تلکس شایعات | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۳ ۱۳۹۸/۲/۷ | کد خبر: 158382 | منبع: | پرینت |
با هزاره که هزاره ها را از وزارت ترانسپورت جارو کرد بهتر آشنا شوید تا بعد از این کمتر از مقرری های به جاه و شایسته لاف بزنید!
وزارت ترانسپورت که یک وزارت غیر سیاسی و نسبت به اکثر وزارتخانه ها کم اهمیت تر است از زمان کرزی تا چند ماه قبل دارای یک وزیر هزاره تبار بود و از همین سبب تقریبا ۱۵ تا بیست فیصد پرسونل آن وزارتخانه را هزاره ها تشکیل می دادند در حال که در بسیاری از وزارت خانه های دگر هر وزیر ۹۰ فیصد از تبار خود را جابجا می کنند ، گرچه یک مراتبه آقای محمد الله بتاش اوزبیک تبار در وزارت ترانسپورت به عنوان وزیر مقرر گردید که نام برده هیچ یکی از پرسونل هزاره تبار وزارت ترانسپورت را نه تنها برکنار نکرد بلکه بعضی ها را ارتقا هم داده است.
هنگام که حلقه کوچک شوونیزم قومی در درون ارگ به رهبری عبدالسلام رحیمی تصمیم گرفتند که هزاره ها را از ادارات دولتی پاکسازی نمایند از دگر وزارتخانه ها بسیار ماهرانه و به زودی هزاره ها را جارو کردند تا اینکه نوبت به وزارت ترانسپورت رسید ، در وزارت ترانسپورت تصفیه هزاره ها مشکل به نظر می رسید چون در وزارت ترانسپورت یک معین وزارت و در حدود چهار ریاست در اختیار هزاره ها بود که اگر غیر از وزیر هزاره تبار هزاره ها را جارو می کرد سرو صدا خلق می گردید روی همین علت بود که عبدالسلام رحیمی یک نفر از جنس هزاره ها را به نام حمید طهماسی برای جارو کردن هزاره ها در وزارت مخابرات به صفت وزیر گماشت چون آقای طهماسی زمان که در اداره امور بود وفاداری خود را به درگاه شوونیزم قومی ثابت کرده بود و در وظیفه تفتیش کردن مرتضی رحیمی معین وزارت داخله که هزاره تبار بود به نفع شوونیزم ایشان را از کار برکنار و به دادستانی معرفی کرده بود و باز هم هنگام که در مدت شش ماه در وزارت داخله توظیف گردیده بود بدترین رابطه را در وزارت داخله با هزاره ها داشت که حتی روزی یک هزاره را به سیلی میزند وقت که سوال می کنند که چرا ؟ جواب می دهد که هزاره را می زنم تا که دیگران بترسند.
هنگام که طهماسی وزیر ترانسپورت تعیین می گردد برای اینکه بیشتر مورد پسند شوونیزم قومی ارگ نشینان قرار بگیرد بسیار به زودی دو نفر از رؤسای هزاره تبار وزارت ترانسپورت به نام های انجینر ضیا ریس مالی و اداری و غلام عباس برلاس ریس تفتیش را از وظیفه بدون درنظرداشت هیچ جرمی سبکدوش می کند و بعد نوبت می رسد به خانم فوزیه احسانی معین مالی و اداری که تخصص در رشته مدیریت به سطح ماستری و سابقه هفت سال کار در وزارت ترانسپورت دارد و بعد از کار کردن در پست های مختلف وزارت به اساس لیاقت به سطح معینیت ارتقا یافته است که ایشان را آقای طهماسی بسیار توهین و تحقیر می کند ، اسناد تحصیلی ایشان را زیر سوال می برد ، در جلسات هیات رهبری وزارت ایشان را خبر نمی کند.
در میان مردم این خانم را متهم به تهمت های می کند که دور از بیان است تا اینکه ایشان را هم از وزارت بیرون می کند ، بعد از این که ایشان را از وزارت ترانسپورت بیرون می کند به خاطر اینکه خود را از زیر بار انتقاد هزاره ها و حتی اکثر مامورین وزارت ترانسپورت مصوون نگهدارد در پای خانم فوزیه احسانی دوسیه سازی می کند که گویا شش سال قبل در ولایت هرات خانم احسانی چهارده هزار افغانی رشوت گرفته است و ناجوانمردانه یک صدا که تقریباً مشابه صدای خانم احسانی است هم ثبت می کنند دوسیه و صدای ثبت شده را به دادستانی ارسال می کند و به این ترتیب خانم احسانی به تهمت ناحق گرفتار می شود و تمام دار و ندار خود را به سختی یک وکیل می گیرد و اکنون دادستانی می گوید که درست است که این کار یک دسیسه بوده است اما برای نجات از این دسیسه شما باید دوهزا دالر بپردازید که خانم احسانی این مقدار پول را ندارد و آقای طهماسی به این هم بسنده نمی کند دوسیه و نوار ثبت شده را به روزنامه هشت صبح ارسال می کند و بالای روزنامه هشت صبح از تاکتیک فشار و تطمیع کار می گیرد که آن را نشر نماید و اکنون خانم احسانی بیکار و بی سرنوشت و بدون واسطه در انتظار سرنوشت بی سرنوشت به سر می برد و معلوم است که پای یک انسان هزاره به دادستانی کشانیده شود باید چه سرنوشت داشته باشد؟ و آقای طهماسی هم با جارو کردن هزاره ها از وزارت ترانسپورت برکنار میشود و در بدل این خدمت چشم طمع زیادی از دربار شوونیزم داشت ولی از آن جایی که شوونیزم از اینگونه انسان ها به مثابه کاغذ دستپاک استفاده می کنند بعد از شش ماه ایشان را در یک پست تشریفاتی که نام دارد اما وجود خارجی ندارد در مشاوریت دانی برده اند که برای بیرون رفتن از مشاوریت دانی دیده شود که آقای طهماسی مانند ضیا چه کسی را از هلیکوپتر پایین می اندازد که بازهم در یک پست اجرایی مقرر گردد.
