تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ ۱۳۹۸/۱/۱۲ | کد خبر: 158042 | منبع: | پرینت |
افغانها به اخلاق انساني، ارزشهاي اسلامي، فرهنگ اجتماعي، تعهدات، سوگند ها و... پايبند نيستند آنها اخلاق افغان گري انديشه اوغان سازي سرزمين خراسان را دارند، هيچ تفاوتي ميان كرزي با ملا عمر غني با حكمتيار ندارد دين دار و بي دين شان در جهت افغان سازي تلاش مي كنند و حتماً يادتان است كه طالبان به شكنجه، قتل عام و نابودي هزاره ها و بر چسب زدن نشاني بر سينه هندو ها دست زدند كه كرزي در ادامه راه "حاكميت افغانيسم"به مسلح كردن كوچي ها، غصب زمين ها، نا امني مناطق غير پشتون كوشيد، ترورهاي نرم بزرگان فارسي زبان و ازبيك را در دستور كار قرار داد و قاتلان آنها را كه طالبان وحشي بودند برادران خود خطاب كرد، غني در استمرار افغانيزه كردن مردم اين سرزمين به تبعيد، تحقير، زنداني، اخراج از ادارات مقامات غير اوغان كرد ادامه حاكميت پشتونيستي همين است جنگ، نا امني، انتحاري، ترور، قتل و عام، وحشت و...
چاره اي نيست جز اينكه هدف، مقصد و برنامه ها را در قبال قبيله افغان مشخص كنيم و به آنها رك راست بگيم حاكميت پشتونيستي بس است.
كساني به برادري و برابري از راه گفتگو با قبيله افغان باورمند هستند و از اين راه تلاش مي كنند جز وقت را هدر دادن مشكلات را افزودن چيزي در كاروان عدالت طلبي نخواهند افزود" قبيله افغان زبان خوب را نميداند بايد با آنها از طريق زبان گلم جم گپ را فهماند و تا هر زماني زور بالاي سرشان است احترام و التماس مي كنند هر گاه از فشار بر عليه آنها دست برداريد بر شما حمله خواهند كرد!" تا زماني مبارزه مسيرش را هدف اش را تعين نكرده است، تا زماني اين رهبر نماهاي پوشالي از سر شانه هاي مردم پائين نشده اند، مبارزان ضد پشتونيسم راه دشوار تري را در پيش رو دارند...
بحث در اينجا موضوع جامعه عادي پشتون نيست بلكه حاكميت سياسي قبيله افغان و تفكرات فاشيستي پشتونيستي اوغانها است كه با دسيسه و عوام فريبي در لباس، سكولار مانند تره كي، حفيظ الله امين، نجيب و ديندار شان مانند ملا عمر، حكمتيار، اختر منصور و دموكراس شان مانند مرزي و غني و... به جنايت هايشان ادامه مي دهند تا سرزمين اوغاني و ملت افغاني را بسازند!
تفاوت قایل شدن ميان حاكميت اوغانها كه اين بهتر آن بدتر است كه ملا عمر با كرزي و عبد الرحمن خان با غني كه كدام بهتر يا بد تر است حماقتي بيش نيست جنايت ها و هدف ها يكي است نابودي غير پشتونها!
گل امیری
>>> تاریخ ثابت نموده که درطول تاریخ جلو افغانها را کس گرفته نه توانسته ونه گرفته میتواند بیغم باش
>>> افغان یا اوغان« پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم ناقل مهاجر در اوغانستان اطلاق میگردد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است"«اوغانستان=افغانستان» مکران و یا یکی از ولایات مکران بوده است.
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » به علت خشکسالی طولانی از اطراف کوه های سلیمان در ( سال 1018 هجری , قمری ) , به دستور شاه عباس صفویی به سیستان در اطراف تالاب هامون هرمند سرزمین آبرفتی مسکن گزین شده اند و از اولاد شان در مقابل بقایای شاه طهماسب « شیعه دوازده امامی » نوکر به خدمت پاس بانی میگرفت. کوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از سر زمین آبایی افغانان محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان از قبایل هندی الا صل ملتانی بنام ولایت افغانستان برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد. در یا داشتهای تاریخی بعضی از نویسنده گان انگلیسی منجمله ( جنرال ادوارد فلینستون ) مولف کتاب افغانان نماینده انگلیس در در باره شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نیشن با تفصیل آن در اطراف کوه سلیمان , خیبر پشتخوا و وپیش وژوب سرزمین آبایی افغانان می باشد و ذکر گرده است.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان امروز اینها بنام ها ی درانی و غلجائی ( غلزائی) است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان در سرزمین امروز م بنا م افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بردیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمیدهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- میر محمدصدیق فرهنگ ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 . 7- افغان ( گزارش سلطنت کابل ) , مونت اسوارت افنستون , ترجمه محمد آصف فکرت 1376. 8- اقوام کوچی مجموع مقالات به کوشش حسن پاپلی یزدی 1372 .
