تاریخ انتشار: ۱۰:۲۷ ۱۳۹۷/۱۲/۹ | کد خبر: 157600 | منبع: | پرینت |
استعفای دکتور جواد ظریف وزیر خارجه ایران را از اول پیگیری می کردم. دیدم که چگونه توانایی او باعثشد تا استعفایش توسط رییس جمهور پذیرفته نشود و وی کماکان وزیر امور خارجه بماند. برای من به عنوان یک پژوهشگر سیاست خارجی و کارمند وزارت امور خارجه افغانستان مهم بود که چرا وی که یکی از وفاداران سرسخت دولت است استعفا داده است.
به زودی دانستم او به ملاقاتی که بین رهبر ایران و بشار اسد رییس جمهوری سوریه صورت گرفته، دعوت نشده و این دلیل اصلی استعفای وی بوده است. در این رابطه او در متنی که بر بیرق ایران نوشته شده گفته است: " دغدغهای جز اعتلای سیاست خارجی و اعتبار وزارت امور خارجه به عنوان مسؤول پیشبرد سیاست خارجی و خط مقدم دفاع از منافع ملی و حقوق مردم شریف ایران در عرصه بین المللی نداشتهام."
یکباره یادم آمد که در دوره حکومت وحدت ملی، ارگ به بهانه اینکه وزارت امور خارجه مربوط به تیم مقابل است، چه جفاهایی که بر وزارت امور خارجه، وزیر و دیپلوماتان تخصصی آن روا نداشت. ده ها پیشنهاد مبنی بر تقرر سفرا، وزیر مختاران، و جنرال قونسلها بدون ارایه دلیل مقنع و صرفا بر اساس سلیقه شخصی، از جانب ارگ رد شد. اگرچه بعضاً افراد نا مناسب نیز از سویوزارت خارجه به سمتهای مهم پیشنهاد می شدند، اما به یقین می توانم بگویم که بیش از هفتاد درصد این پیشنهادات مبنی بر تخصص، تجربه و تعهد صورت می گرفت و کاندیداها از میان دیپلوماتان متخصص و با تجربه وزارت انتخاب می شدند.
جالب اینجا است که گاهی پیشنهاد تقرر یک دیپلومات کاردان، مسلکی و زبان دان از سوی ارگ رد می شد، ولی چند هفته بعد می دیدی یک شخص کم سواد، بیکاره، ولی ارادتمند به ارگ به همان سفارت یا جنرال قونسلگری مقرر می شد. کم کم من و همه همکاران دانستیم که هیچ معیار و مهارتی برای تقرر خارجی وجود ندارد، جز ارادت.
در چندین مورد دیگر نه وزیر امور خارجه و نه هم حتی معینان و روسای وزارت امور خارجه در سفرهای خارجی مهم رییس جمهور به همراهی وی دعوت می شدند. از ملاقاتها و نشست ها با مقامات خارجی در ارگ بگذریم که تعداد آن به دهها ملاقات در هر ماه می رسید و مستقیما بین ارگ و سفارتخانه های خارجی در کابل هماهنگ می شد (که البته بازهم هیچ کسی از وزارت امور خارجه در آن حضور نداشت).
شاید جزو محدود کشورهایی در جهان باشیم که با به حاشیه راندن وزارت امور خارجهٔ خود، وقار و پرستیژ کشورمان را در نظام بین الملل به تاراج گذاشته ایم.
وزارت امور خارجه به عنوان نهاد ممثل منافع و پرستیژ ملی افغانستان باید جایگاه تخصصی و اعتبار ملی و بین المللی خود را باز یابد. بازیابی این وقار، وقتی که انگیزه و اراده بیرونی برای آن وجود ندارد، باید از درون وزارت امور خارجه و توسط سطح رهبری آن آغاز شود.
دکتر فرامرز تمنا
>>> غنی فاشیست این گوساله قبیله از منافع ملی و ارزشهای جهانشمول امروز چی میداند. تعصب و قبیله گرایی او را کور ساخته است. با تقلب به میدان آمد و با مزدوری به اجانب به تعصب خود ادامه میدهد.
حمید بلخی
>>> داكتر صاحب تمنا،
در پند دهه اخير، كدام وزير خارجه لياقت، درايت،و ظرفيت اين پوست را داشت. يگانه كسيكه انتظار ميرفت تا نمايندگي درست از سياست خارجي افغانستان كند، آقاي سپنتا بود. اما متأسفانه روش مزدور منشانه او فهم و دانشش را زير سايه برد. او هنوز هم كه هنوز است زير ركاب روباه مكار، كرزي چرسي روان است.
>>> amariafurniture
دولت ما چون داولت شاهی وامپراطوری شده
که همه قدرت مندان وچوکی دارن فامیل هم هستن تا عیب یک دیگر را به خوبی پوشانده بتوانند
>>> درفکرکشورکسی میتواندباشد که فروخته شده وغلام کشورهای دشمن نباشد.
>>> شرف غنی ، یک فاشیست ، متعصب ،قوم گرا ، تمامیت خواه و قاتل مردم است .
زنده باد مردمانیکه ، نه خود را و نه دیگران را میکشند و میخواهند ، انسانی و صلح آمیز زندگی کنند
>>> آقای تمنا یکی از شاخه های درخت زخدار سیاه وزارت خارجه را نشانه گرفته است وزارت خارجه سالهاست در روغن داغ قومییت مافیایی میچرخد و این روغن داغ روز بروز فربه و توانمند و نیرومندتر میشود.ضمیر،وجدان،اخلاق،انسانیت،اسلامیت و تمامی معیارها که مربوط ومنوط به ارزشهای انسانی است در وزارت خارجه به باد فنا گرفته شده است. بیاید تمامی شاخه ها و برگه های سیاه وزارت خارجه را یکی پیهم در رسانه ها بازگو کنیم.
در آغاز دست درازی کرزی و در خفا قومی سازی وزارت خارجه در قدم دوم بازیهای اتمر و اکلیل را با تمامی فجایع آن بیان داریم در قدم سوم نقش پنجشیریها و در قدم چهارم خیانت های ملی وکلای وطنفروش را که در وزارت خارجه چه کارهای را انجام داده اند یکایک بیان نمایم؛ آه بلی نقش کابینه و افراد زورمند را نیز یکایک به رخ مردم بکشیم بلی بلی بلی از همه مهمتر ریشه کن ساختن اخلاق و انسانیت را که توسط دو تابعته در وزارت خارجه به تاراج رفته است به خط درشت بنوسیم. وزارت خارجه نیازمند یک کتاب 1000 صفحه ای را دارد که خاینین ملی و جاسوسان و متعصبین و فاشیزم را به تمام معنی خنثی و رسوا سازد.
یکی از سفرای بازنشسته
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است