همه اقوام برادر و برابر هستیم و فاشیستان و دروغگویان و متعصبان قومی را نمی پذیریم اما هرآنچه واقعیت و علمیت و معنویت و عدالت است می پسندیم و در برابر دروغ و بی عدالتی و فاشیزم از هر سمت و سوی که باشد مقاومت میکنیم | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ ۱۳۹۸/۱/۱۹ | کد خبر: 158127 | منبع: | پرینت |
به زبان و ادب اصیل پشتو احترام داریم و به قوم محترم و برادر پشتون احترام داریم چون زبان پشتو یکی از زبان های رسمی کشور ما و پشتون ها هم یکی از اقوام محترم مانند دیگر اقوام شریف و محترم ملت ما و کشور ما هستند.
اگر اظهارات داکتر صاحب ناشناس را پیرامون پته خزانه تایید کردیم معنایش خدا ناکرده تحقیر و دشمنی با پشتو و پشتون ها نیست بلکه نقد کارهای آقای عبدالحی حبیبی است که تحقیقات نادرست و بی بنیاد کرده است و در واقع زبان و ادب اصیل پشتو را آسیب رسانده و خلاف واقعیت دروغ ها را جمع آوری و ساخته و پرداخته دست و هوس خود کرده که اینکار نه خدمت بزبان پشتو و خیانت به علم و فرهنگ و زبان و قوم محترم پشتون تلقی میشود.
هر چند بیشترین امیران و شاهان و سرداران دیکتاتور و مستبد پشتون در 270 سال پسین، بیشترین جفا و خیانت و ظلم و سرکوب و تحریف و تزویر را در حق غیر پشتون ها اعمال و روا داشته اند از جمله جابجایی ناقلين پشتون و اعمال سیاست های قومی سازی در جغرافیا و جمیعت یعنی هم در سرزمین و هم میان جامعه ها و بافت اجتماعی تاجیک و ازبیک و هزاره و ... رسوخ داده شدند و نام و نشان و هویت های بومی و تاریخی تاجیک ها را تحریف و تبدیل به پشتو و افغانیزه سازی کردند و بطور نمونه: سبزوار نام منطقه ای بزرگی در هرات را بزبان پشتو بنام شین دند تغیر دادند و ناقلين پشتون را جابجا ساختند و همینطور در شمال کشور ولایتی نو بنام کهندژ را که نام منطقهای بومی تاجیکان و جز ولایت بزرگ تخارستان بود را به کندز که با کنر و کندهار زبان پشتو همخوانی دارد تغییر دادند و از مناطق مختلفی پشتون ها را حتی از کندهار و هلمند و پکتیا و زاخیل و لوگر و وردک و ننگرهار و و همینطور از کویته و باجور و پشاور پاکستان هم آوردند و در ولایات شمال به ویژه قندز انتقال و زيرنام کوچی جابجا کردند و حتی حلقه پشتون محور را گرداگرد درون مرزهای افغانستان ایجاد و عملی کردند که درست در دور پادشاهی امیر عبدالرحمن خان بکمک انگلیسی ها و روسها طرح اش ریخته شد و دوره های پادشاهی و دیکتاتوری اماناله خان و نادرغدار و ظاهرشاه و داوود و تره کی و نجیب و حتی حامد کرزی و همین اکنون زیر نام مخالفین مسلح گروه طالب و داعش و ....
همینطور در پایتخت کابل نیز سیاست فاشیستی پشتون محور را اعمال کردند و نام های بومی و اصیل فارسی مناطق مردم تاجیک کابل را بنام های پشتو و شخصیت پشتون تغییر و مسمی نمودند؛ بطور نمونه : نام های ده نو و و ده بوری ناحیه سوم شهركابل به نام میرویس مینه و جمال مینه و اسپین کلی و ... تغیر دادند. این ها چند نمونه کوچک از صدها و حتی هزارها خیانت و جفا و استبداد و اعمال سیاست فاشیستی قبیله محور هستند که هیچ انسان و شهروند آزاده و آگاه و با وجدان از آن انکار نمیتواند و آن همه را محکوم میکنند و ظلم میدانند.
