تاریخ انتشار: ۱۲:۲۱ ۱۳۹۸/۲/۶ | کد خبر: 158375 | منبع: | پرینت |
۱. در کنفرانس«بُن» که پایهی نظام جدید گذاشته شد، قدرت بین اقوام تقسیم گردید، براساس این قانوننانوشته، حدود ۲۰ درصد هزاره باید در تمام سطوح ادارات دولتی حضور میداشتند. (تو بوگی: خو).
۲. از همان ابتدای حکومت آقای کرزی، حضور هزارهها در ادارات دولتی، فقط ۲ درصد بود که به ما نوید میدادند، به مرور زمان اصلاحات صورت میگیرد و حضور هزارهها در ادارات افزایش مییابد. (تو بوگی: خو).
۳. در چهارده سال حکومت کرزی و خلیلی، حضور هزارهها در ادارات دولتی از همان ۲ درصد فراتر نرفت و تغییری در وضعیت بهوجود نیامد. البته همان تعداد محدودی از هزارهها حفظ شدند. (تو بوگی: خو).
۴. در زمان حکومت اشرفغنی، نه تنها حضور هزارهها در ادارات افزایش نیافت، بلکه ایشان جارو گرفته و تمام هزارهها را از سطوح عالی ادارات دولتی، پیپاک جارو کرد، به گونهای که اکنون حضور هزارهها در سطوح تصمیمگیری صفر، در کابینه ۱ درصد ، در سطح معاونت های وزارتخانهها ۱ درصد ، در سفارتخانهها ۱ درصد ، در ریاستهای ادارات ۱ درصد و در سطوح پایین، چیزی کم ۲ درصد است. (تو بوگی: خو).
۵. سه وزیر ما (وحیدی، بلیغ و طهماسی) را خانهنشین و به جای آنها هیچ وزیر هزارهای معرفی نکردند، البته تازه طهماسی را به یک پست خیالی گماشته و ما مردم از خوشحالی به پوست خود نمیگنجیم، گویا اینکه هزارهها صلاحیت گماشتهشدن در پستهای واقعی را ندارند. (تو بوگی: خو).
۶. جنرال مراد را که در اردو نام و آوازه داشت، بدون اینکه هزارهای را به جای او بگمارند از اردوی ملی و وزارت دفاع اخراج و رهبری این وزارت را از وجود هزارهها کاملا پاکسازی و او را به وزارت داخله منتقل کردند. (تو بوگی: خو)
۷. سپس با برکناری جنرال مراد از وزارت داخله بدون اینکه هزارهای را به جای او بگمارد از وزارت داخله برکنار و به یک پست خیالی (معاونت وزیر دفاع در امور کابل 😁) منصوب و در نهایت خانهنشین کرد؛ لذا سطح رهبری وزارت امور داخله نیز از وجود هزارهها پاکسازی شد. (تو بوگی: خو).
۸. جنرال امانالله مبین را از فرماندهی قولاردوی شاهین، بدون اینکه هزارهای را به جای او بگمارند، برکنار و خانهنشین کردند و جنرال نعمتالله، معاون قولاردوی ظفر نیز در سانحهی هوایی به شهادت رسید، در نتیجه، رهبری قولاردوها نیز از وجود هزارهها پاکسازی شد. (تو بوگی: خو).
۹. منیره یوسفزاده را از ارگانهای محل و مقدسه یورش را از کمیسیون اصلاحات اداری، بدون اینکه به جای آنها هزارهای را بگمارند، به جاهای دیگر منتقل و این دو اداره را از وجود هزارهها کاملا پاکسازی کردند که لیست شان را هم ملاحظه کردید. (تو بوگی: خو).
۱۰. جدیداً کاتب را از ریاست یک اداره وزارت داخله برکنار و بسمالله تابان، آمر حوزه نهم امنیتی کابل را بدون اینکه به جای او در حوزه نهم، هزارهای را گماشته باشند، به جای کاتب منتقل کرده است. یعنی ما یک پست دیگر (آمر حوزه نهم) را هم از دست دادیم، آیا این، جای تبریک دارد یا تأسف؟ (تو بوگی: خو).
