تاریخ انتشار: ۲۰:۵۳ ۱۳۹۷/۱۲/۱۵ | کد خبر: 157690 | منبع: | پرینت |
جزيره اي در جنوب... بود هر گروه از جزاير ديگر در آنجا وارد مي شدند زنده بيرون نمي شدند آنجا " دوزخ زمين" نامگذاري شده بود، بعد آنكه چند نَفَر مردم آن جزيره توسط گروهي از دشمنان كشته شدند حاكم جزيره از مردم تعهد وفاداري گرفت و قانوني وضع كرد "هر انسان غريبه اي كه وارد آن جزيره مي شود "بايد زنده-زنده خورده شود!" تا عبرتي براي ديگران و آرامشي براي مردم باشد.
آن جزيره كه سرزمين حاصل خيز بود همه به فكر تسلط بر آن بودند تا راه ورود پيدا كنند اما مردم جزيره متحد بودند و سوگند ياد كرده بودند از جزيره و مردم آن تا دم مرگ دفاع كنند در چنين وضعيتي از طريق جنگ غلبه بر آنها غير ممكن بود يكي از دشمنان حيله گر انديشيد و پيشنهاد كرد تا يكي از ماهيگيران جزيره را بربايند شكنجه و زنداني اش كنند تا در يك نقشه وي را آزاد همراه با آن به جزيره برود...
طبق نقشه پيش رفتند مردم ماهيگيري را گرفتند شكنجه و زنداني كردند آن مرد وي را فراري همراه با آن به جزيره رفت مردم جمع شدند آن مرد ماهيگير داستان را تعريف كرد مردم و حاكم جزيره از تلاش دشمن شياد شان تشكر كرد به وي جايگاه،مقام و مكان داد!
آن شياد لباس زهد پوشيد اعتماد چند نَفَر از مقامات و حاكم را جلب كرده بود حاكم در بستر مرگ آن دشمن شياد را به جايگزيني خود بر گزيد و به مردم معرفي كرد؛وقتي شياد پادشاه مقرر شد مردم جزيره شورش كردند اما آن شياد مي دانست چگونه برخورد كند به چند تن از سران شورشگر وعده مال و منال داد توسط آنها اعتراض سركوب شد و گروهي از جوانان به مبارزه خود ادامه دادند اما آنها هم يكي-يكي سنگر مقدس مبارزه را خالي كردند پيش حاكم رفتند در خواست بخشش و مقام كردند جز يك نَفَر گفت به سوگند خود در "دفاع از ميهن ومردم"وفا دار هستم در همين سنگر مبارزه مي كنم تا بميرم.
آن دشمن شياد دستور حمله بر آخرين فرد راستين جزيره را داد وي را دستگير كردند به پيش پادشاه آوردند مردم كه براي جشن پيروزي جمع شده بودند در حضور آنها پادشاه از آن مرد خواست وصيت خود را قبل اعدام بيان كند.
گفت: من همان ماهيگيري هستم مرا به بهانه نجات داديد و اين مجازات مرگ براي من كم است كاش آن روز مي مردم تا اين روز را نمي ديدم...
پادشاه گفت: آرزو كنيد تا بر آورده شود آن ماهيگير گفت: اينجا سرزمينم است و اين مردمم و من براي ارزشهاي ملت خويش تا پاي مرگ مبارزه ميكنم نه براي مقام و جايگاه... پادشاه دستور اعدام را صادر آخرين فرد ميهن پرست اعدام، دشمن از اطراف وارد جزيره زمين و اموال مردم به غارت رفت...
داستان حيله كرزي در ادامه غني با رهبران و جوانان ما چنين است...
هم تبار خوبم'
وقتي ارزشها در درون ات مي ميرند براي آدمهاي بي ارزش سپر نشو و دليل نياور، وقتي شهامت مبارزه را نداريد در كاروان آزادي قدم نگذار، وقتي براي ماديات مي رزميد از معنويات سخن نگو؛ وقتي در سنگر جلادان، شيادان، وطن فروشاخدمت مي كنيد
حد اقل شعور انسانيت اين است سكوت كنيد
نه اينكه دليل براي آن اعمال خاینانه بياوريد.
گل امیری
>>> مگر نفوس کُلی پشتونها ؛ دوبرابر تاجیکان است که باید دو برابر آنها کمیشنر در کمیسیون انتخابات داشته باشند؟
این نه آن دیو است که به لاحول بشود!
چون تو پیش آیی شهامت کار میشود!
ادریس خراسانی
>>> تعارض منافع!
حوا علم "تره خیل" نورستانی، در حال به حیث رئیس کمیسیون انتخابات تعیین شده که خودش از حوزه کابل کاندیدا بوده و تا کنون نتایج نهایی انتخابات معلوم نیست.
