن برای یک عده نا آگاه و بیمطالعه هویت کاذب ببخشد؛ اما در حقیقت توهین به شعور جمعی، امریست خلاف قرآن، خلاف قانون، خلاف منطق و خلاف ارزشهای شهروندی و اخلاقی!
خداوند "ج" در قرآنکریم میفرمایید؛ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ. وقتی خداوند "ج" فلسفهی خلقت انسانها را به تبار تبار و نژاد نژاد و دستهدسته بودن، موضوع متنوع شدن و متمایز شدنشان بیان میکند.
جامعهشناسان از هویت چنین تعریف دارند: "هویت عبارت از افتراق و تمیزی است که فرد بین خود و دیگران میگذارد". با توجه به این تعریف همگی میدانند هویتِشان چیست و با چه هویتی زندگی کنند.
امروزه کشور ما، بیش از هر زمان دیگر به وحدت و همبستگی نیاز دارد که متاسفانه اصرار بر تحمیل هویت جعلی بر همگان هر روز به یأس و ناامیدی مردم میافزاید. بار سنگین مشکلاتی چون بیکاری، ناامنی و فقر هر روز سنگینتر از قبل میشود که بدبختانه شوونیست ها، جاسوسان و مزدوران استعمار بر اقتصاد کشور و جان و مال مردم مسلط شدهاند، با انحصار طلبیها و زورگوییهای خود، مردم را به بیچارگی و نابودی کشانده اند؛ به جای پرداختن به حل مشکلات موجود در کشور و حل مسایل حاد ملی، مشکلات تازه ایجاد میکنند.
آقای غنی و شرکای شوونیست و تفرقه افگنش به جای پرداختن به مشکلات امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به نفاق و تفرقهیی تباری پرداخته و تمام توانش را در راستای نقاقافگنی میان اقوام کشور، توطئهگری و حذف رقبای سیاسیاش به مصرف میرساند.
>>> هویت افغان هویت ملی است نه قومی.
در تاسیس افغانستان توسط. لوی احمدشاه بابا در لوی جرگه یی قندهار برای همه اقوام که در افغانستان زنده گی میکند چی ازبک تاجک پشتون .... باشد به نام.افغان یاد میشود در تو چند صد سال مردم این سرزمین به نام افغان یاد میشود اما در آخر چل سال که این سرزمین حمله های قوت های بزرگ قرار گرفته از همه دنیا خارجی ها اومده و.این جا مستقر شدن و یک نسل جدید تشکیل شدن که راستی اینها افغان نیستن بلکی ماده مضر در جامعه افغان هستن
این سرزمین نام.شون افغانستان است هر کس کی اینجا زندگی میکند به نام افغان یاد میشود.
معنا اصلی افغان
ا.افغان
ف.فداکار
غ.غلام
ا. اجنبی
ن.نمیشود
>>> بنده نه جناب عبدالحی خراسانی را می شناسم ونه هم برادر عثمان را . یگان وقت اگر توان مالی داشته باشم و انترنت مبایلم فعال باشد مقالات خراسانی صاحب را میخوانم باورم بحیث یک خواننده اینست که توانایی وفهم شان درک بلند می خواهد .برادر عثمان از اینکه خودت را معرفی کردی برایت متاسف هستم ، غیرت مرد بودن و مردانگی را همه خوش دارند
احترام فایقه
>>> حالا شما خواهشاً از طرف همه صحبت نکنید و یا برای همه تصمیم نگیرید و تر و خشک را باهم نسوزانید، حالا شما با درک و پذیرش دموکراسی مشکل دارید ، مردم چکار کنند؟ معلوم هست که در خفقان و استبداد این نوع ارزش و پدیده ها زیر تیخ اختناق و سانسور سرپوشیده وگم و نا مفهوم باقی می ماند.بعبارتی ساده در خفقان و استبداد جامعه رشد نمی کند، الا در آزادی، آزادی، آزادی.
>>> خراساني! یعنې تاجیک! مگر کدام خراسان و دولت و وطن کدا م سلسله شاهان تاجیک! انهم د ریک هزار سال گزشته!
عبدالحی! تاریخ را قربانیها می سازد نه مدحسرایِ عنصری! بگزار تو هم بسرایِ برای تاریخ گمشده وحمیر شده ات در خراسان خیالی تان!
>>> محترم برادر عثمان!فکر میکنم نوشتن همچو مطالب درین صفحات کار درست نباشد٫باقی شما خودمخیر هستید.
