تاریخ انتشار: ۰۸:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۳ | کد خبر: 157648 | منبع: | پرینت |
دو سال پیش در شهری که شما والی آن بودید برای اجرای ماموریتی آمده بودم. گروهی از روشنفکران و نخبگان شهر شعر و هنر، بزرگوارانه به دیدنم آمدند. ما روی مسایل جاری در کشور صحبت کردیم. آنها از من خواستند تا دیدگاههایم را پیرامون بلخ، خانه اصلی مولانای بزرگ پیشکش کنم. من از دید ژیوپولیتک نگاهی به این جغرافیای با اهمیت انداخته و آن را با لیلانگوی در افریقا، فرغانه در ترکستان، قونیه در مرزهای ترکیه و بالکان، سیانریپ جنوبشرق آسیا و سمرقند آسیای میانه همردیف پنداشتم.
اما وقتی بلخ را در چنین جایگاه شامخ جغرافیای استراتژیک جهان قرار دهید پرسشهایی در ذهن شما خطور میکند و من تلاش کردم آنها را با نخبگان بلخ در میان گذارم:
ـ در این شهر تاریخی و معنوی چند اطاق فکر فعال است؟
ـ در این سرزمین تاریخی چند مرکز خدمات فرهنگی و هنری از سوی دولت فعال است؟
ـ در این شهر حماسه و تاریخ چند موزیم حماسی وتاریخی کار میکند؟
- جایگاه این شهر باستانی در نهادهای پژوهشی و باستانشناسی جهانی در چه است؟
- چند تیاتر، همایشگاه هنر خراسانی و خوارزمی، همایشگاه های شهنامه خوانی و مثنوی معنوی در شهر باز است؟
- چند مرکز جذب گردشگران منطقه و جهان در این شهر فعال است؟
- و بلاخره آیا این شهر دارای چند اطلس معیاری شناخته شده در منطقه و جهان است؟
من نمیخواهم پاسخی را که از نخبگان بلخ بدست آوردم اینجا بنویسم. شما و باشندگان بلخ این پاسخها را بهتر میدانید. اما واقعیت ایناست که شهر مزار شریف دارای چندین شهرک، خیابانهای اسفلتشده، هوتلهای زیبا و ساختمانهای مجلل شده است. من همچنان شنیدم که این شهر محل بود و باش پولدارترینهای افغانستان است.
من به این باور هستم که شاخص پیروزی و دستاورد های شما را باید با فکر و تاریخ شهر تان میزان کرد.
شما در گفتوشنود اخیر تان با رسانه ها از پشتوانهی مردمی گپ میزنید. من به این باور هستم که اگر شما به این زیربناها نپردازید، پشتوانهی مردمی به سان بالونهایی میمانند که با وزش بادِ قدرت، مسیر عوض خواهند کرد. از اینرو بهتر است شما که قدرت و پول دارید در این شهر با معنا کانونسازی کنید نه بالون سازی. در این شهر ظرفیتهای بالایی از شخصیتهای اکادمیک، روشنفکران، روشنگران، بهترین شاعران و استادان دانشگاه کشور به سر میبرند. هر زمانیکه قدرت و سیاست در خدمت معنویت یک شهر قرار گرفت، مشروعیت تاریخی نصیب رهبران سیاسی آن میشود. این کانونها را بسازید و در دل تاریخ جا باز کنید.
احمد ضیا بقا اندرابی
>>> Soraya Baha
به پاسخ نامۀ آقای ملک ستیز به آقای عطا محمد نور
آقای ملک ستیز گرامی من به همان اندازه که به دانش و قلم شما باورمندم به همان اندازه ازموضعگیری های دوپهلو و ذهنیت پنهانی تباری شما هم آگاه ام و همین پیشنهادهای تان با رویا های مدینه فاضله برای یک والی از توان یک حکومت مقتدر چون حکومت رفقای پرچمی تان و حکومت قبیله یی امروز خارج است منهای سیاهه ای از فضل فروشی های روشنفکرانه و بازی با احساسات جوانان و برافروختن آنان.
شما زمانی که برسکوی انتقاد بروالی بلخ نشسته اید و از اتاق فکر گپ می زنید که « چرا در این شهر حماسه و تاریخ چند اتاق فکر، چند موزیم حماسی وتاریخی نساخت، چراجایگاه این شهر باستانی را در نهادهای پژوهشی و باستانشناسی جهانی معرفی نکرد؟» و ده ها چرا های دیگر که همه این چراهای بغض آلود از اتاق فکر خود شما بیرون می تراود و برمی گردد و نشانه می گیرد همان یک والی را که بیش از همه والیان کشوربرای آبادی و مدرنیزه کردن بلخ کارهای ماندگار کرد با تمام تهدیدات حکومت قبیله یی شما صدها دست آورد ساختمانی و فرهنگی دربلخ دارد و آنچه را شما از یک والی ( معجزه) می خواهید وظیفه و نقش یک حکومت، یک رییس جمهور و یک دولت است، شما با نگرش یک ُبعدی نقش و سهم مردم، نقش فرهنگ، سطح سواد، دانش و آگاهی مردم را یکسره فراموش کردید.
