فرار و کشته شدن و تسلیمی، سرنوشت نظامیان!
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۷    ۱۳۹۷/۱۲/۲۹ کد خبر: 157887 منبع: پرینت

کشته شدن، فرار از مرز، دستگیری، تسلیمی، برگشت به خانه... سرنوشت سربازان افغان.
اگر به حرفهای سر قوماندان اعلی نیروهای مسلح باور کنیم سالانه بیش از ده هزار سرباز ارتش کشته میشوند. چرا؟

من باور ندارم که دشمن قوی است و مجهزتر از سربازان افغانستان. قدرت طالبان در یک چیز است: آنها میدانند برای چه میجنگند و اگر کشته شوند چه در انتظار آنها است.
سربازان ما اکثرآ از اقشار تهیدست اند، آنها انسانهای مظلومی هستند که برای اعاشه فامیل های خود به پیشواز مرگ میروند. سلاح در جنگ مهم است، ولی راز پیروزی در ایده آل است، در اعتقاد به این که برای چه میجنگیم.

نیروهای کوچک روی ارتش های بزرگ چیره شدند، "مردم رزمنده دریای میکونگ" به گفته زنده یاد رهین امریکا را در ویتنام به زانو در آوردند (امریکا ۸ میلیون تن بمب، ۳ برابر تمام بمبهای جنگ عمومی دوم را روی خلق ویتنام ریخت).

نیروهای امنیتی افغانستان برای دموکراسی میجنگند؟ باور دارید که آنها میدانند دموکراسی چیست؟ اصلآ دولتمردان افغانستان میدانند دموکراسی و اراده آزاد مردم چگونه بیان میشود؟ یک عده جوانان روز و شب از دلیری و شهامت و رزمندگی و چه چه سربازان حرف میزنند.

من می بینم که آنها هر روز به سبب مدیریت جنگ کشته میشوند، کشته میشوند بخاطر حفظ قدرت یک مشت افرادی که قدرت و ثروت و سرنوشت مملکت و مردم را غصب نموده اند. این افراد چه میگویند؟
آیا مردم، جوانان و نیروهای امنیتی را برای یک جنگ عادلانه، آزادیخواهانه، ملی و مردمی بسیج میکنند؟ نه، فقط دعوا دارند که چرا طالبان با ما مذاکره و نمیکنند تا قدرت را تقسیم کنیم. آنها حتا به گفته مردم ما "بر روی امریکا هم خیسته اند" که چرا ما را در مذاکره با طالبان شامل نمیسازید.

هرچه میخواهید بگویید، ولی کشته شدن و فرار از مرز و تسلیمی سربازان ما در بادغیس مرا به خشم، قهر و حتی نا امیدی میکشاند. در هرجا باشم همین که فرصت یافتم بسراغ اخبار افغانستان میروم به امیدی که خبر خوب و خوشی باشد؛ افسوس که از این خراب آباد جز غم و درد وآه و افسوس خبری نیست.

کریم پاکزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نظامیان
فرار
نظرات بینندگان:

>>>   جعفر عطايى
عقل، انصاف و وجدان این امرالله صالح را ببینید: یک خانم تندخوی پلیس را یک سیلی زده، سلاح گرم و سردی هم نداشته است. پلیس به راحتی می‌توانسته است با کمی جدیت آن خانم تندخوی را مهار کند و مانع خشونت بیشترش شود. کافی بود که بغلش می‌کرد، شورخورده نمی‌توانست. ولی امرالله صالح این را کافی نمی‌داند، می‌گوید که پلیس باید آن خانم تندخوی را به جرم سیلی به روی پلیس با کلاشنیکف غارغار می‌کرد و بعد تحویل سردخانه می‌داد. طنز قضیه این است که این صدام حسین کوچک، معاون تیم انتخاباتی‌ای است که شعارش “دولت‌ساز” است.
پلیس پر از آدم‌های وحشی فاسد و جنایتکار است، اگر آنها قوماندان وحشی، بی‌رحم و بی‌وجدانی مثل امرالله صالح داشته باشند وای به حال موتروان غریب، دست‌فروش فقیر، پیاده‌روان بی‌دفاع روی خیابان‌های شهر و غیره.
ابهت پلیس در یک جامعه مدنی از مقدار خشونت‌ش برنمی‌خیزد، بلکه پیامد پایبندی‌ش به قانون و اجرای جدی قانون است. پلیس حافظ و پناهگاه شهروندان است، نه سگ نگهبان درنده‌خوی قدرت که شهروندان بی‌گناه هم از آنها ترس داشته باشند.
من شخصا نگران سیلی زدن خانم درانی نیستم. یک زن تندخوی است و ممکن صد عیب دیگر هم داشته باشد. اما در نهایت یک فرد است، اما نگران این هستم که یک نهاد و سیستم امنیتی مثل پلیس به جان مردم، تندخوی و سگ گشتانده شود. با یک زن تندخوی می‌توان در شهر گذاره کرد، اما با یک نهاد سگ‌خوی نمی‌توان به آرامش روحی و روانی شهروندان رسید.
همین حالا برخورد قضایی با خانم درانی تحت فضا و جو فیس‌بوکی صورت می‌گیرد و فاتحه پلیس حرفوی و تعقیب قضایی قانونی، بی‌طرفانه و منصفانه خوانده شده است.