از جانب هم مسولین این صفحه چرا همچو مطالب را تاییدونشر میکنند.در حالیکه اگر مابنویسیم ریش ملای مسجدما دراز است سانسور شده واز نشرباز میماند.
عاقل
>>> محترم برادر عثمان!شاید هم اقای خراسانی به شماپول قرض نداده٫وازین لحاظ ازاوازرده شده اید.
>>> روپيه به افغانى
>>> حقیقیت انکار ناپذیر این است که افغان نامی است عربى و عبرى . "افغان" از زبان سامى عبرى وعربى گرفته شده است
شاهان و اساطيرایرانیان نامهاى بدون پ - گ - ژ و چ نداشتند اسپنديار - بيژن مينژه گشتاسپ - شاهپور شهريار شهربانو شهرناز - بهرام گور - يزدگرد - شاهزاده
ولى "افغان" جمع فغان و فغان جمع فغ
فغ 1 - فغان2 - افغان 2+1
"افغانا" - "افغانيه" و "افغان" از تغمه يهودى (بُوخَت) در عبری به معنای فرزند یا بنده است. "ساول" . (جمال الدين افغان 1901 مصر برگ 13 - بخت نصر کتاب تاريخ افغانان )
نبوکدنَصَر نام پادشاهان بابل است. نبوکدنَصَرِ دوم حمله به هیکل سلیمانِ یهودیان در اورشلیم و قوم یهود به اسارت گرفت. کورش بزرگ يهودان را آزاد کرد. وزبان عربى 1500 سال بعد پس از کورش مانند پشتون در سال 1964 پارسى را زبان بيگانه گفت و "دهرى" (() و نه درى چيزى که سند دولت دوظاهر درج است و نه درى چيزى که سند دولت دوظاهر درج است.
قبایل ساکن در اطراف کوه سلیمان آيا همان يهودها و اقوام گمشده اند - رفتار کردار گرفتن زمينهاى ديگران و شهرکسازى کارکردهاى یهودیان در اورشلیم و قوم یهود با
>>> ای اوغان!
اگر تو کدام اثر و یا کدام نشانی تمدنی ات را آوردی و یا ثابت ساختی که قدامت آن بیش از 350 سال باشد؛ مطمئن باش که من پس از این هرچه را تو بگویی، هرچه را تو بخواهی و هرچه را که تو نیک بشماری من آنرا بی درنگ و بدون تردید خواهم پذیرفت و با تو دیگر سر ستیزی نخواهم داشت!
اگر نمیتوانی مطمئن هم هستم که نخواهی توانست.
قبل ازینکه بحث بجایی بکشد که آنگاه دست نوشته ها، سنگ نوشته ها، آثار علمی، فرهنگی و تاریخی تعیین کننده صاحب وطن اصلی باشد، و ثابت کند که اوغان کیست!؟ چه زمانی کشف شده است!؟ چه مکانی در چه زمانی افغانستان نام داشته است!؟ و آنگاه که ثابت شود قبل از اوغان چه کسانی بر خراسان حاکمیت داشته است!؟ و همینگونه ده ها نشانی و ثبوت دیگر؛ این تو خواهی بود که بایستی کشور من (خراسان) را به خودم بگذاری و خودت به عنوان یک مهاجری که در قرون نهم تا دهم به سرزمین من (خراسان) پناه آورده بودی یا آرام و بدون مزاحمت با من و هم میهنان گرامی ام، زنده گی کنی، و یا از همانجایی که آمده ای برگردی! به حق و موجودیت دیگران احترام قایل باش تا دیگران نیز کم از کم هم که شده تو را به عنوان مهاجر نه بلکه به عنوان هم میهن و برادر بشناسند.
پس حد و اندازه ات را بشناس!
