تاریخ انتشار: ۱۱:۵۶ ۱۳۹۷/۱۲/۲۵ | کد خبر: 157831 | منبع: | پرینت |
در آستانه نوشدن طبیعت و شروع بهار، مژده پایان زمستان جنگ و مصیبت باعث امیدواری بسیار مردم شده است. اما متاسفانه خبر درگیری داخلی در مزار شریف، باعث کدورت و پریشانی مردم عزیز ما گردیده است.
هموطنان ما در بلخ نگران اند؛ نگران از آنچه از صبح امروز در بلخ میگذرد.امروز هزاران معلم و متعلم به مکتب نرفتند و هزاران کسبهکار و دستفروش نان برای فرزندانشان نبردند، تاجران و ماموران در خانهها زندانی ماندند تا گزند نبینند. ترس و وحشت شهر را فرا گرفت و مردم را بهیاد خاطرات جنگهای خونین دهه هفتاد و هشتاد انداخت.
از هر دو جناح سیاسی در دو کمپ انتخاباتی می خواهم که از نیروهای امنیتی و مردم در برابر هم سوی استفاده مکنید.
لحظهای فکر کنید، اگر این آشوب سر آغاز یک درگیری تمام عیار و یک جنگ داخلی شود، مسؤول اش کیست؟مسؤول در برابر مردم و تاریخ شما خواهید بود.
پیش از آنکه، کار از کار بگذرد، من هر دو طرف (جناحهای سیاسی) را به خونسردی و خویشتنداری فرا میخوانم. گرهی که با تدبیر و تعقل باز شود نیاز به استفاده از اسلحه نیست. نباید به خاطر خودخواهی های شخصی با صدای راکت و فیر، ذهن مردم را مشوش کرد ، هیچ اصلاحاتی با خون به دست نمی آید و هیچ تحکیم قدرتی به ترسیدن و خدای نخواسته آسیب جسمی و روانی اطفال بی گناه و مردم مظلوم ما نمی ارزد.
اینجانب، با نگرانی حوادث شمال افغانستان را دنبال می کنم و آمادگی خود و جمعی از نخبگان و بزرگان را برای میانجی گری اعلام می کنم و حاضریم برای پایان غایله به عنوان مصلح بالخیر وارد میدان شده و قناعت هر دو طرف را صرف به خاطر منافع علیای مردم فراهم آوریم.
امیدوارم بدون خون ریزی و خشونت ، هم وطنان عزیز ما از هیجانی شدن و خدای نخواسته قومی شدن جنجال، جلوگیری کنند. ما به عنوان یک ملت، مصیبت ها و مشکلاتی بزرگتر ازین را با گفتگو و مدارا پشت سر گذاشته ایم ،نگذاریم کام مردم عزیز ما برای لج بازی های بیهوده درین ایام شیرین، تلخ شود.
و من الله التوفیق
رحمت الله نبیل
>>> همه خوب میدانند که درینکار ارگ باعث نا رامی ولایت بلخ شده و تعینات ومقرری های غنی بخاطر انتخابات پیشرو بنفع خودش است نه از روی اخلاص و امنیت بیشتر بلخ یگانه ولایت ارام کشور است چرا در ولسوالی مرغاب که در حال سقوط است چین نیرو های ویژه پولیس و ارتش را با قوماندن رقیب بارز نفرستاده است که به بلخ خلاف تعهد نامه امضاء شده قبلی اش فرستاده تا زمانی که غنی احمدزی ریس توافقی در کاخ ریاست جمهوری باشد و از قومگرایی دست نکشد و همه مردمان کشور را منحیث شهروند متساوی الحقوق نپندارد این مشکلات وجود خواهد بود .
>>> Shafiqullah Shafiq
نیم قرن ناکامی با سیاست نفاق و انتقام!
۱_ ظاهر شاه سلطنت آرام و مصئون چهل ساله را در نتیجه نزاع خانوادگی و انتقامجوئی برای پسر عمواش داوود خان واگذار کرد.
۲_ داوود خان جمهوریت پنج ساله را در سیاست انتقامجویی با کمونیستها به زوال و سقوط سوق داد.
۳_ حکومت کمونیستی به رهبری ترهکی و امین با تکرار سیاست انتقامجویانه از مخالفان ایدئولوژیک( احزاب سیاسی و جریانهای اسلام گرا) و جناح رقیب داخلی( پرچم) در کنار حکومت و هر دو رهبر قربانی و کشته شدند و افغانستان بوسیله ارتش سرخ اشغال شد و جناح پرچم به رهبری دولت جدید رسید.
۴_ با تداوم سیاست نفاق و انتقامجویی این بار میان کارمل و نجیب الله زمینه سقوط تمام عیار دولت چپگرای کابل به نفع مجاهدین مساعد شد.
۵_ مجاهدین و اسلامگرای جهادی در نتیجه سیاست نفاق و انتقام تا آخرین توان خون همدیگر را ریختند، و بخاطر ضربه زدن به همدیگر به نوبت طالبان را بر علیه همدیگر کمک نمودند.
۶_ طالبان با تداوم انتقامگیری و اعمال خشونت بر علیه مخالفان جهادی شان سرانجام جبهه مخالف شان را به اتحاد رساندند و در پی ادامه سیاست انتقامجویانه جبهه متحد از ائتلاف غرب برای سقوط رژیم طالبانی حمایت نمودند.