به هر روی یاد کردن اینهمه ستمگری ها و سیاست های فاشیستی سردمداران مستبد گزشته که با تکیه بر قبیله گرایی و پشتون محوری صورت گرفته است و بوده است به این دلیل ذکرشان نیاز و مهم است که عبدالحی حبیبی نیز با تکیه بر افکار و احساسات پشتونخواهی خوداش کتاب دروغین پته خزانه را ساخته و پرداخته و حتی کتاب افغانستان در مسیر تاریخ را نیز با چنین رویکردی نوشته است و واقعیت ها و حقایق زبانی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و تاریخی و هنری و غیره را فقط بر محور قومی و پشتونخواهی خوداش ساخته و پرداخته است و برخلاف واقعیت و نادیده گرفتن زبان و فرهنگ و هویت و تاریخ و اجتماع تاجیک ها و اوزبیک ها و دیگر اقوام بوده است.
اما اکنون که زمینه های دانش و پژوهش و آزادی های شهروندی و امکانات و ابزارها در دسترس اهل دانش و جویش و پویش و حقیقت یابی میسر و آماده است همه مردم میخواهند واقعیت ها را درست بدانند و دروغ ها و خیانت و جفا و ستمگری های فاشیستان را آشکار سازند و نسل ها نو آگاهانه و هوشیارانه مواظب هویت و اصلیت و تاریخ و فرهنگ و هویت اجتماعی پرافتخار شان باشند.
ما همه اقوام برادر و برابر هستیم و فاشیستان و دروغگویان و متعصبان قومی را نمی پذیریم اما هرآنچه واقعیت است و علمیت و علمانیت و معنویت و عدالت است می پسندیم و در برابر دروغ و بی عدالتی و فاشیزم از هر سمت و سوی که باشد مقاومت میکنیم.
بها بقایی
>>> چشتون مالک اصلی این سرزمین است به هرنیرنگی که پیش بروید هرگز به اهداف شوم تان نمیرسید بیغم باش وبدان که این نوشته های شما پشتون هارا زیادتربسیج وآگاه میسازد به فائیده است
>>> ازقرار مقاله ات به پوته خزانه کاری ندارم معلوم است امام تو بین تاجک اوغان کش کردی مردم هزاره اصیل ترین مرد قدیمی ترین مردم در افغانستان است در موضوع آخر ازبیک و تاجک نام گرفتی با این که تاریخش جوان است از تاریخ کهن هزاره نام نبردی تعصب از طرز بیان معلوم است
>>> مر راوی
این روزها ، همه کارهای خورد و بزرگ را به داشتن تذکره الکترونیکی اوغانی گره می زنند و بدون آن در هیچ جای کار کسی پیش نمی رود. حتا ، بنگاه های بزرک شخصی ، مثلن دانشگاه ها و غیره را نیز دستور داده اند که برای اجرای هر کاری از مردم تذکره الکترونیکی اوغانی مطالبه نمایند و بدون آن کار کسی را اجرا نکنند. سفرکردن، کاریافتن ، تجارت و معاملات جدی دیگر ، همه اش مشروط به گرفتن تذکره الکترونیک اوغانی میباشد. در کشورهای خارج نیز، هرگاه افغانستانی ها کاری با سفارت های اوغانستان میداشته باشند، به بهانه های مختلف افراد را مجبور می سازند که باید تذکره الکترونیک اوغانی را بگیرند. جز داکترعبداللطیف پدرام ، دیگر هیچ شخص مطرح سیاسی از مردم غیر پشتون در برابر این جنایت آشکار صدای اعتراض شان را بلند نکرده اند و چه بسا که با این روند موافقت و همنوایی خویش را به اشرف غنی و اتمر و احدی اعلام داشته اند. دریغ و افسوس.
>>> بخوانيد تا بدانيد!!
معين جوانان اطلاعات و فرهنگ طى مكتوبى
گفته است در يك سفر رسمى به ولايت هاى "غزنى ، پكتيا و وردك" ميروم
اما به بهانه اين ولايات ها به امريكا سفر كرده است.
>>> حمد فرهنگدوست هروی
آیا آقای عبدالله از این عملکرد قومی تیم غنی خبر دارد؟
تصفیه قومی شاخ دارد یا دم؟
وزارت احیا و انکشاف دهات که در تقسیمات 50/50 به داکتر عبدالله رسیده بود حالتش که این چنین است پس دریابید که وزارت های سهم اشرف غنی چی حالت داشته باشند. در دو سال پسین 80% استخدام ها فقط از پشتون ها است و بس!