ادریس خراسانی
>>> اوغان یا افغان هیچ فرقی باهم ندارند و هردو یعنی پشتون۰
اوغان یا افغان همان اپگان یا پتهان است که همه نامهائی هستند که غیر پشتونها به پشتونها اطلاق میکردند و میکنند در حالیکه خود پشتونها به خود پختون یا پشتون مینامند۰
ما اوغان نیستیم۰ افغان یا افغان یعنی پشتون و من را خداوند پشتون هست نکرده است۰ اکثریت مردم کشور اوغان نیستند۰
ما نه هویت خود را بر دیگران تحمیل میکنیم و نه هم میگذاریم دیگران هویت خود را به هر بهانه که شده بر ما تحمیل کنند۰
نام افغان اولین بار در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ توسط حاکم های پشتون بر ملت تحمیل شد وتا بحال با جعل و فریب در ماده چهارم قانون اساسی وجود دارد که باید اصلاح و تغییر بخورد۰
غیر پشتونهای ساده دِلی که از روی سادگی و خوبی خود را افغان مینامید، فردا روزش که رسید، باز هم پشتون افغان اصیل میباشد، و با کوچکترین اعتراض که اگر انجام دهی، توافغان نا اصل میباشی، لهذا فریب بیجا بنام وحدت ملی نخور۰
پشتونها تمامیت خواه هستند، به وحدت ملی واقعی باور ندارند، و بهترین کاری که میکنند به زور همه را یکسان نام میگذارند، و این یکسان سازی جبری، آنهم بنام قوم خودشانرا وحدت ملی تلقی میکنند۰
چرا بر دور یک نام بیطرف ویا بر دور نام انسانیت همه متحد و یکپارچه نشویم که بر دور نام یک قوم خاص همه قوم های کشور متحد شویم؟
این وحدت ملی است یا یکسان سازی به جبر و به زور، آنهم بنفع یک قوم خاص؟
>>> کشور ما بنام افغانستان است و ما همه افغانیم نباید کلمات را که منجر به تفرقه بین افغانها گردد در رسانه ها به نشر رساند .
>>> جواب نظر دهنده دوم :
ای بی سواد نادان افغانستان ۱۵۰ سال بیشتر نیست که انگلیس نام جعلی بالایش گزاشت اما خراسان ایران فقط یک ربع مساحات حدود خراسان بزرگ را شامل میشود و آن هم ربع نیشابور است اما خراسان ما دو ربع مساحت خراسان را که شامل ربع بلخ و ربع مرو میباشد شامل میشود پس به این لحاظ خراسان بر سرزمین ما مصداق قویتری دارد حتی در تاریخ اوایل شاهان پشتون تبار هم هنوز نام کشور خراسان ذکر میشده است
دانای روزگار_هرات زیبا
>>> دوستان عزیز زبانهاى ايرانى باستانى ميانه ونو و نوين : اولا می خواهم بیان کنم که من همیشه از حاکمان پشتون صحبت می کنم و به پشتون ها و مترادف های آنها مانند پټان و روهيله احترام می دارم. من اصطلاح "افغانی" که بيگانه گان برايش لقب افغان داده را دوست ندارم، زیرا معنای حقیقی آن معنای لغوى افغان کردن اسم مفرد وجمع زبانهاى سامى (عربى و عبرى )اند :" فغ "اسم مفرد دوفغ = فغان وزيادترو جمع جمع با آوردن الف در اول کلمه افغان مى شود. اين امکان يکى از انواع جمع کردن عربى است که درزبان پارسى هم کاربرد دارد. ولى پسوند ان براى جمع کردن "اسم" براى تغير صفت به مصدر گاهى و هنگامى ´مکانى وزمانى) زبانان هندو ايرانى منجمله هندوجرمنى منجمله پشتون ; پشت + تون٬ "ناو" ٬ "وان" "ها" و "گان" "ان " شان ٬ "ن " "دن" و" تن"; گاه ٬ و آباد "او" پسوندان بود از جمله همين پسوندان مورفلوچى و فونولوگى ودستور مطنقى زبان است.
پسوند گاهى زبانهاى ايرانى باستان "او" (آب ) هنوز در جغرافيه شاهنامه و جغرافيه معنوى ستاره درخشان پارسى زبانان قهارعاصى از کردستان سوريه تا کاشغر و بدخشان هندوستان وجود داشت. شهرهاى پهلوى رودخانه ها و خود رودها بانام "او" ختم مي شوند.
نجرو٬ تگاو٬ دو او پنج پنج او٬ بلخ او٬ در بابر نامه فرزند فرزند فرزانه کابل
من زبان پشتو را بسياردوست دارم. شرين" در زبان شناسى همآهنگى شعر و نظمى معنى مى دهد و نه حس شرينى در دهان وزبان ! در فارسى بسيارى واژه ها از تنبلى گوينده گان و کودتاه هاى زبانى از غرب گريکو -باخترى امپراتورى اسکندر و تحميل عربى برخلاف آمدن امپراتورىهاى شرقى چون آنها نه تنها که زبان پارسى را حذف کنند و يا آلوده کند بلکه خود مغو لها - زبان و ادبيات پارسى فرا گرفتندى و زبان پارسى را ازيک قله ادبيات به قله بلند تورانيان تيمورى و گرگانى هندى آثار به زبان پارسى چاپ نمودند.