9—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات
>>> گل امیری! گل باشی مگر در ّایتخت خراسان!
یکی را در قریه نمی ماند, میگفت اسبم را در خانه ملک ببندید!
تو هم مثل عنصری خراسانی دربار غزنوی دهن باز کردی! مگر از خاک ّر خواهد شد!
ّپشتون
>>> به اینطور آدمهاطالب جور میآید - که خداوندزود بیاوردش
>>> وای ازان روزی که قدرت بدست تاجک ها بیافتد، الهی درخواب هم نبینی ،ورنه آنوقت می فهمی ظلم بی عدالتی فساد زورگوئی قلدری چگونه است
ر
>>> تاب حرف حق را نداشتی خیلی تلخ بود
>>> انشالله خداوند جزای افغانها را میدهد . خداوند عادل است، اوغانها های زیاده خواه و ظالم از عدالت الله قهار فرار نخواهند کرد.
>>> افغان . [ اَ ] (اِ) فریاد. (میرزاابراهیم ). فریاد و زاری . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (مجمعالفرس ) (برهان ) (شعوری ). فریاد.زاری . فغان . (ناظم الاطباء). فریاد. فغان . (شرفنامه ٔمنیری ). ناله . (غیاث اللغات ). فریاد و غوغا. (مؤید). فریادی از دردی یا مصیبتی . (شاید مرکب است از (اَ) حرف ندا و فغان جمع فغ، یعنی ای خدایان . مانند: آمین عربی که خواندن آمن خدای مصریان است ). (یادداشت مؤلف ). زاری . ناله . (فرهنگ فارسی معین ) :
گر جهل ترا درد کردی از تو
بر گنبد گردان رسیدی افغان .
ناصرخسرو.
از خواندن چیزی که بخوانی و ندانی
هرگز نشود حاصل چیزیت جز افغان .
ناصرخسرو.
من هم از باد سربدرد سرم
ابرم از باد باشد افغانم .
خاقانی .
ز بس کاورد درد چشمش بافغان
گلوی خراشیده ز افغان نماید.
خاقانی .
در طواف کعبه ٔ جان ساکنان عرش را
چون حلی دلبران در رقص و افغان دیده اند.
خاقانی .
گرچه ز افغان مرا با تو زبان موی شد
در همه عالم منم موی شکاف از زبان .
خاقانی .
خاقانیا دلت را ز افغان چه حاصل آید
چون دل نیافت داور ز افغان چه خواست گویی .
خاقانی .
هزارت مشرف بی جامگی هست
بصد افغان کشیده سوی تو دست .
نظامی .
ز بس خنده که شهدش بر شکر زد
بخوزستان شد افغان طبرزد.
نظامی .
کزان پیش کافغان برآرد خروس
برآیدز لشکرگه آواز کوس .
نظامی .
نماند جانوراز وحش و طیر و ماهی و مور
که بر فلک نشد از بیمرادی افغانش .
(گلستان ).
بهر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد.
حافظ.
افغان ز تو شوخ نامسلمان افغان
افغان ز تو آفت دل و جان افغان
افغان بچه ای در دل تو رحمی نیست
از دست فغانی بچه افغان افغان .
؟ (از آنندراج ).
- در افغان بودن ؛ در ناله و زاری بودن . نوحه سرایی کردن .
- افغان از دل برآمدن ؛ از دل نالیدن :
برآمد هر شب افغان از دل زار
چو روز موسی عمران فروشد.
خاقانی .
- به افغان آوردن ؛ به ناله درآوردن :
ز بس کاورد درد چشمش به افغان
گلوی خراشیده ز افغان نماید.