وزیر انکشاف دهات: مجیب کریمی پشتون از خوست؛
معین برنامه ها: عیسی قدرت پشتون از لغمان؛
معین مالی و اداری: معراج الدین شمس پشتون از لغمان؛
رییس مالی: یما پشتون از لغمان؛
معاون ریاست مالی: واسع منصور پشتون از لوگر که برادرش را بنام باسط هم در ریاست مالی به حیث قراردادی گماشه است که کلن در خلاف قوانین منابع بشری و استخدام است.
رییس منابع بشری: نور کتوازی پشتون از پکتیا
مسول استخدام کارکنان قراردادی: باطن غفوری پشتون لغمانی
رییس دفتر: عبدالرحیمزی پشتون از لوگر
رییس تدارکات: احمدی از لوگر
رییس اداری: عمریار پشتون از لغمان
مسئول برنامه میثاق شهروندی: مختار غفارزوی پشتون
مسئول برنامه انرژی روستایی: اجمل همراز شینواری پشتون
مسئول برنامه انسجام ساحوی: بریالی هلالی پشتون
مسئول برنامه لیتاکا پشتون
مسول برنامه انستیتوت انکشاف دهات: منیر وکیلی پشتون لغمانی
مسئول برنامه نیرومندی خانم ها که قبلا بنام صنایع روستایی بود: رحمت الله قریشی پشتون قندهار
مشاور مقام: امین شارق پشتون ننگرهاری
مشاور برنامه میثاق شهروندی از جمله اقارب خانوادگی خود وزیر که فوق العاده تعیینش نموده است.
فقط دو برنامه که رییس یکیش تاجک و دیگرش هزاره است، فعلن با بسیار دسیسه سازی های تیم خبیثه وزارت روبرو اند که پشتون ها در وزارت حتا دیده ندارند یک رییس هم تاجک یا هزاره باشد. فقط تاجک و هزاره به حیث مامور بست 6 و 5 و صفاکار یا خدمه یا یگان اسیستانت استخدام میشوند و بس
>>> غنی، کرزی ، عبدالله ، ربانی ....و امثال اين طفيليها همه غلام و مزدور کفار غاصبند از آنها گلهٔ در کار نيست .
تعصب گناه و خيانت به وطنست ، هرکی در مقابل کوچکترين قوم هم تعصب کند خاين ملی و گنهگارست .
>>> شرم است برایتان.
داکتر فطرت ناشناس یک شخصیت علمی است و دوکتورا در زبان پشتو دارد، او نمیتواند بالای وجدان خود پاه گذارد و یک دروغ و جعل تاریخی را صحیح تصدیق کند.
همگی میدانند که پته خزانه جعلی بود و حبیبی هم به این خطای خود در پاکستان اقرار کرد و آن اقرار را منتشر هم ساخت.
حال شما دروغگو های متعصب آمده اید یک عالم ادبی چون ناشناس را از همان صداقت علمی اش پشیمان ساخته اید.
....
>>> علل و دلايل و چگونگى پيدايش پته خزانه
گفتنى ايست که مردم شريف پشتون تاريخ فرهنگى دارد. باوجودايکه تاريخ ادبيات نوشتارى مردم شريف پشتون سابقه دراز مدت ندارد ولى سرودهاى که مردمان سينه به سينه ويک نسل به نسل حکايت مى کردند گذشته دارد مانند لندى پشتو که از زيبايى وقشنگى ادبى برخورداراست. که اين مطلب قدامت سکونت اين مردم را درپشته کوه سليمان برجسته تصوير مى کند. ولى درکتابهاى قديم حتى تا هزارسال پيش از زبان و نام پشتون نامى ذکرنشده است. اگرپشتونها درکابلستان ( غزنى تا به گنداهارا) و از گندهاررا تا به زابلستان زندگى مى کردند خو در يک کتابى ازبزرگان دوران غزنه و کابل و هرات اشعار بزرگان پشتون پيش از رحمان بابا و غلام اش خوشحال خان ياد مى شد.
ﺧﻮﺷﺤﺎﻻ ﻭ ﺩﻭﻟﺘﺎ ﻣﻲ ﻏﻼﻣﺎﻥ ﺩﻱ
زه رحمان د پشتو ژبى عالمگيرﻳﻢ
حتى در زمان که شيرشاه پتهان در بيھار درجنوب هند دودمان سورى پشتون را بنيانگزارى کرد ازشاعران پشتو هيچ يادگارى نيست.