با توجه به "ايرانيسيک" (کوتاه ايران شناسى) در کليه دانشگاه هاى اروپا اين رشته ها علمى (" ادبيات و زبان شناسی ایران باستان فارسی باستان، فارسی میانه (پهلوی)، فارسی نو ٬ زبان پشتو ، بلوچى، کوردى و فارسى گویش سبکهاى هندو ايرانى و تيمورى هندى و تورکى تورانى آسياى ميانه و ترکيه و مماک عرب )مورد آموزش و پژوهش و تحقيقات وکتشاف نظريات جديدو يک رشته بنام کومپراتيستيک (زبان شناسى و ادبىيات مقايسه اى و يا طبيقى) است
بايد بگويم که زبان شناسى با ادبيات شعر و شاعرى رابطه مستقيم ندارد اصلا هيچ رابطه ندارد ! بلکه مانند رياضى زبان زبانشناسى که واحدها و معادلات وفورمل وجلدول ديد دو بين و نزديکبين و زره شناسى! بخش هاى زبان شناسى مانند مورفولوژى زينتاکس ريشه شناسى و ليسيکنولوگى فونولوگى وفونيتيک اقسام گراماتيک ٬گرامر انتقالى علم پراگماتيک زبانى زبان شناسى مقايسه اى وطتبيقى تيوريهاى سيلابى با اشاره هاى مخصوص تاکيدى تجزيه يک حرف يا آواز يا واج ها در يک حرفتيورى هاى گوناگون درباره واحد زبان واج٬ حرف٬ آوه ٬ سيلاب٬ واژه صوت يا زوند جمله و متن وغيره.
روزى در پيوند به مطلب زبان ها (در راديو موج آلمان) ،چنين گزارش داد ام" که زبان های جهان، مانند گل و یک گلخانه ، " گلستان و "بوستان" مى باشد اساتید دانشگاه ام همه سعدی شیرازی را خوب مى دانند ; حفظ دارند. چرا که درآلمان آثار شاعران پارسى نو در قرن 16 ميلادى ( زمان انقلاب نشر چاپ کتاب ) به آلمانى نو ترجمه شد واما پيش ازاين قرن در ممالک محروسه آلماني هزارسال واندى پيش يعنى همزمان
اُتوی یکم ملقب به اتوی بزرگ قرن ده ميلادى (همزمان پادشاه آلمان، ایتالیا و دوک زاکسن بود. وی نخستین فرمانروای آلمان است که لقب "امپراتور"مپراتوری مقدس روم - ملت گرمانيا " داشت که پايتخت در يک جا نداشت وى جا ينيشينان اش همزمان با ستاره هاى درخشان دانش و ادب ايران زمين مانند ذکرياى رازى کاشف ايتانول يا الکول در نزديک استان تهران ٬ فارابى يا فاريابى فرزند فارياب يا فاراب فرارودن آنسوى آمو و الخورازمى ٬ ريحان بيرونى مغولى و اوزبيکى تبار(پشتونهاى شريف با يک خان و يا دوخا ن جنگيزى خوب مى دانند که جنگيزخان دوقرن پس از مرگ بيرونى هزاره گى به هندوکش و تيمورلنگ بعداز چنگيز) به هندوکش آمدند . با اجازه جامى در مورد شيرعلى نوايى ويا فانى: "ابن سينا آريانايى تاجيک و ريحان بيرونى اوزبيگ عجب دوست نزديک" در دربار غزنويان احد اقل چارصد شاعر ودانشمند علوم زنده گى مى کردند که نيم زيادتر شان تورانى يعنى مغولى بودند ونيم ديگرايرانيان پارسى گو. پشتونهاى عزير و گرامى برويد وپژوهش وتحقيقات کنيد که چند پشتون درآنجابود!
زبان اتوی بزرگ و امپراتورىهاى بعدى روم مقدس ملت گرمانيا زبان دربار لاتين و زبان خانگى شان "الت هوخ دويچ" (دويچ عالى کهن) بود.
درباره کتابهاى زبان فارسى و يا کتابهاى دانشمندان فارسى زبانان را از بلخ وسغد تا توس و تهران و دربند وعراق عجم ر ا ترجمه و روى کاغذ مى نگاريدند .
