تمام جرگهها بگونۀ فرمایشی و نمایشی برگزار گردیده و هیچ کدام آن بر بنای دید و نظر عامۀ مردم استوار نبوده، بلکه بر اساس خواست یک گروه برتریخواه که در رأس قدرت قرار داشته، بر پا شده است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۰ ۱۳۹۸/۱/۲۰ | کد خبر: 158147 | منبع: | پرینت |
وقتی به پیشینۀ تاریخی جرگهها در این سرزمین نظر انداخته شود، واضح میگردد که تمام جرگهها بگونۀ فرمایشی و نمایشی برگزار گردیده و هیچ کدام آن بر بنای دید و نظر عامۀ مردم استوار نبوده، بلکه بر اساس خواست یک گروه برتریخواه که در رأس قدرت قرار داشتهاند، بر پا شده و بر محور خواست همان گروه، گردش کرده و به نتایج از پیش تعیینشده رسیده است. تردید نمیتوان داشت که جرگۀ مشورتی صلح نیز از همین قماش است. افزون بر آنکه مشکل بنیادیتر بر سر راه این جرگه، بحث حقوقی آن است که در چوکات قوانین کشور، جایگاه تعریفناشدهای دارد.
این نکته نیز قابل تأمل است که نهادهای مدنی و صاحبان فکر و اندیشه، نفس جرگه را از هر نوعی که باشد، یک کنش بدوی و قبیلهای و غیر قابل استفاده برای جهان امروزی میدانند؛ از این رو بنیاد جرگه را از هر نوعی که باشد، زیر پرسش میبرند؛ زیرا به باور آنان این روش با شیوههای معیاری جهان معاصر برابری نمیکند.
از جانب دیگر تجربه نشانداده، کسانیکه در رأس قدرت قرار دارند، با اعمال نفوذ در بین اعضای جرگه، سعی میکنند از راههای نامشروع، علایق و سلایق گروهی و تباری خود را به وسیلۀ جرگههای کذایی، مشروعیت بخشند. نمونۀ آشکار چنین موردی را میتوان در جرگۀ قانون اساسی سال 1382 مشاهده کرد، همانکه در جریان آن و حتی پس از آن، برتریجویان تباری در بیشتر از چهل مورد، مواد قانون اساسی را به نفع گروه خود، دستبرد زدند و دست آخر، بر آن مهر مشروعیت کوبیدند و آن را بر مردم تحمیل کردند.
مضاف بر این، مصارف گزاف جرگهها یکی دیگر از نکاتی است که از یک سو بار سنگین مالی و اقتصادی را بر گردۀ ملت فقیر و بیچاره تحمیل میکند و از دیگر سو عدهیی را بر نتیجۀ جرگهها مشکوک میسازد. این در حالی است که افزون بر مصارف علنی جرگهها، پولهای فراوان دیگری نیز در پس پرده رد و بدل میگردد و معمولاً جرگهها را به سمتوسوی اهدافی مشخص سوق میدهد.
علاوه بر این، شیوۀ گزینش اعضای اشتراککننده در جرگهها نیز همواره بحث برانگیز بوده است؛ زیرا هیچ قاعده و اصول پذیرفتهشدهیی در این زمینه وجود نداشته و ندارد. امری که میتواند از یکسو مشروعیت جرگهها را خدشهدار کند و از دیگر سو، بر روی نتایج آن تأثیر منفی بگذارد؛ زیرا وقتی اعضای جرگهها بگونۀ نامشروع گزینش میشوند، نمیتوان به عملکرد چنان افرادی و به دستآمدن نتیجۀ مطلوب از چنان جرگهای دل بست؟! بگونۀ نمونه در همین جرگۀ مشورتی صلح که قرار است در آیندۀ نزدیک برگزار گردد، آمدند و اعضای جرگه را در برخی از جاها از راه قرعهکشی تعیین کردند.