خاقانی
>>> هرودت تاريخ نگار و جهاننما ساز يونان قرن پنجم قبل از میلاد مسیح زمان هخامنيشيان (هفت قرن پيش از ميلاد تا سوم پيش از ميلاد ) :در کتاب سوم بند 91 و در کتاب هفتم بند 66" در اصل نوشته به زبان يونانى - ترجمه و کامنتار ازسوى يوزف بلکيسلى چاپ کامبرج لندن(انگليسى) سال 1854 پيشگفتار و ارزيابى کتاب در مقايسه به ترجمه هاى آلمانى و اکادمى علوم مجارستان اصل نوشته هاى يونانى هرودت را چاپ کرده که "تاجيک" مردمان باستانى پارسى زبان شرقى هستند و در جاى ديکر تاجيک که تاج و يا "کرونا" (يونانى و لاتين کرون) کرون= تاج و هم پول معنى مى دهد: کران و قران واحد پول که تا سال 1973 در هندوکش (از پيشوند خارجى ستان ام استفاده نمى کنم) مروج بود.
آبراهام کنستانتین مورادگئا دوسون تاریخنگار سوئدی ارمنیتبار (1779-1851 ) در کتاب "تاریخ مغول از چنگیز تا تیمور" برگ 157 "تاجیک ها" را از اقوام مغولان و ترکان بت پرست نامیده است.
ولى بارُن جوزف فون هامر پرگشتال (1774 -1856 ) خاورشناس اتریش به زبان آلمانى نوشت :"این کاملا درست نیست. برخلاف :تاجیک پارسيان نامیده می شود و اعراب تازی. نام تاجیک در آثار هرودوت کتاب، نام اصلی آلمانی + جرمنى ها يعنى و بومى "ديوچ"، که نزدیک ترین خوشاوندان پارسيان هستند. (تاجیک Δaξεxαi "Þeudā" "teudja" = يونانى براى تاجيک: يونانى = Corona. Coroca of Kyros = Kantal ye Cyros = قنتال کوروش در کتاب هرودت : قنقلى نسبت به آمدن شاه بزرگ با تاج کورش ويا کنتا ل 858 واژه Tadsch = Corona Krone or Corona = تاج پول قران = Krone = تاج صاحب قران = صاحب تاج .
کتاب جوزف فون هامر پرگشتال: ''نمایش هفت دریا'' با یک فهرست فرهنگ با واژه هاى زبان های جرمنى خویشآوند با پارسى, وين 1831. شما کتاب خاورشناس اتریش برگ 187 را مى بينيد لطفا برگ 203 اش را ورق يابى کنيد در آنجا بخوبى تاج نوشته شده است. به دبيره آلمانى قديمى .
خاورشناس اتریش به نقل از هرودت در برگ 187 مى نويسد: "تاج" (با دبيره آلمانی Tadj يا Tadsch = Deutsch tsch مانند تغير نام ليسه دويچ زبان آلمانى به ليسه نجات Nedjat) که منشاءاصلی پارسيان است چنانچه هرودوت در مورد تاجیک ها نوشته نموده است: نام تاجيک در زبان بزرگان پارسى گوى که همان تاج نام دارد که کران و قران پول در واقعیت امر همان تاج معنی می دهد که در یک طرف سکه ''خط'' و طرف دیگر ''شیر'' است. شیر و خورشید نشان زردشتی فروهر فروردینی نماد تمام شاهنشاهان آریانا و میتوانیم به گفته یونانان امپراتوری پارس بود.زبان قديمى زردشتيان ''درى گبرى'' بود که امروز زردشتيان ايران و پارسيان هند صحبت مى کنند.
اراىه نظريات ادعاهاى حاکمان افغان در مورد واژه و ريشه شناسى ''افغان'' مهتر نقلى و قصه اى و سفسته اى است و نه نقل قولى و فلسفه اى يعنى مادر دانش ها
حاکمان افغان ادعا مى کنند که پيشينه نگار معروف یونانی هرودت :هریدوت (یونانی: Ἡρόδοτος, Hēródotos)از ''پشتو'' و يا ''پختو'' سخن گفته ولى نقل قول وى را آشکار نکرده است و در کدام جلد کتاب و بند کتاب و برگ کتاب چنين چيزى آمده است. حاکمان افغان يا به عبارت ديگر ''دانشمندان دولتى'' از دانش ''داستان نقلى'' ساخته در حاليکه کتابهاى هریدوت نه تنها به يونانى است بلکه به زبانهاى دنيا ترجمه رسمى آشکار و مورد تاييد دانشمندان جهان شده است
و ''دانشمندان دولتى''حاکمان افغان نوشته جات و ابراز احساسات خود رادانش و پنهان حتى بيانات غيرعلمى خود را پته خزانه پت و پنهان و مخفى وزيرلياف نگهه مى کنند و احساسات غلبه به عقل و منطق خود را به خور مردم تحميل مى کنند ومردم را با زور وزر خود مى ترسانند
هِرودوت (به یونانی: Ἡρόδοτος) نخستین منابع کتاب و بند کتاب وتصديق بامنابع کتاب هرودوتوس وهرودوتس شناسان نقل قول نکردتاریخنگار یونانیزبان است که آثارش تا زمان ما باقی ماندهاست. (فارسى)
نتيجه گيرى''دانشمندان دولتى'' حاکمان افغان عريان مى سازد ادامه سياست افغان سازى را آشکار بازتاب مى کند
نام "تاجيک" در همين 25 قرن يعنى از همان زمان هردوت و يا هردوتوس تا اکنون تغير نخورده است.