آزادخان افغان پادشاه مازندران بود که ميتوانست تاريخ زبان پشتو را روشن سازد. ميروس هوتکى و يا احمد خان ابدالى که نام خود راب ه درانى باخت ميتوانستند قدامت پيشينه بزرگان مندرج در پته خزانه را ياد آورى کند!!!
حاکمان پشتون خواستند يک اسطوره پشتو در مقابل قدامت فرهنگى ايران زمين فردوسى سازند و خوب تقلب جانانه کردند ونام خود را در جهان رسوا کردند.
پيرامون جهل تقلب و دروغ پته خزانه
"علامه" عبدالحى حبيبى به گفته خوداش در سال 1944 انتولوژى پشتون (گلچين پشتون) گزيده از گرد آورى آثاراولين شاعران زبان و ادبيات پشتو را که خودشان شاهان هم بودند يعنى "شاهنامه" پشتو درقندهار "کشف" کرد.
آثارشاعران اين گلچين يا انتولوژى درسال 1729 ازسوى شاه حسين هوتک جمع آورى شده که از آن نسخه درسال1886 کاپى گرفته شده است.
در گزينه ها سرودهاى زبان پشتو از شاعران قرن هشتم ميلادى (700-799) تا به قرن شانزدهم ميلادى 1500-1599) نگاريده وگنجانيده شده بودند.
ادبيات پشتو قديمتر از ادبيات زبان فارسى?
شاعران اين گلچين حتى پيش از شاهنامه فردوسى ( قرن دهم تا يازده هم ميلادى ) و رودکى پدر زبان وادبيات فارسى ( قرن نهم تا دهم ميلادى) زندگى مى کردند. به پندار حبيبى ادبيات نوشتارى پشتو پيش از ادبيات نوشتارى زبان فارسى است.
"علامه" عبدالحى حبيبى خواست ثابت کند که بلاخره زبان پشتو هم اثرى "شاهنامه گونه" پيدا کرده است که تاريخ نوشتارى کهن تر از "شاهنامه" فارسى دارد !?!
انگارکه تاريخ ادبيات مسابقه موتردوانى ايست !
به پندار فريب خورد گان حبيبى قصه شاعران به گونه پیر روښان اديب بزرگ زبان پشتو رحمان و شاعرشمشيردوست خوشحال خان مفت شد که تا اين زمان به عنوان اولين شعراى ادبيات نوشتارى پشتو پنداشته مى شدند و درخارج هنوزهم مى شوند. پس از نمايان شدن تقلب هم در سرزمين هاى پشتونشين.
با خبر پيدايش "علامه" عبدالحى حبيبى پژواک شيپورشادى و کست ( نغاره بسياربزرگ) اين خرسندى درکوهپاره هاى هندوکش به اهتزاز درآمد ازخوشى آن اتن ها ناره و فريا د و فـغانها برپاشد.
درهمين سالهاى در دبستانها وکانونهاى آموزشى ازاين گلچين درس داده مى شد که اين گنج است وباعث ا فتخار افغان ها منظور پشتونها است.
اين خوش خبرى را همين "علامه" به جهان داد. و ازبخش فرهنگى سازمان جهانى يونکسو نام گرفت. درخواست کرد تا اين اثر را بگونه شهکارهاى جهانى مانند شاهنامه فردوسى در ملل متحد درج و به رسميت شناخته شود.
سازمان فرهنگى جهانى ابرازخوشى نموده و ازدولت پشتون افغانستان که ظاهرخان شاه اش بود خواست که اصل اين انتولوژى را در اختيار اين سازمان قرار دهد. عبدالرحمان پژواک نماينده ديپلوماتيک دولت پشتون در سازمان ملل بود که خودش قوانين افغانيت را نگاريده بود. که پسانها پشتونوالى (پشتوندارى) شد.
اين پيدايش به پرده نمايش انجاميد. علامه حبيبى مجبور شد و گفت که اصل اش گمشده است و از او يک کاپى موجود است.
ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان , اتاليا , ناروى و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند.
اما اين خوش خبرى اندکى پس ازآن به شور خبرى و رسوايى تبديل شد.
چرا?
