بازيگران كليدى این روزها، غنى، خليلزاد، كرزى و عبدالله هستند كه دو تن اولى غلجايى و دو تن ديگر درانى مى باشند. بقيه نظير اتمر، حكمتيار، دوستم، محقق، قانونى، خليلى، ربانى و غيره يا به نحوى مرتبط به يكى از اينها اند و يا نقش چندان ملموسى ندارند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۸ ۱۳۹۸/۱/۲۷ | کد خبر: 158217 | منبع: | پرینت |
(چهار كله سياسى) اصطلاح عاميانه اي است كه در شرايط كنونى كشور ما كاملاً صدق مى نمايد.
در حال حاضر، بازيگران كليدى ميدان سياست افغانستان، اشرف غنى، زلمى خليلزاد، حامد كرزى و عبدالله عبدالله است كه دو تن اولى غلجايى و دو تن ديگر درانى مى باشند. بقيه خرده سياستمدارانى، نظير اتمر، حكمتيار، دوستم، محقق، قانونى، خليلى، ربانى وغيره يا به نحوى مرتبط به يكى از اين چهار تن اند و يا نقش چندان ملموس و مستقيمى روى قضايا ندارند.
١- غنى و خليلزاد
حامى اين دو امريكا است. اما هريكى در راستاى يكى از دو راهبرد جداگانه آن كشور نقشى را تمثيل مى كنند.
خليلزاد تلاش دارد تا گفتگو با طالبان را قبل از انتخابات و از مجراى تشكيل يك حكومت مؤقت سر و سامان داده، بسر منزل مقصود برساند، تا نه تنها افتخارى در تحكيم حاكميت غلجايى ها در ميان قومش كمايى نمايد. بلكه با كم كردن درد سر اربابش از ناحيه افغانستان، جايگاه بهترى را در ميان اردوگاه جمهورى خواهان نيز احراز نمايد. فلهذا در اين پروسه به منافع خودش نگريسته، به سرنوشت غنى همتبار غلجايى اش چندان توجه ى ندارد كه نقطه اختلاف او با غنى در همين نكته است.
غنى مى كوشد تا با وقت كشى و تدوير جرگه مشورتى صلح، از طريق يك خيمه شب بازى بنام انتخابات كه مقدمات آنرا از قبل به نفع خود فراهم نموده، نخست قدرت و حاكميتش را براى يك دوره ديگر تمديد نمايد، سپس طالبان را با توافق مقيد و مشروط طورى در حاكميت مدغم كند كه ممد سلطه او و زهر چشمى براى رقبايش باشند.
٢- كرزى و عبدالله
كرزى كه سالها است از چشم ارباب امريكايى اش افتاده و روى فاكتور منطقه ى سرمايه گذارى نموده. ضمن تقابل آشكار با غنى، مزورانه از رويارويى با خليلزاد اجتناب مى ورزد. او در مقياس خارجى از وزنه فدراتيف روسيه، چين، هند و ايران سود مى برد و در سطح داخلى سعى دارد تا در درون نظام، همسويى عبدالله را جلب كند و در خارج از حكومت از تيم اتمر استفاده ابزارى بر عليه ارگ نمايد.
داكتر عبدالله كه نسبت به هر وقت ديگرى در موقعيت مناسبتر قرار دارد. زيركانه متوجه است كه حمايت آشكار او از غنى و يا كرزى، موازنه و تعادل را به نفع يكى از آنها تغير مى دهد. بناً نمى خواهد وزنه ى خود را ارزان معامله كند. او مى داند كه آشتى ناپذيرى غنى و كرزى، زمينه را براى ارتقاء نقش او در سطح ملى و بين المللى فراهم مى كند. بناً هرازگاهى با همسويى نسبى با يكى از اين دو، گرمى بازى را به نفع خودش حفظ مى كند.
اشرف غنى؛
غنى در موقعيت آسيب پذيرى قرار دارد. در بيرون از افغانستان، نه امريكا دل خوشى از او دارد و نه انگليس خواهان تداوم حكومتش است. نه از پول و حمايت سعودى خبرى است و نه هم كرنش ها و انعطاف هاى نامؤجه او به پاكستان ثمرى برايش آورد. در درون كشور از بخت بد او پير و حضرت صحنه سياست و زنده گى را ترك گفته به ديار باقى شتافتند. دوستم در پى انتقام از اوست. كرزى روز تا روز مهره هاى تعبيه كرده اش را در كنار او، از در و ديوار ارگ مى كَند. حكمتيار را كه مى خواست عصاى دستش در رقابت هاى قومى باشد، طوق لعنتى به گردنش شده. يگانه اميد معنوى اش به استاد سياف است و تنها چشمداشت سياسى اش به عبدالله شريك آزرده خاطر سياسى اوست كه دلخوشى از وى ندارد. تصور نمى رود شرايط سنگين استاد سياف و انتظارات بلند عبدالله كه فرصت خوبى براى انتقام گيرى از بدقولى ها و زورگويى ها چهار ساله غنى را بدست آورده، در عده و عهده حاكم در حال نزع ارگ باشد. عبدالله ميداند كه از همكارى با غنى چيزى حاصلش نميشود. كما اينكه قُرب چنين سلطان ضعيفى، آتش سوزان نيز است.