آقای ملک ستیز گرامی اگر همین چند پرسش شما از والی بلخ را برگردانید به زمان قدرت رفقای پرچمی تان، آنگه پاسخ تان چه خواهد بود و شاید بگویید جای اتاق فکر سازمان اولیه ساختیم برای تفتیش عقاید مردم و جوقه جوقه جوانان و نخبه های اندیشمند را راهی شکنجه گاه های خاد و زندانها و پولیگونهای پلچرخی کردیم و نشانی از انسانیت نگذاشتیم تا والی بلخ احیایش می کرد !
>>> ملک ستیز در پرچمیها ترا عنصری جدید یافتم! نور مور را بگزار جواب ّپرچمیگری که وطن را گو در گو کرد بگو! داز کارمل روسیاه تاریخ بگو! خراسان مراسان وبلخ را بگزار! غم مولانا را نخور! غم عنصری را بخور!
>>> از همه مهمتر میپرسیدید که درین شهر چند فابریکه تولیدی وجود دارد و چه تعداد کارگران در آن مصروف کار هستند؟
آیا تولیدات صنعتی ودزراعتی آن مطابق معیار های جهانی برابر است و یا نه؟
سال گذشته چقدر صادرات داشتید؟
عواید شما ازین مدرک چقدر بود؟
چقدر مصارف داشتید؟
آیا عواید تان زیادتر از مصارف تان بود و یا کمتر.
چقدر افراد و اشخاص در سکتور های صنعت و زراعت و خدمات مصروف کار هستند.
چقدر بیکار دارید؟
چه پروگرام هایی برای بیماران دارید؟
آیا ریاست کار و امور اجتماعی برای آنها پروگرام های شغل آموزی در نظر گرفته اند؟
چه تدابیری در جهت بازار یابی برای محصولات صنعتی و زراعتی خود در نظر گرفته اید؟
چه تدابیری در جهت رقابت با کشور هایی که سیل آسا به کشور واردات میکنند و پول های خیرات جهانی به افغانستان را در جیب خود میزنند،در نظر گرفتید؟
من مخالف تشکیلاتی غرض امور اجتماعی و کلتوری و فرهنگی نیستم.
اما از آنجایی که این تشکیلات زیاد تر جنبه مصرفی دارد،تا تولیدی،بنأ غرض جلوگیری از مصارف بیجا،باید جلو این تشکیلات سرسام آور مصرفی گرفته شود و کوشش شود در عوض آن در جهت کاریابی و تولیدات سرمایه گزاری شود.
حتی من از مصرف کنندگات نیز خواهش میکنم تا بجای رقابت های بیجا در خرید اموال و امتعه خارجی و پز دادن به یکدیگر،کوشش کنید که خودتان چیزی تولید کنید که هم خودتان از آن استفاده کنید و همدبه دنیا صادر کنید.
در شهر که میروید و هر چیز را میبینید،به نظر محبت و نظر خریداری به آن ننگرید،بلکه به نظر تخنیکی به آن بنگرید که این جنس چطور ساخته شده است و چطور میشود که آن را خوبتر ساخت و به دنیا صادر کرد.
>>> جنابSoraya Bahaشاید آنچه را ستیز نوشته اند عقده مندانه نباشد.امکان دارد درحد یک مشوره به جناب نور صاحب باشد تا در صورت داضشتن منابع به چنین مواردی اقدام نمایند. بدون شک مردم انتظاراتی از ایشان دارند .
س کابل
>>> دشمن دانا بلندت میکند
بر زمینت میزند نادان دوست
آنچه که ستیز فرمودند نه انتقاد و توقع بل نمودن راه به راهیان سفر نور است .
آنچه ستیز فرمودند انجامش نه دیروز مشکل بود و نه امروز نا ممکن است.
>>> ه پاسخ نامۀ آقای ملک ستیز به آقای عطا محمد نور
آقای ملک ستیز گرامی من به همان اندازه که به دانش و قلم شما باورمندم به همان اندازه ازموضعگیری های دوپهلو و ذهنیت پنهانی تباری شما هم آگاه ام و همین پیشنهادهای تان با رویا های مدینه فاضله برای یک والی از توان یک حکومت مقتدر چون حکومت رفقای پرچمی تان و حکومت قبیله یی امروز خارج است منهای سیاهه ای از فضل فروشی های روشنفکرانه و بازی با احساسات جوانان و برافروختن آنان.