اما همين ر فورمهاى گرامرى زبان پشتو بود که دروغ دانش ادبى را آشکار ساخت و تقلب اين علامه را بر ملا ساخت چونکه در اين "پته خزانه" از ساختارها و قواعد زبانى پس ازاصلاحات زبان پشتو در سال ١٩٣٦استفاده شده بود.
دانشمندان غربى ادعا کردند که دراين اثر از آوازها (دو حرف ځ و ڼ) استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر ازاين سال باشد.
" علامه" عبدالحى حبيبى مجبور شد که اين پته خزانه را به گونه کاپى در سال ١٩٧٥ بيرون کشد و اصل اش را نه .
با وجود که زبانشناس لورنس آلمانى راضى شده بود که همان قسمتهاى که درآن ثبوت براى تقلب پيدا نشده همان مورد قبول دانشمندان قرار گيرد همان بخشها را را به عنوان انتولوژى پشتو به رسميت شناخته شود. و سازمان فرهنگى ملل متحد پته خزانه رابررسى نمايد تا در گنجينه ميراث فرهنگى بشرى قرار گيرد
اما دانشمندان ديگر ثابت ساختند که ازديدگاه املا و انشا و سبک پته خزانه به يک شيوه ادبى قرن بيستم نوشته شده است ونه به شويه قرون ميانه شاهنامه ١١٠٠ سال پيش نوشته شده وقسمت آن به دقيقى بلخى مربوط مى شود.
ولى علامه همان اصل را با خود به گور برد. ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان (منفريد لورنس) , اتاليا (لوچى سيرينا لوىSerena ) , ناروى George Morgenstierne و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى وچگونگى وترکيب رنگ قلم و کاغذ اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند. مجبور بودند که پڗوهش و بررسى خود را درزمينه قواعد دستورى زبانى گرامرى و شيوه نگارش وا نتخاب واژه هاى زمانها و يا دورانهاى گوناگون نمايند.
دانشمندان غربى آوازها ى (دو حرف ځ و ڼ) را پيدا کردند استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر از اين سال باشد
1-لوچى سيرينا لوى, 1987
2-منفريد لورنس 1988
3-داويد نيل مک کنسى
4-قلندرمحمد 1988
بعضى دانشمندان اين گلچين را يک اثر ادبى anachronism اناکرونيست (غلطى هاى پيرامون رويدادها و شخصيتهاى تاريخى و پادشاهان که با دوران هاى تاريخ هماهنگى ندارند) نا ميدند.
و اما يونکسو بخش فرهنگى سازمان جهانى از دولت پشتون خواست که بدون به اختيار قرار دادن اثر اصلى اين گلچين "پته خز انه" در ميراث ادبى جهان درج شده نمى تواند و هم به رسميت شناخته نمى شود.
حروف ميتوانند حقيقتياب باشند ځ و ڼ ازهمان آوان اين اثر "پته خز انه" Pata Khazana يعنى گنج پنهان مشهورشد که بازهم درآن يک زريکى نهفته است مانند حذف نام فارسى از صفت درى مانند نامگذارى کشور به و صفت پشتون "افغان" افزود شد ستان به ما .
اناکرونيسم
جعلی بودن «گنجینهٔ پنهان» پته خزانه هم درنگارش نام روزهاى هفته و تاريخ ماه ها نهفته بود. عبدالحی حبیبی از تقويم عمرخيام که درسترين تقويم مى باشد,استفاده نکرده بود, زيرا اين تقويم خورشيدى با صورت فلکى و يا تصويرحيوانى هماهنگمى باشد و باا ين تقويم متوانيم تقويم خورشيدى به تقويم قمرى تبديل نمايم. که بايد سال کبيسه مدنظرگرفته شود.
درپيوند با تقويم خورشيدى تقويم ميلادى وجوليانى در زمان پاپ گريگور درست شد که متاسفانه نامهاى ماها ويا صورت فلکى حيوانى گدوودشد.
برج فلکى حيوانى "حمل" "کوچ" که ماه اول بود در تقويم ميلادى ماه سوم شد. برج ميزان که ماه هفتم است به ماه نهم ميلادى شد باوجود ايکه "سبتامبر" درلاتينى
هفت اکتوبر 8 , نوامبر 9 و دسامبر 10 معنى مى دهند.
باهمين اسناد آشکار شد که عبدالحی حبیبی خودش و دوستانش پته خزانه را جهل کرده است.