خليلزاد؛
او نه تنها مامور و معذور امريكا است و استقلال عمل چندانى در ماموريتش ندارد، بلكه مى داند كه غنى با كركتر ناسازگار و دمدمى مزاجش, ديگر در برنامه هاى او و امريكا نمى گنجد. كرزى كه مُهره ى قوى و حريف قدرتمندى براى او در افغانستان و منطقه محسوب ميشود، نيز در استراتژى او جايى ندارد. اما از مواجهه آشكار با او خوددارى مى كند. هرچند از قبل داودزى را در كنار غنى براى روز مبادا و بمنظور جاگزينى، تعبيه نموده اما روى عبدالله نيز حساب باز كرده كه مشخص نيست، با او بعنوان سياستمدار حليم، صبور و انعطاف پذيرى صادقانه معامله خواهد نمود يا اينكه براى خنثى نمودن وزنه او در معادلات جارى، منافقانه ظاهر فريبى مى كند.
كرزى؛
محاسبه سياسى كرزى چنان است كه دلزدگى جامعه جهانى و امريكا از افغانستان، ابتكار عمل را در اختيار قدرتهاى منطقه و همسايه هاى افغانستان قرار داده كه در حال حاضر دوستان و حاميان سياسى اويند. بناً موازى با مساعى خليلزاد، روند گفتگو و تماس را از كانال روسيه و ايران با طالبان به پيش برده، تيم نسبتاً قدرتمندى را بعنوان بديل حكومت در آينده بدور اتمر شكل داده و منافقانه تلاش دارد تا ذريعه داكتر عبدالله، ارگ را از درون ضربه زده، فاقد مشروعيت سازد. اما عبدالله از نفرت و عقده هاى متراكم كرزى نسبت بخودش، بخوبى آگاه است و بساده گى دست از پا خطا نمى كند.
عبدالله؛
عبدالله يگانه سياستمدار زيرك، پراگماتيست، واقع بين و انعطاف پذير حوزه جهاد است كه اعتبار نسبتاً خوبى را در نزد بازيگران و گردانندگان خارجى قضيه افغانستان به قيمت زير پا گذاشتن محبوبيت و مقبوليت داخلى اش كسب نموده. او مى داند كه اگر انتخاباتى صورت گيرد. او بازهم يكى از دو فاينليست دور آخر خواهد بود و اگر روى حكومت موقتى اجماع صورت گيرد، با درنظر داشت پيشينه تدبير و صبر او، يگانه گزينه اصلح و قابل قبول براى جناح هاى مطرح خارجى و داخلى خواهد بود كه طالبان پيشاپيش چراغ سبزى در زمينه روشن نموده اند. نه خليلزاد، بدليل هويت پُر رنگ امريكايى اش چنين سيمايى را دارست و نه داودزى به علت بى جاذبه و بى پشتوانه بودن سياسى اش چنان وجاهتى دارد. او درك مى كند كه غنى، كرزى و خليلزاد بطور همزمان به حمايت و همسويى او نيازمند اند. عبدالله سعى دارد با رفتار محتاطانه نه تنها تعادل روابطش را با جناحهاى مختلف برهم نزند بلكه مى خواهد قبل از انكشاف اوضاع نيز بسود وسوى جناح مشخصى متمايل نشود.
اوضاع كنونى افغانستان با چنين پيچيدگى و آشفتگى سياسى و چنان تشتت و تفرقه سياستمداران به پيش مى رود و تا هنوز كه هنوز است، روزنه و افق روشنى براى آن متصور نيست.
رويهمرفته فاكتور زمان و انكشاف اوضاع سياسى است كه چند و چون و صحت و سقم اين ديدگاه ها را مشخص خواهد كرد.
محمد عارف منصوری
>>> ما به انسان وتعهدش فکرمیکنیم نه به این وآن
>>> اقای منصوری!مگر میتوان کله های بی مغزراسیاسی خواند؟اگر ماسیاستمدار وکله سیاسی میداشتیم٫امروزاینقدر بدبخت نمیبودیم.
عافل
>>> تحلیل خوب
>>> هر چهار کله را یک گرام باروت نوش جان نماید تا از شر شان در امان باشیم
>>> از این کله های گنده باید منار ساخت و یا سدی در برابر سیل کابل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است