از طرفی قرار بوده یک نفر از اعضای هیأت علمی هر دانشگاه به نمایندگی از کل اعضای آن دانشگاه، در جرگۀ مشورتی اشتراک نماید. اما آنچه مثلاً در دانشگاه هرات انجام پذیرفته، این است که برتریجویان اصولگریز، به جای رأیگیری در بین کل اعضای هیأت علمی دانشگاه هرات که بیشتر از چهارصد نفر هستند، انتخابات را در سطح شورای علمی این دانشگاه محدود کرده و در نهایت فرد مورد نظر خود را به عوض انتخاب از میان چهار صد نفر، از بین سی تا چهل نفر گزینش کردند و در نتیجه، حق 90 درصد اعضای هیأت علمی دانشگاه مثلاً هرات را تلف کردهاند.
حالا تصور کنید وقتی فاشیسم قبیله توانایی دارد که در درون بلندترین مرجع دانشی، در سطح یک ولایت مهم چون هرات، 90 درصد اعضای آن را دور بزند و حقوق ابتدایی آنان را نادیده انگارد، چنانکه آب از آب نجنبد، در جاهای دیگر که با عامۀ مردم سروکار دارد، چه دهلها که نخواهد زد و چه رقصها که بر پا نخواهد کرد! و در چنین صورتی است که اصل جرگه زیر سؤال و نتیجۀ آن مورد شک قرار میگیرد. با این بیان بهتر آن است که جرگههایی از این دست از ریشه و بنیان، از جانب مردم، تحریم گردد تا پاسخ دندانشکنی باشد برای کسانی که عموم مردم این جغرافیا را چونان خود احمق فکر میکنند.
سید مسعود حسینی
>>> بعضی تحلیل گران سیاسی ،روشن فکران کوتاه اندیش وماجراجو یان تنگ نظر درافغانستان، تحولات سیاسی سال های آخر افغانستان را به اشتباه وبه چشم شک وتردید تحلیل وتجزیه مینمایند ووضع سیاسی موجوده افغانستان را به حالت تمسخر واشغال مشاهد میکنند درحالیکه دموکراسى ،رشد ،ترقی ،پیشرفت تعليم وتربيه ذکور واناث وآزادى بيان ومطبوعات وشراکت احزاب سیاسی درساختار نظام وقانون آساسی موجوده افغانستان را کاملا نادیده میگیرند وافکار مردم جامعه را با تحلیل و تجزیه ماجراجويانه وپروپاگندهای خطرناک شان مشوش ومکدر میسازند.باید تحلیل های سیاسی شان در رسانه ها بااسناد موثق ومعتبر باشند و درغير اينصورت درجامعه افغانستان پيامد منفی وجبران ناپذیررا به دنبال خواهد داشت وآنگاه ندامت وپیشیمانی سودی نخواهد داشت.تجاوز قوای شوروی سابق به قومانده مستقیم برژنف ملعون با تحولات سال های آخر کومک جامعه جهانی وقوای ناتو صورت گرفته کاملا تفاوت دارد شوروی ها فقط احزاب خلق وپرچم را به حیث احزاب رهبری کننده سیاسی جامعه به رسمیت میشناختند وباقی احزاب وگروه های سیاسی در افغانستان هیچ نقش نداشتند درحالیکه فعلا بیشتر از پنجاه حزب درحکومت فعلی به رسمیت شناخته شده اند ودر سرنوشت سیاسی افغانستان نقش مستقیم دارد.صلح عادلانه دایمی وآشتی ملی خواست وآرزوهای اکثر مطلق مردم مومن وزجر کشیده افغانستان بوده وهستند خداوند متعال درقرآن کریم فرموده الصلح خیر یعنی صلح عمل خیر ونیکو است.