۱۱. با ادغام وزارت فواید عامه و وزارت ترانسپورت، دو وزیر هزاره خانهنشین گردیدند که البته جدیدا یکی از آن وزرا در یک پست خیالی گماشته شده است؛ یعنی ما دو وزارت را از دست دادیم و یک پست خیالی را به دست آوردیم، آیا این، جای تبریک دارد یا تأسف؟ (تو بوگی: خو).
۱۲. سفارتخانهها، والیها، قوماندانهای امنیه و.... بماند برای بعد. (تو بوگی: خو)
_______
نوت: در حکومت غنی، بسیاری از همان هزارههای اندکی که در سطوح نسبتا بالای حکومت بودند، خانهنشین شدند و هزارههای جدیدی در آن سطوح وارد نشدند، صرفاً چند نفر هزارهای محدود، هر چند وقت یکبار از یک پست به پست دیگر جابهجا میشوند تا ما ملت همیشه در صحنه، فیسبوک را از تبربکبادی منفجر کنیم. (اینالی تو بوگی: راست گفتی).
محمد نسيم جعفری
>>> =محقق را از همان وظیفه بی صلاحیت معاونیت ریاست اجرائیه سبکدوش کردند تو بوگی خو :جلب دوباره علیپور را صادر کردند تو بوگی : خو
چاره چیست ؟
>>> حرف های تلخ و واقعی را گفتی. اشرف غنی یک رئیس جمهور خود خواه است که فقط غلزی را می خواهد. حتی اچکزی هم برای او قابل تحمل نیست. فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ۚ
>>> از همان شروع فاجعه ۸ ثور من شاهد بودم که پشتون ها(چپی ها و راستی ها) بدون انتقام گیری یکدیگر را در آغوش می کشیدند ، مگر مردمان مناطق شمال و هزاره ها به انتقام گیری از یکدیگر شروع کردند. کشتن امثالی مانند منصور هاشمی توسط بدخشی ها، کشتن هزاره ها توسط یکدیگر بنام وحدتی، اکبری و حرکتی در حالی که دشمن مشترک شان (سیاف وهابی) برای شان دندان قرچک می کرد. و حالا هم همین ملیت ها برای رسیدن به غدود یکدیگر را پای پچلک می دهند.
در کتاب پارسی صنف سوم یا چارم قصه پیرمرد ی بود که در وقت مرگ قدرت ایستاده گی را در اتحاد با نشان دادن مقاومت تیر ها را در بندل (نه دانه دانه) به پسرانش آموختاند.
آزاده
>>> برای هزاره ها همین یک دانش بس است که معاون اشرف غنی است. مردم هزاره دل به همین معاونت خوش کرده که در دوره بعدی اشرف غنی اگر رئیس جمهور شود هرچند با تقلب به یقین دانش را هم خانه نشین خواهد کرد چون دیگه نیازی به او ندارد.
>>> نه در کنفرانس بن کدام هزاره حضور داشت و نه در کنفرانس بن تقسیم چوکی های دولتی بین اقوام صورت گرفته بود.
در آن کنفرانس تنها وزارت دفاع و داخله و خارجه به تاجک ها یعنی شورای نظار داده شد و کرزی از پشتون ها رییس جمهور شد.
این که کرزی خودش محقق را منحیث معاون اش در دوره انتقالی و دوستم را از مزار به کابل خواست و مزار را به عطا محمد نور داد و دوستم را یک پوست تشریفاتی در وزارت دفاع داد.
همو ضرب المثل راست است که میگویند که هزاره را روی خوش دادی.بوی دامادی میدهد.
حالا هزاره ها دعوی بیست فیصد را میکنند.
حالا بیا و ازین نوده پیوند کن.
کدام کس را در شهر راه ندادند،میگوید که خر من را در خانه حاکم نگهداری کنید و برایش جو بدهید.
>>> هزاره ها دو احساس را می شناسند: یکی مظلوم نمائی در طول تاریخ و دیگری غُره بودن بالای دست آورد های شان در طول تاریخ. هر کدام این احساس را در مواقع لزوم به نمائیش می گذارند. تو گوئی که هزاره جات ناف افغانستان است.