>>>   Ariaie
نظام را امريكايى ها با پول هاى گذاف ساخته اند و نخواهند گذاشت از بين برود اما از رفتن رژيم مستبد قومى غنى بايد حمايت كرد .. اين دولت را نمى توان ديگر وحدت ملىً دانست چون توافقات ان معلق ماند و بر خلاف ان عمل كرد.
Dit verbergen of rapporteren

>>>   هرگاه شاه ، رئیس یافرماندار شجاع وبا کفایت باشد مردم نیز با لیاقت وجسور می باشند هرگاه شاهانی مانند یزدگرد وسلطان حسین برتخت نشستند مردم هم عینا مانند آنان ترسو جبون وحسود دهن بین ونالایق بار می آمدند که گفته اند: ( الناس علی دین ملو کهم )
معروف است که نادر دریکی از جنگها شاهد شمشیر زنی ودلاوری یکی از سربازان دوره سلطان حسین بود که دشمن را یکی بعد از دیگری با ضربات خودبه کام مرگ می فر ستاد ، نادر تحت تاثیر شجاعت او قرار گرفت وگفت :
مگر تو دراصفهان نبودی که افغانها آن بلا را برسرشاه حسین ومردم اصفهان آوردند؟
آن سرباز جواب داد:
(چرا قربان من بودم اما تو نبودی )
ر

>>>   اگر شما واقعا هوشار و مسلمان باشید به خاطرع وغ نکشید چرا فرزندان خود را به خاطر این دو خبیس می کشد این جنگ ها همه بهوده است معنی ندارد

>>>   همه مشكل افغانستان از دهن كجي چند بقه صفت پنجشيري كه پنجشير را جهان فكر ميكنند، و عده محدود ياران چپاولگر نظاري شان با عث شده ، در حاليكه در پنجشير هم مانند ديگر مناطق تحصيل كرده ها و نهضتي ها متعهد داريم حتي به سويه دوكتورا و با سابقه تنظيمي برابر به رباني و سياف ، اما تنها بقه صفتان آشپز و پايدو هاي خاد سابق مانند امرالله و قانوني ، و دوستان پرچمي شان سبب شدند كه مصالحه ملل متحد بين مجاهدين و حكومت نجيب الله را ناكام نمايند و بعد از چندي نظر به افكار فاسد و خود خواهي شان ، و احترام نكردن حقوق تنظيم هاي ديگر سبب شدند كه هزاره ها و دوستم و گلبيدين و ملا خالص و حقاني در حكومت حق كافي نداشته باشند همين باعث جنگهاي تنظيمي و بربادي كابل و بالاخره آوردن طالب در صحنه به خاطر از بين بردن رقيبان شان باعث سقوط حكومت رباني و بميان آمدن امارت طالب شدند و اكثراً خودشان خارج فرار كردند. بار ديگر در كانفرانس بن با فروختن وجدان خود افغانستان را هم فروختند، از جيب هاي خالي به مليونر هاي بين المللي مبدل شدند، زمين هاي كابل را چور كردند، حتي براي قبر يك نَفَر بهترين مناطق را اشغال كردند، و آخر حالا با همان قاتلان ملت مانند اتمر يكجا شده اند كه حكومت اسلامي بياورند. خود فكر كنند كه صالح و اندرابي بخاطر چوكي ولي نعمت هاي پنجشيري خود را رها نموده و با دشمن دو روز قبل خود شريك شدند و اولين انداخت را هم بالاي شاهنشاه شمال خود نمودند، حالت اين ملت بخواب رفته و بي تفاوت چه خواهد شد؟

>>>   حرف های امرالله حرف های مفت است ، حرف های کمپاینی است ،اگر فرضا پولیس بالای همان زن فیر میکرد حالا امرالله می گفت: پولیس باید با حوصله وبردبار باشد نباید سلاحش رابرعلیه مردم وآنهم برعلیه نماینده مردم استعمتال کند سلاح باید برضد دشمنان این وطن استعمال گردد. من زمانیکه دروزارت داخله بودم گفته بودم که پولیس باید درخدمت مردم باشد

>>>   ویتنامی ها که بودند،جثه کوچک داشتند و آنها مثل موش ها،تمام ویتنام را تونل های زیر زمینی کنده بودند و این تونل ها با یکدیگر راه داشتند و مثل موش ها از یک سوراخ می برآمدند و بالای عساکر امریکایی ها فیر میکردند و یا بالایشان بم می انداختند و خود شان دوباره در داخل تونل گم میشدند.
عساکر امریکایی درین تونل ها جا نمی شدند ،تا وقتی که آنها این تونل ها را کلان میکردند،ویتنامی ها از راه تونل ها میگریختند ث یا تونل ها را مین گزاری میکردند و عساکر زیاد تر امریکایی ها تلف میشد.
در جنگ ویتنام کشور های عضو ناتو سهم نداشتند . چون بالای امریکا از سوی ویتنام جمله نشده بود.
از ویتنامی ها روس ها و چینی ها حمایت مالی و نظامی و لوژیستیکی میکردند.
گذشته از آن تشکیل اوپک ودبالا رفتن قیمت نفت نیز به مشکلات اقتصادی امریکا و مصارف زیاد جنگ انجامید و بالاخره ریچارد نکسن زییس چمهور وقت امریکا به چین رفت و با او قرارداد خروج سربازان خود از ویتنام را امضأ کرد.
جالب آن بود که هنگامی که آخرین طیاره هیلی کوپتر امریکایی ها از بالای یک بام پرواز میکرد،یک تعداد ویتنامی هایی که با عساکر امریکایی کار کرده بودند و یا ترجمان بودند،خود را به طیاره آویزان کرده بودند،اما سربازان امریکایی آنها را با لغت زده پایین می انداختند.مثلی که حالا محب مشاور امنیت ملی افغانستان را با لگد میزنند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است