جنگ وخانه جنگی برای گرفتن قدرت سیاسی گروه های مختلف واحزاب سياسى متاسفانه درمدت چهل سال است افغانستان رابه ویرانه وقتلگاه تبدیل کرده اند وهزارها عالم دینی، استادان پوهنتون ودانشگاه ها ،محصلین ،معلمین، متعلمين,کسبه کاران،تجاران، دهاقین ،زمین داران وافراد عادی رابه اشکال مختلف تحت نام های مختلف به کشتارگاه ها فرستاده اند ،زیر بنای اقتصادی ،روابط اجتماعی وتعلیمی ونیروهای امنیتی اردو وپولیس افغانستان درطول سال های جنگ داخلی به شدت صدمه دیده ونابود گرديده اند.متاسفانه خصومت های قومی ،مذهبی، منطقوی وزبانی درین مدت به اوج خودرسیده اند دراثر جنگ های خانمانسوز داخلی وشکستن مرزها وسرحدات افغانستان افراد غیر مسئول وبیگانه تحت نام ها وشعارهای مختلف وفریبنده داخل افغانستان گردیدند وبه وحدت ملی وهمزیستی مسالمت آمیز طولانی المدت جامعه افغانستان به شدت آسیب رسانیده اند.انواع عوامل ماجرا جویی ونفاق افگنی ,جامعه عقب مانده افغانستان را بازهم سال های سال به طرف عقب ونابودی کشیدند.الحمدالله درچند سال آخر که با کومک جامعه جهانی زمینه رشد وترقی ،تعلیم وتربیه ذکور واناث ،آزادی بیان وجراید وآزادی مطبوعات درافغانستان مساعد گردیده اند وبرای مردم زجر کشیده افغانستان امید واری های زندگی بهتر ،سعادتمند وآرام ترپیدا شده اند اما بدبختانه بازهم یک عده گروپ های مسلح که تاحال افکار ماجرا جویی وتسلط گرایی خطرناک درذهن رهبران شان هستند به جنگ داخلی وآدم کشی درافغانستان ادامه میدهند وباعث تشویش دوباره ملت مومن وزجر کشیده افغانستان گردیده اند این گروپ های ماجراجو راهای عبور ومرور مسافرین را درنقاط مختلف افغانستان میگیرند مسافرین بی دفاع را به شکلی از اشکال اذیت وآزار میدهند ودربعضی حالات مسافرین را می ربایند وبه قتل میرسانند وهم تحت نام های مختلف پول ازمسافرین بى دفاع میگیرند ووحدت ملى جامعه را ضعيف ونابود ميسازند.این ماجراجویان ودشمنان صلح وامنیت بدانند که انشالله روزی درافغانستان صلح عادلانه وامنیت سرتا سری حتما آمدنى است واین اعمال شوم وماجراجویی خایینانه آنها به عنوان لکه ننگین شان ثبت تاریخ افغانستان خواهد شد.ازچند مدت به این طرف فعالیت ها وجلسات صلح ازطرف جامعه بین المللی ،کشورهای همسایه وکشورهای دور ونزدیک واحزاب سیاسی افغانستان واشخاص دینی،ملی موثر و وطندوست و جامعه مدنی افغانستان عم ازذکور واناث درداخل وخارج ادامه دارد و به یاری خدای بزرگ به طرف موفقیت وصلح عادلانه دایمی به پیش میروند ودر ضمن وظيفه شرعى وحب الوطنى اقشار مختلف ملت مومن افغانستان هستند که درپروسه وتشویق عملی صلح عادلانه وآشتی ملی درافغانستان به هر شکلی سهم بیگیرند ونگذارند که ماجراجویان وعقب گرایان فاسد وجاهل درداخل وخارج افغانستان باعث نفاق افگنی وبدبختی بیشتر مردم زجرکشيده وافغانستان ویران شده گردند.به پیش به سوی صلح عادلانه دایمی ،رشد ،ترقی، وآشتی ملی وهمزیستی مسالمت آمیز تمامى اقوام برابر افغانستان، محو ونابودباد گروه های ماجراجو ،نفاق افگن ،عظمت طلبان جاهل ودشمنان صلح، ترقی وآشتی ملی درافغانستان.