به زبان لاتين و چاپ شان در لندن وامستردام .روس ها نقش انگلیس را زمان دهه 1950 و سیاست بریتانیه را تفرقه انداز و خاک زمين گير در افغانستان بازی کردند .بخش حاکمان پشتون را اعمال کرد. مطالعات ایران از دانشگاه ها روس ها را به مطالعات ایران و علم افغانی تقسیم می کند. این اتفاق افتاد زمانی که ایالات متحده حاضر به تجهیز ارتش و پلیس افغانستان نشد. داود خان این کار را انجام داد.
روس ها می خواستند با تأسیس آگنولوژی برای رسیدن به آب گرم و تسلط زبان فارسی به عنوان زبان مادری خود و یا زبان دوم در جمهوری های شوروی مانند تاجیکستان، ازبکستان، سمرقند و بخارا، پشتون ها را برنده شوند
من تمام زبان ها و مردمهاى جهان ارزشمند و ارجمند مى دانم . ولى ظلم وستم حاکمان شان را نى! و تحقیق در یک زبان کمک به زبان ديگر است . به عنوان مثال، تحقیق و توسعه زبان پشتو زبان فارسی و برعکس را پشتیبانی می کند. برخی از زبان در زبان پشتو و بسیاری از کلمات از زبان فارسی به زبان پشتو گیر، که در زبان فارسی از دست داده است: مانند (اسم) ‹هاگ › (زیستشناسی) hāg یا ختهای تک سلولی ریز در رستنیهای نهانزا که بهمنزلۀ تخم است و هرگاه بهجای مناسب بیفتد سبز میشود. هاگ فشانی(حاصل مصدر) (زیستشناسی) hāgfešāni پراکنده کردن هاگ که اين لغت در فارسى نو "مرده" ودر پشتو يا پارسى ميانه "بندهشن ژند اوستا" هگى (تخم) چگونه در+ ویش در پارسى ميانه و يا پهلوى بيدارى در پشتو: بخش٬ تقسيم و بيدارى سازمان ويش زلميان کندهار - سازمان جوانان بيدار کندهار
انتقادات من در برابر اربابان حاکمان در افغانستان است.
من هم اشاره می کنم که حاکمان افغانستان برجسته تفرقه در میان مردم، گروه های قومی، ملیت با سیاست خود مى اندازد. تاریخی سیاست زبانی حاکمان افغانستان با سياست غلط فرهنگی، مذهبی و موسیقی تفاوتهای مصنوعی، ناديده گرفتن روابط، قرابت و اشتراکات فرهنگی و تاریخی. بین مردمان ایرانی فارسی زبان توران، ایران و هند واقعا بسیار شرم آور است. در واقعيت امر تفاوتها کم وجانبى است . ومحکم گرفتن افغان افغانه اصل جنبه پشتونى و پارسى ندارد
افغان از "اپگان" و "اوگان" نه آمده است: چرا?
زيرا زبان پشتو٫ بلوچى پشه اى ....زير سايه نفوذ عربى و حاکميت عرب کمتر و حتى هيچ نبود: در زبان پشتو پ - ژ چ و گ فروان است . واژه هاى با اين دبيره ها در پارسى "مرده" انقراض پيغور وگلايه در فارسى انتقاد شد. خوش هستم که پارسى نو زبان دوم اسلامى است
اما جگرم خون است که هاگ حاجى شد "آهگ مرده و گشته" > هم کوه حاجى کشته شد: Ca (OH)2 کلسیم هیدروکسید = گچ مرده و چونه مرده هیدروکسید مانند کشته زردآلو و ميوه جات. کوه و کوتل حاجيگک (در متون انگليسى کوتل حاجى صاحب کوچک ترجمه شده: هاگ (خاله کم ڀيرک و خورشيد و حاج نوروزى يا به دسته گفتن "بابا نوروزى" (بابا عربى است) که هاگى بود عربى زبان پارسى را بزرگ نمود يا زبون کرد.
همانطور که ایالات متحده، به درخواست شاه ظاهر دولت شاه در مورد ارتقا و تحول ارتش از عضویت در SIATO در سال 1952 - ناتو در جنوب آسیا - رد می شود نخست وزیر و پسر عموی داود اتحاد جماهیر شوروی به ارتش این کشور ،
از آن زمان تاکنون، نفوذ تزار روسیه در دولت کابل افزایش یافته است. در خلال اتحاد جماهیر شوروی روزهای جدید کشورهای آسیای مرکزی که از سالهای 1857 تا 1864 جدا از سرزمین ایران بودند، نوشتن زبان فارسی با نوشتن سیریلیک تضعیف شد. زبان فارسی زبان اصلی یا زبان مادری یا ترافیکی بود و زبان دوم به طور عمده از کشورهای تورانی بود.