>>> تا زمانی که حزب نام نهاد وحدت که همان یک در صد مردم هزاره را با خود دارد، داعیه نمایندگی از این مردن را یدک بکشد، حق با کرزی و اشرف غنی است چون سهم این حزب نام نهاد و اسم بدون مسمی همان یک در صد است و بس. از ماست که برماست. خلیلی، دانش، محقق بقیه بزرگان هزاره را از ساختار حذف کردند تا به سهم یک درصدی حزب وحدت یا همان نصر منحله برسند. نسیم جان چرا فرافکنی می کنید؟
>>> و بلاخره رهبران هزاره مانند رهبران ديگر اقوام غيرپشتون و غير پټان و غيرروهيله يا ناافغانه کيش شاوولى به گونه خلیلی خودخواه و محقق بذله گو و عبداله عبداله با سفيده وسرمه ولبسرين و دوستم نه قدرت و نه عزت همه به آرمانهاى مردمان خود را زير پاى خود نمودند و پاى هاى رهبران پشتونان را بوسه زدند. کليد ستان بدست مردمان غيرپشتون کشور نامنهاد افغانستان نبود فرهاد دريا دوست قهار عاصى و تنصيفگر بعضى از اشعار بى غرض اش ( فرهاد دريا گل نيست ماه نيست دل ماست پارسى را نخواند پوهنتون) پشتون را با کليد پارسى تقديرکرد: "يک کليد خانه از تو يک کليد خانه ازمن"
پشتون و تاجيک و هزاره و اوزبيک وغيره کيستند که کليد تقسيم (بخش) کنند و يابا پارسى ميانه و يا به ژند و پاژند اويستا به پهلوى يزدگرد ساسانى "ويش " ويش بيدارى و ويش تقسيم وبخش را در پارسى ميانه گويند : درويش به در ويش
تاجيک و اوزبيک و هزاره و پشتون مليت اند. شهروندعزيز اند و نه تبار و قوم و خيل و قبيله! پشتون مگر شهروند پاکستان و امريکا وغيره کشورها نيست نيستد.
تا زمانيکه پيشوند ستان ما "افغان" باشد پشتون و تاجيک و هزاره و اوزبيک وغيره شايشتگى و قابليت و توانايى ومهارت تفکر شهروندى را ندارد.
پشتون نام تبار خود را ("افغان" ) که اين نام از زبانهاى سامى عبرى وعربى مشتق شده و از فغ و فغان افغان شده و با نسل شاوول افغانه يهوديت شباهت دارد براى پشتونها مانند کلام کتاب خدا مقد س تغير ناپذير شده و پشتون به خود چهار نام همچون هم چم و مترادف قايل اند و به غير پشتون از بردن نام يک اسمه شان مى ترسند. از اين جهت تا وقيتکه پشتون در قدرت تماميت خواهى وخودخواهى وخودپرستى اند. رهبران شان تفکرفاشيستى را در پيش چشمان 50 کشور که عليه فاشيزم هيتلتر نازى آلمانى مبارزه کردند.
امروز قرن بيستم نيست قرن بيست و يکم است فاشيزم پولند و هنگرى و اوکراينى و اسرائيلى در مبارزه سرسخت فاشيزم نازى آلمان فاشيستى رفتار مى کنند.
زمانى امريکا و اسرائيل وپاکستان وممالک بالکان وهنگرى آلمان سوسياليستى شرق را و شوروى را پيگار يا پيغار مى کردند که ديوار ومرز خاردار ساخته اند.
امروز ببينيد که اسرائيل و پاکستان و امريکا از ديوار چين و ديوار 12 مترى هندوشاهان کابل کوه شيردروازه بلند تر ساخته اند.
>>> هزاره هم خدا داره تا زمانیکه مامردم هزاره رهبران مفسد مانند محقق و خلیلی داشته باشیم به هیچ صورت روزی خوبی را نخواهیم دید و بالاخره مامردم هزاره به همان وظیفه ابائی خود برخواهیم گشت که عبارت از جوالیگری است انهم به مندوی باغ قاضی به هرصورت اگر مامردم را در همین کار هم ارام بانن چیزی دیگری نمیخواهیم
حسین علی از ده بوری
>>> هزاره و سياست، چندين نسل كار دارد كه بيگانه نزديك بخود شود، و هزاره به حق تن دهند كه بيشتر از حق خود چيزي نمي خواهيم، از افغانستان هستيم ، هزاره هستيم ، نه إيراني هستيم و نه سوري.
>>> احمق است هزاره یی که بازهم به غنی رای بدهد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است