پاياننامه و نتيجه گيرى
اگرثابت مى شد که اين گلچين قدامت پيش از شاهنامه را داراست پس اين را ثابت مى کرد که زبانهاى نو ايرانى درقرن اول و يا دوهم هجرى بوجودآمده اند و نه درقرن سوم وچارم هجرى.
درپته خزانه از آثارشعراى نام گرفته شده که آنها با حروف پشتو وفارسى کردى بلوچى (الفباى عربى) آشنا نبودند اين الفبا درقرن سوم وچهارم هجرى به کشورى آمد که او را بخش اش از سال ١٨٥٦ " افغانستان" مى نامند.
اين سياست را در اروپا سياست شترمرغى مى نامند. دراينجا شتر است و زورکه نرسيد مرغ ام . زبان شرين پشتو بدون اين چتلخزانه زبان باستانى مى باشد که زبان از زبان مادرى هندوايرانى تکامل يافته است.
ريشه اين زبان قشنگ درسنگ نوشته هاى پيدا شده که بسيارى اين آثار گرانبهارا گل محمدخان مهمند نابودساخت.
غلطى ويا اشتباه نمودن پديده انسانى ايست وقابل پوزش.
اشتباه اگر آگاهانه باشد فريب است و فريب قابل پوزش خواستن است و نه بخشيدن
اگربه تاريخ سازى نگاه کنيم خواهيم ديد که فريب هاى بزرگ رخ داده که اين بازي دادن ها شکل منظم ستيماتيک و تقليدى (از نمونه هاى فرهنگى وحماسى ديگران تقليدشده) بخودگرفته و تقلب بازى دادن است و درنهايت جنبه نمايشى دارد. درقندهار يا کندهار که گندهارا اسکندر سکندريا ساخت اتفاقى حماسه و انتلوژى نوشته مى شود .
حماسه دوشيزه ملالى ميوند هم شکل حماسه "دخترباکره ارلويان" فرانسه که به آن ژاندارک هم گفته مى شود که باعث پيروزى سربازان فرانسه گذشت. که آن سربازان ازدوشيزه غيرت يادگرفتند.
پشتنوالى
واژه پشتنوالى پس از پته خزانه ساخته شد که سند نوشتارى ارزشهاى مردمان پشتون است گردآورى آن را عبدالرحمان پژواک کرد پر از غيرت وغيرتمندى ايست. البته که دوشيزه ملالى درميوند به پشتونها غيرت نبخشيد بلکه به مردمان غيرپشتون غيرت بخشيد . غيرتمند در پشتونوالى درج است. پشتون و غيرتمند يک واحد است و جدا ناپذير است
پاکستان هم اسطوره ملاله را ساخت و آنهم گفتوشنو تلويزونى آن دخترک با فرستاده امريکا!
ديگر دهن کاذب ببنديد که هر شور دادن بوى کثافت بالا مى شود.
حاکمان پشتون ديگر جفا و خيانت به زبان شرين پشتو نکنيد. شما تقلب را دوباره جعلکارى مى کنيد.
از خاطر قدرت انتخابات را تقلب مى کنيد - ولى قدرت نداريد!
از خاطر عشق و محبت به فرهنگ و زبان تقلب مى کنيد - ولى ضربه به فرهنگ و زبان مىکنيد ولى اين را نمى دانيد که چقدر نامهاى اسطوره هاى شاهنامه نامهاى پشتونهاست:
اسپنديار , پژواک, رستم, سفند یار ولی خان, جمشید احمد خان دستی, فرهاد, شرين, بيژن و منيژه و و و . رشد زبان پشتو در مبارزه عليه زبان فارسى نيست.
>>> محترم از دلسوزی های مادرانه تان ممنون و اینکه شما نوشته اید قوم اصیل پشتون در کشور ما؟این کشور شما نیست این کشور افغانستان است مربوط به مردم افغانستان وملت افغان است اینکه شما به نظر خود این قدر ماهرانه ودلسوزانه گفتار کرده اید برای ما کودکانه سفله گویی است اینکه ناشناس چی گفته است این قدر مهم نیست چون ناشناس یک دلاک است و آنقدر علمیت ندارد و دایم مانند خوک غرق در نیشه میباشد شاید بعضی اوقات بالای مادر ودختر خود نیز تجاوز نماید از دلاک گله بکار نیست ولی ملت افغان از هر قوم که باشد میتواند در هر گوشه افغانستان زنده گی نماید به انها ناقل گفته نمیشود ناقل کسانی هستند که سالهای قبل از کشور های خلیجی که فعلا بنام ایران است بخاطر کولی گری و پیدا نمودن پول از راه غیر مشروع به افغانستان میامدند و بلاخره در همین جا مستقر شدند وحالا دعوای اصلیت میکند و به نام این و آن نامهای ولایات را یاد میکند افغانستان خاک ملت افغان است ومربوط همین مردم قهرمان است که قبل ها در امپراطوری ایشان افتاب غروب نمیکرد و همین ملت است که افتخارات را به این کشور نصیب ساخته است هر کدو و کریله نمیتواند ملت ساز شود
>>> ای اوغان!