دانشگاه های جهان نام های خود را برای زبان ها و ادبیات در جهان دارند. برای ادبیات آلمان، آن را به عنوان مطالعات آلمانی، ادبیات انگلیسی، زبانهای رومانیا مانند لاتین، فرانسوی، اسپانیایی زبان اسپانیایی، مطالعات اسلاوی روسیه و مطالعات ایران برای زبانهای ایرانی نامیده می شود. فقط روسیه یک موسسه دانشگاهی به نام "افغانی" برای زبان پشتو تحت نام افغانولوژى تاسیس کرد.
با وجود مناسبات روابط آلمان و افغانستان، آلمان و اکثر ادارات مطالعاتی دانشگاه ها گفتند که "افغانی" یک زبان ایرانی است. این تقلب روسیه بود برای رسیدن به اهداف سیاسی استراتژیک، یعنی آبهای گرم اقیانوس هند. افغانستان همیشه یک منطقه "بفر" (حايل و نامستقل) برای بازی های قدرت های بزرگ است.
در زمان سلطه حزب دموکراتیک دولت در شرق برلین تلاش برای تاسیس یک موسسه برای زبان پشتو "افغانولوژى" "افغانولوگى" شد. آيا افغانستان درقانون اساسى يک زبان دارد?
پس از اتحاد آلمان به منظور اينکه دانشجويان دانشکده تحصيل خود را با به پايان رساند و اين دانشکده دوباره مربوط ايرانستيک (زبانهاى ايرانى )شد
شوروى حاکمان افغان را بازى دادند: "زبیگنیِف برژینسکی" پولندى دوست هم ميهن اش ازپولند پاپ ژان پل دوم با نام کارل جوزف وتیولا رهبرکاتوليک هاى جهان کشور شوراها را به اتحاديه گوز و سپس روس
ما سال 1952 ميلادى را مى نگاريم: در اين سال ظاهرشاه پشتونتار فقط فارسى زبان دربارى از "هری ترومن" رييس جمهور ایالات متحده امريکا، درخواست دولت حاکمان پشتون در مورد نوسازى تجهیز و مسلح ارتش کشور کرد. دولت امريکا پيش شرط گذاشت و تجهیزات نیروهای نظامی سلطنتی را وابسته به عضویت ظاير خان در پيمانهاى نظامى "سياتو" و "سینتو " وابسته به ناتو کرد ( درحقيقت لنگ دراز ناتو درآسيا). در آن زمان جهان دو قطبی بود: پيمان ناتو <مقابل> پيمان وارشا .
فابريکه هاى تفکر دکترين امريکا و شوروى سياست و استراتيژى خود را براى نيم قرن و يا قرن ها برنامه مى سنجندند. فابريکه تفکر تحت رهبرى "زبیگنیِف برژینسکی" پولندى (زاده سال 1928 و درگشت 2017) که در جوانی با سلطه روسیه بر لهستان مبارزه مسلحانه میکرد و دوست هم دوره اش و هم ميهن اش ازپولند پاپ ژان پل دوم با نام کارل جوزف وتیولا رهبرکاتوليک هاى جهان شد. (اتحاد هردو پولندى > جنبش کارگران پولند باعث تغير رژيم سوسياليستى پولند انجاميد).
یکی از آثار برژینسکی رساله دکترا (کتاب اصلی برژینسکی ( مشاور امنیت ملی تحت مدیریت رئیس جمهور جیمی کارتر شد). کتاب بنام "بزرگترین شطرنج: اولویت آمریکا! اهداف کتاب هاى اش "طراحی استراتژی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی" بود. استراتژی دکترين اين رييس فابريکه انديشه اين بود که ایالات متحده امريکا در کوتاه مدت و میان مدت تنها "اولین و آخرین قدرت واقعی جهان" شود. سیاست اولويت و برنده " برتر" در "شطرنج بزرگ" تثبیت کند تا بتواند نظم نوین جهانی را در دراز مدت ایجاد کند: تنها قدرت جهانی: ایالات متحده امریکا
ناگفته نماند که همين زبیگنیِف برژینسکی پولندتبار مشوره داد که امريکا با "سياست سردى و بى پروايى و دورى" از کشور قلب آسيا و اشاره هاى غير علاقه مندى به هندوکش زمينه نزديکى و پاى وازى شوروى را در کشور حايل و "زون په فر" هميشه فغان و حتى استعارات که امريکا مانع شوروى مبنى بر آوردن مستقيم نيروهاى نظامى اش در افغانستان نمى شود (برژینسکی در مصاحبه خود اين را افشا). به هزاران مشاوران نيروىهاى نظامى شوروى و گسترش شان در زمان شاهى 1952٬ جمهورى داودخانى٬ و کودتاه تاريکى (!!!) وبلاخره 1979. امريکا وناتو غرب خموش بود ! چيزى نگفتند! سياست اصلى غرب تعرضى واکنشى به سياست تعجبي (مژده) در مورد بودند.