اما در لیست نتایج ابتدایی انتخابات پارلمانی حوزه کابل اسم بانو تره خیل به چشم نمی خورد.
#نوت: انتخاب بانو تره خیل خلاف "اصل حقوقی تضاد منافع" است. یک کاندیدا هر گز نمی تواند قبل از اعلام نهایی نتایج بحیث کمیشنر کمیسیون انتخابات تعیین شود.
مثلا شما نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شوید... آیا کسی می تواند قبل از اعلام نتایج شما را بحیث کمیشنر تعیین کند؟
>>> اقای امیری! ما در جزیره احمقان زندگی داریم٫استعدادابادی وطن ورفاه مردم خودرانداریم.اوسانه٫سی سانه ۳۵ ملیون بی عقل در یک خانه.اصلاحات امان اله وامدن روسها دوفرصت پیشرفت راازدست دادیم وبا خروج امریکاییها فرصت سوم راازدست میدهیم. اوسانه سی سانه.
عاقل
>>> به عقیده برادربیسوادتان عوض افسانه سرایی باید کمی بیاندیشیم وریشه یابی کنیم که چراماازکاروان تمدن بشری صدهاسال عقب مانده ایم؟چه کنیم وچطور.
پاکزاد
>>> دين اسلام ندارد عيبي ... هرعيب است در مسلماني خود ماست ...!
اسم ما مسلمان روش ما عمل ما كردار امريكاي اروپاي ...
حضرت علي كرم الله وجه هو ... مي فرمايد بي غيرت ترين مردم كساني هستند كه در كشورش مردم بيگانه قدم بزند وقدرت داشته باشد وبر أمور همان مردم نظارا داشته باشد ...
ما مردم افغانستان اگر ميكنيم غيرتي هر از گاهي در مقابل بيگانه از چيزمان ميگذريم وهمه كشور وخانه مشترك خود را خراب و ويران ميكينم اين اولين بي عقلي ماست بعد بي اتفاق ميشويم بعد قوم گراي ميكنيم بعد جاه طلب ميشويم .چرا دليل اش مسلح شدن ماست اينكه يك مقدار سلاح وتجهزات و پشت بان بيگانه پيدا كرديم خلاص ديگر دعواي همه چيز مملكت وكشور را داريم فكر ميكنيم زمان كه قدرت بيگانه داريم ومسلح وقوم هم دارم ديگر چي نياز است بايد يك قدرتي باشم اين جاست كه مصلحت مملكت كشورت مردم ات اينده نسل ات را همه چيز را فراموش مي كني در خودت وقوم ات هستي اين جاست كه نه دين ات خبري است نه از همان مكتب ومرام كه به خاطرش قيام كردي مهم نيست كي باشي هموطنان مجاهد كه در دفاع از دين وإسلام جهاد كردن چي كردن كمونيستهاي هموطن ما چي كردن زمان سلطنت پادشاهي ما چي كردن زمان جمهوري داود خان چي كردن زمان هژده سال قبل امريكاي پست فطرت مكار چي كردن زمان جاسوسان عرب هاي وهابي نوكران عرب ال سعود وپاكستان چي كردن خود هموطنان ما تيشه بر ريشه خود ميزنيم در خانه اي كشور خود مملكت خود بالاي خودمان مردم بيگانه را مياوريم براي چي ؟ دو قدرت جاه طلبي وبر بادي كشور مان مردم مان دين مان وغيره وغيره چرا اين است از بي غيرتي مان كه هر از گاهي بي غيرت بي ايمان ميشويم چرا مگر مردم افغانستان انسان نيستيم عقل هيچ نداريم كه كمي از عقل مان كار بيگريم اگر عقل نداريم لا عقل طرف مردم جهان ديده وبيبينيد ولا عقل طرف دو طرف همين همسايه مان بينگريم وبيبينيد نه مردم ناحق كشته ميشن نه كشور مملكت شان خراب ميشود علم وپيش رفت شان كه باشد سر جايش حرف شان به بمب أتم وهسته اي رسيده اند هههه ما مردم افغانستان به كجا رسيديم ...
كشتن خرابي بي ناموسي چور جهالت بي غيرتي بي علمي بي اتفاقي قوم پرست زورگو قدرت طلب نادان بي سواد خلاصه همه اي بدبختي شامل حال ما مردم افغانستان است فقط وفقط از دست خود ماست ما مردم افغان اگر بخواهيم ميتوانيم هر كاري خوب وبد را بايد خود فكر وانديشه كنيم كه از كجا شروع كنيم افسوس افسوس اين وطن دلسوز واقعي ندارد اگر نه همه چيز دارد كه در جهان نظير ندارد از مردم اش از دين اش از غيرت اش از زحمت سخت كشي اش از تمام اش چيز اش نظير ندارند ولي افسوس افسوس !!!
والسلام درد دل يك هم وطن افغان
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است