واژه پشتون تغير خورده و نه نام تاجيک. ریشه شناسی در اين زمينه صورت گيرد. اگر هر دو از يک نژاد و تبار است پس نتيجه گيرى و جمله رابا تعديل وتبديل يک واژه نقل قول مى کنم:
"زمانیکه پشتون پشتونها و تاجک ها از یک نژاد آریایی است پس این همه کشمکش ها که پشتونی...... از کجا شد هموطنان عزیز مااز یک نژاد (انسان) هستم لطفا تاريخ تان را مطالعه کنید از بیگانگی به یگانگی برسیم
تبار و نژاد دو چيزى مختلف است
نژاد ما از خاک و آب و گرمى و باداست که چار عنصر عمده هستى وزيستى است ولى تبار ما فرهنگ و هنر وزبان وخوراک وپوشاک.....وغيره است که هويت اصلى رامى سازد. برگ شنا سنامه حکومت نشانه هويت نيست. بلکه اين دولت دارى تو گوى هويت زبانى و فرهنگى تبارى فرهنگى و هنر ى و زبانى و خوراکى و پوشاکى .....وغيره پا پرداخت پول خريده باشد حاکمان افغان خاک بوم مردم را انگار خريده باشند و ازهمين خاطر خاک را مى فروشد عبدالرحمان خان وغنى!
پشتون هاى عزيز ما کلاى خود را پيشروى خود گذارند: متوجه شوند که سه نام ديگر دارند
1- افغان يا افغانه 2- پشتون و پختون... 3- روه و روهليه 4- پټان
اکنون اقوام غير پشتون و افغان و غير رو هليه وغيرپتانه که هويت فرهنگى وزبانى شان اوزبيک و تاجيک و پارسى و هزاره.... يک نامه اند?
و مى خواهند همين نامهاى شان ازبين رود. ريشه همين تفکر از کجا است: فاشيسم است تفکر فاشيست هيتلرى
: دويچلند دويچلند (کشور آلمان) بالاى همه چيز ها (چيز ها = مردمان انسانها خدايان کائينات)
فاشيزم= برترى و والا بودن از مردمان ديگر وديگران را حقير کردن. اين تفکر تفکر فاشيستى است.
طالبان غير پشتون کش گرز افغان-پشتون-روهيله-پتان است
>>> گل پیکی جان (گل امیر) باز چه ماموریت را از بادارت گرفته ای نکو خوده بخاطر پول خراب نکن یاوه گویی هایت جایی ره نمیگیره مردم هوشیارند
>>> بچیم زورافغان را دیدی که اینقدر فریاد میزنی اگر مرهستی خود را محکم کو
>>> اګر این قوم مهاجر است پس کدام تاجیک شاه بود بدون سامانیان!کسیکه تاریخ دولت ندارد باز میاید و دیګران را مهاجر می ګویند!
>>> به جناب نادان و جاهل که در بالا نظریات تومار مانند و بی معنی نوشته!
اگر مرد باشی و به لفظ خود ایستاده، پس ببینم پاسپورت و یاهم تذکره الکترونیک نه گیری!!!
و اگر گرفتی پس علاوه از جاهل و نادان بودنت به بیغیرت بودن هم یقین کامل داریم.
بیغم باش
>>> عرض سلام خدمت تمامی دوستان
کاش به زودی همه ی صفحات مجازی کنترول شود و جلو اشخاص فاشیست گرفته شود
تمام اقوام افغانستان محترم هستند و باید به همه احترام قایل بود
محبوب الله هرات باستان
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است