شما زمانی که برسکوی انتقاد بروالی بلخ نشسته اید و از اتاق فکر گپ می زنید که « چرا در این شهر حماسه و تاریخ چند اتاق فکر، چند موزیم حماسی وتاریخی نساخت، چراجایگاه این شهر باستانی را در نهادهای پژوهشی و باستانشناسی جهانی معرفی نکرد؟» و ده ها چرا های دیگر که همه این چراهای بغض آلود از اتاق فکر خود شما بیرون می تراود و برمی گردد و نشانه می گیرد همان یک والی را که بیش از همه والیان کشوربرای آبادی و مدرنیزه کردن بلخ کارهای ماندگار کرد با تمام تهدیدات حکومت قبیله یی شما صدها دست آورد ساختمانی و فرهنگی دربلخ دارد و آنچه را شما از یک والی ( معجزه) می خواهید وظیفه و نقش یک حکومت، یک رییس جمهور و یک دولت است، شما با نگرش یک ُبعدی نقش و سهم مردم، نقش فرهنگ، سطح سواد، دانش و آگاهی مردم را یکسره فراموش کردید.
آقای ملک ستیز گرامی اگر همین چند پرسش شما از والی بلخ را برگردانید به زمان قدرت رفقای پرچمی تان، آنگه پاسخ تان چه خواهد بود و شاید بگویید جای اتاق فکر سازمان اولیه ساختیم برای تفتیش عقاید مردم و جوقه جوقه جوانان و نخبه های اندیشمند را راهی شکنجه گاه های خاد و زندانها و پولیگونهای پلچرخی کردیم و نشانی از انسانیت نگذاشتیم تا والی بلخ احیایش می کرد !
>>> اقای عطا محمد نور چنان کار صادقانه را که به بلخ جهت پیشرفت و ترقی در زمان کار اش انجام داده هیچکدام از والیان و حتی کرزی و غنی احمدزی منحیث ریس جمهور کشور انجام نداده اند اگر توطعه چینی ها و ایجاد درد سر ها از جانب ارگ نمیبود اقای عطامحمد نور کارات بیشتر و بهتر ازین را هم میکرد ایکاش پنجه فصید کار والی صاحب پیشن اقای نور را دیگر مسولین و ریسان جمهور انجام میدادند ما امروز این مشکل موجود را نمیداشتیم .
>>> آقای احمد ضیا بقا اندرابی شما میخواهید، از یک گرگ چوپان بسازید.
ثریا جان نشود که حالا چشم به عطا نور دوخته باشید.
>>> ثریا جان مقصد ستیز صاحب ازاین گونه فعالیت های فرهنگی اینست که تا بجای ساختن چند ساختمان پشاوری انسان سازی صورت گیرد. تا انسان های مانند خودت که حالا با استاد عطا یکجا پیروان طالب گردیده اید و حالا هم در فکر گندیده شما همان تضاد با پرچمی های صدسال پیش وجود دارد و به همین سبب صدها مغز متفکر را از خود دور نموده اید و بلمقابل امروز تمام خلقی ها نزد حکمتیار و طالب و کرزی و غنی وجود دارند و از فکرشان استفاده مینمایند..صاحب عقل و فکر گردیده انسان شوید.لعنت بر کسانیکه حالا هم انسان ها را راستی و چپی مجاهد و پرچمی گفته از هم جدا میسازند و گپ از مدرنیزه میزنند.شما بجای شهر اول کله های خودرا مدرنیزه بسازید تا باشد که سخن ملک ستیز را درک نمایید.
پرویز
>>> ای کاش از هرات دیدن مینودید و این موضوعات را به خورد هراتی ها میدادید
>>> آفرین خیر ببینید خوب جواب دندان شکن به این پرچمی های از خدا بیخبر دادید.
>>> نظر عالی است
فضلی
>>> بدبختي ملت هاي عقب مانده سياسيون مرتجيع آنها است، خصوصاً بقاياي رژيم كمونيستي أفغانستان كه سبب اصلي همه مشكلات چهل سال اخير هستند و در هنگام فرار هم أز مزاياي غرب امپرياليست مستفيد شدند و عفو آنها توسط حكومت مجاهدين لگام گسيختگي أين طبقه را قويتر ساخت، و چيز فهمان شان مانند ملك ستيز با آموختن زبان هاي خارجي چهره هاي خلاق و مهم براي شان رسم نموده و اصلاً انگشت ملامتي را بجانب آپوزيسيون زمان اقتدار خودشان انداخته و خود را تبرعه جاهلانه ميبخشند، من بعنوان جواني كه چهل سال دربدري و مشكلات رنگارنگ را متحمل شده ام و حتي اعضاي نزديك خانواده هاي خود را در أين مدت دراز بناء بر معاذير ملاقات نتوانسته ام ، حتي مرگ پدر، خوشي هاي خواهر و برادر و .. ديده نتوانسته ام ، حالا كه عمرم أز احساسات گذشته و شصت ساله شده ام ، دلم ميخواهد خود ما بزرگسالان فعلي بخاطر بي عدالتي هاي طويل المدت دست به انتقام بزنيم تا لااقل توانسته باشيم قبل أز مرگ بار ملامتي را أز شانه هاي خميده خود دور ساخته و درس عبرت باشد براي طواغيت زمان تا بدانند كه ظلم و ما روائي پنهان شدني نيست.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است