برای هزاره های دارداری، بجا و شایسته گوی یک نقطه را یادآور می شوم که در افغانستان قانون و تیزس نوشته شده مخکشیزم حکم فرماه است و هر هزاره که در یک پست تعیین می گردد باید وفادار و پابند به قانون مخکشیزم باشند.
حسن علی عدالت
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)
>>> تاجائیکه معلومات دارم اقای طهماسی ادم خیلی بادرایت است و ادم است که تعصب لسانی نژادی و سمتی برای شان اصلآ ارزش ندارد اقای طهماسی در زمان که مسئولیت وزارت ترانسپورت رابه عهده داشت نه تنها هزاره ها از وطیفه سبکدوش کردند بلکه تاجکها و پشتونها را نیز سبکدوش کردند ولی هیچکس صدای خودرا نکشید
قلندر از ده بوری
>>> اگه راست است
>>> طهماسى يك اوشتوك بچه موزه پاك ارگ بود و خودش صلاحيت تشناب رفتن هم بى اجازه ارگ و فاشيست ها نداشت
>>> پس زور تان به پشتو ن ها نمی رسد شما هزاره ها ما سا بق نفر خدمت می گرفتیم و بالای شما جو الی گری می کردم
و در اینده ما پشتو ن ها بالای شما و تاجک ها و اوزبک ها حکو مت می کنیم دست تان خلاص ما پشتو ن ها صد سال بالای شما حک مت می کنیم و در اینده هم زیر استمار ما هستیئد خا طر جمع باشید
گل محمد پشتو ن یار
>>> مصل این طهماس خاین معامله گر بی خرد اشخص دیگری هم است که بخاطر چوکی و مقام و پول خود را و حیثیت و ابروی خود را همزمان با گرفتن چوکی و پول میفروشد دادستانی کل و دادگاه عالی گرچه بنام مستقل هستند امادر حقیقت این دو ارگان عدلی و قضای کاملا در دست ریس جمهور توافقی اشرف غنی احمدزی است و تحت تاثیر ارگ قرار دارند اشرف غنی در مواقع خاص از طریق انها به اهداف شومش میرسد که بوطور نمونه از زندانی کردن اقای توحیدی بدون خبر بودن خودش و یا وکیلی اش در یک دسیه کاملا سیاسی و دشمنی غنی باوی نام برد و همچنان از فصیله نادرست خاینانه دادگاه پس از ختم وظیفه توافق شده قبلی اش با تیم رقیب انتخاباتی ان که در اول جوزا ختم میگردد دادگاه بر طبق خواست اشرف غنی احمدزی دوام کار اشرف غنی را بطور نا مشخص نا معلوم تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اینده فیصله کرده اند که با واکنش اکثر مردم و جریانهای سیاسی و کاندیدان انتخاباتی و تیم ها همکار با انها مواجه گردیده است این تنها دو موضوع تازه است ده ها چیز های دیگر هم وجود دارند که عدم استقلال دستگاه های عدلی و قضایی را در حکومت اشرف غنی نشان میدهد.
>>> Motaref
خبر دادند که کودک نوزادی بهدلیل مسدودبودن جادهها و ممانعت پولیس در نزدیکی دانشگاه کابل، جان داده و چشم از جهان بسته است. تاسفبار است. بدمستیهای غنی احمدزی در آخرین روزهای از عمر حکومت نکتبار او بهجای رسیده است که دو هفته میشود شهر کابل را گروگان گرفته و بهخاطر یک همایش انتخاباتی، یک هفته تمام مکاتب، دانشگاهها و تمامی نهادها دولتی و غیردولتی را تعطیل کرده است. غنی پیام جز مرگ برای مردم ندارد. غنی نام دیگر مرگ است.
>>> بجواب گل محمد پشتونیار.
تو که با این اطمینان چنین چیزی می نویسی حتمآ مهر نوکری آمریکا را در کونت داری .مرگ بر نوکران وچاکران بیگانه در تمام دوران تاریخ (خلقی ها پرچمی ها ونوکران فعلی)بیغیرت ها حالا هم همان آش است و همان کاسه .و همان نوکران
>>> زیاد نگران غنی نباشید. ایشان را آمریکایی ها مهار می کنند. دوم، اگر آمریکایی ها رفتند؛ غنی قبل از آنها می رود و اگر ماند؛ کار یک هفته است. افغانستان مشکلات و معضلات اساسی تر دارد.
فقر
نفرت
سیاست و مذهب
همسایگان متخاصم
فساد
ناکار آمدی.
- جعفر رسولی
>>> Ali Sajadi
كابل ما كه ملكيت اصلي مردم فارسي زبان است شاهد چهره هاي ناخوش آيند اينها وجرگه قومي غني سر كرده قبيله است
ما چه ملت بد بخت هستيم كه با اينها در يك جغرافيا زندگي ميكنيم و دوصد هفتاد سال است كه قبيله كوچي مهاجر به كمك انگليس روس و امريكا بالاي كشورحاكميت ميكند
>>> به گل محمد پشتون یار
این گفته تو نه تنها خلاف سیره سلف صالح و پیامبر عظیم الشان اسلام است که خلاف مروت و جوانمردی است خلاف ازاده گی است. در بند کشیدن انسان ها به عنوان استثمار، استخدام و زورگویی منطق هیچ انسانی نیست
>>> سابق را خواب ببین اوغول، حال خودت را مردم نفرخدمت چه که در جمع آدم هم نمیگیرند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است