اگر تو کدام اثر و یا کدام نشانی تمدنی ات را آوردی و یا ثابت ساختی که قدامت آن بیش از 350 سال باشد؛ مطمئن باش که من پس از این هرچه را تو بگویی، هرچه را تو بخواهی و هرچه را که تو نیک بشماری من آنرا بی درنگ و بدون تردید خواهم پذیرفت و با تو دیگر سر ستیزی نخواهم داشت!
اگر نمیتوانی مطمئن هم هستم که نخواهی توانست.
قبل ازینکه بحث بجایی بکشد که آنگاه دست نوشته ها، سنگ نوشته ها، آثار علمی، فرهنگی و تاریخی تعیین کننده صاحب وطن اصلی باشد، و ثابت کند که اوغان کیست!؟ چه زمانی کشف شده است!؟ چه مکانی در چه زمانی افغانستان نام داشته است!؟ و آنگاه که ثابت شود قبل از اوغان چه کسانی بر خراسان حاکمیت داشته است!؟ و همینگونه ده ها نشانی و ثبوت دیگر؛ این تو خواهی بود که بایستی کشور من (خراسان) را به خودم بگذاری و خودت به عنوان یک مهاجری که در قرون نهم تا دهم به سرزمین من (خراسان) پناه آورده بودی یا آرام و بدون مزاحمت با من و هم میهنان گرامی ام، زنده گی کنی، و یا از همانجایی که آمده ای برگردی! به حق و موجودیت دیگران احترام قایل باش تا دیگران نیز کم از کم هم که شده تو را به عنوان مهاجر نه بلکه به عنوان هم میهن و برادر بشناسند.
پس حد و اندازه ات را بشناس!
ادریس خراسانی
>>> خطاب مهاجرین کوه سلیمان و ناقلین غاصب و احسان فراموش ....
وقتی اجداد من درین کشور زندگی میکردند اجداد تو عقب شتر های سرگردان شان در صحرا های اسرائیل راهشانرا گم کرده بودند که از بخت بد به کوه های سلیمان انجامید۰ تو درین کشور تاریخ نداری، نوروز را نمیدانی، و هیچ دست آورد فرهنگی نداری۰ تمام اسم های محلات تاریخی و اسم شهرستان های کهن این کشور، سنگ های نوشته یافت شده درین دیار، آثار کهن و تاریخی کتبی این دیار همه به زبان فارسی اند که خود نمایندگی از قدامت و اصلیت تاریخی فارسی زبانان مختلف درین خاک میکنند، در حالیکه تو در اول هم یک مهاجر شتروان بودی و بعداً حالا هم یک ناقل بیفرهنگ هستی که خودت هم میدانی.
>>> پته خزانه جعل و دلیل به فریبکاری روشنفکران، شاعران و سیاستمدار پشتون است. در دیگر ملیت ها شاعران و ادیبان پر از صفات خوب آنسانی است اما در قوم پشتون کثیف ترین انسانها نمایندگی این قوم را در عرصه ادبیات، و فرهنگ میکنند. آنهایی که وجدان دارند و به عدالت باورمند اند آنچنان سرکوب میشوند که برای حفظ جان خود باید خاموشی اختیار کنند.
>>> بعضی نظر دهنده ها عجب ....های دم داری هستند... اگر پشتون به نقد و باور ۹۹ فیصد تان یهودی است، پس باید هیبرو حرف میزدند یا حد اقل کلمات ازین زبان یهودی میداشت، یا مردم کوه های سلیمان و بقیه چرندیات. زبان پشتو از لحاظ قدامت در مقایسه با دری یا فارسی با درنظرداشت جغرافیا و کشورهای که زبانهای دری و فارسی دران رایج است اصلا امکان ندارد که قدیمی تر باشد. اما در حدود هشتاد میلیون مردم در جهان که بیشتر آن در پاکستان و افغانستان زیست دارند به پشتو تکلم میکنند و این منطقا امکان ندارد که این زبان بدون تاریخ و و ریشه باشد.