اين روزها تهداب وحدت يک ملت واحد گذاشته مى شد! اما افسوس!!!ريگن که ديداين همه تقبیح ٬اعتراض، انتقاد مخالفت و تظاهرات دسته جمعى آوازهاى مردمان با تباران گوناگون تمام مليت ها اقوام با هر رنگ و زبان در پايتخت هاى جهان شانه به شانه با يک نام و نشان (تعداد ناچيز پشتون حاکمان پشتون خدمتگزاران شوروى بودند خوشنود بودند وعليه اربابان و شغالگران شوروى سکوت نمودندبابا پشتون در اتاليا هم ) . تظاهرات گسترده مانند کلن وبن ٬ پس گرفتن موقعتى واعتراضى سفارت افغانستان( لانه جاسوسى خلق وپرچم) در" اوکسدروف " و خواندن قطعنامه توسط رييس کمیسیون اتحادیه دانشجویان در کشورهای آلمانی زبان جرمنى سويس و اتريش با دانشجويان همزبانان هم فرهنگان کوردى٬ ايرانى ٬بلوچى و محکوميت عمل شوروى اشغال افغانستان زشت شمردن اشغال افغانستان انتشار قطعنامه اتحاد انجمنهاى دانشجويان کشوربراى سردبير فابريکه هاى انديشه امريکا مژده دهنده نبود .
گلبدين حکميتيار و تعداد کثير از اتحاديه اخوان المسلمين در زمان داود خان در پاکستان پناهنده بودند. رياست جمهورى امريکا بدست ريگن هنرپيشه فيلم هاى کوباى بود. وى در پرده سينما « سرخپوست ها هندی شمردگان» را بسيار کشت...
پيش از سال نو ميلادى در 29.12.1979 (اشغال نظامى 27 دسامبر 1979 در کل دنيا - پناهندگى مردمان با کودتاى د ر زمان داود خان " شاهزاده سرخ" بويژه در زمان " نایب السلطنه حکومت" خود در قندهار پيش از صدارت٬ هزاره ها را کشتار جمعى کرد و به صدها هزار مانند زمان عبدالرحمان خان به بلوچستان پايخت کويته در دويزون هزاره پشتونخوا ه فراه کردند و پناه بردند وهزاره ها با پټانهاى نازنين هند و همه پشتونتباران مهربان نه تنها که روحيه خوب کردند در آبادانى زمان مغول هاى کبير حتى در پاکستان وزارت و حاکم شد. جنرال موسی خان هزاره فرماندار در ایالت بلوچستان. ایوب خان دومین رئیس جمهور پاکستا ن بخش هزاره (اردو: ہزارہ) یکی از بخشهای پاکستان در ایالت خیبر پختونخواه! آباد باد پختونخواه بشرم افغانستان !
امريکا شروع بکار شد. نماينده خود را براى افغانستان به پاکستان فرستاداين نماينده کى بود? او را جیمی کارتر مشاور ارشد امنیت ملی در کاخ سفید گماشت. او در این دوران به دور ساختن مصر از شوروی با ترتیب دادن قرارداد کمپ دیوید و صلح مصر و اسرائیل را طراحى کرد. او مناسبات آمریکارا با چین به حالت عادی درآورد و جیمی کارتر به چین رفت. سپس به خاطر دشمنی که با شوروی داشت، با کمک عربستان سعودی و پاکستان مجاهدان مسلمان را در افغانستان بر ضد شوروی مجهز کرد..?