ومن الله التوفیق.
انجنیرعبدالرشید ناصری ازآسترالیا
>>> اوغان طبیعتن عقبگرا، پسمانده، بدوی، و دور از فرهنگ شهروندی امروزی است۰
در صورتیکه امکانات ریفراندوم یا همه پرسی عمومی موجود است و دارای پارلمان نماینده های مردم هستیم ضرورت به این عوامفریبی ها و درغلگری های اوغانی بنام لویه جرگه و امثال آن دیگر وجود ندارد۰
این نمایش های مضحک لویه جرگه همیشه از طرف قشر حاکم برای فریب مردم سهو استفاده شده و فیصله های آن یا از قبل تعیین شده اند ویا اصلن مراعات نمیشوند۰ این روش کهنه غیر اصولی فقط عوامفریبی، ضیاع وقت، و ضیاع پول ملت است و بس۰
>>> ای اوغان!
اگر تو کدام اثر و یا کدام نشانی تمدنی ات را آوردی و یا ثابت ساختی که قدامت آن بیش از 350 سال باشد؛ مطمئن باش که من پس از این هرچه را تو بگویی، هرچه را تو بخواهی و هرچه را که تو نیک بشماری من آنرا بی درنگ و بدون تردید خواهم پذیرفت و با تو دیگر سر ستیزی نخواهم داشت!
اگر نمیتوانی مطمئن هم هستم که نخواهی توانست.
قبل ازینکه بحث بجایی بکشد که آنگاه دست نوشته ها، سنگ نوشته ها، آثار علمی، فرهنگی و تاریخی تعیین کننده صاحب وطن اصلی باشد، و ثابت کند که اوغان کیست!؟ چه زمانی کشف شده است!؟ چه مکانی در چه زمانی افغانستان نام داشته است!؟ و آنگاه که ثابت شود قبل از اوغان چه کسانی بر خراسان حاکمیت داشته است!؟ و همینگونه ده ها نشانی و ثبوت دیگر؛ این تو خواهی بود که بایستی کشور من (خراسان) را به خودم بگذاری و خودت به عنوان یک مهاجری که در قرون نهم تا دهم به سرزمین من (خراسان) پناه آورده بودی یا آرام و بدون مزاحمت با من و هم میهنان گرامی ام، زنده گی کنی، و یا از همانجایی که آمده ای برگردی! به حق و موجودیت دیگران احترام قایل باش تا دیگران نیز کم از کم هم که شده تو را به عنوان مهاجر نه بلکه به عنوان هم میهن و برادر بشناسند.
پس حد و اندازه ات را بشناس!
ادریس خراسانی
>>> پایه های جرگه لرزان نیست فکرمیکنم پایه های مفکوره ما لرزان است
>>> حسینی! جرګه حاکمیت ما فاشیستها را تحکیم می بخشد!
>>> توبه۰۰۰
این هم شد فرهنگ و مدنیت۰ صد افسوس۰ چه ضرورت بود به این همه خیانت ها، جعلکاری ها، و تقلب ها؟
بلاخره آن چیزی که در دیگ است در کاسه آمدنی است۰ مشک آن بود که خود بوید، نه آن که عطار گوید۰
کاسه چینی که صدا میکند، خود صفت خویش ادا میکند۰
>>> ادریس خراسانِ! لودیان<سوریان<غوریان< و ... شهر ... بوده اند؟
ایا در هزار سال گزشته کدام تاجیک تاج ّپوشیده؟ اگر ّوشیده یکي از در افشانی او را ذیلا برایت تقدیم می کنم:
تحصيل زنان، مساوي به بي ناموسي است. برويد مرغ بازي و كفتربازي كنيد! معاش سربازان را برای ملا ها می دهم تا در وقت مصیبت، دعا کنند.
از بیانیه ی امیرحبیب الله خان کلکانی (خادم دین رسول الله)
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است