موضوع ناشناس یک ادعای بسیار احمقانه و دور از منطق بود. چون خودش مکرار اقرار و تصدیق کرد که مطالعه درست و علمی نداشته تحلیل و ادعا اش در حد حدس و فقط دو یا سه مجله و ژورنال بوده به مصاحبه هایش مراجعه کنید. ثانیا وقتی یک شخص در مقطع ماستری و دکتورا تحصیل میکند آنهم در خصوص یک زبان چگونه امکان ندارد که بدون تحقیق درست، تاریخ اصلیت و بقیه نکات مهم آن زبان را در آخرین پروژه که بنام مونوگراف در افغانستان و Dissertation در انگلیسی است را نتواند دریابد؟؟؟ عنوان دفاع دپلوم صادق فطرت چی بوده ؟ چگونه دکتورا بوده؟ این به این معنی است که تو داکتر طب باشی اما چک کردن فشار خون مریض را نفهمی و یا هم انتقاد کنی که ولا چنین چیزی در دنیای طبابت وجود ندارد ؟؟؟؟ واقعا مضحک و وقیحانه است.
و این جناب درین ۵۰ سال کجا تشریف داشتند ؟ یک احمق دیگر پشتونها را ناقلین کوها های سلیمان واحسان فراموش نامیده، با هر صفتی یاد کنی مهم نیست اگر نیاکان و اجدادت غیرت میداشت، باید در زمان اش از ورود این مهاجرین که امروز تو در موجودیت شأن در نقطه خاص وجودت احساس سوزش شدید جلوگیری میکردند حال از پشت انترنت چو چو نکن اصلا بی معنی است.
بنظر شخصی ام، این یک سوال برای همه حتی ما پشتونها هم است و باید این کتاب در لابراتوار های بینالمللی ارزیابی و قدامت اش تصدیق گردد برادر گپ جنگ و جدال حماقت بازی ها نیست زه غوارم چه پوه شم او دا زمان حق دی چه دغه کتاب سومره کلونه تاریخ لری وسلام.
>>> توبه۰۰۰
این هم شد فرهنگ و مدنیت۰ صد افسوس۰ چه ضرورت بود به این همه خیانت ها، جعلکاری ها، و تقلب ها؟
بلاخره آن چیزی که در دیگ است در کاسه آمدنی است۰ مشک آن بود که خود بوید، نه آن که عطار گوید۰
کاسه چینی که صدا میکند، خود صفت خویش ادا میکند۰
>>> پته خزانه که آشکارا دروغ است و احمقترین انسان هم میداند که شعر امروز تا شعر ۱۲۰۰ سال قبل فرق دارد، ولی غول های بی دم هنوز هم شًلًه هستند۰
>>> ای هوشیاران! اگر یک قومی لایق سلطنت در هند باشد و لی شاعر نداشته باشد محال است! در صورتیکه یک قوم در تاریخ 1000 سال شعر مدح در دربارها به سلطنت نرسد! این را شما باهم مقایسه کنید تا خودرا بشناسید!
شیرشاه بهترین فرهنگ را به هند داد که هندیها امروز نیز شکر گزار ّشتونا است! ای مداحان
غرق شوید با این دورویی تان
>>> شیرشاه سوری گرچه فرزند یک مهاجر اوغان بود ولی او یک هندی بود که در همان هند زاده شده بود، در همانجا پرورش یافته بود، و در همانجا توسط مردم خود هند به زعامت رسید۰ شیرشاه نه کدام لشکر اوغانها را باخود به هند برده بود و نه از فرهنگ اوغانها در آنجا نمایندگی میکرد۰ او به زبان هندی صحبت میکرد و با پیروی از فرهنگ زندگی مردم هند و از طرف خود مردم هند به رهبری کشور مشترک خودشان انتخاب شد۰ در آنجا اوغان بازی و پته خزانه بازی و دروغ، تقلب، و خیانی در کار نبود۰ بناعن شیرشاه معرف فرهنگ هند است نه فرهنگ اوغانی۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است