۷_ حکومت آقای کرزی و دوره جدید نیز بصورت آشکار و پنهان با انتقامجویی قومی و زبانی و انگیزههای سیاسی بر ضد طالبان و ترحم با طالبان سپری شد. تا اینکه طالبان دوباره جان گرفتند به عنوان یک طرف قدرت مطرح شدند.
۸_ پسا سال ۲۰۱۴ با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی، سیاست انتقام و نفاق میان دو جناح حکومت و میان اعضای رهبری تیمهای سیاسی_ انتخاباتی و انتقام از زبانها و هویت اقوام کشور وضعیت عمومی را مغشوشتر و آشفتهتر ساخت.
باید اذعان نمود در این میان نقش آقای غنی در انتقامجویی و عقدهگشایی نسبت به همه طرفها برجستهتر و خشنتر بوده است.
اکنون پس ۱۸ سال تجربهی جمهوریت، اوضاع در آستانه تکرار دور شکست و زوال تاریخی که از نتیجه سیاست نفاق و انتقام حاصل آمده است پیش میرود.
متاسفانه وضعیت نشان میدهد احتمال اتحاد و اجماع ملی میان سیاسیون و آقای غنی در برابر طالبان خیلی ضعیف به نظر میرسد؛ چون تمامی پلهای ارتباطی و اعتماد متقابل در طی این پنج سال اخیر قطع شده است.
۹_ هرگاه فرضیه روند مصالحه با طالبان به پیروزی کامل برسد. درصورتیکه طالبان نیز دوام دهنده سیاست نفاق و انتقام باشند، دوباره میدانها و صفها تغییر خواهد کرد و افغانستان به صلح پایدار نخواهد رسید.
نکته؛ این درس را بصورت مفصل در متن تاریخ باید کسانی مرور و دنبال کنند که پیوسته برای سیاست تفرقه و انتقامجویانه کف میزنند و زنده باد میگویند.
>>> aboor Raheel
کشوری که سرود ملی اش از مغز گندیده و عقبماندهیی چون باری جهانی "باری انتحاری" تراوش کرده باشد، هرگز نمی تواند به زندگی انسانی باهمی و مدرن دست یابد. باری جهانی، این ستایشگر بدویت و توحش قبیلوی، اخیرا در مورد رویداد بلخ یادداشتی نشر کرده و عطا محمد نور و حامیان سیاسی اش را "لندغر" خطاب کرده بود. همه میدانند که اگر کسی در سطح باری جهانی سقوط و نزول کند میتواند عناوین بیشمار مشابه و یا تندتر و زنندهتر و حتی جاافتادهتر گروهی و جمعی را به باری جهانی و همقماشانش بدهد. و اما پاسخ این پوپنکدماغ چرکیناندیشه را هموطن عزیز و فرهیخته دیگری- جناب آقای عارف رحمانی، به خوبی تمام داده اند که میخوانیم:
"در پاسخ باری #جهانی وزیر سابق #فرهنگ مملکت!
#جناب وزیر!
شما مثلا #شخصیت فرهنگی #افغان ها هستید. شما مثلا وزیر فرهنگ مملکت بوده اید، واقعا شرم سارم از این همه جهل و جفنگ و عصبیت و کوته اندیشی تان.
حالا میفهمم چرا در ۲۷۰ سال حکومت تان به جای تولید فرهنگ، علم، هنر و شکل گیری تمدن و ترقی و توسعه و تولد شخصیت های مانند مولانا، سنایی، فردوسی، ابوریحان، فخررازی، خواجه انصاری، امام ابوقتیبه بغلانی، امام ابوحنیفه، بونصر مشکان ها، رژیم های ویرانگر و آدم کش شاهنشاهی، جمهوری های آدمی خوار داودخانی و کمونیستی، امارت اسلامی و ملاعمرها، ملادادالله، نادرغدارها، عبدالرحمان خان ها، ملاهبت الله ها و مزدورانی مانند ترکی و امین و نجیب و شماری از آدم کشان حرفه ی به نام غازی فلانی خان و غازی بهمانی خان تولید و تکثیر شده اند!!
حالا راز ۲۷۰ سال شرم سازی تاریخی یک ملت و سترون بودن این جامعه را از حیث علم و فرهنگ و تمدن درمی یابم. تعصب و توحش و نادانی تو در تو و فراگیر!!
حالا می فهمم چرا هر حاکم، وزیر و والی تان( جز استثناء هایی) در طول تاریخ ۲۷۰ ساله مزدور و وابسته به بیگانه، وطن فروش و جاسوس و غدار بوده است! حالا می فهمم چرا این همه بدبخت و عقب مانده هستیم و محصولات کشورم؛ انتحاری و انفجاری و سیاست مداران فیک چون اشرف غنی است! حالا می فهمم که تقریبا همه تان سر و ته یک کرباسید! حالا می فهمم که اگر این مملکت ۲۷۰ قرن دیگر در دست سیاست مداران مثلا اهل علم و فرهنگ و ادبی چون شما باشد این کشور به عصر طلایی غوریان و غزنویان و کوشانیان و تیموریان و خراسانیان نخواهد رسید و از مولانای عشق و محبت و فرودسی حکمت و خرد و ابوریحان جامعه شناس و تاریخ دان و ریاضی دان و سنایی عارف و عاقل و بونصرمشکان مدیر و مدبر خبری نخواهد بود. و افغانستان هم چنان افغانستان خواهد ماند. فاین تذهبون!"
پ. ن:
من این نوشته را از صفحه سایر دوستان گرفته ام نه مستقیما از صفحه آقای رحمانی.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است