او مسلح کردن شبه نظامیان مجاهدین علیه دولت حزب دموکراتیک خلق افغانستان که این اقدام موجب میشود تا «ارتش شوروی برای مداخله در افغانستان» تحریک شود. او سخن گو و وزير خارجه دولت افغانستان درخارج شداو چندين بار به پاکستان سفر کرد.
-----
تا اکنون و با مصارف گذاف - نيروى زياد - تلف انسانى ومادى و معنوى زياد
نتيجه به ندرت عايد ناچيز 55 کشور شکست خود را آشکار بيان کرد.
حقیقیت انکار ناپذیر این است که افغان نامی است عربى و عبرى . "افغان" از زبان سامى گرفته شده است
شاهان و اساطيرایرانیان نامهاى بدون پ - گ - ژ و چ نداشتند اسپنديار٬ بيژن مينژه٬ گشتاسپ٬ شاهپور٬ شهريار شهربانو٬ شهرناز٬ بهرام گور٬ يزدگرد شاهزادهشهرزاد٬ شهرزاد.
افغانا" - "افغانيه" و "افغان" از نسل شاوول است. ازهمين خاطر است که کلمه افغان را محکم سخت بدست فشار داده که مانند شفت آلو شفتر شده است چرا شف شف مى کنيد و اگر غيرت منديد شفت آلو گويد که از اقوام يهود اسرائيل ايد يهوديت تان بالاتر از پشتونيت است!!!
>>> اوغان یا افغان هیچ فرقی باهم ندارند و هردو یعنی پشتون۰
اوغان یا افغان همان اپگان یا پتهان است که همه نامهائی هستند که غیر پشتونها به پشتونها اطلاق میکردند و میکنند در حالیکه خود پشتونها به خود پختون یا پشتون مینامند۰
ما اوغان نیستیم۰ افغان یا افغان یعنی پشتون و من را خداوند پشتون هست نکرده است۰ اکثریت مردم کشور اوغان نیستند۰
ما نه هویت خود را بر دیگران تحمیل میکنیم و نه هم میگذاریم دیگران هویت خود را به هر بهانه که شده بر ما تحمیل کنند۰
نام افغان اولین بار در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ توسط حاکم های پشتون بر ملت تحمیل شد وتا بحال با جعل و فریب در ماده چهارم قانون اساسی وجود دارد که باید اصلاح و تغییر بخورد۰
غیر پشتونهای ساده دِلی که از روی سادگی و خوبی خود را افغان مینامید، فردا روزش که رسید، باز هم پشتون افغان اصیل میباشد، و با کوچکترین اعتراض که اگر انجام دهی، توافغان نا اصل میباشی، لهذا فریب بیجا بنام وحدت ملی نخور۰
پشتونها تمامیت خواه هستند، به وحدت ملی واقعی باور ندارند، و بهترین کاری که میکنند به زور همه را یکسان نام میگذارند، و این یکسان سازی جبری، آنهم بنام قوم خودشانرا وحدت ملی تلقی میکنند۰
چرا بر دور یک نام بیطرف ویا بر دور نام انسانیت همه متحد و یکپارچه نشویم که بر دور نام یک قوم خاص همه قوم های کشور متحد شویم؟
این وحدت ملی است یا یکسان سازی به جبر و به زور، آنهم بنفع یک قوم خاص؟
>>> دشمنان کلمه مقدس افغان ، فقط خدمت تانرا عرض می کنم که بیایید به میدان مبارزه ۳۵۰ سال حکومت افغان حکم بوده و ۱۰۱۱ سال دیگر نیز مطمین باشید که افغان حاکم است وحاکم خواهد بود. دشمنان افغان مانند سگ های خسته شده ازگرمي از آنطرف دریاها غپ غپ کنان می تازند ومطمین استند که دیگر گذرشان به این سرزمین مقدس افغانستان میسرنیست مجبورند ازین غو غوها سردهند. خراسانی ماجراجوی ونمک حرام ومزدور ع طا یک بار به مزار بیایید... ازلندن غپ ات می براید یادت رفت که درقتل عام افشار خبرهای کشتار شعیه ها را نشرمی کردید واینها را درنزد سیاف ملحد کافرمی خواندید. تاریخ حافظ زنده دارد وشماجنایتکاران ودشمنان شعیه ها را فراموش نمی کند.
زهیرالله از رخه پنجشیر
>>> چون مردم افغانستان آریایی هستند پیشنهاد می کنم نام : آریانا یا پارت یا پارتستان که نام قبیله ای آریایی است که در شرق فلات ایران ساکن بودند بگذارند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است